پاورپوینت کامل کسی که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود حق با علی است ۴۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کسی که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود حق با علی است ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کسی که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود حق با علی است ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کسی که در میدان و مسجد پیوسته با خدا بود حق با علی است ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

آن شب ستاره های غمگین، با آه و ناله گرد هم آمده بودند و از بالابه خانه ای در کوفه می نگریستند. زمین می گریست.

آسمان نالان بود. دیوارهای کوفه از ترس حدوث «واقعه » به هم نزدیک می شدند، شاید جلوگیر آن باشند. پرنده های
نگهبان در چارسوی مسجدکوفه، نگهبانی می دادند. شب پره های مهاجم ضمن این که به یکدیگرنوید می دادند، ترس و
رعب سراسر وجودشان را فراگرفته بود، آخر حمله به یک فرد نبود; حمله به تمام انبیا و اولیا و صالحان و صدیقان بود.
می خواستند عرش خدا را به لرزه درآورند و می خواستندعروه الوثقای دین را نابود سازند. ابن ملجم، نماینده خفاشان
شب باوحشت، برای رسیدن به آرزوی دیرینه اش، به مسجد آمده و کمین کرده بود. ولی چگونه اقدام به آن کار کرد؟!
چقدر باید شقاوت و بدبختی،وجود یک به ظاهر انسانی را فراگیرد تا دستش به شمشیر بلند شود وبر فرق قهرمانی فرود
آید که برق ذوالفقارش دل یلان عرب را می لرزاندو زهره قهرمانان را می شکافت; رادمردی که در برابر اشک یتیمان
ومحرومان مهربان تر از پدر و مادر بود و با لطف و مهربانی اشک های غم دیدگان را پاک می کرد و دست محبت بر سرشان
می کشید و با آنان چون فرزندان خویش رفتار می نمود. چگونه می توانست آن اشقی الاشقیا شمشیرزهراگینش را بر سر
آن نامتناهی فرد بزند; او که محور مرکزی تمام فضایل بود. آن انسان کاملی که مجسمه تمام نمای رسول خدا و نفس اوو
برادر او و جانشین به حق او بود. او که نمی توان با کلمات حقش راادا کرد و توصیفش نمود، زیرا جز خدا و رسولش کسی
نتوانست و نخواهدتوانست تا روز رستاخیز او را بشناسد و قدرش را بداند و عظمتش را درک کند; نه آن ها که
پرستیدندش و نه آن ها که پیرویش کردند; همه در شناخت مقامش حیران و سرگردانند.

شاعران و سرایندگان در برابر کوه عظمت، چه می توانند بسرایند وسخنوران و نویسندگان چه سخنی بر زبان و قلم
برانند! دانشمندان وحکیمان در این اقیانوس مواج حکمت غرق می شوند، جز آن که او خود به دادشان برسد و آن ها را به
کرانه نجات برساند. نه تنها زمینیان که افلاکیان نیز از این عظمت خدایی که متجلی در یک فرد شده است، انگشت حیرت
به دهان گرفته اند. این چگونه مخلوقی است که تمام صفات متضادرا در خود جمع کرده است. هنگامی که گرد و خاک
جنگ، فضا را تیره وتار می کند و قلب پهلوانان به لرزه می آید، سیمای او برافروخته ولبانش متبسم و قلبش محکم، آن
چنان بر میمنه و میسره می تازد و باشمشیر برانش بر فرق دشمنان فرود می آورد و با ضربت های سهمگینش درلحظه
لحظه های کارزار، یلان بی شمار را در خاک و خون می غلطاند که جزاو کسی مانند او نیست، و همو شب هنگام در محراب
عبادت از خوف خدامی گرید و برای این که بنده ای سپاسگزار باشد در خانه و در میدان،با نماز و نیایش و گریه و زاری،
شب را به صبح می رساند «الم اکن عبدا شکورا». هرگز فجری بر روزگار علی نتابیده که دیده اش در خواب باشد و هرگز
دمی از عمرش نگذشته که در غفلت باشد. پیوسته به یادخدا و دایم در ذکر او است، او را از خدایش هیچ امری جدا
نمی سازد،چه در جنگ باشد و چه در دکه القضاء; چه در خانه باشد و چه بیرون از خانه، چه در بازار باشد و چه در مسجد،
برای او فرق نمی کند;همواره در حال عبادت و شکرگزاری است.

او تنها اطاعت خدا را مد نظر دارد وتنها به تکلیف شرعی اش عمل می کند چه در مسند خلافت باشد و چه در خانه، زندانی!
چه در مصاف دشمن باشد و چه همراه با یتیمان! چه در نبرد قاسطین و مارقین وناکثین باشد و چه در کنج عزلت از خلق!
و خلاصه چه در حال زائیده شدن از مادر در کعبه باشد و چه در حال جان دادن در مسجد کوفه. آن جا لب به شهادتین
می گشاید و این جا لب با ذکر شهادتین فرو می بندد.

