پاورپوینت کامل نهضت آزادی و مساله فلسطین و آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهضت آزادی و مساله فلسطین و آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهضت آزادی و مساله فلسطین و آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نهضت آزادی و مساله فلسطین و آمریکا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

با تشکر از جناب عالی لطفا صحبت را با یاد و خاطره ای از امام راحل قدس سره شروع فرمایید.

امام سلام الله علیه بر ایجاد وحدت و الفت بین کسانی که در راه انقلاب ومبارزه و نهضت کار و تلاش می کنند خیلی
عنایت و اصرار داشتند و به شدت از این که کدورت و اختلافی بین این نیروها به وجود بیاید ناراحت و نگران بودند
ضمن این که سعی ایشان بر این بود که همه را با دید پدرانه و با عطوفت بنگرند و باآنان برخورد کنند.

خاطره ای به یادم می آید، در نجف اشرف در سال های بعد از پنجاه، (احتمالا پنجاه و دو یا سه) و آن، این که: بین دوستان
روحانی ما که همراه امام در نجف بودنددرباره مسائل داخلی خصوصا در مورد برخی گروه های مسلحانه اختلاف نظر به
وجودآمده بود، بعضی مثلا طرفدار حمایت از آن ها بودند و عده ای هم مخالف بودند. این وضعیت در نجف هم تقریبا
خودش را نشان داد و رفته رفته این اختلاف نظرها بالاگرفت و این مشاجره ها به جلسات کشیده می شد و طبیعتا خبر
این اختلافات ومشاجرات به حضرت امام می رسید. یک روز ما دیدیم امام برای همه دوستان پیغام دادند که خدمت ایشان
برویم. البته این حرکت غیرمنتظره بود.

حضرت امام اگر کاری داشتند یکی از دوستان را می خواستند و پیغام می دادندوپیغام به همه می رسید اما این که همه را
احضار کنند در نوع خودش بی نظیر بود،چون ما در نجف نمونه دیگری نداشتیم که یک بار ایشان همه را جمع کرده
باشندزیر یک سقف، و با آن ها صحبت کنند. خود این کار نشان دهنده این بود که امام اهمیت بسیار زیادی برای این
مسئله قائل بودند.

لذا رفتیم داخل اندرونی و خدمت ایشان رسیدیم. ایشان بلادرنگ یک آیه ای راقرائت فرمودند وبعد هم راجع به پرهیز از
اختلافات و اتحاد بین همه دوستان صحبت کردند. در نهایت یک نکته ای را فرمودند. نکته این بود که حضرت امام فرمودند:
«ضمن این که شما و همه روحانیون باید در مسائل سیاسی حضور داشته وفعال باشید اما این را بدانید که باید تعادل را در
کلیه شئون حفظ کنید.

دین داری و سیاست مداری هر دو باید به موازات هم پیش بروند. درست است که دین ما از سیاست ما جدا نیست ولی اگر
بنا باشد که شما در رابطه با مسائل سیاسی بیش تر از مسائل دینی پیش بروید قطعا به انحراف کشیده می شوید و
آن هایی که مسائل دینی را کنار گذاشتند و به سیاست پرداختند، این ها راه به جایی نبردند،اسم یک نفر را ایشان در آن
جلسه آوردند به نام آقای «مظفربقایی » او ازرجال سیاسی بود ولی چون در ارتباط با مسائل سیاسی بیش از اندازه پیش
رفت ومسائل دینی تحت الشعاع مسائل سیاسی قرار گرفت لذا ضرباتی را متحمل شد.» این نصیحتی است که من همیشه
مثل یک تصویر در ذهن دارم و آن را فراموش نمی کنم.

