پاورپوینت کامل ماهیت بحران کوزوو و نگرانی از تداوم آن ۵۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماهیت بحران کوزوو و نگرانی از تداوم آن ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماهیت بحران کوزوو و نگرانی از تداوم آن ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ماهیت بحران کوزوو و نگرانی از تداوم آن ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۲

اشاره:
شرق اروپا که به شبه جزیره بالکان مشهور است، دارای توپوگرافی پیچیده ای مرکب از رشته کوه ها، دره ها، بستر
رودخانه ها، سواحل،خلیج ها، جزایر متعدد و جز این ها است که معروف ترین ارتفاعات به هم پیوسته را کوه های پیندوس،
آلپ دنیاری و بالکان تشکیل می دهد. چشم انداز توپوگرافیک پیچیده جنوب شرق اروپا که ازگسیختگی برخوردار است بر
سازمان فضایی، ترکیب انسانی وگروه های انسانی منطقه تاثیر گذاشته و موزائیکی از اقوام گوناگون را به نمایش درآورده
که موجبات تعارض و کشمکش و نیزالگوهای رفتار سیاسی را باعث گردیده است. گروه های قومی عمده این منطقه را
یونانی ها، بلغارها، آلبانیایی ها، صرب ها،کروات ها، بوسنیائی ها و جز این ها تشکیل می دهند.
از نظر تاریخی منطقه صربستان از سال ۱۳۸۹م جزو تیول امپراطوری ترک و عثمانی به حساب می آمد، ولی مونته نگرو
به صورت دولتی مستقل عمل می کرد. در سال ۱۸۷۸م و بر اساس قرارداد برلین،صربستان به صورت یک پادشاهی جدید
درآمد و پس از جنگ بالکان ودر سال ۱۹۱۳م مقدونیه نیز به صربستان منضم گردید. پس از جنگ جهانی اول
مجموعه های صربستان، کروواسی، اسلوونی، بوسنی وهرزگوین و مونته نگرو به هم پیوستند و به صورت یک کشور
تحت عنوان یوگسلاوی اعلام موجودیت کرد.
یوگسلاوی در سال ۱۹۴۱م توسط آلمان نازی اشغال نظامی شد که بامبارزه چریک ها و پارتیزان های یوگسلاو مواجه
گردید. یکی ازرهبران چریک ها به نام مارشال تیتو که با پشتیبانی روسیه وانگلیس مبارزات خود را ادامه می داد، پس از
خروج آلمان در سال ۱۹۴۵م موقعیت برجسته ای پیدا کرد. در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۵م جمهوری یوگسلاوی از سوی مجلس
موسسان اعلام شد و تیتو یکی ازرقبای قدرتمند خود به نام میخالویچ را در سال ۱۹۴۶م اعدام کردو به صورت یک رهبر
بلامعارض درآمد. در همین زمان و در تاریخ ۳۱ژانویه ۱۹۴۶م کشور یوگسلاوی با توجه به ترکیبات قوی سرزمینی
به صورت یک دولت فدرال درآمد، و به تدریج به اردوگاه شرق و شوروی گرایش پیدا کرد. اختلاف نظریات بین تیتو و
استالین باعث استقلال نسبی تیتو شد به طوری که هم زمان از کمک های غرب و امریکا درزمینه های اقتصادی و سیاسی
نیز بهره برداری کرد.
تیتو به صورت رهبری قدرتمند و به عنوان مظهر وحدت ملی، توانست این مجموعه مرکب از حیث سرزمینی و جمعیتی
و قومی را به هم پیوند داده و نوعی همزیستی مسالمت آمیز را در میان آن ها برقرارنماید. تیتو در ۴ می ۱۹۸۰ فوت کرد و با
فوت او علت بقای جمهوری فدراتیو یوگسلاوی نیز از بین رفت. پس از او کشور در یک سیستم چرخشی به صورت شورای
ریاست جمهوری تا سال ۱۹۹۰م اداره می شد.تا این زمان یوگسلاوی در دایره نفوذ و قلمرو ژئوپلتیک وژئواستراتژیک
شوروی قرار داشت.
