پاورپوینت کامل شمه ای از سیره عملی امام خمینی (ره) ۷۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شمه ای از سیره عملی امام خمینی (ره) ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شمه ای از سیره عملی امام خمینی (ره) ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شمه ای از سیره عملی امام خمینی (ره) ۷۸ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
نمایه
سیره عملی امام خمینی
آخرین قسمت
عزت نفس و بلند همتی امام
حضرت امام قدس سره در عین آن که بسیار متواضع بودند، عزت نفس والایی داشتند، و از هرگونه ذلت برای خود و مسلمین متنفر بودند، و از این که مسلمانی تحقیر شود، غیرت و حساسیت ویژه ای داشتند، بارها فرمود: «وقتی عکس شاه معدوم را در برابر فلان رییس جمهور امریکا دیدم که آن طور ذلیلانه در مقابل او ایستاده بود، بسیار ناراحت شدم، و تلخی این منظره هنوز برای من باقی است که شاه مملکت اسلامی در برابر کافر خدانشناس این طور اظهار کوچکی کند .» (۱)
شدیدترین سخنرانی امام در قم که به دستگیری و تبعید او منجر شد، برضد قانون ذلت بار «کاپیتولاسیون » بود، او هرچه فریاد داشت در برابر این لایحه ای که عزت مسلمین و ایرانیان را بر باد می داد، بلند کرد و سرانجام نگذاشت و چنین لایحه را به زباله دان تاریخ افکند .
امام هرگز در برابر زورمندان کرنش نکرد، بلکه با کمال شکوه، آن ها را از خود طرد کرد .
حضرت امام (ره) در مدت پانزده سال که در عراق و نجف اشرف بودند، هرگز به دولت عراق و دولتمردان بعثی روی خوش نشان ندادند، و با کمال عزت، در بعضی از موارد به شدت به آن ها اعتراض کرده و یا بی اعتنایی می کردند .
ظاهرا ساواک، متولی مسجد اعظم قم را از تدریس امام در آن مسجد ترسانده بود، متولی دستور داد تا درهای مسجد را اول صبح بستند، امام در برابر این حادثه فرمود: «هر کجا مناسب باشد درس می دهم، آن روز آمدند و در صحن ایوان طلا با کمال عزت و سرافرازی، درس فرمودند، بی آن که از کسی خواهشی کنند، روز بعد، به خواهش تولیت مسجد، دوباره به مسجد اعظم بازگشتند .
یکی از علمای برجسته که بیش از نودسال از عمرش گذشته و از شاگردان آیه الله العظمی آقا ضیاء عراقی (ره) بود می گفت: «عزت و اعتباری که امام خمینی به اسلام وقرآن و تشیع داده، هیچ عالمی از علمای اسلام بعد از غیبت صغری تا به حال نداده است .»
نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی که با عنوان «قائدی » خوانده می شد می نویسد: «باید بگویم تصوری که من از امام همیشه در قلبم محفوظ دارم این است که او مردی است که به یک ملت شخصیت و عزت بخشید، و بر قلوب ملتی که او را برگزیدند حکومت می کرد .» (۲)
کوتاه سخن آن که امام مصداق شاخص و کامل این دو آیه شریفه بود: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا; (۳) و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است .»
«و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین ; (۴) عزت مخصوص خدا و رسول خدا (ص) و مؤمنان است .»
و همواره ندای امام حسین (ع) به «هیهات مناالذله; حاشا که ما زیر بار ذلت برویم » در همه ابعاد زندگی اش به ویژه در سرلوحه زندگی سیاسی اش دیده می شد .
