پاورپوینت کامل نقش مردم در حکومت از دید نهج البلاغه ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش مردم در حکومت از دید نهج البلاغه ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش مردم در حکومت از دید نهج البلاغه ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش مردم در حکومت از دید نهج البلاغه ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۴۱

چکیده:

دولت عالیترین نهاد سیاسی است که اقتدارات ملی را در دست دارد و حاکمیت آن کلیه نهادهای حاکم جامعه را در بر می گیرد،
چنین قدرت برای حکومت وقتی منطقی و مقبول است که بر پایه قانونی استوار باشد که از منبع پذیرفته شده ای نشات گرفته و
مشروعیت آن ملاک مقبولی داشته باشد.

در رژیمهای مردمی آراء عمومی منبع قدرت حکومت و به تعبیر دیگر دموکراسی ملاک مشروعیت آن شناخته شده است، در مورد
حکومت اسلامی (۱) نیز این سؤال مطرح است که منبع قدرت حکومت و ملاک مشروعیت آن کدام است؟ آیا در مشروعیت آن
مردم نقش دارند یا نه؟ این مقاله برای رسیدن به پاسخ سؤال مطرح شده مسائل زیر را از دیدگاه نهج البلاغه مورد بررسی قرار
داده است:

۱- لزوم حکومت از این دیدگاه ۲- مردم از منظر حکومت ۳- حکمرانان خزانه دار و امین مردم اند ۴- شرایط حاکم اسلامی ۵-
نقش مردم در گزینش حاکم.

با بررسی مسائل یاد شده معلوم می شود که وجود حکومت در جامعه از دیدگاه نهج البلاغه یک ضرورت است و بدون آن هیچگونه
تعالی امکان پذیر نیست، پس حکومت از این دیدگاه یک وسیله است و ارزش آن تنها در صورتی است که وسیله اجراء عدالت و
احقاق حقوق مردم باشد، بنابراین حاکم باید شرایط خاصی را داشته باشد و بدون آنها نمی تواند به عنوان حاکم اسلامی امور را
بدست گیرد و بدون آن شرایط حکومت هیچ فردی مشروع نخواهد بود.

در تعیین و گزینش فردی که شرایط حکومت را به بهترین شکل دارا باشد راه مورد پذیرش ومعقول جز انتخاب مردم نمی باشد و
در اینجاست که مردم نقش اصلی را بازی می کنند یعنی از میان افرادی که دارای این شرایط هستند فردی را با رای و بیعت خود
گزینش می کنند و بدین وسیله حکومت مشروعیت لازم را بدست می آورد.

مطالعه تاریخ نشان می دهد که انسان به جهت زندگی اجتماعی ناگزیر از آن است که نیازهای خود را از طریق یک نظام اجتماعی
و همکاری و تعاون در آن نظام بدست آورد.از سوی دیگر تعارض و تزاحم خواسته های بشری و روح استخدام او نیاز به قوانین
اجتماعی را تشدید می کند.طبیعی است وجود قانون به تنهایی در تامین این هدف کافی نیست بلکه نیاز به قدرت اجرایی دارد که
حکومت غیر از این نمی باشد.

ارتقاء بشر در مسائل فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی این نیاز را برطرف نمی سازد بلکه به جهت رشد و توسعه قلمروهای زندگی بشر
این نیاز شدیدتر احساس می شود، لذا ضرورت تشکیل حکومت برای ایجاد نظم و عدالت و تعالی زندگی بشر عقلا از قضایایی است
که تصور دقیق آن ما را از توسل به استدلال بی نیاز می کند.این ضرورت در منطق نهج البلاغه با تعابیری که در زیر برخی از آنها را
از نظر می گذرانیم آمده است:

الف – لزوم نظم در جامعه:

امام علی (ع) در لزوم حکومت و ضرورت وجود آن فرمود:

«مردم ناگزیر از امیر و حاکم اند یا نیکوکار و یا بدکار، تا در سایه حکومت وی مؤمن به کار خویش پردازد و کافر نیز از مواهب
زندگی بهره مند گردد و مردم زندگی خویش را در آن حکومت بسر برند و به وسیله وی اموال بیت المال جمع آوری شود و به کمک
وی با دشمنان مبارزه گردد، جاده ها امن و امان شده و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود و نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران
در امان باشند.» (۲)

امام علی (ع) این مطالب را در برابر خوارج فرمود که آنان در آغاز امر مدعی بودند با وجود قرآن از حکومت بی نیازیم و با شعار «لا
حکم الا لله » که از قرآن اقتباس کرده بودند اساس حکومت را نفی می کردند.امام (ع) نفی هر قانون جز قانون الهی را می پذیرد،
ولی معنی آن را نفی حکومت و نامشروع بودن فرمانروایی نمی داند و در آغاز سخن صریحا می فرماید که این شعار خوارج «کلمه
حق یراد بها الباطل نعم انه لا حکم الا لله ولکن هولاء یقولون لا امره الا لله!» یعنی این سخن خوارج (لا حکم الا لله) درست است
ولکن مقصود آنان از این حرف آن است که جز خدا فرمانروایی نیست و این نادرست است آنان سخن حقی را بر زبان می آورند و از
آن معنی باطلی را منظور می دارند امام (ع) در سخن دیگر این حقیقت را چنین بیان می کند:

«وال ظلوم غشوم خیر من فتنه تدوم » (۳)

فرمانروای ظالم ستمگر که بر مردم حکومت بکند از آشوب مداوم و پایدار بهتر است.

امام (ع) به نظم جامعه بسیار ارج می نهد، در وصیت خود به فرزندانش قبل از هر وصیت دیگر و به محض سفارش به تقوی نظم
امور را تاکید می کند:

«اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم » (۴)

شما و تمام فرزندان و فامیلم و هر کسی را که کتاب من به او می رسد به پروای الهی و به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه
می نمایم که قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و
اولیاء نعم همه هستند، و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقاء آن نیز مرهون خدمات آنان است،
فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید.وصیت نامه سیاسی الهی نظم کارهایتان وصیت می کنم.

این نشانگر آن است که جلوگیری از فته و هرج و مرج از دیدگاه نهج البلاغه بسیار مهم است، زیرا تمام کارها در یک جامعه منظم
قابل پیاده شدن است، این هم بدیهی است که چنین نظمی بدون قدرت حاکم و وجود حکومت امکان پذیر نیست.

ب – ستم گری و ستمکشی ممنوع است:

گرچه ضرورت نفی ستم یک حکم عقلی و از مستقلات عقلی است در بیان شرع و زبان دین نیز به صورت ارشادی تبیین شده و بر
آن تاکید زیاد شده است و این نیز واضح است که دفع ظلم بدون قدرت اجرایی لازم، امکان ندارد که نتیجه منطقی این سخن لزوم
و وجود حکومت برای نفی ستمگری و ستم کشی است.

امام علی (ع) می فرماید: «…و ما اخذ الله من العلماء علی آن لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و
لقیت آخرها بکاس اولها…» (۵) …اگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته است که در برابر شکمبارگی ظالم و گرسنگی
مظلوم سکوت نکنند من مهار شتر خلافت و حکومت را رها می ساختم و از آن صرفنظر می کردم.

ج – نفی تسلط و حاکمیت بیگانه بر مسلمان:

قرآن کریم سیادت مسلمانان و برتری کلمه حق را بیان داشته و خواهان عملی شدن آنهاست (۶) و بسیار روشن است که این دو
بدون یک قدرت سیاسی که وحدت و نظم میان مسلمانان ایجاد کند، ممکن نیست، لذا امام (ع) می فرماید:

«فرض الله…الامامه نظاما للامه » (۷)

خداوند امامت – تشکیل حکومت و وجود رهبری – را برای پایداری امت لازم نمود.

