پاورپوینت کامل مدرس و جنجال جمهوری ۹۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدرس و جنجال جمهوری ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرس و جنجال جمهوری ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرس و جنجال جمهوری ۹۸ اسلاید در PowerPoint :
۴۶
مروج تجدد
مشیرالدوله، اولین نخست وزیر مشروطیت است . (۱) وی را در زمره روشنفکران خود باخته ای قلمداد نموده اند که قرارداد
استعماری اعطای امتیاز کشف استخراج معادن نفت جنوب به ویلیام نکس دارسی را به همراه دو فرد دیگر امضا کرد و برای تایید
این قرار داد، پنج هزار سهم از انگلستان دست خوش گرفت (۲) و از کارهای دیگرش این که برای تامین مخارج سفر مظفرالدین شاه
به فرنگ دو وام خانمان برانداز و سنگین برای ایران از روسیه استقراض کرد . (۳)
حسن پیرنیا (مشیرالدوله) که زمینه های فرهنگی و اجتماعی استبداد رضاخان و روی کار آمدن این دیکتاتور را در ایران فراهم
کرد; همان مشروطه خواه پر سر و صدا و آتشین مزاجی بود که در دفاع از آزادی و شرکت در جنبش های مردمی لحظه ای قرار و
آرام نداشت وی که با ارزش های دینی و هویت مذهبی میانه ای نداشت، کوشید برای پوشانیدن لحظه های پرشکوه تاریخ ایران پس
از اسلام و زنده کردن فرهنگ پادشاهان قبل از اسلام کتاب هایی به رشته تحریر درآورد . کتاب مفصلی چون «تاریخ ایران باستان »
(سال ۱۳۰۶ ه . ش) و داستان های ایران قدیم را در این راستا نوشت تا تصویری زیبا، اسطوره ای، افسانه ای و رمانتیک از ایرانیان
باستان و نژاد آریایی ارائه دهد و هدف از این همه تبلیغات ناسیونالیستی و زنده کردن خسروان باستانی چیزی جز مبارزه با تفکر و
شریعت اسلامی، ستیز با علمای دینی و ترویج آداب تجدد نبود . (۴) حضرت امام خمینی – قدس سره – در وصف این دوران و چنین
اوضاعی فرموده اند: «. . . در زمان این شخص نالایق [رضاخان] که مملکت ما را به تباهی کشاند، به پیغمبر اکرم (ص) در روزنامه
سب کردند . . . آن دولت مردان مجلس درست کردند و در آنجا از پیروزی اسلام به کفر [رژیم شاهنشاهی ساسانی] انتقاد کردند و
این روشنفکرها دستمال را درآوردند و گریه کردند که اسلام به شاه ایران – شاه آن وقت – غلبه کرده است، شعرایشان شعر گفتند،
نویسندگانشان نوشتند و گویندگانشان گفتند .» (۵)
موازین شرعی و قانون محاکمات
مشیرالدوله، وقتی در سال ۱۳۲۷ ه . ق پس از استبداد صغیر، وزیر عدلیه شد از مجلس خواست به بهانه این که مجلس فرصت
ندارد تک تک موارد قانون عدلیه را تصویب کند به کمیسیون عدلیه ماموریت بدهد که قوانینی را که دولت برای عدلیه پیشنهاد
می کند، مطالعه و تصویب کند و به اجرا بگذارد . یکی از قوانینی که مشیرالدوله آن را تهیه کرد قانون اصول محاکمات حقوقی بود
که بنا به نظر علمای طراز اول در مجلس شورای ملی رد شد، به ویژه شهید آیه الله مدرس که عضو هیات طراز اول و ناطق آن
هیات بود شدیدا با این قانون مخالفت کرد و تنها راه موافقت خود را، به هشت ماده ای که باید به قانون محاکمه ها افزوده شود
مشروط کرد . در این مواد موازین شرعی و عرفی لحاظ گردیده بود، هرچند مشیرالدوله مقاومت کرد نتیجه نگرفت و سرانجام