شجاعت، صلابت و هوشیاری امام
حضرت امام – قدس سره – همچون جدش حضرت علی (ع) که در برابر منافقین، قاسطین، مارقین و ناکثین قرار گرفت، و قاطعانه در برابر آن ها ایستاده در برابر همه گروه ها که در خط اسلام نبودند، قاطعانه با شجاعت و صلابت بی نظیر ایستاد، به طور کلی ترس در قاموس وجود او راه نداشت، تا آخر عمر بر ضد امریکا سخن گفت و عمل کرد و او را شیطان بزرگ خواند، در نجف اشرف شنید که حزب بعث عراق فرزند مرحوم آیت الله بجنوردی، صاحب القواعد الفقهیه را دستگیر کرده است، برای احوال پرسی شبانه به منزل آقای بجنوردی رفت، در ضمن صحبت به آقای بجنوردی گفتند: «من وقتی که در ترکیه بودم، به من گفتند مصطفی (فرزندم) رفت زندان، من گفتم: «خوب است زندان رفته است، ورزیده می شود .» آقای بجنوردی فرمود: آقا! ما که دل و قلب شما را نداریم . آن شب امام مزاح هایی لطیف کرد که با شنیدن آن، اندوه انسان برطرف می شد . (۵)
حضرت امام، از همان دوران کودکی و جوانی و در همه سال های عمر بابرکتش شخصی شجاع و قاطع بود، کتاب کشف الاسرار را در سال ۱۳۲۳ ش . نوشت، با این که این کتاب یک کتاب کلامی و توحید و بر ضد وهابی گری است و در پاسخ به کتاب انحرافی اسرار هزار ساله نوشته شده است، در عین حال امام در همان کتاب رضا شاه پهلوی را مورد حمله قرار داده و با تعبیراتی بسیار کوبنده او را منکوب نموده است، از فرازهای آن کتاب این است: «رضا خان سواد کوهی که نمی فهمد سیاست با سین است یا صاد . . . »
حضرت امام – قدس سره – در روز عاشورا (۱۳خرداد ۱۳۴۲ ش) در آن هنگام که شاه در اوج قدرت بود، سخن رانی بسیار کوبنده ای در مدرسه فیضیه بر ضد شاه نمود، فرازهایی از این خطبه خطاب به شاه چنین بود «. . . بدبخت! بیچاره! چهل و نج سال از عمرت میره . . . کمی عبرت بگیر، عبرت از پدرت . . . خدا می داند مردم خوشحال بودند که پهلوی (پدرت) رفت (چنین نباش) که من بگویم کافری تا از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند .»
امام در سال ۴۳ در قضیه کاپیتولاسیون، در سخن رانی اخیر خود که پس از آن تبعید شد فرمود: «امروز رییس جمهور امریکا منفورترین افراد پیش ملت ماست .»
آن هنگام که حضرت امام را پس از زندان، به قیطریه آورده و در آن جا تحت نظر قرار دادند، سرهنگ مولوی رییس سازمان امنیت وقت، نزد امام آمد و با اصرار به امام گفت: «اگر شما پنج دقیقه فقط با شاه در قیطریه ملاقات کنید، همه چیز درست می شود، انقلاب سفید همه اش حرف است، فقط شما یک ملاقاتی بکنید، سر و صداها می خوابد .» امام با کمال قاطعیت و هوشیاری، این ملاقات را رد کرد . (۶)
مرحوم حجه الاسلام والمسلمین سیدعباس مهری، نماینده امام در کویت می گفت: هنگامی که امام را از عراق بیرون کردند، ایشان با همراهان به مرز کویت آمدند، تا وارد کویت شوند، ولی در کویت اجازه ورود داده نشد، من به محضر امام رسیدم، به ایشان عرض کردم اجازه بدهید بروم با این مامور حرف بزنم، امام با کمال صلابت فرمودند: «ابدا! حیف نیست که وجه خود را پیش این ناکس بفروشی؟ ما برمی گردیم خدا با ماست .» (۷)
