پاورپوینت کامل نگاهی بر رابطه تکنولوژی و فرهنگ و اخلاق ۷۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی بر رابطه تکنولوژی و فرهنگ و اخلاق ۷۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی بر رابطه تکنولوژی و فرهنگ و اخلاق ۷۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی بر رابطه تکنولوژی و فرهنگ و اخلاق ۷۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

مقدمه:

در دنیای امروز پیشرفت صنعت به کلی قیافه زندگی بشر را تغییر داده و تکامل صنعتی و تحول شگفت انگیزی که در همه شئون
حیاتی پیدا شده است تاریکیها را روشن و مشکلات را آسان ساخته و سراسر عرصه گیتی از اعماق دریا تا اوج فضا میدان جولان
انسان گردیده است. اما به موازات این پیشرفت ها و تمرکز نیروها و افکار بر روی مسائل مادی پایه های ایمان و تقوی سست و لرزان
شده است، یک سلسله مفاسد وحشتناکی در دستگاههای مختلف اجتماع پدید آمده و آمار جرایم و جنایات و بی بند و باریها و
فجایع ضد انسانی به مقیاس وسیعی رو به افزایش گذارده است، عوامل سعادت و صلاح اجتماع در برابر مظاهر فساد و تباهی زانو
زده و بقایای معنویات نیز در شعله های سرکش تمایلات نفسانی مردم و رذایل و پلیدیها می سوزد و از میان می رود.

در جهان امروز غلبه (فضل) را بر فضیلت روشن و آشکارا می بینیم بشر با نیروی شگرف صنعتی و تکنولوژی مجهز شده ولی
فرشته فضیلت که باید حافظ روح باشد پایمال اهریمن هوی و هوس گردیده و عواطف انسانی با مرگ فضیلت در حال احتضار و
جان دادن است، چرا چنین شده، مشکل از کجاست؟ در مقاله حاضر تلاش شده است یکی از عوامل بسیار مؤثر انحطاط بشر از
نظر اخلاقی مورد بررسی قرار گیرد، بدیهی است نباید مقاله را در این مورد کامل فرض کرد.

عصر دانش

عصر ما عصر دانش خوانده شده است یعنی در زمان ما ارزش هر چیز در تقابل با دانش معلوم می گردد اما آنچه به دانش ترجمه
شده، چیزی جز واژه ساینس (Science) نیست یعنی مجموعه ای از روش ها و ابزار برای بررسی آنچه قابل درک و دریافت حسی
است. (۱) این همان چیزی است که امروزه علم نامیده می شود، تکنولوژی صورت فعلیت یافته این علم است و علم جدید خود فرزند
خوانده دانش و فرهنگ یونان باستان است از همین روست که در کتابهای تاریخی از آن زمان به عنوان عصر طلایی دانش یاد
می شود. (۲) پس نگاهی اجمالی به یونان باستان به درک ما از اوضاع کنونی کمک خواهد کرد. در یونان قدیم، انسان ها نیز اربابان
آزاد یونانی با دو گروه دیگر برای اداره جهان رقابت می کردند گروه اول کلیه اقوام غیر یونانی بودند که یونانی ها آنان را (بربر)
می خواندند. (۳) و گروه دوم خدایان و الهه های گوناگون بودند. این رقابت بین یونانیان و خدایان در اکثر افسانه های باقی مانده از آن
زمان به چشم می خورد بنابراین جای تعجب نمی باشد که علوم عقلی و طبیعی به عنوان ابزاری برای به قدرت رساندن آنها در
مقابل خدایان و بربرها رواج یافتند. در طول زمان شعله های علم و فلسفه یونان رو به خاموشی نهاد و آتش زیر خاکستر گشت تا آن
که عصر (رنسانس) (۴) در اروپا فرا رسید. همه ما ستایش های بسیاری در مورد رنسانس شنیده ایم و حکایت های فراوانی هم در
مورد شکنجه های قرون وسطی خوانده ایم چنان که قرون وسطی جز سیاهی و تباهی و رنسانس جز نور و سعادت در ذهن ما القاء
نمی کنند اما واقعا در قرون وسطی چه اتفاقی رخ داد که منجر به رنسانس و بازگشت به ادبیات دوره باستان شد؟

