پاورپوینت کامل ذکر عامل مهم غفلت زدایی ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ذکر عامل مهم غفلت زدایی ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ذکر عامل مهم غفلت زدایی ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ذکر عامل مهم غفلت زدایی ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

«یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه ».(انشقاق/۶) بسم الله الرحمن الرحیم

ریشه اشتباهات و تنزلات روحی و معنوی انسان از غفلت است. اگر آدمی به آن چه می بایست توجه می کرد و از آن چه
می بایست قطع توجه کند می برید، سقوط نمی کرد. قرآن کریم خاسرین و کسانی که حیات خود را به باد داده اند و به
هلاکت ابدی مبتلا شده اندبا «اولئک هم الغافلون » توصیف می کند. منشا خسران غفلت است.

توجه به سیر تکوینی و جبری

انسان لازم ترین چیزی که می بایست به آن توجه کنیم، این است که این حیاتمان سفر است. این نشئه ای را که ترک
می کنیم و با آن آشنا هستیم دارای خاصیت حرکت و سیر است. ثبات و بقاء از ماهیت این نشئه به دور است، بخواهیم یا
نخواهیم در حال حرکتیم و ما را می برند. این مرکب یک لحظه هم توقف نمی کند.

به تعبیر امیرالمومنین صلوات الله علیه ما را بر مرکب لیل و نهار زمان،سوار کرده اندو با شتاب به پیش می رود. این
حرکتی است تکوینی و چیزی است که خود به خودانجام می گیرد: «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه »
منتهای این سیر و مقصد این سیر هم الله تبارک و تعالی است، در داری که اسمش «دارالخلد» و «دارالاخره » است، در مقابل
این داری که دار مجاز و دار عبوراست. در ظرفی که اسمش «یوم القیامه »، «یوم التلاقی »، «یوم اللقاء» و«یوم الاخره » است.
پس در چنین مقصدی خواه ناخواه در حرکتیم. اگر به اصل حرکتمان توجه داشته باشیم و از این معنا غافل نشویم اولین
نتیجه آن این است که قدر عمر خود را می دانیم و آن را بیهوده به باد نمی دهیم. می دانیم که این لحظات در گذر است و
دیگر بر نمی گردد. یک لحظه آن هم که گذشت دیگر برنمی گردد.

کسانی که از این معنا غافلند، درصدد بر می آیند که این گذر عمر را نفهمند.

اگر می بینید که مردم دنیا دنبال سرگرمی های بیهوده اند برای همان غفلت است.

ما اگر بخواهیم غافل نباشیم باید قدر لحظات عمرمان را بدانیم و نگذاریم بیهوده بگذرند، نه این که خود را به چیزی
سرگرم کنیم که نفهمیم چگونه گذشت.

تعبیر دقیق تر این است که مردم دنیا از خودشان سیرند، نمی خواهند به خودبیندیشند، و به حقیقت خود توجه کنند،
بلکه توجه خود را به چیزهای دیگری معطوف می کنند، به صورتی که سرگرم شوند، و خود را فراموش کنند. حالا چرا
انسان این چنین می شود، جای بحث زیاد دارد. اجمال مطلب این است که «نسوا الله فانسیهم انفسهم » به آن کسی که باید
توجه کنند توجه نکردند، لذا به این آفت مبتلا شدند. اگر در جایی، و یا لحظه ای تنها باشند وحشت می کنند اگر درخانه
خود و در اتاق و جای گرم و راحت و آسوده باشند وحشت می کنند. از که؟ ازخود. آن قدر آلوده هستند که از خود وحشت
می کنند. نمی فهمند که چرا وحشت می کنند، لذا، در صدد برمی آیند که کسی را پیدا کنند و با او سرگرم شوند. اگرکسی
را پیدا نکردند به چیز دیگری خود را سرگرم می کنند. این آفتی است که انسان به آن مبتلا می شود. چرا آدم باید از خود
وحشت کند؟ چون خود را نشناخته است. به هر حال اولین چیزی که باید به آن توجه کنیم این است که این عمر درگذر
است و باقی نمی ماند و ما به سوی یک مقصدی که در آن جا توقف خواهیم کردروانیم و در آن جا خواهیم ماند.

نتایج توجه به سیر تکوینی

اگر به این مطلب توجه کردیم اولین اثر آن این است که قدر عمر خود را می دانیم و آن را راحت به باد نمی دهیم و ارزان
نمی فروشیم. دوم این که سرنوشت ابدی ما مرهون همین عمرگذرا است. آن جایی که هرگز از آن خارج نمی شویم و
گذری ندارد.لازمه اش بقاو ابدیت است. سرنوشت آن جا را در همین لحظات گذرای این جهانی بایدتعیین کرد. اگر آن جا
سعادتی هست، ابدی است و با هیچ مقیاسی قابل اندازه گیری نیست. آن را باید با همین لحظات کوتاهی که در این جهان
در اختیار ماست به دست بیاوریم.