امیدواریم همه کسانی که در عرصه انقلاب بودند این نصایح و توصیه ها را گوش بدهند و خودشان را دراین چهارچوب
داشته باشند. حالا که با یاد حضرت امام مطلب شروع شد بفرمایید در زمان تصدی تان در وزارت کشور استعلامی از
حضرت امام فرمودید راجع به گروه نهضت آزادی، با توجه به صحبتی که الان پیش آمد، بی شباهت به این مثال نیست.
دلایل حضرت امام برای عدم پذیرش نهضت آزادی چه بود و این نامه به چه صورت مطرح و یا عنوان شد؟ نهضت آزادی
مجموعه ای وتشکیلاتی بودند که از قبل از انقلاب برای حضرت امام تقریبا چهره هایی آشنا بودند و بعد از انقلاب هم تجربه
سوء حکومتی وناکارآمدی خودشان را نشان دادند ودر زمانی که تمام کشور با تمام ابعاد و قوا می توانست در خدمت یک
دولت انقلابی قرار بگیرد، درخدمت دولت موقت قرار گرفت و پشتوانه همه این نیروها و همه ارگان ها ودستگاه های دولتی
خود امام بودند و از آن ها و از دولت حمایت می کردند ولی به هر حال این دولت و نهضت آزادی به نظر من عملکردش حتی
از رژیم شاه هم بدتربود، چون رژیم شاه پایگاه مردمی نداشت و به وسیله مردم روی کار نیامده بود ویک سری ارباب
خارجی داشت، آمریکایی ها و غربی ها بودند، بالطبع آمریکا از شاه حمایت می کرد. طبیعتا شاه و رژیم سلطنتی هم
دربست در خدمت اهداف غرب و آمریکابود و اگر چنان چه با مردم و نیروهای مردمی و با اسلام درگیر بود به خاطر
این بود که می دید مردم او را نمی خواهند. اهداف و آرمان های اسلامی علما با کارهایی که او می کند ستیز و درگیری و
مخالفت وجود داشت. اما حکومت موقت که استخوان بندیش نهضت آزادی بود گرچه چهره هایی از جبهه ملی و دیگر
لیبرال ها وملی گراها، نیز با آن ها بودند. (البته این عناوین، عناوین لفظی و دور ازواقعیت است. اگر آن ها ملی بودند ولااقل
ملت را قبول داشتند پشت به ملت و روبه غرب و آمریکا نمی کردند) این هایی که در حکومت موقت بودند، ولی
نعمتشان مردم بودند. مردم بودند که قیام و مبارزه کردند این ها را روی کار آوردند وچون امام به این ها اعتماد کرد مردم
هم به این ها اعتماد کردند.

به جای این که به مردم تکیه کنند ومنافع مردم و خواست مردم را مورد توجه ونظر قرار بدهند همان راهی را که شاه
می رفت رفتند. آن ها برای منافع آمریکا وغرب بیش از منافع ولی نعمتشان یعنی مردم ایران ارزش قائل بودند و لذا
تمام امکاناتی را که انقلاب و این مردم در اختیارشان گذاشته بودند درجهت تسهیل کارآمریکایی ها و غربی ها برای فرار
امکانات این کشور وملت از ایران، به کاربردند. در همان روزهای آغازین حکومت موقت، فرودگاه کاملا در
اختیارآمریکائی ها قرار داشت و کل اسناد و مدارک و بسیاری از وسایل و تجهیزات بسیارگران قیمت و حساس نظامی و
غیرنظامی را ازاین فرودگاه خارج می کردند ومی بردند ویک ارتباط تنگاتنگ بدون اطلاع مردم با آمریکایی ها برقرار
می کردند.

یک وقت است که طرف می گوید من مسائل رابا مردم در میان گذاشتم، به مردم خبردادم، اگر کاری می کنم، ارتباطی
برقرار می کنم مردم این را می دانند و اگر مردم مخالف بودند ما این کار را نمی کردیم. ولی این ها حرکت هایشان بدون
اطلاع مردم ورهبری انقلاب بود. امام هم خبر نداشت و خودشان هم بعدها آمدند اعتراف کردندکه: «ما صحبت کردیم،
دولت اگر این قدر توان و قدرت در اختیار نداشته باشد که برود بنشیند با خارجی ها صحبت کند به چه درد می خورد، لذا
با مسئولیت خودرفتیم و این کارها را کردیم.» عملا آقایان به کشور و انقلاب وملت خیانت کردندحتی بر خلاف اصول
انسانی عمل کردند. یعنی یک انسان هیچ گاه نمی آید به کسی که به او احسان کرده و به او قدرت داده، پشت پا بزند و با
دشمن او رابطه برقرارکند. دشمنی که جنایاتش قبل از پیروزی انقلاب نسبت به این ملت و کشور وفرزندان این ملت
آشکار و روشن بوده و بعد از پیروزی انقلاب هم ما شاهد بودیم که تا وقتی که لانه جاسوسی برقرار بود توطئه در این
طرف و آن طرف کشور مستمرو پا برجا بود. ده ها توطئه را ما در همان یکی دو ساله اول انقلاب در زمان حکومت موقت،
بعد از حکومت موقت تا هنگام تسخیر لانه جاسوسی شاهد بودیم که بعدها مشخص شد که همه سرنخ ها در داخل این
جاسوس خانه است. البته من مسائلی راراجع به نهضت آزادی و دبیرکل فعلی اش آقای دکتر یزدی در پاریس و نوفل
لوشاتودارم که در جای خود باید صحبت بشود. شاید برخی از عوامل انحراف نهضت آزادی وپیرمردهایش زیر سر همین
دکتر یزدی و ارتباطات تنگاتنگی که با آمریکایی ها قبل از انقلاب در پاریس و نوفل لوشاتو و بعد از آن داشت، باشد.