تسلیم شد و به این ترتیب قانون آیین دادرسی به تصویب مجلس شورا رسید . صدرالاشراف، از رجال مهم اواخر دوره نخست
مشروطه در خاطرات خویش چنین می گوید: «ایراد مدرس و علما بر قانون اصول محاکمات از جهاتی بود اول آن که غیر از مجتهد
جامع الشرایط حق محاکمه و فصل خصومت دعاوی را ندارد . . .» وی می افزاید: یک روز مشیرالدوله به مدرس گفت: اگر این قانون
را قبول نکند و محاکمات چون سابق منحصر به برخی علما که هر روز حکم ناسخ و منسوخ می دهند باشد بالاخره دول اروپا قانون
خود را بر ما تحمیل خواهند کرد، مدرس از این تعرض سخت برآشفت و گفت: شما فرنگی مآب ها فریفته اروپایی ها هستید و الآن
شما قوانین اروپا را بر ما تحمیل می کنید وظیفه من این است که هر قانونی را که مخالف شرع بدانم رد کنم و غیر از این تکلیف
ندارم . (۶)
مدرس، در جلسه ۳۳ مجلس شورا (دوره چهارم) به این موضوع اشاره نمود و گفت: «. . . راجع به مساله قضاوت و حکومت قانون
اساسی به ما فرموده مرجع تظلمات عمومی وزارت عدلیه است، در این سیاست جدید دو چیز باید محفوظ بماند یکی ماهیت
مطلب، یکی کیفیت جریان آن مطالب اما ماهیت مسائل حقوقی و جزایی همان است که در قانون اسلام هست و امکان ندارد به
قدر یک خشخاش از آن کم یا زیاد بشود . . .» . (۷)
اهانت آشوب گران
در هفتمین جلسه دوره پنجم مجلس شورای ملی که در چهاردهم شعبان ۱۳۴۲ ه . ق تشکیل شد و آخرین جلسه سال ۱۳۰۲ ه . ش
شمرده می شد طرحی مشتمل بر سه ماده به مجلس تقدیم گردید که در ماده اول آن تبدیل رژیم مشروطه به جمهوری آمده بود،
در این مجلس علی رغم خواست مدرس موافقان رضاخان در اکثریت بودند، فراکسیون تجدد به رهبری سید محمد تدین، حدود ۴۴
نفر عضو داشتند و سوسیالیست ها به سرکردگی سلیمان میرزا حدود پانزده نفر بودند و همگی از رضاخان جانب داری می کردند .
روزنامه های اکثریت در خارج مجلس به فراوانی و با حمایت قوه مجریه منتشر می شدند، ولی جراید اقلیت به طور طبیعی کم تر
بود و همین تعداد غالبا مورد بی مهری دولت وقت قرار می گرفتند . از سوی دیگر عنوان جمهوری خود موضوع چشم گیری بود و
تنوع داشت و برای مردمی که ستم شاهان را دیده و به تازگی از کشورهای دیگر خبر خوشی درباره این نوع رژیم شنیده بودند چه
بسا هیجان زا بود، در چنین شرایطی و پس از تهیه مقدمات فراوان و کارهای تبلیغاتی زیاد و انتقاد شدید از سلطنت طرح مزبور
تقدیم مجلس شد، با این وضع تصور می شد جمهوری پیشنهادی در مجلس به تصویب برسد . (۸)
در مقابل این گروه خیانت کار عده ای نماینده مورد تایید ملت و آگاه و بصیر که از توطئه ها با اطلاع بودند، برای خنثی کردن این
توطئه در مقابل هواداران جمهوری صف آرایی کردند، در راس آنان چهره شهید مبارز و روحانی پایدار سید حسن مدرس دیده
می شد . مدرس زودتر از همه خطر این آشوب سیاسی را حس کرد و درصدد چاره جویی برآمد . او به سوی روزنامه نگاران رفت تا
آنان را بر ضد این حرکت برانگیزد . بعد از آن نامه های متعددی در خصوص مضرات و عوارض سوء جمهوری رضاخانی نوشته به
طور محرمانه به قم فرستاد و نظر علما را نسبت به توطئه ای جدید دچار تردید و سوء ظن نمود .
