پاورپوینت کامل خردمند به خون خفته ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خردمند به خون خفته ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خردمند به خون خفته ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خردمند به خون خفته ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :
۳۹
فرازهایی از زندگی و اندیشه های متفکر شهید دکتر محمد جواد باهنر
اشاره
هشتمین روز از ماه شهریور یادآور به خون خفتن مظلومانه دو انسان متعهد و معتقدی است که با تمسک به قرآن و عترت
لحظه ای از پیمودن طریق حق منحرف نشدند و با اهتمامی بی وقفه برای شکل گیری و شکوفایی نهال پر بار انقلاب اسلامی قیام
نمودند. و در جهت احیای ارزش های دینی و بازگشت به هویت مذهبی، به ویژه در تربیت نسل نو خاسته دمی آسوده نزیستند.
سرانجام آن دو یار صدیق پروانه وار بر گرد شمع توحید سوختند و به لقای معبود شتافتند.
امام خمینی (قدس سره) در خصوص این اسوه های وارستگی فرمودند: «… آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با
هم در جبهه های نبرد با قدرت فاسد، هم جنگ و هم رزم بودند… رجایی و باهنر اگر نیستند خدا هست…» (۱)
[این نوشتار در نظر دارد سیری اجمالی در زندگی و اندیشه های شهید باهنر داشته باشد و ان شاءالله در مقاله ای مستقل به ابعاد
شخصیتی شهید رجایی پرداخته خواهد شد.]
شهید دکتر محمد جواد باهنر به راستی فردی صاحب نظر و اندیشمندی خوش فکر و بامعلوماتی عمیق و نظم یافته بود، قلبش
در راه ارشاد فکری و عمل و ارتقای آگاهی جامعه می طپید و در این راه آرام وقرار نداشت، با اقشار گوناگونی از جامعه تماس داشت
و به تناسب، نقش ارزشمندی در تعلیم و تربیت هر کدام ایفا می کردو از میان آنان افراد علاقه مند به مبانی دینی و قرآنی را جمع و
جذب می نمود. او که بنیان های اعتقادی را به خوبی می شناخت و با محیط دانشگاه مانوس بود، در تعمیق پیوند بین حوزه و
دانشگاه کوشش فراوانی از خود بروز داد. محور تلاش های این فرزانه شهید، مدام در اندیشه پایه گذاری کارهای اساسی جامعه بود.
استقامت وی در مبارزه پی گیر علیه کفر و نفاق برای ما درس بزرگی است; او به دور از خودنمایی، ریاکاری و هیاهو کارهای سخت
را بر عهده می گرفت و آن را با صبر و متانت انجام می داد. چهره تابناک امثال باهنر بود که با زندگی پرشور خود حماسه انقلاب
عظیم اسلامی را بر سینه تاریخ حک نمودند.
خانواده و دوران صباوت
محمد جواد باهنر به سال ۱۳۱۲ ه.ش در یکی از محلات کرمان معروف به «محله شهر» که از نقاط قدیمی این دیار به شمار می آمد،
در خانواده ای ملتزم به ارزش های مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش از راه پیشه وری، زندگی محقرانه خود را می گذرانید.
خلوص و تقوای والدین او در شکل گیری شخصیتش به عنوان انسانی پرهیزگار و دانشور و صدیق بسیار مؤثر بود. شاید یکی از
دلایلی که موجب شد ایشان به مدرسه علمیه برود، عدم توانایی اقتصادی خانواده بود که موفق نشدند فرزندشان را به دبستان
بفرستند و آن شهید از یازده سالگی در مدرسه علمیه معصومیه کرمان، مشغول تحصیل گشت. مقدمات علوم دینی را از محضر
حجه الاسلام والمسلمین حقیقی فراگرفت. البته قرآن را در مکتب خانه ای نزد بانویی مؤمنه در پنج سالگی آموخت. (۲) مرکز علوم
دینی که باهنر در آن به تحصیل مشغول بود، چون سایر مدارس علمیه توسط عوامل رضاخان تعطیل گردید و بعد از شهریور ۱۳۲۰
ه.ش بازگشایی شد، وی ضمن فراگیری علوم حوزوی دروس رسمی را خواند و در سال ۱۳۳۲ ه.ش گواهی نامه پنجم متوسطه را در
بیست سالگی دریافت کرد.
