پاورپوینت کامل امام(ره) و حیات طیبه جوانان ۸۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام(ره) و حیات طیبه جوانان ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام(ره) و حیات طیبه جوانان ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام(ره) و حیات طیبه جوانان ۸۶ اسلاید در PowerPoint :

۴۴

در بررسی و تحلیل ریشه ها و عوامل پدیدآورنده انقلاب اسلامی،جوانان به عنوان یکی از عناصر کارآمد و پایه های
مستحکم این بنای رفیع، جایگاهی ارزنده و پربها دارند. جوانی تجلی گاه شور،حرکت، شجاعت، خستگی ناپذیری و
استعداد است و همین ویژگی ها،جوانان را در رابطه ای تنگاتنگ با پدیده انقلاب، که دگرگون کننده اوضاع و ارزش های
یک جامعه است، قرار می دهد.

اگرچه پیوند بین عناصر جوان یک مملکت و پدیده انقلاب هرانقلابی که باشد طرفینی و متقابل است، اما با توجه به
سخن مادر مقدمه که فقط جوانان را در رابطه با انقلاب اسلامی مورد توجه قرار می دهد، باید گفت: آن روز که نطفه
انقلاب اسلامی در حال شکل گیری و تکامل بود، کسانیکه از رهبر و پیشوای آن انقلاب درباره یاران و سربازانش سوال
کردند، امام(ره) آن ها را به کودکانی که هنوز در گهواره بودند، حواله نمود و همه دیدند که سال ها پس از آن، همان
کودکان که جوانانی برومند و پرشور ونشاط گردیده بودند، با قلب هایی سرشار از ایمان و آکنده ازبغض و نفرت نسبت به
ستمگران و طاغوت ها، تا پای جان ایستادگی کردند، صبوری و استقامت ورزیدند و خون خویش را نثار درختی نمودند که
میوه اش کام تلخ مظلومان و ستم چشیدگان تاریخ را،گوارا و شیرین می ساخت.

از سوی دیگر، انقلاب اسلامی که ماهیتی دینی داشت و در ردیف هیچ کدام از انقلاب های پیش از خود جای نمی گرفت،
بعد از پیروزی،همه ره آورد خود را هدیه جوانانی کرد که از ایمان و خستگی ناپذیری شان، انقلاب برآمده بود و از خون شان
بالیده و رشد کرده بود. مردم ستمدیده سرزمین ما، به خصوص نسل جوان و توانمند، درچهره انقلاب خود، چیزی را
می جستند که پیش از آن، به وسیله حاکمان زر و زور و تزویر از آن ها دریغ شده بود. رژیم مزدور وامریکایی پهلوی جز به
بردگی و سرسپردگی تام و بی چون و چرای مردم راضی نبود و در این راه همه آن چه را که می توانست می کردو می آزمود.
نگاه داشتن مردم در فقر و بیچارگی ، و حذف دین به عنوان برنامه و نظام زندگی فردی و اجتماعی، از مهم ترین و
اساسی ترین این برنامه ها بود.

و البته این کار، سهمگین ترین ضربه را متوجه قشر جوان و سازنده ما، می ساخت. نسلی که می بایست روح بی قرار و
زندگی ساز جامعه باشد، روز به روز در غفلت و بی خبری بیشتر فرو می رفت و همزمان دین و دنیایش فدای قدرت طلبی و
زیاده خواهی حاکمانی می شد که لیاقت سرپرستی مردم را نداشتند و مزدور بیگانگان و ظالمان روزگار بودند.

بعد از پیروزی انقلاب، در پرتو شناخت عمیق و درک همه جانبه امام(ره) از نیازهای واقعی انسان و فهم دقیق ایشان از
حالات وروحیات جوانان، این قشر ارجمند و عزیز بیش از همه وقت، درکانون توجه رهبران و شخصیت های بزرگ انقلاب،
به خصوص شخص امام،واقع شدند. رهبر انقلاب، در هر مقطعی از نهضت و بعد از آن،جوانان را به مطالبی که برای آن
ها جنبه حیاتی داشت، توجه می دادند و با نظر به شرایط هر دوره، از اندیشه های تابناک وخدایی خویش، شعله هایی
راهنما و هدایت گر، پیش روی آن هامی افروختند. و این بدان جهت بود که انقلاب، که با جان نثاری وشکیبایی هزاران
انسان والا و شایسته به دست آمده بود و دستاوردشگرفی به نام جمهوری اسلامی داشت، خدای نخواسته دچار انحراف
وکجروی نشود و از مسیر اصلی خود که بر بستری از معنویات قرارگرفته بود ، خارج نگردد.

