پاورپوینت کامل سال امام خمینی و اصول انقلاب ۷۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سال امام خمینی و اصول انقلاب ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سال امام خمینی و اصول انقلاب ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سال امام خمینی و اصول انقلاب ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

«این انقلاب بدون نام امام خمینی در هیچ جای جهان شناخته نیست

«مقام معظم رهبری آیه الله خامنه ای (مد ظله العالی)»

سال ۱۳۷۸ که از سوی رهبر گران قدر انقلاب «سال امام خمینی »سلام الله علیه نام گرفته و هم چنین صدمین سال تولد
مبارک آن مصلح کبیر و مجدد قرن و طلایه دار اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله گرامی داشته می شود، تنها نباید به
یادواره وبزرگداشت، شعار و تبلیغات بسنده کرد، بلکه بیش از هر چیز به آرمان های والا و اندیشه های عمیق و تابناک آن
ابرمرد تاریخ معاصر اسلام باید اندیشید و نباید مجال داد تا غبار نسیان براندیشه های امام بنشیند. بنابراین با توجه به
توصیه های آن بزرگ، باید به حفظ و حراست از اصول خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی که به وسیله آن بنیانگذار سترگ تبیین
و ترسیم شد، اهتمام ورزید;اصولی که جوهره این انقلاب عظیم الهی را تشکیل می دهد و وفاداری به انقلاب و راه امام که
مفهوم حقیقی آن جز بزرگداشت آن روح خدایی چیزی فراتر از این نیست.
و به طور خلاصه: پاسداری ازارزش ها و دست آوردهایی که برای آن بهای بسیار سنگینی پرداخته شده و خون پاک هزاران
شهید پاک باخته به پای آن ریخته شده،نخستین وظیفه است. در سال «امام خمینی » باید از این ارزش هاو هدف ها با
چنگ و دندان و تمام امکانات و به هر قیمت دفاع کرد; به توطئه گران سیاه دل و خناسان ظاهرساز و آنان که زیرلوای
آزادی بیان و قلم و شعارهای گمراه کننده دیگری از این قبیل و جریان های انحرافی نو و کهنه و لیبرالیسم و
ملی گرایی می خواهند تیشه به ریشه این انقلاب بزنند و آرمان های حضرت امام(ره) را لوث کنند و مستقیم یا غیر
مستقیم در خدمت بیگانه درآمده اند، نباید مجال داد و آنها را بی رحمانه و بدون از دست دادن فرصت باید طرد و نفی کرد.
آنان را; زیر هر نام و عنوان که باشند و با هر شعار و شکل و قیافه ای که ظاهر شوند، دستشان را کوتاه نمود; و این
مسئولیتی است بر دوش دولت و ملت و همه کسانی که به دین و خدا و آخرت باور دارند، به ویژه آنان که باخون پاک
عزیزانشان این شجره طیبه را آبیاری کرده اند و آنان که رنج های این انقلاب را به جان خریده اند.
در این لحظه های حساس که بیست سال از پیروزی انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی می گذرد و دشمنان ما در
توطئه های گوناگون خود،شکست خورده اند، در توطئه های زنجیره ای شان، توطئه جدیدی را آغازکرده اند و آن ایجاد
تفرقه میان نیروهای وفادار به انقلاب وآرمان های امام و تضعیف مقام ولایت، و یا به سازش کشاندن نظام وهجوم بر
مقدسات و منحرف ساختن خط استوار اسلام و مطرح ساختن شعارهای ظاهرفریب و مسخ کننده است. مع الاسف برخی
عناصر خودی را در این توطئه سهمگین و خطرناک به دام فریب انداخته و به بازی گرفته و از زمینه های نفسانی و یا
ساده اندیشی و عدم هوشیاری برخی سوء استفاده کرده اند.
در چنین شرایط، هیچ فریضه ای بالاتر از وحدت و همدلی، هوشیاری و دشمن شناسی، گذشت واخلاص، تمسک به حبل
الله المتین و پای فشردن بر آرمان های امام و اصول انقلاب و تمسک به ولایت فقیه; یعنی رکن رکین انقلاب بالاترنیست. و
این حقیقتی است که مسئولان نظام و توده ملت دریافته اند، هر چند پاره ای عناصر نسبت به آن کم توجهی کرده اندو به
بهانه های ناچیز که برخاسته از هوای نفس یا کج فهمی است،عرصه به دشمنان داده اند.