عزیمت به قم
در اوائل مهرماه سال ۱۳۳۲ ه.ش باهنر کرمان را به قصد اقامت در جوار بارگاه حضرت فاطمه معصومه(س) ترک کرد و در شهر
مقدس قم تحصیلات خود را پی گرفت، وضع اقتصادی خانواده اش آن چنان بود که قادر به پرداخت مخارج تحصیلی او نبودند و
ایشان در قم از شهریه محدودی که مرحوم آیه الله بروجردی می دادند و در آغاز ۲۳ تومان و پس از چندی ۵۰ تومان هم از حوزه
علمیه کرمان حواله می شد، روزگار می گذرانید. آن جوان سخت کوش در سال اول، کفایه و مکاسب را نزد شخصیت هایی چون آیه
الله مجاهدی و آیه الله سلطانی فراگرفت و از سال ۱۳۳۳ ه.ش به درس خارج فقه و اصول رفت. استادشان در فقه و اصول قریب به
هشت سال حضرت آیه الله العظمی امام خمینی بود که یادداشت های درس امام را به عنوان یادگار و ذخیره علمی خوبی ضبط
نموده بود. (۳) باهنر، برای معرفی امام و تاریخ آشنایی خود با بنیان گذار جمهوری اسلامی خطاب به پروفسور حامد الگار گفت: از
سال های ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۱ه.ش به عنوان یک طلبه در کلاس درس ایشان حضور می یافتم و اصولا هر کس که می خواست درس
بخواند و در پی تحقیق برود به درس امام می آمد، هرگاه آن وجود بابرکت مطلبی را عنوان می کرد، همه را تحت تاثیر قرار می داد،
مدام حالتی از وارستگی، غنای فکری و تعهد در وجودشان دیده می شد. در تدریس عرفان چنان مباحث این رشته از دانش را بیان
می فرمود، به گونه ای که انسان تصور می کرد، دنیا و متعلقاتش هیچ است چنان اوج روحی به ما دست می داد که احساس می کردیم
دیگر از تمامی مظاهر دنیوی فارغ شده ایم در عین حال در درس های علمی به صورت یک فیلسوف، فلسفه را به خوبی و با تسلط
کامل تدریس می نمود، زیرا تفکری فلسفی و اندیشه ای ژرف داشت، هرگاه فقه تدریس می نمود، مباحث این رشته از دانش اسلامی،
روایات، اقوال علما و مانند آن را به خوبی از هم می شکافت، امام در برخوردهای شخصی مدام قاطعیت نشان می داد و پاسخ های
ایشان کوتاه بود و از اتلاف وقت و بیهوده گویی جلوگیری می نمود، ولی در عین حال انسان احساس انس می کرد و هیچ وحشتی از
تماس با این استاد نبود، و در حضورش احساس آرامش روحی می نمودیم. (۴)
او به مدت شش سال از درس فلسفه (اسفار) و نیز مباحث تفسیری استاد عالی قدر علامه طباطبایی استفاده نمود و به درس
فقهی آیه الله العظمی بروجردی می رفت و تا پایان سال ۱۳۴۰ ه.ش که زمان رحلت آن فقیه فرزانه بود، درس ایشان را ادامه داد.
باهنر، ضمن تحصیلات نه ساله در حوزه علمیه قم، از ادامه تحصیل در مدارس رسمی غافل نبود و کلاس دوازدهم را به طور
متفرقه امتحان داده و دیپلم گرفت و پس از چندی در دانشکده الهیات به تحصیلات خود ادامه داد، اما چون محتوای دروس آن
برایش تازگی نداشت و در قم به طور عمیق با آنها آشنایی داشت، در هفته یکی دوبار در برخی درس ها که لازم بود شرکت می نمود
و سرانجام در سال ۱۳۳۷ ه.ش دوره لیسانس را به پایان رسانید و دوره دکترای الهیات را عمدتا پس از آمدن به تهران ادامه داد و
یک دوره فوق لیسانس امورتربیتی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران طی دو سال گذرانید.