لحظه زاییده شدن خدا را بر زبان جاری می سازد و لحظه جان دادن «فزت و رب الکعبه » می گوید، به پروردگار کعبه
همان جایی که درآن زاییده شدم رستگار گشتم، که رستگاری از نخستین لحظه ولادت تاآخرین روز زندگی با علی همراه
است، چون همیشه حق با علی است.

علی نقطه مرکزی و تمام فضایل و منش های والا و اخلاق انسانی و کمالات معنوی گرداگرد وجودش می چرخد; پس علی
همیشه رستگار است و اگر کسی خواهان رستگاری و رسیدن به خوشبختی و سعادت باشد، باید فقطدنباله رو او و پیرو او
باشد. و جز این راهی برای رسیدن به سعادت چه در دنیا و چه در آخرت نیست. باید تنها در راه علی گام برداشت و در تمام
رخدادها، فقط علی را الگو قرار داد. علی طریق وسطی است «الیمین والیسار مضله و الطریق الوسطی هی الجاده » و علی
صراطمستقیم است; همان صراطی است که هر صبح و شام، در هر نماز واجب ازخدا می خواهیم که ما را به آن هدایت
کند و راهنما باشد «اهدناالصراط المستقیم ». و علی «نعیم » است; همان نعمت بزرگی که خداوند در روز رستاخیز بی گمان
از ما سوال می کند که آیا شکر این نعمت را به جا آوردیم یا نه؟! «ثم لتسالن یومئذ عن النعیم » که شکرانه این نعمت بزرگ،
فقط در پیروی کردن و تبعیت از علی و اولادعلی محقق می شود و لا غیر. و اگر کسی از او پیروی نکند، اعمالش پذیرفته
نیست، هرچند روزهای زندگیش را روزه بدارد و شب ها را تاصبح در کنار خانه خدا در مسجدالحرام به عبادت سپری کند!
اصلا تاگذرنامه علی در دست کسی نباشد، نمی تواند از صراط بگذرد «لایجوزالصراط الا من بیده صک من علی » کسی از
صراط نمی گذرد جز آن که گذرنامه عبور از علی در دست داشته باشد.

و علی نفس محمد و جان او و روح و روان اوست. و نه تنها پیامبر اورا نفس خود می داند که خداوند او را نفس محمد
می داند «و انفسنا وانفسکم ». و این بالاترین مقام است که رسول الله او را نفس خودبداند و خداوند بر این امر صحه بگذارد
و تمام مفسران سنی و شیعه اتفاق نظر در این امر دارند که مقصود از«انفسنا» در آیه مباهله، علی است و بس.

و علی «هادی » و راهنمای مردم است.

علی مردم را به سوی خدا دعوت می کند و علی همگام با محمد، رسالت اورا ادامه می دهد و تکمیل می کند. خود آن
حضرت در تفسیر آیه «انماانت منذر و لکل قوم هاد» می فرماید: «رسول الله المنذر و اناالهادی; رسول خدا هشدار دهنده
است و من هدایتگرم.»(مستدرک الصحیحین، ج ۳، ص ۱۲۹) فخر رازی در تفسیر این آیه ادامه می دهد: رسول خدا(ص)
دستش را بر سینه اش گذاشت و فرمود: من منذرم و سپس اشاره به کتف علی کرد و فرمود:

«انت الهادی، بک یهتدی المهتدون من بعدی; تو هادی هستی که پس ازمن هدایت خواهان به وسیله تو هدایت می شوند.
» و همین یک سخن کافی است بر خلافت بلافصل علی پس از رسول الله; ولی چه باید کرد که برخی از دانشمندان حق را
آشکار می بینند و باز هم از آن روی برمی گردانند! و علی «شاهد» است و بر بینه پیامبر، گواه است «افمن کان علی بینه من
ربه و یتلوه شاهد منه » آیا کسی که دلیلی روشن (قرآن) دارد و پس از آن گواهی صادق و راستین (علی)… که برتمام شئون
وجودی دلیل بر صدق ادعای رسول الله است. سیوطی در تفسیر«درالمنثور»ش در ذیل این آیه شریفه نقل می کند که
امیرالمومنین علی علیه السلام خود فرمود: «رسول الله علی بینه من ربه وانا شاهد منه » و در موردی دیگر از خود
رسول الله روایت می کند که فرمود: «افمن کان علی بینه من ربه انا و شاهد منه علی ».

و علی «صالح المومنین » است. جایی که ولایت به خدا نسبت داده می شود چه کسی پس از «الله » ولایت بر مومنین را
داراست؟ همه تفسیراین آیه را می دانید و تمام مفسران بزرگ آن را مخصوص علی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.