پاورپوینت کامل پارسای پایدار ۸۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پارسای پایدار ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پارسای پایدار ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پارسای پایدار ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

۴۴

سیری در شرح حال، مبارزات و اندیشه های نخستین شهید محراب آیه الله قاضی طباطبایی

آخرین قسمت

تنها در تنگنا

با رحلت آیه الله سید محسن حکیم که شهید قاضی نمایندگی ایشان را درخطه آذربایجان عهده دار بود و نفوذ مردمی آیه الله
قاضی را تقویت می کرداز یک طرف و نیز نبودن حضرت امام در ایران در آن دوران خفقان و اختناق ونیز به دنبال ارتحال آیه الله
میلانی که تا زنده بود، پشتیبان آیه الله قاضی بود، میدان برای برخی روحانی نماهای محلی در جهت تضعیف خط امام واذیت این
سید باز شد و روحانیانی که برای تقویت جبهه امام برای روشن گری به منطقه می آمدند به اجبار وادار می شدند از تبلیغات خویش
دست بردارند.

اذیت برخی ایادی نفاق به حدی رسید که آیه الله قاضی گفت: «از این بابت به جدم شکایت می برم.» در واقع وی در میان مبارزین با
رژیم در زمره معدود افرادی بود که هم با ستم می جنگید و نیز با عوامل نفاق داخلی درگیربود در عین حال مسجدی که ایشان در
آن فعالیت داشت، مورد توجه مردم بود وچنین ویژگی ای حسادت دیگران را برمی انگیخت.

شهید قاضی پرونده ای در ساواک تبریز در چهار مجلد داشت که محتوا و مضامین و گزارش های آن از سازش ناپذیری و قاطعیت
ایشان حکایت دارد، تمام تلفن های وی را کنترل نموده و ضبط کرده اند. در سال ۱۳۵۷ ه.ش افراد روحانی نما ازطرف نخست وزیری
نزد ایشان رفتند و از وی خواستند تا به امام نامه ای بنویسد یا خودش شخصا به پاریس نزد امام برود و عرض کند که آن روح
قدسی از اعتراض به شاه دست بردارد و هرچه می خواهد بگوید. آیه الله قاضی می گوید: نخیر ریشه تمام فسادها شاه است و امام
بهتر از ما می داند و هرچه بفرماید مطیع و تابع او هستیم.

در بحبوحه انقلاب اسلامی و اواخر نهضت امام خمینی، «بنی احمد» که نماینده تبریز در مجلس شورای ملی بود، درصدد آن بود تا
با همکاری برخی چهره های سازش کار این جوشش معنوی را خاموش کرده و مردم تبریز را از ادامه مسیرامام منصرف کند و به
آنان چنین القا کنند که باید به قانون اساسی تکیه شود، آیه الله قاضی با آن تیزبینی و درایت خود این حرکت را توطئه ای خطرناک
دانست و متوجه شد «بنی احمد» رسما از طرف شاه آمده است تا شایدبتواند جویبار خروشان نهضت را از حرکت باز دارد، لذا با
افراد زیادی تماس گرفت و در عرض دو روز قصد ناپاک وی را خنثی کرد.

نخستین اعلامیه ای که جامعه مدرسین علیه شاه منتشر کردند خلع وی از سلطنت بود و تصمیم گرفته شد که علمای طراز اول
شهرستان های ایران این متن را تایید کنند،با آیه الله قاضی در این مورد از قم تماس گرفته شد. ایشان فرمود بفرستیدتا امضا کنیم.
در تبریز سه نفر اعلامیه خلع شاه از سلطنت را با امضای خودتایید کردند: مرحوم قاضی طباطبایی، آیه الله آقا سید حسن انگجی
و حاج آقا سید محمد علی انگجی. البته برخی نه تنها نخواستند آن را امضا کنند،بلکه وقتی رسیده بودند به این عبارت که:
«سلطنت در ایران غیر قانونی است و شاه از حکومت مخلوع است.» تا آن را خوانده بودند به آورندگان اعلامیه گفته بودند زودتر
بیرون بروید که با این تعابیر نزدیک است دیوانه شویم!