بر شمردن توصیه های معنوی امام(ره) به جوانان، فرصتی بیش ازاین می طلبد و بیان و توضیح یکایک آن ها در توان این
مقاله نیست. قصد ما گشت و گذار در نکات پر ارجی است که آن جناب برآن ها تاکید داشته است; تاکیدی که با توجه به
شخصیت امام که اغراق و زیاده گویی را برنمی تابیده، در حقیقت بر ارزشمندی آن موارد دلالت دارد:

فرصت پاک زیستن

خداوند تهذیب نفوس انسان ها را هدف نهایی رسولان و پیامبران خویش قرار داد و آنان را برانگیخت تا پاسبان حریم
دل های خداجو و خداخواه آدمیان باشند و آنان را از دشمنی ها و حیله های شیطان قسم خورده، بیم دهند. پیراستن نفس
از بدی ها و آراستن آن به مکارم اخلاق، در آن درجه از اهمیت قرار دارد که خداوندبعثت انبیاء را برای این امر شریف،
نعمتی بزرگ می شمارد و به عطای آن، بر بندگان خویش منت می گذارد. که فرمود: «لقد من الله علی المومنین اذ بعث
فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین; خداوند
بر مومنان منت نهاد که در میانشان پیامبری از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آن ها بخواند وپاکشان دارد و کتاب و
فرزانگی به آن ها بیاموزد، اگرچه پیش ازاین در گمراهی آشکار بودند.»(آل عمران، ۱۶۴)

امام خمینی(ره) رهبر بی نظیر قرن، که از اندیشه های والا و آگاهی به حقایق عالم پر رمز و راز از معنا، برخوردار بود،
همچون خلفاء صالح خویش همان راه و هدفی را پی گرفت که آنان در پی تحقق و به سامان رساندن آن از هیچ زحمت و
مشقتی روی گردان نبودند. قلم و بیان امام(ره) جان های واله و شیفته حق و قلب های تشنه معرفت را نشانه می گرفت و
تربیت الهی انسان را جستجومی کرد. او درس درست زیستن و شایسته مردن را به مخاطبان خویش می آموخت و فکر و
اندیشه شان را به نور معارف خداوندی نورانی می ساخت.

از همه بیشتر و پیش تر، جوانان که به تعبیر امام(ره) «به افق ملکوت نزدیک ترند» به عرصه وارد شدند و خود را بی مهابا به
دست نوازشگر نسیم های کلام و نوشتار او سپردند و جان و روان خویشتن را پاکی و طهارت بخشیدند. امام(ره) دوران
جوانی را دوران سرنوشت و ارجمندترین دوران حیات انسان بر روی کره خاکی،می دانست. و به همین جهت، بر
خودسازی و خویشن بانی جوانان تاکید بسیار می ورزید و جوانی را بهترین فرصت برای بیدار شدن از خواب های شیطانی
غفلت و پرداختن به امور معنوی ترسیم می کرد.

در اندیشه امام(ره) عنصر بیداری، که عارفان از آن به «یقظه »تعبیر می کنند و آن را اولین گام موثر در سلوک می دانند،
نقشی بس حساس و آینده ساز دارد; و اگر این نقش مهم، به هر دلیلی ایفا نگردد و فرصت آن بگذرد، آینده ای تاریک و
ظلمانی، همراه با تاسف و تباهی، به خصوص برای جوانان، به بار خواهد آورد:
«هان ای عزیز! از خواب بیدار شو.

از غفلت تنبه پیدا کن و دامن همت به کمر زن و تا وقت است،فرصت را غنیمت شمار و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت
تصرف تو است و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده وملکات رذیله بر تو چیره نگردیده، چاره ای کن و
دوایی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن و راهی برای اطفای نائره شهوت وغضب پیدا نما.»