باهنر، در قم ضمن تحصیلات به کمک تنی چند از دوستان دانشور، نشریه مکتب تشیع را پی ریخت. این مجله نخست به صورت
سالنامه و سپس به فصلنامه تبدیل شد. ایشان در اداره مجله مکتب تشیع نقش اول را داشت و عمده مسؤولیت های فرهنگی و
بررسی مقالات رسیده به دوش وی بود. مقالات این نشریه به عنوان مسایل روز در جهت شناسانیدن ابعاد معارف اسلامی به سبک
ژرف و بدیع تدوین می گردید و شخصیت هایی که برای تالیف آن ها انتخاب شده بودند از افراد باصلاحیت به شمار می رفتند. گرچه
فصلنامه به دلیل مضایق اقتصادی و مخالفت رژیم تا یک سال بیش تر دوام نیافت، ولی سالنامه مکتب تشیع تا حدود هشت سال
ادامه یافت. شهید باهنر در اولین مصاحبه که در مکتب تشیع درج گردید به عنوان یک چهره فرهنگی مورد توجه محافل دینی و
علمی قرار گرفت. (۵)
در عرصه مبارزه
دکتر محمد جواد باهنر با سخنرانی های آموزنده و منبرهای پربار خویش به افشای چهره رژیم شاه پرداخت و موضع گیری های او
را سخت به باد انتقاد گرفت. در سال ۱۳۴۱ه.ش به تهران انتقال یافت و این مهاجرت بدان سبب بود که حوزه علمیه قم تصمیم
گرفت نماینده ای برای تبلیغات اسلامی به ژاپن اعزام نماید. او در تهران یک دوره زبان انگلیسی را که زبان دوم مردم ژاپن بود فرا
گرفت و چون رژیم برای این مسافرت مشکلاتی پیش آورد، آن را به تاخیر انداخت. از سوی دیگر، مبارزه مردم مسلمان به رهبری
امام خمینی در سال ۱۳۴۱ه.ش پیش آمد خداوند چنین خواسته بود که دکتر باهنر در ایران بماند و در متن مبارزات قرار گیرد،
سال بعد که اوج مبارزات بود و حادثه پانزدهم خرداد هم در همان سال روی داد وی و گروهی از روحانیان به شهرهای گوناگون
اعزام شدند تا با سخنرانی های خود محرم آن سال را با حرکت و قیام توام نمایند. در آن سال باهنر، به همدان رفت و در روز هفتم
محرم، در این شهر توسط عوامل رژیم دست گیر شد، ولی با اجتماع مردم و فشار افکار عمومی آزاد گردید و به سخنرانی های خود
ادامه داد. در روز دوازدهم محرم که استبداد در سراسر ایران دست به شدت عمل زد و مبلغان زیادی را دست گیر نمود، باهنر با
برنامه ریزی دوستانش مخفیانه عازم تهران شد. پایان اسفند سال ۱۳۴۲ شمسی با سالگرد حادثه خون بار مدرسه فیضیه قرین
گردید و بدین مناسبت در مسجد جامع واقع در بازار بین الحرمین تهران، سه شب متوالی توسط باهنر سخنرانی برگزار شد و
اجتماع بسیار عظیمی برای استماع سخنان ایشان در این مکان گرد آمدند، نیروهای انتظامی وابسته به شاه به اتفاق سرهنگ
طاهری معدوم، به مسجد آمده و او را دست گیر کردند و به زندان قزل قلعه انتقال دادند. این نخستین زندان رسمی شهید باهنر
بود که چهار ماه طول کشید.
تا سال ۱۳۵۰ و قبل از آن که فعالیت های تبلیغاتی این اندیشمند ممنوع شود، اکثر سخنرانی های ایشان در انجمن اسلامی
مهندسین و انجمن پزشکان آن روز بود و در مسجد هدایت، مسجد الجواد و حسینیه ارشاد مدت ها برنامه داشت. دومین
دست گیری باهنر پس از یورش به منزل وی و دست گیری و شکنجه های متوالی خواهرش بود و پس از آن تحت مراقبت شدید قرار
گرفت و مکرر به مرکز ساواک احضار می شد، در سال های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ سه نوبت دستگیر شد. در هنگام حکومت نظامی و ممنوع
بودن سخنرانی، مشغول بحث در دانشگاه شیراز بود که هنگام بازگشت، در هواپیما بازداشت گردید و بعد از چند روز وی را به
تهران انتقال دادند، دو نوبت دیگر هم در همان حوادث دست گیر شد. (۶)
وقتی باهنر در تهران اقامت داشت با هیئت مؤتلفه آشنا شد. این گروه مبارزات شدیدی علیه رژیم داشتند و چون پس از ترور