در عصر حکومت کلیسا در اروپا آنچه مستمسک زورمندان واتیکان قرار گرفته بود، صورت تحریف شده ای بود از دین مسیح (ع)،
اما همین دین هم برای همه یکسان اجرا نمی شد. گناه ممنوع بود، اما نه برای متنفذان. لذاید دنیوی آزاد بود، اما فقط برای
قدرتمندان. بهشت، ملکی بود که کلیسا می فروخت و هر کس می خواست می توانست سند آن را با امضای پاپ به دست آورد. جهنم،
جایگاه هر جنبنده ای بود که قدمی خلاف میل کلیسا برمی داشت. پولهایی که از مردم بی نوا می گرفتند، صرف عیاشی و خاصه
خرجیهای پاپ و زیردستان او می شد. (۵) بدین ترتیب کلیسا سدی بود در مقابل بدیهی ترین فطریات و غرایز اروپائیان. اولین ترکها
به وسیله آشنایی با مسلمانان پدید آمد. وقتی کتابهای یونانی، از عربی به لاتین ترجمه شدند، (۶) آن آتش نهفته اندک اندک شعله
ور شد و دامن کلیسا را که خود آتش بیار معرکه بود گرفت. وقتی در سالهای ۱۶۶۵ تا ۱۶۷۰ میلادی نیوتون قانون جاذبه عمومی را
کشف و بیان کرد، (۷) آثاری در خصوص «دانیال نبی » و شرح کنایات «یوحنا» نیز نوشت. حال آن که یک قرن بعد، پاسکال در پاسخ به
پرسش ناپلئون در مورد نقش خدا در جهان فیزیک گفت: «قبله عالم مرا به این فرضیه نیازی نیست!» (۸) بدین ترتیب علم، بار دیگر
در مقابل خدا قرار داشت، نه در کنار آن. یگانگی و پیوند علوم جدید با علوم یونان باستان نیز از همین نکته آشکار می شود. علم
امروز نیز قوانین وضع شده به وسیله خود را در تعارض با خدا قرار می دهد. یعنی گمان می کند که باور به خدا، پدیده ای است
متعلق به قرون گذشته و توجیه کننده جهالت های گذشتگان. از این رو، معذب ساختن خود برای اجرای امر پروردگار نوعی
بیماری روانی محسوب می شود و ایمان به قدرت های غیر مادی، خرافه پرستی است. این درست نقطه مقابل مطالعات دانشمندان
مسلمانی است که بذر علوم یونانی را در خاک اسلام فشاندند و بدین وسیله به تقویت ایمان خویش پرداختند، نه رد و بطلان اعتقاد
خود به وجود خدای یگانه. تکنولوژی ریشه در علم جدید دارد و طبیعتا سمت و سویی اختیار می کند که متناسب با اهداف آن
باشد. یعنی ذاتا جهتی دارد که بشر را از توجه به ماوراء الطبیعه باز می دارد. اصلی که تمدن جدید بر آن نباشد، انسان خدایی بود.
اما با گذشت زمان از آن جز ظاهری باقی نماند. امروز بت اعظم، تکنولوژی است; که بشر روح خود را فدایش می کند تا شاید بدان
وسیله به عمر جاویدان دست یابد. این همان سرایی است که انسان امریکایی را به انجماد پیش از مرگ طبیعی وادار می کند; به
امید روزی که تکنولوژی توانایی دیجیتال کردن او را داشته باشد و او را تا ابد، زنده سازد. (۹) در این دنیای ما به بشر آموخته اند
برای رهایی از ترس مرگ به کبک اقتدا کند. و این آموزش از حیوانات سابقه ای طولانی دارد: قابیل هم دفن کردن جسد برادر را از
کلاغ آموخت.

ما می خواهیم در چنین دنیایی کشوری داشته باشیم، متخلق به اخلاق و تربیت الهی، در عین حال نمی توانیم و نمی خواهیم این
کار را با دیوار کشیدن دور خود انجام دهیم. پس خواه ناخواه پدیده های تکنولوژیک – با تمام محاسن و معایب خود – راه خود را به
درون مرزهای ما پیدا خواهند کرد. سؤال این است که چطور از آنها استفاده کنیم که با حداقل عوارض، حداکثر فواید نصیبمان
شود؟

تکنولوژی و آثار آن:

تکنولوژی از ارزش های خود قابل جدا ساختن نیست، یعنی نمی توان تکنولوژی را بدون اخذ ریشه هایش کسب کرد. اولین مثال
در این مورد را از میان لوازم خانگی انتخاب می کنیم که در همه جا دیده می شوند: «جاروی برقی » وسیله ای است که برای راحتی
کار ما اختراع شده است و ظاهرا استفاده از آن موجب سهولت در کار جاروکشی می شود. آیا استفاده از «جاروی برقی » بار فرهنگی
خاصی دارد که از مصرف آن نگران شویم؟ این وسیله به صورت یک عنصر «شکل گرفته » وارد کشور ما شد. یعنی به قول اقتصاد
دانان یک متغیر برونزا بود. و طبیعتا به هنگام ورود سیستم مصرف خاص خود را به همراه آورد. قسمتی از این مجموعه مستقیما
بار فرهنگی دارد و بخشی غیر مستقیم. مثلا تبلیغاتی که برای فروش کالا انجام می گیرد، جامعه را به سمت مصرف، بیش از نیاز
واقعی سوق می دهد. و روحیه مصرف گرایی را در مقابل «بخورید و بیاشامید ولی اسراف و زیاده روی نکنید» (۱۰) ترویج می کند. پس
از مدتی که استفاده از این وسایل منحصر به طبقات مرفه جامعه بود، قیمت آن به حدی می رسد که خانواده های با درآمد متوسط
هم به خرید آنها ترغیب می شوند. این به مفهوم کار بیشتر برای کسب درآمد بیشتر است; تا هزینه لازم برای خرید کالاها صورت
فعلیت پیدا کند. این امر به نوبه خود روحیه سودپرستی افراد را تقویت می کند تا آنجا که اندک اندک دیگر کسی کاری را که سودی
برای آن متصور نباشد انجام نمی دهد. از سوی دیگر این کار کردن بیش از ظرفیت، آن رفاه وعده داده شده را مخدوش می کند و
انسان در پارادوکسی گرفتار می شود که با دست و پا زدن در آن، خود را بیش از پیش گرفتار می کند. در این حالت اخلاق و تربیت
جای خود را به وجدان اجتماعی می دهد. زیرا بشر قوانین وضع شده به وسیله اجتماع را جایگزین «شرع » می کند. و آشکار است که
مفاهیم اخلاقی مانند شرف، غیرت عزت نفس و… کم رنگ تر می شوند. زیرا قوانین اجتماعی «ما»، برگرفته از تمدن تکنولوژیک
«ما» هستند و طبیعتا هدفی جز سهل تر کردن راه توسعه تکنولوژی ندارند. پس عجیب نیست، اگر مردم ایتالیا، هنرپیشه
فیلم های پورنوگرافیک را به عنوان نماینده مجلس انتخاب می کنند و کلیسای نروژ، ازدواج میان دو هم جنس را به رسمیت
می شناسد. در چنین تمدنی انسان در حد ابزار متوقف شده و تا وقتی که خوب کار می کند و بهره وری دارد، می تواند از تمام لذایذ
حیوانی موجود بهره ببرد تا فرصتی برای فکر کردن نداشته باشد. وقتی کار، از عبادت بودن به حد یک شر لازم تنزل یافت،
مفهومی پدید می آید به نام اوقات فراغت که در طی آن فرد فرصت دارد، دست رنج خود را صرف فراموشی کند. در این زندان
شیشه ای، پناهگاه او گاه شراب و افیون است، گاه بستری آلوده به گناه، اگر مفهومی برای گناه مانده باشد! اگر بخواهد به آنچه
«تفریح سالم » خوانده می شود بپردازد رو به رسانه های جمعی می آورد. و اگر هم بدن سالم را مساوی عقل سالم بداند، سعی
می کند در هر فرصتی به ورزش مشغول شود. دیگر کمتر کسی اوقات فراغت خود را صرف مطالعه، تفکر و بحث در مورد حقیقت
می کند. برای انسان عصر ما، زندگی بدون تلویزیون، تلفن و هواپیما مفهومی ندارد. او به حال نسل های پیشین افسوس می خورد
که از مواهب تکنولوژی بی بهره بوده اند و حاجات خود را با توسل به موجودی برتر به نام خدا برآورده می ساخته اند. او هرگز
نمی تواند آنچه را تکنولوژی بر سرش آورده ببیند، مگر آن که پا را از حریم ممنوع فراتر نهد. در آن صورت هم، دیگران او را
موجودی ابله می بینند که عقل ناقصش توانایی فهم و درک این همه پیش روی به سوی سعادت را ندارد. چون مجنونی طردش
می کنند.

رسانه های جمعی و تبعات آن

مثال قبلی ما، جاروی برقی بود که به خودی خود، توانایی ارایه پیامی مستقیم به مصرف کننده نداشت. اگر توجه خود را به
محصولاتی معطوف نماییم که هدف آنها برقراری ارتباط مستقیم با مصرف کننده است، شاهد واقعیت های تلخی خواهیم بود.
بحث در مورد اثرات فرهنگی رسانه های جمعی خود مثنوی هفتاد من است. پس چاره ای نیست جز آنکه فقط اشاره ای بکنیم و
بگذریم تا… . وقتی صحبت از رسانه های جمعی به میان می آید، بسته به میزان تحصیلات و موقعیت اجتماعی افراد مختلف،
مفاهیم گوناگونی پیدا می کند. برای اکثر مردم، رادیو و تلویزیون تنها رسانه هایی هستند که هر روز به نوعی به آن توجه می کنند.
همین جا، مشکلات شروع می شود و اصول اولیه مربوط به این وسایل برای ما درد سر ساز می گردند. عدم درک صحیح از
تکنولوژی و ماهیت این وسایل برای بشریت بسیار گران تمام شده و می شود. می دانیم که راز موفقیت فیلم های غربی در جذابیت
آنها نهفته است اما نمی دانیم جذب تماشاگر چگونه ممکن است. تماشاگر بی خبر از نتایج این فیلم ها سراغ ویدئو رفت. با توجه به
نتایج زیانبار، مسئولین جلوگیری کردند، اما نتیجه آن شد که شبکه های مخفی توزیع فیلم های ممنوع پدید آمد بناچار ویدئو
کلوپها قرار شد نوش دارویی باشند هرچند بعد از مرگ سهراب اما متاسفانه این دارو هم نتیجه بخش نشد هنوز شر این یکی ادامه
داشت که آن دیگری، ماهواره، قدم به جهان گذاشت این بار شدیدتر و وسیعتر و راحت تر از قبل در اختیار همه قرار گرفت در
چنین آشفته بازار اخلاق و تربیت متاعی است که کمتر خواهان دارد و شاید از کسادی کامل برخوردار است و تلاشهای مربیان
بی نتیجه می نماید. و اینجاست که این

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.