به عقیده امام بزرگوار، به دو دلیل مهم، جوانی تنها فرصت دست یافتن به سعادت ابدی و تزکیه شدن از مفاسد اخلاقی
می باشد: دلیل اول: جوانی عبارت است از دوران قدرت و توانایی; دوران به انجام رساندن امور مشکل و به ظاهر نشدنی.
دورانی است که اراده انسان بیشتر از دیگر دوران هاست. چرا که در کودکی و نوجوانی هنوز از اراده ای که به تکامل رسیده
باشد، خبری نیست و در دوران پیری همان اراده و قدرت روحی، رو به ضعف و کاستی می گذارد وانسان را بی چاره و ناتوان
می سازد. بنابراین، ریشه کن کردن بدی های نفسانی و ایستادگی نمودن در برابر وسوسه های رنگارنگ شیطان، در این
دوران راحت تر و امکان پذیرتر است:
«شما جوان ها می توانید . قدرت دارید. قدرت جوانی دارید…

هرچه سن شما اضافه بشود و هر قدمی که بردارید و برداریم به طرف آخرت، آن چیزهایی که منافی است با سعادت
انسان، زیادمی شود. قدرت هم کم می شود… هرقدر در جوانی مهذب شد، شده; اگردر جوانی خدای نخواسته مهذب نشد،
بسیار مشکل است که در زمان کهولت و پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی، کاری از پیش برود.»

دلیل دوم: جوانی دوران پاک زیستن و زلال بودن است و جوان بیشتراز دیگران در جستجوی ارزش ها و کمالات انسانی
خود را به این در و آن در می زند و در طلب سعادتی که رسولان الهی آن را وعده داده اند، راه های دشوار و سخت پیمای
حیات را، زیر گام های خودهموار می سازد. خصلت های بی مثال در این دوران تجلی می کند ومیدان غالب شدن بر
شیطان های جنی و انسی در این فرصت، گسترده می گردد.

انگیزه های فساد و روی آوردن به کارهای ناصواب، در جوانان بسیار اندک است و بر عکس گرایش به خوبی ها و اعمال
شایسته ومقبول، که همگون با طبیعت پاک و الهی آن هاست در آن ها جلوه ای خاص دارد. و همین وضع است که جوانی را
به عنوان فرصتی بی بدیل،مورد توجه قرار می دهد:

«[در جوانی] قوت شما زیاد است و شیطان در شما ضعیف. وقتی سن شما زیاد شد، قوای شما ضعیف می شود و شیطان
در شما قوی. آن وقت دیگر نمی توانید. شکست می خورید. الان باید خودتان را تهذیب کنید.»

از آن جا که شیطان از آدم و فرزندان او کینه ای دیرینه به دل دارد و در پیشگاه خداوند قسم یاد کرده است که:
«و لاغوینهم اجمعین الا عباد منهم المخلصین »(حجر، ۳۹ و ۴۰)

بنابراین راه های گوناگونی را برای ورود به ساحت روح و جان انسان می آزماید و هر کسی را به گونه ای خاص و مناسب با
روحیات او، با وسایل مختلف به وسوسه می اندازد و می فریبد. و در این راه از اندک کوششی دریغ نمی کند. اصلا کار
شیطان جز این نمی تواند باشد. یعنی انداختن وسوسه گناه و معصیت در دل انسان ها و دورکردن آن ها از درگاه لطف و
عنایت پروردگار. یکی از روزنه های ورود شیطان به قلب و روح افراد جوان، افکندن تخم غفلت و بی خبری در دل آنها و دل
خوش نمودنشان به روزگار پیری،که به غلط دوران خودسازی و بازگشت به سوی خداوند نام گرفته،می باشد. شیطان به
جوانان چنین تفهیم می کند که جوانی فرصت شادزیستن و بهره بردن از لذت های دنیایی و کام گرفتن از روزهایی است که
اگر از کف انسان بروند هرگز باز نمی گردند. به بیان امام(ره): «شیطان به شما می گوید، جوانید و در این فصل جوانی وقت
تمتع و لذات است. اکنون مطابق شهوات خود رفتار کن. ان شاء الله در اواخر عمر راه توبه و باب رحمت خداوند باز است
وخداوند ارحم الراحمین است.» پر واضح است که این وعده شیطان،وسوسه ای بیش نیست و همانند دیگر وسوسه های او،
بی بنیاد ودروغین می باشد. اعتماد کردن به ایام عمر و طمع نمودن به روزگار پیری برای اصلاح شدن و تقوی پیشه کردن،
دور از عقل ونشانه کم خردی است. علی علیه السلام فرمود: «هیچ فریبی چون اعتماد به ایام نیست.»