با نزدیک شدن چهلم شهدای قم مراجع بزرگوار و علمای بلاد به رغم سانسور شدید مطبوعات از طریق اعلامیه و سخنرانی
جنایات عدیده دستگاه ستم را برشمرده و مردم را به برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم یادبود به خون خفتگان ۱۹ دی ۱۳۵۶ ه.ش
شهر خون و قیام (قم) فرا خواندند. در استان آذربایجان آیه الله قاضی با همفکری علمای بزرگی از جمله فقیه عالی قدرآیه الله حاج
سید حسن انگجی(ره) با انتشار بیانیه ای، مردم همیشه در صحنه آذربایجان را به شرکت در مراسم مزبور دعوت نمودند و به دنبال
آن در روزسه شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ه.ش مردان و زنان غیرت مند آذری دسته دسته به سوی «مسجد حاج میرزا یوسف » در
رکت بودند تا در مجلس باشکوه چهلم شهدای قم حضور یابند. این در حالی بود که رئیس کلانتری (حق شناس) به همراه ماموران
شهربانی و عوامل خودفروخته ساواک با آرایش کامل نظامی جلو مردم صف کشیدند. سروان حق شناس مغرور دستور داد مردم
متفرق شوند و چون کسی گوش نکرد به ساحت مقدس مسجد اهانت کرد. جوانی از اهل تبریز با شجاعت خاصی از سخنان
توهین آمیز وی برخروشید و با وی گلاویز شد که سروان بااسلحه کمری وی را به شهادت رسانید. مردم خشمگین پیکر خون آلود
این جوان قهرمان را برداشته و به سوی معابر و خیابان ها به راه افتادند و از این جاقیام اهالی تبریز شروع شد و ماموران مردم را
هدف رگبار مسلسل و انواع سلاح قرار دادند، مسلمین باغیرت نیز توسط چوب و سنگ و وسایل دیگر از خوددفاع کردند. ده ها نفر
شهید یا مجروح شدند و صدها نفر دستگیر گشتند،مراکز فساد و فحشا و اماکن مربوط به فرقه ضاله بهائیت و افراد طاغوتی توسط
مردم به آتش کشیده شد. علمدار این مبارزات آیه الله قاضی بود و چون این جریان به استحضار امام می رسد، آن رهبر والامقام
دستور می دهند آیه الله اشراقی از مرحوم قاضی سوالاتی در این مورد بنمایند، در جواب یکی ازپرسش ها که نوار آن موجود است
آیه الله قاضی می گوید من تنها خودم هستم که می روم جلو! در روز ۲۱ رمضان سال ۱۳۵۷ ه. ش در مسجد «مقبره » واقع درراسته
بازار تبریز مردم مقاوم و مومن این دیار نماز جماعت را به امامت آیه الله قاضی اقامه نمودند.

پس از آن به دلیل ممنوع المنبر بودن او واعظی به سخنرانی پرداخت در بیرون مسجد گروهی که در سوگ شهادت مولای
پرهیزگاران عزادار بودند، با ستم گران عصر درگیر شدند و عده ای از جوانان با شعار «مرگ بر شاه » وارد مسجدشدند. ماموران به
قصد دستگیری آنان خواستند حرمت مسجد را نادیده بگیرند. آیه الله قاضی دستور داد در مسجد را بسته و مانع ورود آنان به این
محیط طاهر شوند، اما آن سفاکان به بام خانه خدا رفتند و اطراف کولرها گاز اشک آور رها کردند که در اثر مکش کولرها فضای
داخلی مسجد ازگاز اشک آور پر شد به نحوی که برخی در آستانه خفگی قرار گرفتند و چشمان آقا متورم گشت، ولی مومنین
فداکار با اراده ای استوار مراسم را به آخررسانیدند چون آیه الله قاضی خواست از بازار وارد خیابان فردوسی شود،دژخیمان رو به
روی ایشان و یارانش صف کشیدند و فرمانده آنان خطاب به سیدمقاوم گفت: نمی توانید از این سو بروید زیرا مردم با دیدن شما
تحریک می شوند هنوز صدای آن دژخیم رژیم پهلوی به پایان نرسیده بود که قاضی مبارز و شجاع قدم به میدان نهاد و سیلی
محکمی به گوش آن افسر چنان نواخت که کلاهش به سویی پرت شد به دنبال آن آیه الله قاضی فریاد کشید خجالت نمی کشید این
قدر مردم را اذیت می کنید به شما چه مربوط است که از کجامی خواهیم برویم. بدین ترتیب مزدوران شاه با ذلت خود را به کنار
کشیدندتا ایشان و همراهان وارد خیابان شوند.