بنابراین ارزش این عمر، ارزش آن نتیجه بی نهایتی است که بر آن مترتب می شود. درست است که گذرا و کوتاه است، اما با
همین لحظات کوتاه است که می بایست آن سعادت ابدی را تهیه کرد. و اگر کوتاهی کنیم با همین لحظات گذرا،شقاوت
ابدی برای ما تثبیت خواهد شد.

پس نه تنها دیگر از خود فرار نمی کنیم و به چیزهای دیگر سرگرم نمی شویم که گذرعمر را نفهمیم، بلکه درصدد بر
می آییم که از هر لحظه عمر حداکثر استفاده راببریم.

اما این که راه استفاده بهتر چیست، تابع معرفت و علمی است که کسب می کنیم وبفهمیم که در هر لحظه ای چه
وظیفه ای داریم و خدا از ما چه می خواهد و این جاست که علم ارزش پیدا می کند.

مخصوصا علم دین و علم فقه. تا وظیفه خود را بفهمیم و بدانیم در هر لحظه چه باید کرد و کلاه بر سرمان نرود. به کار کم
ارزشی مشغول نشویم که کارهای ارزشمندتر از دستمان برود و روزی پشیمان شویم و حسرت بخوریم که ای کاش
فلان لحظه را در فلان کار صرف نمی کردم، ای کاش به فلان سخن گوش نمی دادم، ای کاش به فلان منظره نگاه نمی کردم.
هر قدر آدم بهتر بداند که چه باید بکند اگر درصددباشد و تصمیم داشته باشد می تواند انجام بدهد. پس توجه به این که
این عمر،سازنده سعادت و یا شقاوت ابدی ماست باعث می شود که قدر این عمر را بهتربدانیم و سعی کنیم که حداکثر
استفاده را از آن ببریم و به استفاده های کم قانع نشویم. چون قطعا روزی پشیمان خواهیم شد. حتی اگر به کارهای مباح
هم مشغول شویم روزی پشیمان خواهیم شد، چون تفاوت بسیاری بین کار مباح و کارمستحب و واجب، در تاثیری که در
سعادت ما دارد، هست. آن جا می فهمیم که چه ضررهایی کرده ایم، چقدر اشتباه کردیم. دل به چیزهایی خوش کردیم که
هیچ ارزشی نداشت. اگر واقعا چیزی مباح باشد و هیچ عنوان مرجحی بر او عارض نشود درنهایت عمری داده ایم و هیچ
چیز تحویل نگرفته ایم. آیا این ضرر نیست؟ هر لحظه ای را که به کار مباح و حلال پرداخته باشیم تازه ضرر کرده ایم و
خسارت دیده ایم وسرمایه را باخته ایم; بدهکار نشده ایم اما چیزی هم به چنگ نیاورده ایم.

گوهر همه این توجهات، توجه به الله تبارک و تعالی است بر حسب تعبیری که درآیات شریفه آمده است: «و ان الی ربک
منتهاها»(نازعات/۴۴)، «ان الی ربک الرجعی »(علق/ ۸)، «الا الی الله تصیر الامور» (شوری/۵۳) آیاتی که لحنش این است که
پایان کار ما رجوع الی الله است. با این دید که ما خود را در سفرمی بینیم او مقصد ما می شود. گو این که «هو الاول والاخر
والظاهر والباطن » این آن دیدی است که او را آخر می بینیم. ما این سیر جبری و تکوینی را به سوی این مقصد داریم.

توجه به سیر اختیاری انسان

از توجه به سیر تکوینی و جبری انسان و نتایج آن سخن گفتیم، اما باید توجه کنیم که انسان، یک سیر اختیاری هم دارد.
اگر به مسافر بودن خود و نیز مقصد خویش، که الله است، توجه کنیم آن گاه یک سیر اختیاری را شروع می کنیم که
مرکب آن زمان نیست، آن سیری است درقلب و در اختیار شما. هر وقت می خواهید حرکت می کنید و هر وقت
می خواهیدمی ایستید و هر وقت می خواهید عقب گرد می کنید. آن یک سیر عجیبی است. اختیار آن هم دست خودتان
است که دل را متوجه کدام طرف کنید. خدای متعال آن چنان قدرتی به انسان عطا کرده که بتواند فورا مسیر آن را
عوض کند. یک حرکتی است سریع که می تواند به سوی بالا برود یا با سرعت خود را از قله کوه به انتهای دره پرت نماید، هر
دو در اختیار اوست، عروج کند یا سقوط. این سیر در اختیار او است.

تعیین جهت آن هم در اختیار خود انسان است. تعیین جهت آن سیر تکوینی به دست ما نبود بلکه ما را جبرا به سوی
مقصدی که می بایست رفت، می بردند، اما این سیربه اختیار ماست دل با اختیار ما حرکت می کند به کدام طرف، الی الله
یا الی الشیطان. چه قدر زمان می خواهد، بسته به همت است. سرعت این سیر بستگی به چه دارد؟ به شدت توجه. البته در
ابتدا برای همه، سرعت بخشیدن به این سیر میسرنیست. وقتی هم آدم آلوده به حجاب ها شود، زود تغییر جهت برایش
میسر نمی شود.برا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.