دکتر حسن حبیبی، در مورد آمدن امام از نوفل لوشاتو به ایران، در مصاحبه ای
می گوید: شب آخر، امام به حاضران رو کرد و فرمود: «باید متوجه باشید در این سفر یکی از چند مورد ممکن است پیش آید: ۱ – هواپیما را به محض ورود به آسمان ایران هدف تیر قرار داده و ساقط کنند، یا منفجر نمایند; ۲ – هنگامی که به زمین نشست، آن را به گلوله ببندند; ۳ – وقتی پیاده شدیم همه را به گلوله ببندند; ۴ – به شما کاری نداشته باشند، بلکه مرا به گلوله ببندند، یا توقیف کنند ویا در میان جمعیت ترور نمایند، این خطرها اصولا متوجه من است، شما نباید خود را به خاطر من به خطر اندازید، باید همه شما در این باره فکر کنید و آگاه باشید، و این موضوع را به همه اعلام کنید .» (۸)
حضرت امام در این شرایط سوار بر آن هواپیما شدند، و تا آخر با کمال طمانینه وارد ایران شده و تا به بهشت زهرا در میان جمعیت میلیونی رفتند و آن سخنرانی پر صلابت را نمودند، که هر لحظه فراز آن حوادث خطیر، بیانگر اوج شجاعت و اقتدار امام بود . وقتی که امام در چند روز اول در مدرسه رفاه زندگی می کرد، آقای رفسنجانی می گفت: شب ۲۱ و ۲۲ بهمن شب های بسیار خطرناکی بود، یک انفجار بمب کافی بود همه مدرسه را با خاک یک سان کند، هر لحظه احتمال بمب باران می رفت، به امام گفتند: «شمااین جا (مدرسه) نباشید، زیرا ممکن است یک خمپاره همه آن خانه را ویران کند .» امام فرمود: همین جا می مانم .
آن شب ها به ویژه شب ۲۱و ۲۲ بهمن را همه دوستان با دلهره و اضطراب گذراندند، از وحشت نخوابیدند، ولی صبح آن روز به حاج احمد آقا فرزند امام گفتم: آیا امام خوابید؟ گفت: «بله، امام مثل سایر شب ها راحت خوابید .» این فراز نیز حاکی از عظمت شجاعت امام و عمق قوت قلب او است .
ماجرای هشت سال جنگ تحمیلی، و بروز حوادث تلخ به وسیله منافقان، لیبرال ها و ستون پنجم، و واقعه هفتم تیر و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و ۷۲ تن از برترین شخصیت ها، هر کدام کافی بود که امام را از پای درآورد، ولی امام تا آخر محکم، استوار و سرو قامت باقی ماند، در این راستا سخن بسیار است، برای تکمیل، نظر شما را به گفت و گوی امام با فرزندش و گفتار شهید صیاد شیرازی جلب می کنم:
حضرت حجه الاسلام والمسلمین احمد آقا (فرزند امام) می گوید: در ماجرای جنگ، یک روز بعداز ظهر حدود ساعت هفت تا هشت، موشک به اطراف جماران اصابت کرد، خدمت امام رفتم عرض کردم اگر یک مرتبه یکی از این موشک های ما به کاخ صدام بخورد و صدام طوری بشود، ما چقدر خوشحال می شویم، اگر موشکی به نزدیکی های این جا بخورد و سقف این جا پایین آید و شما یک طوری بشوید چه؟ امام در پاسخ فرمود: «والله قسم بین خودم و آن پاسداری که در سه راه بیت است، هیچ امتیازی و فرقی قایل نیستم، والله قسم اگر من کشته شوم یا او کشته شود، برای من فرقی نمی کند .» گفتم: می دانیم شما این گونه هستید، اما برای مردم فرق می کند . امام فرمودند: «نه، مردم باید بدانند که اگر من در یک جایی بروم که بمب پاسداران اطراف منزل مرا بکشد و مرا نکشد، من دیگر به درد رهبری این مردم نخواهم خورد، من زمانی می توانم به مردم خدمت کنم که زندگی ام مثل زندگی مردم باشد . . .» گفتم: پس تا کی می خواهید این جا بنشینید؟ به پیشانی مبارکشان اشاره کردند و فرمودند: «تا زمانی که ترکش موشک به این جا بخورد .» (۹)