حسنعلی منصور عده ای از ایشان دست گیر شدند برای نجات آنان تلاش زیادی نمود، در مؤتلفه اول همکاری وی در حد سخنرانی،
اعلامیه و کارهای مخفی بود، اما در مؤتلفه دوم عده ای از نیروهای کشف نشده آنان را جمع نمود و سازمان مزبور را تجدید بنا کرد
که گویا به دلیل عامل نفوذی که در بین آنان بود در هنگام انتشار اولین اعلامیه کشف و بازداشت شدند. (۷)
پس از آن باهنر یک تشکیلات نیمه علنی و در پوشش اجتماعی و مؤسسه تعاونی رفاهی به راه انداخت که در ظاهر هدف هایش
تشکیل صندوق های قرض الحسنه و مدارس بود، اما در باطن علیه رژیم مبارزه می نمودند و به افشاگری می پرداختند. شهید
دکتر بهشتی و شهید محمد علی رجایی با «مدرسه رفاه » همکاری داشتند، در تاسیس «کانون توحید» نیز شهید باهنر کوشید،
مؤسسه مزبور نیز فعالیت تبلیغی داشت، در بنیان نهادن دفتر نشر فرهنگ اسلامی وی تاثیر به سزایی داشت.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای کنترل اعتصاب های مردم و رفع خطرهایی که نهضت را تهدید می کند، جمعی از سوی
حضرت امام تشکیلاتی را پدید آوردند که بسیار به موقع و مناسب بود و سمت سرپرستی آنان را شهید باهنر عهده دار گشت و این
برنامه بر شایستگی شهید باهنر و میزان اعتماد امام به ایشان صحه می گذارد، در نخستین مرحله که قرار شد شورای انقلاب
تشکیل شود، باهنر از سوی امام به عضویت آن منصوب گردید. هم چنین وی نماینده این شورا در وزارت آموزش و پرورش هم بود. (۸)
دکتر محمد جواد باهنر، پس از سقوط رژیم منحوس شاهنشاهی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیت های حساس ذیل
انجام وظیفه می نمود: عضویت در شورای تنظیم مدارس، مسؤولیت نهضت سوادآموزی، نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان،
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران. (۹) باهنر یکی از
بنیان گذاران و مؤسسین حزب جمهوری اسلامی بود و در زمان شهادت سمت دبیر کلی این حزب را دارا بود. (۱۰)
خلق و خوی
باهنر مصداق بارز کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم بود; یعنی می کوشید با رفتار و اعمالش بدون آن که سخنی بر زبان آورد افراد را
موعظه کند، مکتبش را در لحظات و ذره ذره زندگی اش می شد مشاهده کرد، هیچ گاه چهره عصبانی وی را نمی شد، ترسیم کرد و
در مقابل فشارها و ناملایمات متانت و گشاده رویی نشان می داد. خستگی در زندگی وی مفهومی نداشت و در پایان روز، پس از
کارهای طاقت فرسایی که انجام می داد نشاط وی چون زمان آغاز فعالیت بود. البته شادمانی او در روح و روانش ریشه داشت ولی از
نظر فیزیکی گاهی چشمانش از فرط خستگی و بی خوابی در التهاب لختی آسودگی، می سوخت. اگر کاری به او محول می گشت تا
آن را به پایان نمی رساند قرار نمی گرفت. در مسایل گوناگونی که به وی تفویض می شد، در مواقعی خواب، خوراک و استراحت را در
شبانه روز به طور کامل بر خود تحریم می نمود تا از آن موضوع مورد نظر گره گشایی کند. عطوفت و مهربانی اش به گونه ای بود که
دوستان و همکارانش از محیطی که با او مشغول تلاش بودند، لذت می بردند. او کار را تنها برای خدا می کرد و به همین دلیل در
میان جامعه کم تر شناخته شد و می کوشید حضور تبلیغاتی خود را کم رنگ نشان دهد. امید، تلاش و توکل در روانش موج می زد و
هرگز در طول سال ها مجاهدت و مبارزه او را به کنجی خزیده و مایوس نمی شد دید. می دانست که چه می کند و چه می گوید و با
برخوردی متین مسایل را ارزیابی می کرد و پس از شناسایی راه با پشت کاری شگرف آن را خاتمه می داد. گستردگی معلومات هرگز