در مجلس مدرس و یارانش کوشیدند تا از تصویب اعتبارنامه های عده ای نماینده که به دستور سردار سپه انتخاب شده یا با او
تبانی داشتند، جلوگیری به عمل آورند . هم چنین در موقع بررسی اعتبارنامه های نمایندگان واقعی سعی کردند وقت مجلس را
چنان اشغال کنند که برای روزی که حامیان رضاخان در نظر گرفته بودند تا این طرح را مورد بحث و تصویب قرار دهند .
اعتبارنامه های تصویب شده به حد نصاب نرسد و مجلس صورت قانونی نیابد .
مدرس، علیه جمهوری در مجلس به سخنرانی پرداخت . سید محمد تدین که از طرفداران جدی رضاخان بود، سعی کرد
نمایندگان حامی خویش را به هنگام سخنرانی مدرس از جلسه خارج کند، ولی بیانات پرجاذبه مدرس آنان را تحت تاثیر قرار
می داد . این وضع تدین را خشمگین کرد و در پی درگیری لفظی با مدرس همراه با عده ای از فراکسیون تجدد جلسه را ترک کرد .
در خارج جلسه جدل و بحث ادامه یافت و مدرس در اتاق تنفس بیانات خود را پی گرفت، در این میان دکتر حسین بهرامی معروف
به احیاء السلطنه پس از یک مشاجره لفظی به تحریک تدین سیلی بر صورت مدرس نواخت، صدای این سیلی که به گونه
مجتهدی آگاه و فقیهی مبارز آشنا گردید نه تنها همچون رعد در تهران و حومه آن پراکنده شده، بلکه مانند کبریتی که به انبار
باروت برسد، در افکار و علایق مردم این شهر انفجاری عظیم پدید آورد و سیلی از مردم مسلمان را در خیابانها به راه انداخت .
بازارها بسته شد و طبقات مختلف مردم در مساجد و سایر اجتماعات حاضر شده و نفرت خویش را از این حرکت نامعقول و
توهین آمیز اعلام داشتند:
از آن سیلی ولایت پر صدا شد
دکاکین بسته شد غوغا به پا شد
هر روز در مسجد شاه (امام خمینی کنونی) تهران مردم اجتماع نموده و به سخنان مهیج خالصی زاده که علیه رضاخان و جمهوری
و شخص تدین ایراد می شد گوش فرا می دادند و آماده همه نوع فداکاری می شدند .
زنده باد خودم؟!!
مدرس برای خنثی کردن این خیانت حدود پانزده نفر از نمایندگان مجلس را برای زیارت به قم فرستاد و همین کار موجب شد
جلسه هفتم مجلس که در آخرین روز سال ۱۳۰۲ه . ش تشکیل شد . بدون اخذ نتیجه خاتمه یابد، سیلی خوردن مدرس در مجلس
تغییراتی پدید آورد و موجب شد عده ای به حامیان مدرس پیوسته یا جزء گروه منفردین قرار گیرند . افراد اقلیت به شخص مدرس
نزدیک تر شده و با او هم آهنگ گردیدند . در بیرون مجلس شوری عجیب برپا گردید و شیخ محمد خالصی زاده در بازار تهران نماز
جماعت اقامه نمود و پس از نماز از مردم خواست به جانب داری از مدرس به سوی مجلس حرکت کنند و خود در پیشاپیش این
جمع خشمگین قرار گرفت، مردم از نقاط دیگر به این امواج خروشان افزوده می شدند و اقیانوسی عظیم را تشکیل می دادند، این
افراد با فریادهای مرده باد جمهوری، زنده باد مدرس، ما دین نبی می خواهیم، جمهوری نمی خواهیم وارد حیاط مجلس شدند .