حکومت برای اجرای عدالت

امام (ع) همانند هر انسان الهی و مرد ربانی حکومت و زعامت جامعه را به عنوان یک پست و مقام دنیوی که مایه فخر باشد و حس
جاه طلبی بشر را اشباع کند و به عنوان هدف زندگی، سخت تحقیر می کند و آن را بسیار بی ارزش می شمارد، آن را مانند دیگر
مظاهر مادی دنیا از استخوان خوکی که در دست انسان خوره ای باشد بی مقدارتر می شمارد، اما همین حکومت و زعامت را در
مسیر اصلی و واقعیش یعنی به عنوان وسیله ای برای پیاده کردن عدالت و احقاق حق و خدمت به جامعه فوق العاده مهم می شمارد
و مانع دست یافتن حریف و رقیب فرصت طلب می گردد و از شمشیر زدن برای حفظ و نگهداریش از دستبرد چپاولگران دریغ
نمی ورزد.

ابن عباس در زمان خلافت علی (ع) بر آن حضرت وارد شد در حالی که امام (ع) با دست خودش کفش کهنه خویش را پینه می زد
از ابن عباس پرسید قیمت این کفش چقدر است؟ ابن عباس گفت ارزشی ندارد، امام فرمود ارزش همین لنگه کفش کهنه در نظر
من از حکومت و امارت بر شما بیشتر است جز اینکه بوسیله آن عدالت را پیاده کرده و حقی را به صاحبش برسانم یا باطلی را از
میان بردارم. (۸)

پس از نظر نهج البلاغه آن اصلی که می تواند تعادل جامعه را حفظ کند و همه را راضی نگهدارد و پیکره اجتماع را سالم ساخته و
به روح جامعه آرامش بخشد حکومتی است که عدالت را سرلوحه خود قرار دهد، زیرا ظلم و جور قادر نیست حتی روح خود
ستمگر و روح آن کسی را که به نفع او ستمگری می شود، راضی و آرام نگهدارد تا چه رسد به ستمدیدگان و پایمال شدگان حق.در
مقابل، عدالت بزرگ راهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند.و بدون مشکلی عبور دهد اما ظلم و جور کوره راهی
است که حتی فرد ستمگر را به مقصد نمی رساند.

همانطور که در تاریخ آمده است خلیفه سوم بخش عظیمی از اموال عمومی مسلمانان را در دوره خلافت خود تیول خویشاوندان و
نزدیکانش قرار داد اما همینکه علی (ع) حکومت و زمام امور را بعد از وی به دست گرفت به عنوان یک حاکم، وظیفه خود
می دانست عدالت را پیاده کند و لذا می فرماید:

«به خدا قسم، اگر با آن اموال، برای خودشان زن گرفته باشند و یا کنیزکان خریده باشند باز هم آن را به بیت المال و خزانه
عمومی مسلمانان برمی گردانم زیرا: «فان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق » (۹)

همانا در عدالت گنجایش و وسعت خاصی است که می تواند همه را در بر گیرد و در خود جای دهد و آن کس که بیمار است و
اندامش نامناسب شده – در عدالت نمی گنجد – باید بداند که جایگاه ظلم و جور بر وی تنگتر است » امام (ع) به قدری عدالت را
مهم و مراعات آن را وظیفه حاکم دانسته که کوچکترین ملاحظه کاری در مورد آن را نمی پذیرد و هرگز عدالت را فدای مصلحت
نمی کند.

تبعیض و دوختن دهنها با لقمه های بزرگ همواره ابزار لازم سیاست قلمداد شده است اما بعد از خلیفه سوم مردی زمامدار و
کشتی سیاست را ناخدا شده است که دشمن این ابزار است، هدفش مبارزه با این نوع سیاست بازی است.طبعا از همان روز اول
انسانهای متوقع یعنی همان مردان و رجال سیاست، رنجیده خاطر شده و در نتیجه مشغول خرابکاری شدند و درد سرهایی
فراهم آوردند.دوستان به حضور امام (ع) آمدند و با نهایت خلوص تقاضا کردند که به خاطر مصلحت مهمتر در سیاست خود

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.