ایام جوانی، و نیروهای نهفته شده در جوانان، آنان را قادرمی سازد که به انجام کارهای بزرگ و برداشتن قدم های بلند
درتربیت و اصلاح خویش و رسیدن به جوار پروردگار، همت گمارند وروح و قلب خود را که همانند آینه صاف و سیقلی
است به زینت توصیه ها و نصیحت ها بیارایند و بدانند که آن ها به سبب نزدیکی شان به ملکوت و ضعیف بودن انگیزه های
فساد، آمادگی ولیاقت فزون تری برای پاک ماندن و آراسته شدن به ملکات و فضایل اخلاقی دارند.

قلب انسان نقطه ای سپید و نورانی است که اگر در معرض کدورت های گناه واقع گردد به تدریج سیاه و ظلمانی می شود و
از صافی و صفای اصلی خود دور می افتد. هرچه انسان به پیری و دوران ازکار افتادگی قوای روحی و جسمی نزدیک
می شود، اگر در اندیشه آن سیاهی ها نباشد و بر عکس هر روز بر آن ها بیفزاید، در این صورت هم ریشه گناهان در جان او
استوارتر می شود و هم قدرت و اراده او کارآیی خود را از دست می دهد: «جوانان متوجه باشند و گول وسوسه های نفسانی و
شیطانی را نخورند. مرگ به جوانان و پیران به یک اندازه نزدیک است. کدام جوان می تواند اطمینان حاصل کندکه به
پیری می رسد و کدام انسان از حوادث دهر مصون است. حوادث روزانه به جوانان نزدیک تر است.»

گریز از گناه

انسان همیشه با افکار درونی و وسوسه های شیطانی محاصره شده است. وسوسه های شیطان انسان را به وادی اغواء ،
اضطراب و رنج های متعدد روحی می اندازد. برای رهایی یافتن از این مهلکه هاچاره ای جز گریختن از دست رس شیطان و
پناه جستن در سایه عنایت خداوند، نیست.

راه گریز از شیطان این است که فرد به آداب دینی ارج بنهد وقلب و جوارح خود را پاسداری کند و وظیفه خویش را در
اوامر وتکالیف، و نهی از منکر ادا نماید و نسبت به سرنوشت خود نگران و حساس باشد.

وظیفه همه انسان ها، به خصوص جوانان که بیشتر در معرض تهاجمات وسوسه های شیطان واقعند، ایجاب می کند که بر
حفظ و حراست ازاعضا و اندام خود تاکید و مداومت داشته باشند و در همه حال نگران ورود شیطان و تجاوز او به حریم
روح و قلب خود باشند.

(در این قسمت مقداری از مطلب افتاده است به اصل مجله مراجعه کنید!!)

جسمی که به شما سپردیم این گونه بود؟ دیگر اعضا و جوارحی که در اختیار شما قرار دادیم، چنین آلوده و کثیف بود؟ در
مقابل این سوال ها چه جواب خواهید داد.»

زهد ورزی مطلوب

اشتغال به امور معنوی و سرگرم شدن به واجبات و مستحبات،بسیاری را از صحنه کار و زندگی دور می سازد. این دسته
از اشخاص اندیشه ای جز خود و پرداختن به خویشتن ندارند. همراه شدن بامردم و درگیری با فعالیت های اجتماعی را بر
نمی تابند و خود راتافته ای جدا بافته می دانند. و این همان چیزی است که در مسیحیت به آن «رهبانیت » نام می دهند و
اصلا مطلوب شریعت متکامل و همه سونگر اسلام نیست. پیامبر(ص) فرمود:
«لا رهبانیه فی الاسلام » اسلام دینی جامع گرا و زندگی گراست.

تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی،سیاسی، اخلاقی براساس محترم شمردن زندگی و
روی آورد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.