پاورپوینت کامل شرح حال آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی مرجع تقلید شیعیان تماشای تزکیه ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرح حال آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی مرجع تقلید شیعیان تماشای تزکیه ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرح حال آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی مرجع تقلید شیعیان تماشای تزکیه ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرح حال آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی مرجع تقلید شیعیان تماشای تزکیه ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
زادگاه، خاندان و خانواده
ای قصه بهشت زکویت حکایتی
شرح جمال حور ز رویت روایتی
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه ای
آب خضر ز نوش لبانت کنایتی
(حافظ)
گلپایگان از شهرستان های استان اصفهان است که در ۳۶۰ کیلومتری تهران قرار دارد . این دیار با شهرهای خمین، خوانسار، فریدن،
میمه و الیگودرز همسایه می باشد، مرتفع ترین نقطه آن قله صالح پیامبر است که زیارتگاه می باشد، امامزاده هفده تن از اماکن
مقدس و مورد احترام اهالی این سامان و توابع است که بر شکوه معنوی گلپایگان افزوده است، (۱) در منابع کهن نام آن جربادقان
ضبط شده و آن را از اقلیم چهارم دانسته اند . (۲)
این شهر پس از گسترش اسلام در ایران، رو به رونق نهاد و در محور سلجوقیان و خوارزمشاهیان توسعه یافت اما با یورش وحشیانه
مغول ها از ترقی باز ایستاد، در زمان روی کارآمدن دولت صفوی و با توجه به این که اصفهان مرکز فرمانروایی آنان تعیین گردید بر
رونق این شهر افزوده شد و آثار و بناهای مذهبی و مقدسی در آن احداث گردید . (۳)
امتیاز مهم گلپایگان در این است که از گذشته های دور مهد تربیت و نیز محل سکونت کاروانی از معاریف، پارسایان و سادات بوده
است و شخصیت هایی را در دامن پر ارزش خود پرورش داده که چون ستارگانی فروزان در جهان تشیع به پرتوافشانی پرداخته اند و
آثاری ماندگار و روح بخش و رشد دهنده از خویشتن بر جای نهاده اند .
سادات موسوی سلسله ای نیکو سرشت هستند که چون جویباری باصفا از سرچشمه پربهره کوثر اهل بیت منشا گرفته اند و به
پیوستگی نسبی با خاندان عصمت اکتفا نکرده و با تلاش های علمی و فرهنگی و گام نهادن در مسیر تقوا و تزکیه به مقامات عالی و
درجات والا دست یافته اند و در تاریخ تشیع نام نیکوی خود را ثبت کرده اند .
سید حسین فرزند سید محمد علی موسوی گلپایگانی در زمره سادات و ذریه آل رسول در گلپایگان است که عمری را در زهد و
وارستگی و عبادت گذرانید و خاندانش سابقه ای طولانی در صلابت و استقامت در حمایت از دیانت و خدمت به تشیع داشته اند و در
برگزاری مجالس مذهبی و اقامه شعائر شیعه و ترویج فرهنگ قرآن و عترت با جوششی درونی اهتمام می ورزیده اند . روستای
(سعید آباد) از توابع گلپایگان محل زندگی سید حسین موسوی بود، از جزئیات زندگی وی اطلاعی در دست نمی باشد و مرحوم
شیخ آغا بزرگ تهرانی از او بطور مستقل سخن نگفته ولی در ضمن شرح حال فرزندش به نام او اشاره کرده است . (۴) اما حادثه ای
شگفت انگیز که یکصد و ده سال پس از رحلت وی روی داد بر ایمان و زهد و درستی او مهر تایید زد، زیرا یکی از فضلای حوزه
علمیه قم از سید احمد حجازی – نواده او – نقل کرده است مرحوم سید حسین در سال ۱۳۰۵ه . ق دیده از جهان فرو بست و در
زادگاه خود – سعید آباد – به خاک سپرده شد، در سال ۱۴۱۵ ه . ق وقتی خواستند مقبره اش را مورد بازسازی و مرمت قرار دهند،
دست اندرکاران مشاهده کردند پس از گذشت بیش از یک قرن پیکر این مرد خدا تازه است و هیچ گونه آسیبی ندیده و گویی به
تازگی دفن گردیده است . (۵) آری کسی که عمری را در پیکار با نفس بسر برده و ملکات روحی و حالات معنوی را در اعضاء و جوارح
خویش جاری ساخته ، این شایستگی را دارد که پیکرش از هر نوع آلودگی و نابودی مصون گردد و دیگر لزومی ندارد بدنش توسط
موجودات میکروسکوپی خاک تجزیه شود و چنین حالتی از قدرت الهی نیز حکایت دارد که الطافی این گونه را نصیب بندگان
خاص خود می نماید .