منتهی او آدم زیرکی بود و به گونه ای حرکت می کرد که در جامعه انعکاس خاصی نداشته باشد. مثل امیرانتظام آدم
احمقی نبود که حرکت ها و صحبت هایش به گونه ای بود که به راحتی بتوان خطش را پی گیری کرد و به دست آورد.

بعد از جنگ هم توطئه ها و تحریکات و هم چنین مخالفت ها و دل سرد کردن نیروهابرای شرکت در جبهه در خلال
سخنرانی ها و بیانیه هایی که به صورت مستمر نهضت آزادی می داد و جلساتی راکه در محل دفتر نهضت آزادی برقرار
می شد و از آن جاشایعات در بین جوان ها و نیروهای مختلف پخش می شد موجب یک خلل روانی در میان جامعه
می گشت. چون کشورهایی که رودر روی هم قرار می گیرند و می جنگند در کناراین جنگ فیزیکی، یک جنگ روانی را هم
برای تضعیف روحیه وبنیه طرف مقابل شروع می کنند؟ صدام هیچ پایگاهی در داخل ایران نداشت تا بتواند ازاین جنگ
روانی سود ببرد. عوامل صدام منافقین در ایران بودند و این جنگ روانی را هدایت ورهبری می کردند. بعد از فرار منافقین
این نقش را آقای بازرگان و اصولا اعضا وکادر رهبری نهضت آزادی به عهده گرفتند و این خیانت را به مردم و
کشورمی کردند. در شرایطی که افراد عادی که ازاین کشور فرار کرده و رفته بودند به اروپا و غرب، اگر با این ها مصاحبه و
گفت وگو می شد از دلاوری ها و رشادت ها واین که نیروهای بسیجی و پاسدار و ارتشی و نظامی این گونه در جبهه ها دارند
ازسرزمین ایران دفاع می کنند و می جنگند، اظهار شادمانی و غرور می کردند و این رایک حرکت با گرایش ملی بالایی
منعکس می کردند. افراد نهضت آزادی در داخل ایران از تمام امکانات و نعمات این انقلاب و نظام برخوردار بودند و
سمپاشی می نمودندو حرکت هایی که این ها داشتند جز کارشکنی علیه جمهوری اسلامی، اسلام و ملت نبوددر عین حال
که مسئله ملی گرایی هم جمهوریت و هم اسلام را مدعی بودند ومی گفتندما اسلام شناس هم هستیم. به تعبیر امام
انحرافاتی که در تفسیر قرآن ونهج البلاغه داشتند موجب انحرافات وسیعی در قشر جوان می شد. ضربه نهضتی ها
به انقلاب و نظام در تمام زمینه ها بود. این ها مثلا در سیستم قضایی بودند. آقای اسدالله مبشری وزیر دادگستری بود. من
فراموش نمی کنم که یک روز هیئت دولت به ملاقات امام آمد، این ها بارها در این مدت کوتاه برای این که امام را تحت
فشارقرار بدهند می آمدند استعفا می دادند، دسته جمعی یا به گونه دیگر، از جمله یک بار راجع به یک سری مسائل قضایی
و حرکت های انقلابی که آقای خلخالی در آن موقع می کرد و عناصر و مهره های اصلی آمریکا و رژیم شاه را هدف قرار
می داد و آن هارا اعدام می کرد، و یا برای ختم غائله هایی به گوشه و کنار کشور می رفت، مثل گنبد، کردستان جاهای دیگر و
خیلی کارساز بود. من فراموش نمی کنم یک بار نزدیک غروب بود، کل دولت به قم آمدند و خدمت امام رسیدند و در آن
جلسه استعفای دسته جمعی را مطرح کردند که یا ما یا آقای خلخالی. بعد از یکی دو ساعت بحث وگفت وگو، دیدم که آقای
مبشری آمد بیرون و تلفن را برداشت وشروع به صحبت کرد،البته نمی دانم با کجا، بنده الان نمی توانم بگویم به یک
سفارت خانه خارجی زنگ زد، اما به یک جایی زنگ زد، چون کل اعضای دولت از وزرا و رئیس وزرا (آقای بازرگان) و دیگران
همه آن جا بودند. زنگ زد به جایی و شروع به خندیدن کرد وگفت ما پیروز شدیم و مسئله تمام شد. این برای من خیلی
تعجب آور بود که یک کسی که در سیستم دولت، در دستگاه حکومت موقت، و به هر حال الان دولت موقت نهضت
آزادی هست و کل آن کسانی که حرف می زنند و سخن می گویند واطلاع می دهند به آن طرف خط این بیانگر دیدگاه و
منظری از نهضت آزادی است که این گونه اطلاعات را منتقل کرد به طرف مقابل که من نفهمیدم چه کسی بود. در
دستگاه قانون گذاری هم خوداین ها در دوره اول در مجلس نماینده بودند، از آقای بازرگان گرفته تا بقیه کادر رهبری
نهضت آزادی. این مجموعه در مجلس شورای اسلامی حرکت هایی که علیه نظام می کردند دنباله همان برنامه هایی بود که
در دوران دولت موقت داشتند.

