پاورپوینت کامل بشارتتان باد شام غم به سر آید ۳۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بشارتتان باد شام غم به سر آید ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بشارتتان باد شام غم به سر آید ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بشارتتان باد شام غم به سر آید ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

روز شادی را جمال آید پدید
نوبت غم را زوال آید پدید
روز عید است و مبارک باد عید
پیش شه ما را وصال آید پدید

نغمه ای مقدس، از الطاف الهی، بر جهان وزیدن گرفت.. نشانه خیرو برکت، ایمنی و میمنت، خوشبختی و سعادت پدیدار
گشت.

در پگاه آدینه نیمه شعبان از سال ۲۵۵ هجری، نوری خدایی تابیدکه سراسر سامرا را روشن و پرفروغ ساخت.

شام غم به سر آمد و دریای ظلمت زای بلاها خشکید.. ندا از غیب آمد که: هان! ربان کشتی نجات آمد.. همو که ذخیره
تمام انبیا واولیا و گزیده تمام اصفیا و اوصیا است. دریا کفی که فیض رحمت بی پایانش از هر شهر و دیار و کوی و برزن سر
خواهد زد و تفتیده سرای باطل خیز را با بتار رحمت افروزش چون بهشتی روح افزادگرگون خواهد ساخت و ندای
ملکوتی «جاء الحق » از بلندگوی زمان برفراز افلاک و آسمان بر گستره زمین، طنین انداز خواهد شدو باد سموم قهر و
اقتدارش، درختان بی پایه استبدادیان و ستم پیشگان را درهم خواهد سوزاند، همچنان که نسیم دل انگیز فیض رحمتش
چون ابر بهاران بر قلب یاران خواهد وزید و آنها را ازموج گردابهای دوران، رها خواهد ساخت و از هر رنج و محنتی به امید
خدا نجات خواهد داد.

او خواهد آمد تا آب پاک دهانش، نهال طوبی را در خاک آدمسازبپروراند و با کف دست مقدسش پیاله ای از شراب گوارای
«کوثر»

به بوسه زنان خاک پایش ارزانی بخشد همچون آب حیات سر زنده وهمیشه جوان برای فداکاری و پیکار در درون
سپاهیانش به تاکارزار با دشمنان غدارش به پیش تازند و دولت «حق » را برپیکر بی جان «باطل » بنا نهند و ثابت و استوار
در صراطمستقیمش، بت ها را سرنگون و بتکده ها را واژگون سازند.

ای مدنی برقع…

ای مکی نقاب…

برقع را از رخ زیبایت برگیر و نقاب را درانداز که بیش از این دلباختگان روی دلجویت توان زیستن در فراقگاه، بی تو، ندارند.

سفری به سوی ما کن… گذری به کوی ما کن نظری به روی ما کن… زبرای روز فردا

بیا که گر تابشی زجمال دلربای چهره ات، نگاران عکسی بر جام می مستان دیدارت افتد، سالخوردگان هجرانت، ز پی
چشیدن خوان وصلت،دگر بار در لاله زار روزگار، جوانی را باز ستانند و پریشان دلان غم دیده که پشتشان از سنگینی و
تازیانه فراقت خم شده و فرات اشکشان در دیده هایشان ز فرط دوری دیدارت خشکیده، با تازه نیرویی سعادت بخش، توان
برگیرند و خوشبختی را در آغوش کشند ودیوانگان هوای راهت با نظری بر قامت رعنایت که حسرتش را هزارو اندی سال
در قلب مالامال از عشق خود، نگه داشته اند، اینک به خود آیند و قد راست کنند و غمهای درون را جملگی بیرون ریزند
وپایکوبان و وصل جویان، جان ناقابل خود را قربان رخ خورشید وش وراه دل پیمایت کنند.

گر بیایی دهمت جان و رنیایی کشدم غم
من که می میرم از این غم، چه بیایی چه نیایی

بیا ای معشوق دلداران.. ای وصال غمگساران.. بیا که بیش از این تاب هجران نیست.

بشتاب تا با تو درد دل کنیم، ای مرهم زخم های کهنه ما و ای درمان دردهای درونی ما (دردهایی که از سقیفه آغاز شد و
تاامتداد آمدنت بر جانمان باقی است) .. تو که هر جمعه صفحه اعمالمان را ورق می زنی، اینک صفحه پژمرده قلبمان را نیز
ورق زن چرا که هرگز قلم توان نگاشتن شرح عشق و اشتیاق را ندارد.

چگونه حدیث آرزومندی را با مداد شکسته بر ورق پاره های تاریخ بنگاریم و چگونه نقش هجران را با خوناب دیده و دل بر
صفحه زمان نقاشی کنیم؟

آنجا که تویی قمر نیاید
وآن را که تویی، شکر نیاید
آن شب که چو ماه نو برآیی
کس را به جهان سحر نیاید

ای آیت کبرای خدای.. ای حجت بالغه پروردگار و ای انسان کامل!لطافت و زیبایی جان و روانت چون گل محمدی،
شرافت و بزرگواریت چون ماه تابان و بدر فروزان، کرامت و سخاوتت چون دریای بی کران و همت و شوکتت چون آفتاب
جهان تاب. ای وارث تمام خوبی ها وفضیلت های نیای بزرگوارت… عجب مدار گر حسودان خفاش صفت نتوانند از پشت
ابرها، شعاع آفتاب جمالت را نظاره کنند و پرتونور اقدست را در زمین و زمان ببینند، چرا که هرگز چشم رمددیده توان
نگریستن به قرص خورشید را ندارد و دهان بیمار، طعم گوارای آب زلال را نچشد و بی خردان سست ایمان، قدرت
شناخت ولی الله الاعظم را ندارند. چشم بصیرت بین می خواهد و قلبی زنده ازولایت.

راز غیبت امام زمان

آنها نمی دانند که امر ولایت بسی سخت است و دشوار و هیچ کس تحملش را ندارد جز فرشته ای مقرب یا پیامبری مرسل
و یا بنده ای که خداوند قلبش را از ایمان آزموده است.

امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «ان امرنا صعب مستصعب،لایحتمله الا ملک مقرب او نبی مرسل او عبد امتحن الله
قلبه للایمان ».

(بحار، ج ۵۳، ص ۷۰)

امام صادق علیه السلام درباره راز غیبت امام زمان سخن بسیارجالبی دارد، می فرماید:

«ان لصاحب هذا الامر غیبه لابد منها، لامر لم یوذن لنا فی کشفه لکم، و وجه الحکمه فی غیبته، وجه الحکمه فی غیبات
من تقدمه من حجج الله تعالی ذکره ان وجه الحکمه لاینکشف الا بعد ظهوره، کمالم ینکشف وجه الحکمه لما اتاه الخضر
من خرق السفینه و قتل الغلام و اقامه الجدار لموسی الا وقت افتراقهما. و متی علمناانه عزوجل حکیم، صدقنا بان افعاله
کلها حکیمه و ان کان وجهها غیر منکشف لنا».

(بحار، ج ۵۲، ص ۹۱)

امام زمان علیه السلام را غیبتی است که باید باشد و ما اجازه نداریم این راز را برای شما فاش کنیم ولی به هر حال