دوران صباوت و تحصیلات
در روستای سعیدآباد گلپایگان و به سال ۱۲۹۵ه . ق در چنین خانواده ای کودکی دیده به جهان گشود که او را سیدجمال نامیدند، (۶)
با تولد این کودک رشته های امید در اعماق قلب والدینش محکم گشت ، زیرا سید جمال از آغاز نشو و نما نوعی نبوغ و خلاقیت را
در رفتار و اعمال خویش بروز می داد، گرچه سیمای ساده داشت اما آینده درخشانش در چهره اش نهفته بود، این طفل دوران
شکوفایی را در آغوش مادری نیکوسرشت و تحت تربیت پدری پارسا گذراند و به دلیل انس با کرامت های اخلاقی که اهل خانه در
ترویج و تحصیل آن می کوشیدند بذرهای فضیلت، سرشت نیک او را معطر ساخت، سید حسین به مقتضای زندگی در روستا با
تلاش از راه کشاورزی و دامداری روزگار می گذرانید و چنین کوششی سبب می شد که فرزندان را نیز به یاری فراخواند، از این رو
سیدجمال با پانهادن به سنین نوجوانی گوسفندان را به دشت و صحرا می برد و در واقع به شغل چوپانی مشغول بود، چنین محیط
باصفایی در لطافت روح و روانش بسیار تاثیر داشت، اطرافیان و آشنایانی که از دقت و تیزبینی برخوردار بودند وقتی سید جمال را
مشاهده می کردند از حرکات و گفتارش متوجه می شدند که این نوجوان درونمایه ای ویژه دارد و لازم است با استفاده از استعداد
خارق العاده اش مسیر اجداد و خاندان خویش را بپیماید و به آنان اقتدا کند و برای کسب معارف و تحصیل مکارم خود را مهیا
سازد، برخی نیز از توفیق هایی که نصیب نیاکان وی گشته بود داستان ها می گفتند و بدین گونه شوق به تحصیل و روی آوردن به
دانش اندوزی را در اعماق روح وی بارور می ساختند، تربیت های پدر و تشویق های آکنده از عطوفت مادر، اراده این نوجوان را
برای نیل به کمالات استوار ساخت، ضمیر روشن و نیت پاکش نیز موجب گردید تا ضمن یاری رساندن به اهل خانه در امور معاش
از هدف والایی که دارد غفلت نورزد و برای گام نهادن به سوی معرفت و فضیلت مصمم گردد، سرانجام اشتیاق وی با تشویق های
والدین و از همه مهمتر عنایات الهی و توجهات خاندان عصمت و طهارت توام گشت و دریچه دانش را به رویش گشود و به رغم
مشکلات و کمبود امکانات، تحصیل معارف دینی را آغاز کرد و بر آن شد تا به آباء و اجداد خود اقتدا کند، او در ضمن چوپانی و در
سنین دوازده سیزده سالگی در سعید آباد مقدمات ادبیات فارسی و عربی را نزد برادران فرا گرفت، خاطر نشان می گردد که
سیدجمال در سن نه سالگی پدری مهربان، پرهیزگار و اهل فضل را از دست داده بود و به رغم چنین ضایعه ای دردناک، مصمم بود
چشمه گوارای علم را بیابد و با نوشیدن جرعه هایی جانبخش از آن ، عطش فکری و روحی خود را فرو بنشاند و با افزودن بر دانایی
خویش دامنه های کمال را درنوردیده و خود را به قله معرفت برساند و از این رهگذر به صیانت از دیانت بپردازد و گل های باغ ولایت
را استشمام کرده و از شهد آنها بنوشد، پس با این باور، بار سفر بست و از زادگاه خویش راهی گلپایگان گردید و علوم تجربی، بلاغت
و منطق را نزد اساتید حوزه علمیه این شهر فراگرفت، به قدری شوق تحصیل در وجودش موج می زد که هر روز مسافت بین
سعیدآباد و گلپایگان را برای آموختن علم پیاده طی می کرد . (۷)
پس از آن و به سال ۱۳۱۱ ه . ق در حالی که شانزده بهار را پشت سر نهاده بود عازم اصفهان گشت و به مدرسه علمیه الماسیه قدم