حضور ایشان در پیشاپیش صفوف مرصوص مردم بیدار و متدین خطه آذربایجان درتمامی راهپیمایی ها به مردمان این سامان
قوت قلب و دلگرمی داد، آن سید باشهامت در این مسیر حتی از بذل جان ابایی نداشت چرا که چندین بار به روی مردم تظاهر
کننده که ایشان در پیشانی آن ها حضور داشت آتش گشوده شد، امااین پیر پیرو امام امت با صلابت به مسیرش ادامه داد.

پژوهشگر پرمایه

آیه الله قاضی، به موازات مبارزات سیاسی وفعالیت های اجتماعی، در عرصه علمی و میدان پژوهش از عالمان کم نظیر به شمار
می رود،مقام علمی و تقوایش بر کسی پوشیده نبوده و بیست نفر از مراجع و فقیهان برجسته و دانشمندان معروف توانایی های
معرفتی و علمی ایشان را کتبا تاییدکرده و به آیه الله قاضی اجازه روایت داده اند. آثارش نمایانگر قدرت علمی عالم متبحری است که
به فرازین قله های دانش و فضیلت صعود کرد، این پژوهش گر خستگی ناپذیر در طول عمر با برکتش با تلاشی گسترده و
انگیزه ای آمیخته به صداقت و سوز و گداز توانست تحقیقات آموزنده و ارزنده خود رابا بیانی رسا و قلمی شیوا به تشنگان فرهنگ و
اندیشه عرضه بدارد، استواری نثر و تتبع ایشان در منابع دینی، روایی و تاریخی تا بدانجا بود که آیه الله میلانی در تجلیل از
نوشته های ایشان، شیوه ماهرانه قاضی را شگفت واعجاب برانگیز وصف کرد. در بخشی از نامه ای که آن مرجع جهان تشیع به
شهیدقاضی نوشته می خوانیم: تعلیقات و حواشی که در دو جلد «انوار نعمانیه » و«حنیفه الماوی » از تبریز به بنده رسیده بسی
جالب و جاذب دل اخلاص مندگردیده است. البته سعه معلومات و اطلاعات و دارای فکر عمیق بودن و صاحب تحقیق بودن معنایی
است بسیار مهم و عزت وجود دارد، مع ذلک صاحب قلم بودن و مطلب را به عبارت فصیح و رسا نوشتن بسی مورد تقدیر و اهمیت
است. ونعمتی است که خدای متعال موهبت فرموده است. یادآوری شود شهید قاضی،مقدمه بلیغی در ۱۱۲صفحه، بر کتاب «جنه
الماوی » مرحوم «کاشف الغطا»نوشته و پس از پایان متن تعلیقات جالبی در ۱۳۴صفحه، بر آن افزوده است.

شیخ آقا بزرگ تهرانی طی نامه ای که به آیه الله قاضی نوشته اظهار داشته است: کتاب مستطاب «جنه الماوی » اهدایی حضرت
عالی را مطالعه نمودم، فی الحقیقه بسیار خدمت بزرگی به مرحوم آیه الله کاشف الغطا قدس سره فرموده و اثر بسیار نفیسی را از
ایشان منتشر نموده اید.