مرحوم آیه الله حاج شیخ عبدالنبی نوری که از مجتهدان نامدار تهران و تربیت شده مکتب میرزای شیرازی و همفکر مدرس بود
در میان صنوف مردم همراه گروه دیگری از علما دیده می شد . رضاخان که اوضاع را دگرگون دید عده ای از سربازان و چماقداران را
اجیر کرد تا در مقابل مردم شعار مرده باد مدرس/زنده باد جمهوری سر دهند . در همین حال مدرس سر از پنجره طبقه بالای
مجلس بیرون آورد و با صدای بلند گفت مرده باد جمهوری/زنده باد مدرس (به قولی: زنده باد خودم) ساعت حدود شش
بعدازظهر آن روز (دوم فروردین ۱۳۰۳) که صحن مجلس و میدان بهارستان مملو از جمعیت شد . ناگهان فریادهای مخالفت مردم
شهر را به لرزه درآورد . وحشت طرفداران رضاخان را فراگرفت و هر یک به گوشه ای خزیدند . مدرس از مجلس بیرون آمد و مردم
او را بر سر دست گرفتند و با فریادهای زنده باد اسلام/زنده باد مدرس او را به منزل بردند . رضاخان که خود را تنها و درمانده و
خویشتن را با شکستی مفتضحانه روبرو دید . در روز هیجدهم فروردین به حالت قهر به بومهن، واقع در چهل کیلومتری تهران
رفت . بعد از آن افراد نظامی و مزدورانش به مجلس فشار آوردند که باید سردار سپه را برگردانند و مجلس استعفای او را قبول
نکند و شایعه کردند اگر برنگردد کودتا می کند، شهید مدرس به نمایندگان مجلس دلداری داده و گفت: نترسید او نمی تواند کودتا
کند و اگر هم چنین کند تنها مرا می کشد که با او مخالفم بنابراین بگذارید بیاید و چنین کند تا اوضاع تمام شود، در هر حال غائله
جمهوری با تلاش مدرس خنثی گردید . (۹)
میرزا کریم خان رشتی که در سال های پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ در نقش مشیر و مشاور در کنار رضاخان قرار گرفته بود،
در بلوای جمهوری از تعزیه گردانان اصلی به شمار می رفت وی هنگام تغییر سلطنت در سفارت شوروی رل های حساسی بازی
نمود و مدت ها با لیدرهای احزاب سوسیالیست تماس گرفت . (۱۰)
مؤسس حزبی مضر
احسان طبری می گوید: در مساله روی کار آمدن رضاخان سلیمان میرزا در همکاری نزدیک با حزب کمونیست ایران کار می کرد و
دستورهای سفارت شوروی را در این باره عملی می نمود . (۱۱) هنگامی که سلیمان میرزا رهبر حزب سوسیالیست سنگ طرفداری از
سردار سپه و جمهوری را به سینه می زد . مدرس طی مطایبه ای شیرین به وی چنین پیغام داد: این قدر سنگ طرفداری از
جمهوری را بر سینه مزن . در صورت عملی شدن آن میرزا را از دمش بر می دارند و به سرش می گذارند و سلیمان میرزا می شود
میرزا سلیمان . و این کنایه از آن است که وقتی بعضی یهودیان را می خواستند دوستانه خطاب نمایند مثلا به یعقوب می گفتند
میرزا یعقوب و چون بین آنان اسامی یعقوب، سلیمان، اسحاق و . . . زیاد است اهمیت این مطایبه مدرس خطاب به وی مشخص
می گردد . (۱۲) سلیمان میرزا روشنفکری بود که در سال ۱۳۲۵ ه . ق روزنامه حقوق را منتشر می کرد و چون پس از مرگ برادرش
یحیی میرزا به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد در فرقه دموکرات مجلس داخل گردید . در دوره سوم قانون گذاری مجلس