نیز از مرحوم حجه الاسلام احمد آقا (فرزند امام) در مصاحبه ای شنیدم فرمود: از طرف آقای ری شهری (که آن وقت مسؤول اطلاعات بود) نامه ای به ما رسید که نوشته بود: «مطابق اسناد و قراین، امشب جماران از طرف دشمن (صدامیان) بمباران می شود، جای امام را عوض کنید . . .» هر چه به امام اصرار کردیم که به پناه گاه برود، نپذیرفت، و فرمود: اگر همه مردم دارای پناه گاه شدند، آن وقت من هم به پناه گاه می روم . آن گاه امام در ذیل نامه آقای ری شهری این اشعار را نوشت:
بر در میکده ام دست فشان خواهی دید
پای کوبان چو قلندر صفتان خواهی دید
از اقامت گه هستی به سفر خواهم رفت
به سوی نیستیم رقص کنان خواهی دید
سپهبد شهید، امیر سرافراز اسلام علی صیاد شیرازی، در مصاحبه تلویزیونی می گفت: «در یکی از درگیری ها و عملیات مهم جنگ (که ظاهرا عملیات فتح المبین بود) در جبهه در مورد حمله بین سران رزمنده اختلاف نظر بود، و ما از نظر فنی نسبت به دشمن ضعیف بودیم، بنا شد به محضر امام برسیم و نظر او را بخواهیم، من بی درنگ با هواپیما از جبهه به جماران آمده و خدمت امام رسیدم و ماجرا را عرض کردم، فرمود: «فورا حمله را آغاز کنید .» هنگام خداحافظی به امام عرض کردم شرایط چنین و چنان است، با قرآن استخاره کنید، اگر خوب آمد حمله می کنیم . فرمود: شما به جبهه بروید، در آن جا در کنار سرداران، قرآن را باز کنید، قوت قلب پیدا کرده و عملیات را شروع خواهید کرد، به جبهه بازگشتم، و گفتار امام را به سرداران گفتم، همه آماده شدیم، قرآن را گشودیم، ناگاه سوره فتح آمد، قوت قلب فوق العاده یافتیم و حمله وعملیات را شروع کردیم، و در آن عملیات به پیروزی های عجیب نایل شدیم و فتح بزرگی نصیبمان شد .
تواضع و حسن خلق امام
مردان خدا یک بعدی نیستند، بلکه جامع اضداد بوده، و در همه ابعاد زندگی نمونه اند، در عین آن که در برابر دشمنان زورگو، چون کوه استوار و خشن هستند، نسبت به ضعیف و یتیم، سرپرستی مهربان و دلسوز می باشند، آنها بنده مطیع خدا هستند، هر آن چه را که او پسندد می پسندند، امیر مؤمنان علی (ع) چنین بود، در میدان های جنگ آن چنان خشن و باصلابت بود که دشمن قهرمان را زهره ترک می نمود، ولی همین راد مرد، هنگام دیدن یتیم، منقلب می شد و اشک می ریخت .
با توجه به نمودهای شجاعت و صلابت حضرت امام خمینی – قدس سره – بعضی خیال می کنند که او تنها در این جهت، ممتاز است، ولی حقیقت این است که او در همه ابعاد ممتاز بود، مهر و محبت او به اعضای خانواده و بستگان و مؤمنان، فوق العاده بوده، در تواضع و فروتنی در جای خود، هیچ گونه فرو گذار نمی کرد، اخلاق نیک و پر مهر او اعجاب انگیز بود، برای دریافت این امور به چند فراز زیر توجه کنید:
نوه امام، نعیمه اشراقی می گوید: «هر کس از خانواد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 