برای دور سوم مجلس شورای اسلامی و اواخر سال ۶۷ بود که گروه های مختلف می خواستند شرکت کنند. آن موقع اوج
جنگ شهرها بودوموشک می زدند ویک وضعیت حساسی هم در کشور وجود داشت. نهضت آزادی دراعلامیه ها و
بیانیه هایش وگفت وگوهایش اظهار کرده بود که اگر آزادی باشد ما در انتخابات شرکت می کنیم.

احساس این بود که نهضتی ها می خواهند از فضای فشار جنگ و کمک خارج بهره برداری کنند وبار دیگر در بدنه کشور
وارد بشوند و ضرباتی را که در گذشته نتوانستندبزنند و حرکت ها و ارتباطاتی را که با غرب و آمریکا داشتند دومرتبه از
آن هابهره برداری واستفاده کنند برای این که تیر خلاص را به نظام و انقلاب بزنند.

البته این تنها تحلیل من نیست. خیلی ها این تحلیل را داشتند.

به هر صورت من استعلامی از حضرت امام کردم،نامه ای خدمت ایشان نوشتم که قانون مقداری ابهام راجع به شرایط
افراد دارد،آیا اعضای نهضت آزادی صلاحیت دارند که در انتخابات کاندیدا بشوند وبه مجلس بروند یا نه؟ با توجه به
سوابقی که شماازاین نهضت دارید و مسائلی را که می دانید وبرخی ازاین مسائل هم برای مردم مخفی و غیر روشن است،
چون در قانون انتخابات کسانی که جمهوری اسلامی وقانون اساسی را قبول ندارند، سابقه ساواکی بودن دارند و در رژیم
شاه به عنوان مهره های اصلی در دربار بودند، را منع می کند ولی راجع به کسانی که غیرمستقیم همین راه را رفته اند
صراحت قانونی نداریم، گر چه ممکن است که حرکت هایشان به مراتب بدتر از عناصر ساواک ومرتبطین رژیم گذشته
باشد که بوده است.

من بعد از دو، سه روزی که نامه را فرستادم یک روز دیدم که حاج احمدآقابه من زنگ زد و ایشان گفتند که حضرت امام
جواب شما را نوشته اند. یک نفر را بفرستیدبگیرد وبرای شما بیاورد.