در یک آزمایش تاریخی دیگر

سال های بعد از رحلت امام -قدس سره- صحنه آزمونی عظیم بوده وهم چنان برای وارثان این انقلاب خواهد بود که
کدامین افراد باگامی استوار بر اصول و ارزش های بنیادشده از سوی آن رهبر ومرجع بزرگ، پای فشرده و دستخوش
مطامع و خواسته های نفسانی نشده; حسادت و رقابت و سرخوردگی ها قدم هایشان را نلغزانده;خدای متعال را در نظر
داشته; وجدان را فریب نداده و به امت بزرگ و ایثارگر خود دروغ نگفته و خالصا لوجه الله در خدمت به دین خدا و میهن
اسلامی و مردم باوفا بوده اند، آنان هرگز حاضرنشده اند، به خاطر خودکامگی های نفسانی خود یا رقیبان خود واعمال
تلافی جویانه تیشه به ریشه اسلام بزنند و به امت خیانت کنند و با دشمنان هم صدا شوند و بار مظلمه را برای روز داوری به
دوش بکشند و با چهره ای شرم گین خدا را دیدار کنند.
این آزمون بزرگ، درست به امتحانی می ماند که برای امت پس ازرحلت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله پیش آمد.
وچنان که صفحات گشوده تاریخ فراروی ما گواهی می دهد، تشتت وتعصبات جاهلانه پشت پا زدن به توصیه های نبی
معظم(ص) به ویژه درمساله ولایت و امامت و رو در رویی فکری و گروهی و قبیله ای ونژادی دست به دست هم داده و
زمینه را برای بروز فتنه هایی فراهم کرد که تیره ابرهای متراکم آن فضای جامعه را گرفت و براسلام پوستین وارونه
پوشانیده شد و حق و باطل مشتبه گردید وفاجعه شوم پیش آمد. بیش از چند دهه از رحلت پیامبر(ص) نگذشته بود که
وارثان کفر جاهلی و نفاق بداندیش در کسوت اسلام براریکه قدرت و حاکمیت مسلمانان تکیه زدند و وارثان حقیقی
اسلام را به عقب راندند و مؤمنان صادق را قلع و قمع کردند و ارزش هارا پایمال نمودند و کاخ های شام و بغداد و جنایات
بی شمار تاریخ به دست کاخ نشینان پایه گذاری شد که هنوز هم پس از گذشت چهارده قرن دود آن به چشم مسلمانان
می رود و آتش آن اعماق قلوب پاک را می سوزاند و در زیر فشار این مصیبت، حق و حقیقت چنان که باید کمر راست نکرده
و شاهد جولانگری باطل و ناحق بوده ومی باشد.
باری، نقطه آغاز این تراژدی تاریخی چیزی جز هوای نفس و تفرقه و انتقام گیری و خودخواهی نبود و بدون شک مظلمه
آن تا به ابددامن گیر کسانی است که آغازگر این فاجعه بودند یا آنها که دربرابر حق بی تفاوت نشستند و یا به خاطر از
دست ندادن منافع مادی خود ترجیح دادند، عقده های درونی را بگشایند، هرچند به بهای سنگین پایمال شدن حقیقت و
ضعیف شدن جبهه حق باشد و به دنبال آن آتشی افروخته شود که خشک و تر را بسوزاند و صغیر وکبیر و صالح و ناصالح
را در کام فرو برد.

عبرت از تاریخ

تاریخ از این گونه سرگذشت ها فراوان داشته و نقطه شروع آنهاجرقه آتشی بوده که از کانون دل های بیمار جستن کرده و
خرمن هستی انسان ها را به آتش کشیده است: «و ان لکم فی القرون السالفه لعبره » و اینها درس عبرتی است برای دیگران
که از آن تجارب تلخ درس بیاموزند. و نیز برای ما که امروزه در معرض چنین امتحانی قرار داریم. مقطع تاریخی عصر ما
نیز از همان مقاطع سرنوشت ساز است و اگر اندک غفلتی روا داریم، درست همان ماجرا بر سرمان خواهد آمد که بر
دیگران رفت. اگر به هوش نباشیم و در فتنه ها حساسیت نشان ندهیم به سوی همان سرنوشتی رهسپار خواهیم شد که
دیگران رفتند و آیندگان در باره ماهمان گونه قضاوت خواهند کرد که ما امروزه در باره پیشینیان.
هر چند آگاهی امت مسلمان و صلاح اندیشان مؤمن و متعهد به خواست خداوند مجال چنین سرنوشتی را نمی دهد، اما
در عین حال نبایدغفلت کنیم و از حادثه بد خود را در امان بدانیم; چه از شر نفس نمی توان در امان بود. و دشمنان خونی
ما نیز در کمین اند تا درمجال مناسب ضربه را وارد آورند و خدا سرنوشت ملتی را تغییرنمی دهد تا خود را تغییر دهند:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم ».