موجب خویشتن بینی در او نبود و به دلیل فروتنی همواره تا پایان عمر آماده آموختن از دیگران بود. خود محوری در وی دیده
نمی شد و در مواردی که دیگران او را مشاور خویش قرار می دادند، دل سوزی زایدالوصفی از خود بروز می داد. هرگز خستگی را
ملاقات نمی کرد و با آن لبخند دائمی که بر لبانش نقش بسته بود، نور امید را در اطرافیان روشن نگاه می داشت، در برخوردهای
خانوادگی با اقوام، دوستان و بستگان دور و نزدیک اعم از کوچک بزرگ یکی یکی احوال پرسی می کرد و از کار و فعالیتشان سؤال
می نمود گرچه باهنر فردی آرام و ساکت بود، ولی درست جایی که لازم بود تا در مقابل حرکتی منفی یا جریانی انحرافی یا سخنی
خام مقاومت نشان دهد، مقابله می کرد و در برابر آن ها ایستادگی می نمود. (۱۱)
مقام معظم رهبری حضرت آیه الله العظمی خامنه ای فرموده اند: در همه مجامعی که از سوی جمع ما یک کار فکری انجام
می گرفت، مرحوم شهید باهنر به عنوان یک عنصر کار آمد و ارزشمند حضور داشت. در خصوص اخلاق وی، نظیرش را کم داریم و
شهید مطهری و بیش از ایشان شهید بهشتی بسیار شیفته ویژگی های رفتاری دکتر باهنر بود، مهم ترین خصوصیت ایشان آن بود
که کار زیاد و مفید و جمع و جور را بدون هیجان ظاهری انجام می داد، مردی عمیق، صبور، بردبار، جدی، صمیمی، صدیق و باصفا
بود، در نگارش خوش ذوق، ادیب و دارای نوشته ای آهنگین و زیبا بود. (۱۲)
از دوران جوانی حالات تعبد در ایشان آشکار بود و نمازش را اول وقت و حتی الامکان به جماعت اقامه می نمود و در صحن فیضیه
در نماز جماعتی که به امامت آیه الله العظمی اراکی اقامه می گشت، حاضر می شد. اعتقاد وافری به نماز شب، زیارت جامعه کبیره و
سایر ادعیه داشت که در مواقع تنهایی به آن ها مشغول بود. نماز و دعا را وسیله صفای قلب و تزکیه درون می دانست، طبق قواعدی
که در آداب مسجد جمکران آمده بیش تر اوقات با پای پیاده به این مکان می آمد و به آداب این مسجد عمل می نمود، از قیودات
دست و پاگیر نفرت داشت و می گفت برخی تکلف ها سد راه رشد انسان است، در یکی از سال ها که به آبادی «وشنوه » از توابع قم
رفت و اتاق خرابه ای که مربوط به امام زاده بود در اختیارش قرار گرفت به اتفاق همراهان آن را تعمیر نمود و بخشی از قرآن را طی
دو ماه تابستانی که در این آبادی به سر برد، حفظ نمود. (۱۳)
دکتر باهنر بر این باور بود که در سطح جامعه باید اصول اخلاقی، گریز از تهمت و اهانت اجرا بشود با حفظ این اصل که سازش
کاری و گذشت بی جا و سکوت در برابر خیانت و تجاوز جرم است، در عین حال افترا و هتک حیثیت و اظهار نظرهای مبتنی بر
حدس، شایعه و منافع شخصی که اکثر ریشه در خودمحوری ها و دسته بندی های کاذب دارد، درست نمی باشد. (۱۴)
آن متفکر والامقام به اصل استوار ولایت فقیه اعتقاد و التزام عملی داشت و پایان نامه تحصیلی خود را در مقطع دکترا این موضوع
قرار داد و در زمان تحصیل در دانشکده معقول و منقول (الهیات کنونی) برای استاد خود شهید مطهری نوشت: چون این جانب
محمد جواد باهنر دانشجوی دانشکده علوم معقول و منقول (رشته معقول) موضوع پایان نامه تحصیلی خود را «ولایت فقیه » در
نظر گرفته ام، متمنی است در صورت صلاح دید موافقت فرمایید – ۹/۱۱/۱۳۳۸ – موافقت می شود، مرتضی مطهری ۱۰/۱۱/۱۳۳۸ و این
مساله نشان می دهد که اصل اعتقادی ولایت فقیه برای آن شهید بزرگوار از زمان های دور به عنوان یک موضوع مهم دینی مطرح
بوده است. (۱۵)
دکتر باهنر در فاصله زمانی حساس هفتم تیر ۱۳۶۰ تا هشتم شهریور همان سال که پس از شهادت دکتر بهشتی به دبیرکلی حزب
جمهوری اسلامی بر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 