ما یک نفر را فرستادیم و نامه امام را به وزارت کشور آوردند. حاج احمدآقابار دوم به من زنگ زدند و گفتند که لازم بود
من به شما بگویم که امام دستوردادند ازاین نامه تعداد پنج نسخه تکثیر بشود: برای ریاست جمهور وقت آیه الله خامنه ای،
رئیس مجلس (آقای هاشمی رفسنجانی)، رئیس قوه قضائیه (آیه الله موسوی اردبیلی)، نخست وزیر (آقای مهندس
موسوی) و وزیر اطلاعات (آقای ری شهری) من نامه را تکثیر کردم و برای آن ها هم فرستادم.

البته این حرکتی را که امام کردند دقیقا به این خاطر بود که مسئله، محکم وپا برجا و استوار باشد و درهیچ زمانی قابل
خدشه نباشد. نکته دیگری راکه من باید عرض کنم این است که برخی اطلاعیه ها و مطالبی را که امام
پیش نویس می کردند، چون ممکن بود خط خوردگی داشته باشد، بار دوم حال نداشتند که پاک نویس کنند، لذا می دادند
به یک نفر دیگر که آن را پاک نویس می کرد; مثلا بعضی از اطلاعیه ها در همان زمان به خط آقای رسولی هست، بعضی ها را
حاج احمدآقا ممکن بود پاک نویس می کرد. در نجف هم یکی دو تا از اعلامیه های امام بودکه امام نوشته بودند چند جا خط
خوردگی داشت. ما را خواستند و فرمودند بدهید به کسی که خوش خط باشد پاک نویس کند، که ما یکی از دوستان که
خوش خط بود دادیم پاکنویس کردصبح بردیم خدمت امام خواندند و امضا کردند.

در ایران یک مقدار بیش تر بود اما در موارد بسیار حساس و مهم و تعیین کننده مثل وصیت نامه حضرت امام عنایت
داشتند که خودشان شخصا ولو خیلی سخت می گذشت،دو مرتبه بازنویسی کنند.

یکی از مواردی را هم که امام شخصا خودشان پاک نویس کردند نامه نهضت آزادی بود. یعنی این برای معظم له از آن
موارد استثنایی مثل وصیت نامه بود که این قدر به آن عنایت داشتند و خودشان تمام آن را نوشتند، نامه مربوط به
نهضت آزادی را هم خودشان نوشتند.

البته آن نامه ها و بیانیه هایی را هم که امام می دادند کس دیگری پاک نویس کندزیر آن بیانیه را خودشان با خط خودشان
امضا می کردند، دیگر وقتی این امضاءآمد پای صفحه دال بر این است که این اعلامیه ولو خط دیگری هست، مربوط به
شخص امام است.

راجع به این نامه آقایان کارشناسان خط آمده اند در آن جا و دیده اند و تاییدکرده اند و رفته اند. منتها تاییدیه کارشناسان را
خدا رحمت کند حاج احمدآقا را می فرمود به من که خیلی عجیب است این ها آمدند آنجا ما اصل نامه امام را به آن ها
دادیم تصدیق و تایید کردند. بعد گفتیم یک نسخه از این تاییدیه رابدهید این جا در مرکز داشته باشیم. گفتند که الان این
سندیت ندارد، ما بایداین را ببریم توی دادگستری، آن جا یک مراحلی دارد، ثبت بشود، بعد از اینکه ثبت شد تازه می شود
قانونی و می رود در پرونده، شما هم می توانید یک نسخه اش راداشته باشید. مسئله خیلی جالب می شود وقتی که حاج
احمد آقا از دنیا می رود وبازرگان هم از دنیا می رود در دادگستری می گویند که پرونده مختومه است، چون هم شاکی هم
مشتکی عنه هر دو مرده اند پس دعوا خاتمه می یابد.

بحمدالله بعد از این جریانات اخیر و قبل از انتخابات دوره پنجم بود که باردیگر مسئله مطرح شد و بعد در موسسه با
آقای انصاری و دیگران هم صحبت شد وپی گیری کردیم و مسئله در دستگاه قضایی مطرح گردید و آقایان نهضت آزادی
محکوم شدند و دیگر من فکر می کنم خوب است سیستم قضائی بیاید شرح ماجرا را بدهد که این محکومیت نهضت آزادی
و دبیر کل این نهضت آقای دکتر یزدی که طرف دعوا بوددر این ماجرا، چرا اجرا نشد.