فروپاشی شوروی، زمینه را برای استقلال و آزادی کشورهای پیرامونی، به ویژه یوگسلاوی فراهم کرد.فقدان کمونیسم و
ساختار فراگیر جهان شرق از سویی، و نیز فقدان مظهر قدرت و وحدت ملی در کشور چند پاره قومی یوگسلاوی از
سوی دیگر، زمینه را برای واگرایی اقوام تشکیل دهنده ملت یوگسلاوی فراهم کرد و هر گروه قومی برخوردار از قلمرو
جغرافیایی ویژه اقدام به جدایی گزینی از دولت مرکزی نمود. عامل فاصله جغرافیایی در فرآیند جداگزینی پاره های قومی
جغرافیایی ملت یوگسلاوی و استقلال از صرب ها نقش مهمی داشت; یعنی قلمروهای قومی که دور از دسترس بلگراد و
صربها بود و از طرفی دارای تجانس نسبی با قلمروهای جغرافیایی پیرامون بودند به راحتی از آن جداشدند و صرب ها
امکان کنترل و برخورد با آن را به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد نداشتند.
بر همین اساس، ایالت های اسلوونی و کرواسی که در غرب کشور قرارداشت و دور از بلگراد به عنوان قطب و کانون
صرب ها بودند در ۲۵جون ۱۹۹۱ استقلال خود را اعلام داشتند. در این فرآیند ایالت اسلوونی که دورترین ایالت یوگسلاوی
از بلگراد بود، به راحتی جدا شد و کم ترین درگیری را با صرب ها داشت.
پس از آن کرواسی بود که نسبت به اسلوونی به صرب ها نزدیک تر بودو صرب ها نیز دسترسی کمی به آن داشتند، لذا
جدایی کروواسی به همین اندازه با درگیری و تنش با صرب ها و تحمل تلفات انسانی واقتصادی تحقق یافت.
سومین ایالت که چسبیده به صربستان وقلمروهای صرب نشین بوده و زبانه های صرب نشین نیز به درون آن رخنه کرده
بودند، ایالت بوسنی و هرزگوین بود که خود موجودترکیبی از کروات ها، صرب ها و اکثریت نسبی مسلمانان به
حساب می آمد.
در فرآیند استقلال بوسنی و هرزگوین (۱۹۹۱م) تراژدی دردآور وخشن برخورد بین اقوام یاد شده تحقق پیدا کرد، و
استراتژی تصفیه نژادی و محدودسازی اقتدار مسلمانان بوسنی به بدترین وخشن ترین وجهی به اجرا درآمد که حیرت و
نگرانی جهانیان رابرانگیخت و از صرب ها چهره خونخوار و خشنی ترسیم نمود و رنج فراوان را متوجه مسلمانان منطقه
کرد.
همزمان با این حوادث مقدونیه نیز در ۸ سپتامبر ۱۹۹۱ به دلیل فاصله زیاد از بلگراد و نیز مساعدت های بین المللی
استقلال خودرا به دست آورد. بدین ترتیب از کشور یوگسلاوی چهار کشور جدیدمتولد شد که هر کدام منعکس کننده
قلمرو قوم و فرهنگ خاصی بودند.پنجمین کشور بازمانده، همان یوگسلاوی در قالب صربستان فعلی است که در سال
۱۹۹۲م با مونته نگرو فدراسیون جدیدی را پایه گذاری نمود. که با در برگرفتن صربستان به عنوان قوم اکثریت ثقل سیاسی
به سمت آن چرخید و رهبر صرب ها به نام اسلوبودان میلوسویچ توانست به عنوان رئیس جمهوری این بازمانده
یوگسلاوی سابق انتخاب شود. او که تمایلات قوم گرایانه شدید صربی دارد باهرگونه اندیشه جدایی طلبی، با خشن ترین
شکل ممکن برخورد می نمایدکه برای نمونه فاجعه بوسنی و هرزگوین در گذشته و فاجعه کوزوودر شرایط کنونی را
می توان نام برد. کشور یوگسلاوی جدید (مرکب از صربستان و مونته نگرو) در حدود ۵/۱۰ میلیون نفر جمعیت داردکه
۶۳% آنها را صرب ها، ۱۴% را آلبانیایی ها و ۶% را مونته نگروهاتشکیل می دهد.