(۱۳۳۲ه . ق) از سوی اصفهان به مجلس راه یافت و در همین موقع بود که فرقه دموکرات مجلس دچار انشعاب شد و شاهزاده
ناگزیر به تاسیس حزب سوسیالیست دست یازید و خود رهبر این حزب چپ گرای خلق الساعه گردید، سلیمان میرزا در دوره
ریاست رضاخان به وزارت فرهنگ منصوب شد که به دلیل عدم مدیریت صحیح نارضایتی های زیادی به بار آورد، در واقع باید
مؤسس حزب توده را وی دانست زیرا او بود که پنجاه و سه تن زندانی زمان رضاشاه را در خانه خودش گرد آورد و این تشکیلات
مضر و پرمفسده را بر جای نهاد . (۱۳)
سید محمد بیرجندی، معروف به تدین، پسر محمد تقی در دوران مشروطیت، سنگ آزادی را بر سینه می زد و از این راه معروف
گشت و از افراد برجسته حزب دموکرات گردید و در سال ۱۳۳۶ ه . ق از سوی دموکرات های تهران برای وکالت دوره چهارم مجلس
شورای ملی نامزد و انتخاب شد . در کابینه وثوق الدوله که امیران را تحت الحمایه انگلستان درآورد در پیشرفت و تصویب قرارداد
ننگین ۱۹۱۹م خیلی کوشید و در اماکن عمومی برای مزایای آن نطق ها نمود . وی که زمانی دم از آزادی و مشروطه خواهی می زد
از هواخواهان و ناطقین جمهوریت گشت و از بیرجند در دوره پنجم نماینده مجلس گردید و هنگام رای به تغییر سلطنت نایب
رئیس مجلس شده بود، مدتی هم ریاست مجلس را عهده دار گشت .
تدین کوشش مستمری به خرج داد تا راه سلطنت رضاخان هموار گردد، اما سد راهش مدرس بود نکته دیگر این که وقتی رضاخان
را روی کار آورد پس از آن همه پی گیری در این مسیر مغضوب شاه واقع شد تا آن جا که ناچار گردید برای حفظ جان خود و کاستن
خشم رضاشاه حکومت تحمیلی کرمان را بپذیرد، آخرین مقام وی در سال ۱۳۳۰ سناتوری مجلس است و پس از آن بیماری سرطان
به وی چنگ انداخت و او را از پای درآورد . (۱۴)
چهره یک چاپلوس
علی دشتی از طریق بهرامی دبیر اعظم رئیس دفتر سردار سپه، وقت ملاقات گرفت و مخفیانه به دیدار رضاخان رفت و به
چاپلوسی پرداخت و خطاب به وی گفت: قلم و زبان و فکر من در اختیار پیشرفت مقاصد میهن پرستانه حضرت اشرف است و از
تقویت و تایید سیاست شما دریغ نخواهم داشت . او یک فرصت طلب تمام عیار بود که هر چه را دیکتاتوری چون رضاخان تقویت
می کرد می نوشت و هر کس را می خواست از لب تیغ انتقاد خود می گذرانید .
در فروردین ۱۳۰۳ شمسی وقتی مجلس شورای ملی بحث پیرامون اعلام جمهوریت تشکیل جلسه داد علی دشتی یکی از
سرکردگان این ماجرا بود و زمانی که مشاهده کرد شهید مدرس و اکثر علمای دینی با جمهوری رضاخانی مخالفند دست به قلم
برد و با هدف فریب افکار عمومی، دلایلی چند پیرامون استحقاق سردارسپه برای ریاست جمهوری ایران اقامه کرد . (۱۵)
موقعی که سردارسپه به حالت قهر به بومهن رفت از جمله جرایدی که در اطراف تعرض و خروج سردار سپه داد تملق را داده بود .
روزنامه شفق سرخ به مدیریت علی دشتی بود، او در مقاله ای تحت عنوان «پدر وطن رفت » نوشت:
آن کسی که بعد از دو قرن ضعف و مذلت و تفرق و تشتت به ایران قوت و عزت و وحدت داد روز گذشته از تهران پر از جنایت و
غرض بیرون رفت! . . . سردار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 