نهاد و در یکی از حجره های آن جای گرفت و به جمع طالبان علوم دینی پیوست، رفته رفته جدیت وافرش در کسب علوم اهل بیت
(ع) و نیز هوش سرشارش، اساتید مدرسه را مورد توجه قرار داد و استادانش او را به عنوان امید آینده حوزه های علمیه شیعه تلقی
کردند، پس از چندی به مدرسه شیخ محمد علی ثقه الاسلام انتقال یافت و در این مکان مقدس قوانین را نزد حاج میرزا بدیع
آموخت، تلاش مستمر این جوان شیفته معارف با تشویق ها و حمایت های فراوان این استادش درآمیخت، بدین گونه سید جمال
دوره سطح را نزد دانشوران این دو حوزه با موفقیت سپری کرد . (۸)
جوانه های جاوید
مرحوم جهانگیر خان قشقایی از حکیمانی بود که سید جمال الدین گلپایگانی در حوزه اصفهان محضرش را درک کرد این نامور
عرصه حکمت تمامی سطوح درسی حوزه ای در رشته های گوناگون علمی حتی رتبه عالی درس را تدریس می کرد و غالب استادان
معقول خوشه چین خرمن دانش او بودند . (۹) آن مرحوم که جامع معقول و منقول بود در مدرسه صدر اصفهان و نیز شبستان
مسجد جارچی بساط تعلیم گسترد، کتبی چون اسفار، شفا و شرح منظومه را با بیانی شیوا تدریس می نمود، گاهی فقه نیز درس
می داد و در شرح لمعه مباحثه می کرد، درس اخلاق هم برای طلاب داشت، روزهای پنج شنبه و جمعه ریاضی و هیات افاضه
می کرد و گاهی به تدریس نهج البلاغه مبادرت می نمود و آن را با مسایل حکمت تحلیل و تبیین می کرد . (۱۰)
سید جمال از پرتو اندیشه جهانگیرخان قشقایی در این رشته ها بهره گرفت و در این حوزه درسی با شخصیت هایی مشهور انس و
الفت پیدا کرد، او با مرحوم آیه الله حاج آقا حسین بروجردی، هم درس و هم مباحثه بود، و آیه الله بروجردی چه در اوقاتی که در
بروجرد به سر می بردند و نیز چه در زمانی که در قم بودند نامه هایی به ایشان می نوشتند و درباره برخی از مسائل مشکل و
حوادث واقعه از وی استمداد می نمودند، می گویند وقتی نامه ای از جانب حاج آقا جمال برای آیه الله بروجردی در زمان مرجعیت
ایشان می رسید، به احترام صاحب نامه از جای برمی خاست و آن را می بوسید و بر روی دیدگان خویش می نهاد . (۱۱) همچنین آیه
الله بروجردی چند سالی همراه با سید جمال گلپایگانی در درس آخوند خراسانی حاضر می گردید، بر پایه این سوابق آشنایی آن
مرجع عالیقدر جهان تشیع بر مدارج علمی و تقوای سید جمال گلپایگانی بیش از دیگران پی برد و او را به عنوان اعلم علمای نجف
معرفی کرد . وقتی از آیه الله بروجردی درباره موقوفات اراک و تهران که می بایست با نظارت اعلم علمای عراق خرج طلاب حوزه
نجف می شد سؤال کردند ایشان براساس همین سابقه آشنایی، سید جمال الدین گلپایگانی را جهت این منظور تعیین کرد و نیز
وقتی شیخ محمد کاظم شیرازی در سال ۱۳۶۷ ه . ق رحلت نمود، علمای نجف تلگراف تسلیتی به محضر آیه الله بروجردی ارسال
نمودند ولی ایشان پاسخ تسلیت را به حضور مرحوم آقاسید جمال گلپایگانی فرستاد و همین امر، موید اعلمیت وی از دیدگاه
ایشان بود . (۱۲)
در دوران تحصیلات اصفهان سید جمال جوان به محضر آخوند ملا محمد کاشی راه یافت; چنانچه خودش فرموده بود: در دوران
جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشی و جهانگیرخان درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها
مربی من بودند . (۱۳) مرحوم آخوند کاشی از نوادر اعصار و در دانش ، زهد، تقوا و تدریس حکمت و فلسفه شهرت ویژه ای داشت، در
اوقات سحر آن چنان نمازی با سوز و گداز می خواند و بدنش به لرزه می افتاد که از بیرون حجره، صدای حرکت استخوانهایش
احساس می شد . (۱۴) یکی از شاگردانش یادآور شده است: یک وقت، نیمه های شب دیدم که از در و دیوار صدای سبوح قدوس و رب
الملائکه والروح می آید و چون نیک نگریستم مشاهده کردم آخوند کاشی به سجده افتاده و این ذکر را می گوید . وقتی به گوش وی
رسید که طلبه ای چنین می گوید، گفت: این که در و دیوار با ذکر من همراه گشته اند امری نیست که قابل مطرح کردن باشد اما
مهم آن است که آن آقا چگونه محرم این راز گشته است؟ ! (۱۵)
استفاده از محضر چنین شخصیت عالم و وارسته بذرهای معنویت را در دل پاک سید جمال کاشت و او را برای پیمودن سیر تقوا و
تزکیه مهیا کرد، گویی گلگشتی در چنین بوستانی مشام جانش را از عطر دلاویز ملکوتی برخوردار ساخت . در مجلس درس آخوند
کاشی، سید جمال گلپایگانی با فقیه عارف، حکیم و ادیب معروف آیه الله حاج آقا رحیم ارباب ارتباط داشت و این دو عالم عامل در
حوزه نجف چنین انس و پیوستگی عاطفی را ادامه دادند (۱۶) ضمن آن که مباحث علمی را با یکدیگر تجزیه و تحلیل می کردند،
حسن نیت و خلوص از سراسر وجود مرحوم ارباب هویدا بود و آثار فروتنی در رفتار و گفتارش نشان داشت، این خصوصیات به
همراه کمالات علمی و سیمای بشاش او، جاذبه وی را نزد همدرسانش و از جمله سید جمال گلپایگانی افزون ساخت، استاد حاج
شیخ سیف الله نورمحمدی در خاطراتی گفته بود وقتی حاج آقا رحیم ارباب می خواست از عتبات به اصفهان بازگردد، آقاجمال به
ایشان گفته بود شما را به خدا می سپارم و خدا را هم به شما می سپارم (۱۷) و نکته دوم معنی عمیقی داشت و مفهومش این بود که از
دیانت صیانت کرده و در راه اعتلای کلمه حق و فرهنگ خداشناسی ویکتاپرستی مصمم باشید . (۱۸)
سفری با برکت
در حوزه اصفهان آقاجمال در علوم معقول و منقول موفقیت هایی به دست آورد و محضر دانشورانی وارسته را درک نمود اما این
تشنه معارف نمی توانست به این میزان تحصیلات اکتفا کند، از این جهت تصمیم گرفت به عتبات عالیات عزیمت نماید و نزد
استادان حوزه نجف زانوی ادب بر زمین زند و از خرمن علم و کمالات آنان خوشه ها برچیند، لذا در سال ۱۳۱۹ ه . ق و در سن ۲۳
سالگی ، به جانب عراق حرکت نمود، (۱۹) هنگامی که می خواست وطن را ترک کند علمای گلپایگان با شکوه خاصی او را بدرقه
نمودند، سید جمال پس از طی مسافتی طولانی و تحمل مشقات سفری پرفراز و نشیب به شهر نجف گام نهاد و در نخستین
ساعات ورود به این شهر مقدس، پس از غسل زیارت، وضو ساخت و خود را به حرم امیرمؤمنان (ع) رسانید تا پس از عرض ادب به
آستان مطهر آن امام همام، با اشک، تضرع و راز ونیاز رخصت اقامت در کوی آن محبوب و توفیق استقامت در مسیر الهی را
بخواهد .
او در حالی زیارت را به پایان رسانید و از حرم حضرت علی (ع) خارج گردید که چهره نورانیش با اشک های خالصانه اش شستشو
یافته بود، با همین حال به جستجوی مکانی برای اقامت پرداخت، در اولین فرصت حجره ای برای خود مشخص کرد و با انتخاب
اساتید فقه و اصول، کوشش جدید علمی خود را آغاز
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 