از حیث مذهبی و دینی نیز ۶۵% آنهاارتودوکس، ۱۹% مسلمان و ۴% کاتولیک رومی می باشند. ایالت کوزوودر جنوب
یوگسلاوی کنونی و در مجاورت کشور آلبانی از اکثریت آلبانیایی تبار و در عین حال مسلمان برخوردار است و بر این اساس
میل چندانی به الحاق به صربستان را ندارد و تلاش نموده است خود را از یوگسلاوی جدا نموده و تشکیل دولت مستقلی
رابدهد، ولی یوگسلاوی نیز این خواسته را نپذیرفته و بر آن مهرتایید نیز نزده است.
ایالت کوزوو، در جنوب کشور یوگسلاوی و در مجاورت آلبانی ازاکثریت آلبانیایی تبار تشکیل می شود که همین امر به
تمایز آنهانسبت به صرب ها و نیز تمایل آنها نسبت به آلبانی کمک می نماید.ایالت کوزوو دارای ۴۲۰۳ مایل مربع
ساحت بوده و در حدود دومیلیون نفر جمعیت داشته که اکثریت آنها آلبانیایی هستند. این اکثریت، استقلال خود را از
یوگسلاوی اعلام داشته است، ولی صربستان آن را به رسمیت نشناخته است. از سویی دیگر تمایلات وتجانس های محلی با
کشور آلبانی و مقدونیه و غیره و نیزحمایت های بین المللی، به ویژه مغرب زمین اندیشه استقلال را درآن ها تقویت نموده
است.
این فرآیند به بحرانی شدن مسئله و منطقه بالکان کمک نموده ونگرانی های زیادی را به وجود آورده است. اینک در این
جا به دونکته اساسی توجه می گردد:
۱- ماهیت بحران کوزوو;
۲- چشم انداز نگران کننده تداوم بحران کوزوو.

بحران کوزوو در یک نگاه

الف) ماهیت بحران کوزوو:

بحران کوزوو را باید در چارچوب تغییرات در ساختار قدرت جهانی و ناشی از شکل گیری رقابت های جدید تحلیل نمود.
دولت امریکا با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق، به عنوان ابرقدرت رقیب آن، خود را در موقعیت ابرقدرتی در
جهان یافت، وبر اساس همین تصور و تثبیت آن در اذهان جهانیان سعی کرد، ازدو بحران منطقه ای یعنی خلیج فارس و
بوسنی و هرزگوین دربالکان، بهره برداری کند. تجاوز عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ فرصت مناسبی برای امریکا بود تا
بتواند یک ائتلاف بین المللی راسامان دهد. امریکا در دوره جدید نیاز داشت که برای اقدامات خود در عرصه بین المللی
توجیه سیاسی و حقوقی لازم را داشته باشد. بنابراین، آزمایش و تست دو ابزار بین المللی و منطقه ای;یعنی سازمان ملل و
ناتو ضروری بود تا از کارآیی آن ها در جهت اهداف خود اطمینان حاصل نماید.
با جنگ خلیج فارس و بیرون راندن عراق از کویت سازمان ملل وکارآیی آن را آزمود و آن را وسیله ای موفق یافت، لذا
سازمان ملل را از حاشیه مسائل بین المللی به متن آورد و اندام های آن به ویژه شورای امنیت را به خوبی در خدمت اهداف
خود و حل