ایشان علاوه بر این که خود اهل تحقیق بود و به این کار اشتیاق داشت، مشوق دیگران بود و کتابخانه خصوصی آیه الله قاضی
بی شک یکی از غنی ترین کتابخانه های موجود در آذربایجان می باشد که به روی اهل پژوهش باز بود هرکتابی که در سطح
حوزه های علمیه چاپ می شد (به زبان عربی یا فارسی) برایش ارسال می نمودند و همه را مطالعه می کرد، قبل از سال ۱۳۴۳ اثری
جامع ومفید دارای مدارک گوناگون و نقشه های مختلف در اختیار داشت که به استنادآن مسایل و فجایع منطقه خاورمیانه و
فلسطین را برای مردم بازگو می نمود ودر واقع آگاهی های سیاسی جغرافیایی و تاریخی این مجتهد مبارز در سطح بسیار بالایی بود.
برخی از آثار تحقیقی شهید قاضی در پاسخ به سوالات مردم به رشته نگارش در می آمد و در واقع ایشان در قلمرو تحقیق مقتضیات
زمان ونیازهای علمی جامعه را در نظر داشت و می کوشید باورها و اطلاعات مردم رانسبت به مبانی و تاریخ تشیع و سیره ائمه غنی
بخشیده و یا اصلاح نماید، به عنوان نمونه از آن عالم محقق پرسیده بودند که آیا اسراء خاندان رسالت دراربعین اول بیستم ماه صفر
سال ۶۱ هجری از شام برگشته و وارد کربلاشده اند، چنانچه مشهور بین شیعه است و روز اربعین را زمان ملحق کردن راس اطهر و
انور آن حضرت به جسد اطیب در کربلا می دانند یا در غیر آن روز وروداسرا به کربلا روی داده است؟ «کتاب تحقیق درباره اول
اربعین حضرت سیدالشهداء» را که در قریب هزار صفحه به نگارش در آمده شهید قاضی برای پاسخ دادن به سوال مذکور نوشته
است. برخی از آثار شهید قاضی عبارتند از:

تقریرات فقه و اصول آیه الله حجت; تاریخ قضا در اسلام; کتاب صدقات امیرالمومنین و صدیقه طاهره; تقریرات دروس اساتید
نجف; مقدمه نافع وجامع بر تفسیر جوامع الجوامع علامه طبرسی. حدیقه الصالحین; انیس الموحدین علامه نراقی با مقدمه و
تصحیح و تعلیق آیه الله قاضی; تحقیق در ارث زن ازدارائی شوهر (تنظیم از بیانات آیه الله قاضی.) شهید قاضی طبع شهر
هم داشته و این شعر از اوست:

چهل سال بیش با خرد و هوش زیستم

آخر نیافتم به حقیقت که چیستم

عاقل ز هست گوید و عارف ز نیستی

من در میان آب و گل هست و نیستم

من صدر بزم انسم و مجلس نشین قدس

لیکن تو چون به بزم نشینی بایستم

ز آن خنده آمدم به کمالات دیگران

کاندر کمال خویش چو دیدم گریستم

ویژگی های اخلاقی

قاضی طباطبایی، روحیه ای قاطع و اراده ای استوار داشت. وقتی تصمیم می گرفت از هیچ قدرتی پروا نداشت. در برابر دشمنان
سازش ناپذیر بود و در این مورد به هیچ عنوان اهل تساهل و تسامح نبود، ولی در مقابل دوست ادبی توام با فروتنی داشت و در زمان
طاغوت اگر حتی استاندار وابسته به رژیم درجلسه ای که ایشان بود وارد می شد به وی اعتنایی نمی کرد و اگر می خواست پهلویش
بنشیند به وی جای نمی داد. یک بار در مسجدی برای یکی از درباریان که فوت نموده بود مجلس فاتحه گرفته بودند و راه منتهی به
این مکان رابرای عابرین مسدود کرده بودند شهید قاضی چون خواست از مقابل مسجد عبورکند، افسر ارشدی از شهربانی آمد و
گفت آقا اینجا ممنوع است، از آن طرف تشریف ببرید. ایشان با حالتی عصبی گفت: برو گم شو.» و چ