سخنی با نیروهای وفادار به انقلاب

در این جا سخن با جریان مخالف انقلاب و متظاهرین منافق نیست،سخن با جریان همسوی انقلاب است. برادران! اگر
قرار است آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های امام راحل پایدار بماند واندک اندک به مسخ و تحریف و نابودی کشیده
نشود و کشور به زیرسلطه ابرقدرت ها نرود باید دوباره بر سخنان و رهنمودهای حضرت امام، در باره اصول انقلاب مرور
کنیم و خط مشی آن پیشوای ژرف اندیش را الگوی عمل قرار دهیم. و رمز بقای انقلاب از دیدگاه امام خمینی قدس سره را
مورد توجه قرار دهیم. حضرتش دروصیت نامه سیاسی – الهی خود به این مطلب پرداخته و می فرماید:
«این جانب که نفس های آخر عمر را می کشم به حسب وظیفه سطری ازآن چه در حفظ و بقاء این ودیعه الهی دخالت دارد
و سطری ازموانع و خطرهایی که آن را تهدید می کند برای نسل حاضر و نسل های آینده عرض می کنم. بی تردید رمز
بقای انقلاب اسلامی همان رمزپیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده درتاریخ خواهند خواند که دو
رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصدعالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه
و مقصد. این جانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهند اسلام و حکومت الله برقرار باشد
ودست استعمار و استعمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شوداین انگیزه الهی را که خداوند در قرآن کریم بر آن
سفارش فرموده است از دست ندهید و در مقابل این انگیزه که رمز پیروزی و بقاء آن است، فراموشی هدف و تفرقه و
اختلاف است.»
اکنون با توجه به دو عنصر اساسی پیروزی و بقای انقلاب:«انگیزه الهی، و وحدت و همدلی » که بنیان گذار انقلاب
حضرت امام خمینی قدس سره بر آن تکیه فرموده اند، پاره ای تذکرات را هر چند تلخ خاطرنشان می سازیم:

به خدا و خلق دروغ نگوییم!

آن انگیزه الهی را برخی به دست فراموشی سپرده و دستخوش پاره ای مقاصد مادی و جناحی شده اند و هر چند برای
خودشان باور کردنش دشوار است، اما گروه گرایی، خودمحوری، و قهر و آشتی ها و درنتیجه هم صدا شدن با دشمنان
انقلاب، در گفتار و نوشتار و نشریه و روزنامه و سخنرانی و خطابه از مصادیق بارز این ماجرا است.شک نیست که هیچ یک
از جناح های موجود عاری از خطا نیستند واشتباهاتی داشته اند، اما این به معنای آن نیست که آن خطاها واشتباهات را
بزرگ کنند و خوراک تبلیغاتی برای دشمنان ورادیوهای بیگانه و خبرگزاری های صهیونیستی فراهم سازند و به
رقیمت شده درصدد بر زمین زدن رقیب باشند!
و دلخوش باشند که این مصاحبه ها و مواضع منفی را رسانه های جهانی به گوش مردم می رسانند! برادران ما باید فهمیده
باشند چرا رادیوهای خارجی امثال امریکا و اسرائیل و انگلیس کوچکترین اظهار نظر منفی آنها یا حرکت چند صد نفره
فلان گروه مخالف خوان و مدعی انقلابی گری را بر خلاف مصالح نظام با بزرگ نمایی دنبال می کنند ودر بوق های تبلیغاتی
و رسانه ها پخش می کنند؟ این کدامین مصلحت است که رسانه های امپریالیستی و صهیونیستی به نفع انقلاب و اسلام و
ملت ما تشخیص داده اند! که در انعکاس دادن آن آن همه سعی بلیغ دارند؟ مثلا، چرا هرگاه یکی از این آقایان در خصوص
مسئله ولایت فقیه نقطه نظر منفی هر چند ناچیز ابراز می دارند این رسانه ها آن را بزرگ می کنند و به عنوان نظریه یک
جناح رادیکال و ضد سنتی از آن یاد می کنند؟ آیا جز این است که می خواهند عمودنظام را در هم بشکنند و امت را به
جان یکدیگر بیندازند و نظام سلطه را تجدید کنند؟ چرا چند روزنامه داخلی که از دیدگاه توده ملت بر خلاف خط امام
حرکت می کنند از دیدگان دشمنان ما آزاده واصلاح طلب شناخته می شوند و گردانندگان این نشریات باد در
غبغب می اندازند که رسانه های غربی و امپریالیستی سخن آنها را بازگوکرده اند و آگراندیسمان نموده اند؟! چرا وقتی
پاره ای روزنامه های ضد انقلاب با خط مشی ضد اسلامی، از سوی دادگاه مطبوعات توقیف می شوند و گردانندگانش
تعقیب می گردند رسانه های غربی اشک تمساح می ریزند و برخی از عناصر خودی بر خلاف انتظار روزنامه دیگری رابا
همان خط مشی، و با عنوان دیگری جایگزین آنها می سازند؟ وهمان مشتریا