حکمی که صادر شد و محکومیت این ها اثبات شد چرا اجرا نشده. آن چیزی که من ازگوشه و کنار شنیدم این است که
خود آقای دکتر یزدی از موسسه تنظیم و نشر آثارامام خواهش و تمنا کرد که برای این که این موضوع یک جنبه
بین المللی پیدانکند و مسئله ساز نشود، این حکم را شما رضایت بدهید که اجرا نشود.

به هر حال من حرفم این است که مسئله نهضت آزادی یک مسئله عادی نیست، چون یک بخشی از حرف هایشان هم این
است که تازه اگر این درست باشد، مال امام باشد،امام حق نداشته است این حرف ها را بزند.

یک مدتی به هر حال این قضیه مسکوت ماند، حکم محکومیت هم که اجرا نشد چه فضایی پیش آمده که الان دوباره
دارند موضوع را مطرح می کنند و مثلا آقای صباغیان و آقای یزدی در جمع خبرنگاران با این صراحت اعلام می دارند که
نامه جعلی است و چنین چیزی را امام نداده اند؟

ببینید مسئله اگر چنان چه یک مسئله خوبی در جامعه بود، این ها هیچ داعی نداشتند که بیایند بگویند این نامه مثلا
نامه غیرواقعی هست. پس معلوم می شودفضای جامعه و کشور ما به شدت با بیگانه و بیگانه پرستی و مزدوری بیگانه
به خصوص آمریکا برخورد دارد و به شدت بیزار است از یک چهره و عنصر و یا یک مجموعه و حزبی که وابسته به بیگانه
است و ارتباط مشکوک دارد، آمریکا که دشمن قسم خورده کشور وملت هست. من لازم می بینم مثلا الان این حرفی که
«واینبرگر»وزیر جنگ و دفاع اسبق گفته بود که «ما می خواهیم ریشه جمهوری اسلامی و ریشه ملت ایران را قطع بکنیم »،
این عمق هدف و مطلب سردمداران آمریکا است وواینبرگر که یک عنصر نظامی هست و نه سیاسی … واینبرگر حرف کاخ
سفید، وزارت خارجه و پنتاگون و کل این مجموعه ای که سیستم و رژیم آمریکا را تشکیل می دهد،را گفته، این چیزهایی
است که باید پنهان باشد و در جلسات خصوصی وجود داشته باشد و بروند عمل بکنند، این آمد مطرح کرد و آن چهره
کریه آمریکا را که امام برای ملت ایران بارها وبارها ترسیم کرده بود به زبان آورد و به تصویر کشیده است. به هرحال
آمریکایی ها دنبال یک چنین چیزی هستند، برای نابودی ملت ایران حالا مردم ایران توی ذاکره شان باقی مانده ومی دانند
آمریکا چه هست. و نهضت آزادی هم این شناخت را از مردم ایران دارد. ولو اینکه حالا مثلا عده ای پی درپی صحبت
می کنند که مردم الان با سال های اول انقلاب فرق کرده اند، ولی نه هیچ فرقی نکرده است. مردم، عامه مردم، آن
استخوان بندی ملت ایران، نه قشری که گاهی خودنمایی می کنند و ما ممکن است که به چشممان هم زیاد بیاید، چون
شمامثلا ممکن است که یک استخری را ببینید در این استخر فرض کنید ده ها هزارمترمکعب آب باشد، اما روی این آب
را یک مقدار کف و آشغال و خاشاکی گرفته باشد، حالا اول که نگاه می کند فکر می کند همه اش همین خاشاکی هست که
روی آب است، اما در عمق و دل آن یک دریایی از آب زلال است و یک باد و طوفان بیایداین خار و خاشاک را از روی این آب
پرت کند باز همان آب زلال باقی است.

ملت ایران با رهبری هایی که در طول تاریخ از سال ۴۱ تا حالا داشته و از آن طرف هم امام آمده آن چهره واقعی و کریه
دشمن آمریکا و استکبار و این ها را آشکارانشان داده این ملت به هیچ وجه نمی توانند با چنین رژیمی آشتی کنند. براین
اساس نهضت آزادی هم که ارتباط دارد هم در داخل و هم در خارج و این ها خوب می فهمند،ریشه های آن کینه ای که بین
ملت ایران و سردمداران آمریکاست. اگر چنان چه احساس می کردند که مردم، رابطه با آمریکا را دوست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.