پاورپوینت کامل دیدگاه های غرب، پس از ۱۱ سپتامبر ۳۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیدگاه های غرب، پس از ۱۱ سپتامبر ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدگاه های غرب، پس از ۱۱ سپتامبر ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدگاه های غرب، پس از ۱۱ سپتامبر ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۴

زمین لرزه ای که ۱۱ سپتامبر گذشته نیویورک و آمریکا را به شدت لرزاند و آمریکا را گیج و مبهوت ساخت، همچنان آثار منفی آن
روز به روز روشن تر می شود و دراثر تبلیغات مسموم صهیونیسم بین الملل و گستاخیهای بی حدود دولت استکباری آمریکا، اکنون
اسلام و مسلمین در قفس اتهام قرار گرفته و حتی فرصت دفاع از خود را نیز ندارند، و این اتهام از محدوده حادثه ۱۱ سپتامبر فراتر
رفته و هر انسان مسلمانی را محکوم می کند، و آنچه در این میان، انسان را بسیار شگفت زده می کند این سکوت مرگباری است که
بر کشورهای عربی و اسلامی سایه افکنده و به دیگران می فهماند که این امت، تهی از احساس شده و حتی نیروی خشم نیز از او
گرفته شده است. و بدینسان شهوت استکبار را بیشتر می سازد و آنان را جراتی افزونتر می بخشد که هر کشور عربی اسلامی را
آماج حمله های خود قرار دهند و هیچ نیاز به بهانه و پوزش هم ندارند! آری ! قطعا این وضعیت ذلت بار امت اسلامی، دشمنان
قسم خورده مسلمانان را وادار می سازد که کشورهای بیشتری را مورد هجوم خود قرار دهند و برای بمباران کردن کشورهای
عربی و اسلامی نیاز به هیچ عذر و بهانه ای نداشته باشند. در شماره ویژه مجله نیوزویک (دسامبر ۲۰۰۱- فوریه ۲۰۰۲) دو مقاله از دو
پژوهشگر سیاسی معروف چاپ شده است که این وضعیت دردناک را مورد بحث قرار می دهد. نخستین مقاله از سیاستمدار و
نویسنده سرشناس به نام «ساموئیل هانتگون » و تحت عنوان «دوران جنگهای مسلمانان » است و مقاله دوم از پژوهشگری است که
دست کمی از نوسینده اول ندارد و نامش «فرانسیس فوکویاما» است و مقاله اش تحت عنوان انگیزه شان، جهان کنونی است می
باشد و هر دو مقاله نیاز به نقد و بررسی و پاسخ دارد ولی اکنون جای آن همه بحث نیست. آنچه در دید اول در هر دو مقاله به چشم
می خورد، برخوردهای نزدیک و همفکری هر دو نویسنده و اندیشه کلی آن دو بلکه بیشتر نویسندگان غربی معاصر می باشد. و
بهرحال این دو مقاله در مجموع هیچ کمکی به گفتگوی صادقانه و دعوت به صلح و صفا نمی کند بلکه دارای عبارتهای مغرضانه ای
است که تفرقه و اختلاف میان شرق و غرب را بیشتر می سازد و درها را برای نبرد تمدن ها و کشمکش فرهنگها می گشاید که بی
گمان هیچ طرفی خواهان چنین وضعیتی نمی باشد، ولی این عبارتهای ناهنجار و سخنان تندی که فرهنگ اسلامی و مدنیت شرق
را تحت سئوال برد، قطعا فاصله میان تمدن ها را بیشتر ساخته و مردم آن دیار را نسبت به مسلمانان بدبین تر می سازد، بویژه آنکه
مجله نیوزویک یکی از پرتیراژترین نشریه های دنیا است که در سراسر جهان پخش و منتشر می شود.

هانتگتون دوران حاضر را دوران جنگهای مسلمانان نامگذاری می کند ولی مقاله فوکویاما با تیتر (انگیزه شان جهان معاصر است)
مسلمانان را دشمن معرفی می کند و چنین وانمود می سازد که اینان در جنگ و جدالی بی پایان با سایر امت ها و ملت ها قرار دارند.
و به این عنوان، تیتر دیگری اضافه می کند و در آن چنین توضیح می دهد که: دشمن حقیقی ملت ها، مسلمانان اصول گرا هستند
که تحمل تنوع کیش ها و مخالفت دیگران را ندارند و اینان فاشیست های این زمان اند و باید ما با آنها در ستیز باشیم و به جنگ بی
توقف برای بر اندازی و نابودی آنها بپردازیم. و هر چندگاهی از عبارتهائی استفاده می کند که عمومیت به آن نبخشد و همه را مورد
هجوم قرار ندهد ولی ناگهان باز می گردد و هشدار می دهد که خطر اصلی، اسلام است و مسلمانان از محدوده تروریسم هم فراتر
هستند و خطرشان برای ما جدی است و باید سعی در نابودی آنها کنیم. و اضافه می کند: دریای فاشیسم اسلامی که تروریستهای
مسلمان در آن شناگرند، جبهه گیری ایدئولوژیکی را تشکیل می دهد که در برخی از گوشه هایش، خطرش از کمونیسم هم بدتر
است ! سپس از بحث تروریسم خارج می شود و دقیق ترین مسائل فرهنگی امت اسلامی را زیر سؤال می برد و پس از نتیجه گیری
اعلام می کند که: باید جامعه اسلامی مشخص کند که یا حاضر است با فرهنگ نوین، صلح و سازش برقرار کند و لیبرالیسم را مورد
تایید قرار دهد و بر آزادی مطلق (بی بند و باری) صحه بگذارد یا خیر؟ و سپس به یکی از درسهای کتاب تعلیمات دینی کلاس
دهم مدارس عربستان اشاره می کند که در آنجا آمده است: باید مسلمانان نسبت به یکدیگر محبت و مهربانی داشته باشند و کفار را
دشمنان خود بدانند. و می گوید که مسلمانان این عقیده را نه تنها در خاور میانه مورد عمل قرار می دهند که حتی در ایالات
متحده آمریکا نیز به مرحله اجرا گذارده و می گذارند.

کافی است که چنین سخنانی کینه و دشمنی خواننده را نسبت به تمام مسلمانان افزایش بخشد. البته این نتیجه، نتیجه گیری غلط
از یک آیه قرآنی است که می فرماید: «المؤمنون بعضهم اولیاء بعض » یا آیه ای که می فرماید: «… اشداء علی الکفار رحماء بینهم » و این
نیاز به تفسیر و توضیح دارد و بدون بررسی شان نزول و آیات قبل و بعد و مقایسه با سایر آیات قرآن، هرگز قابل تفسیر و فهم، آن
هم برای یک کافری که از متن قرآن و سنت پیامبر (ص) و احادیث ائمه معصومین (ع) بی خبر است، نمی باشد.

و اما ساموئیل هانگتون، بر عکس، اشاره به مسائل سیاسی می کند و اعلام می دارد که سیاستهای غربی بویژه سیاست دولت
آمریکا و سلطه آن در بیشترین سالهای قرن بیستم، باعث شده است که اعراب و مسلمانان نسبت به آمریکا و غرب نا امید شده و
حالت عکس العملی درآنان ایجاد شود و امپریالیزم غربی را دشمن حقیقی خود بدانند. و همچنین این را نتیجه سیاستهای جدید
آمریکا در منطقه بویژه در رابطه با عملیات نظامی در عراق و