پاورپوینت کامل شهیدان عشق مولی علی (ع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهیدان عشق مولی علی (ع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهیدان عشق مولی علی (ع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهیدان عشق مولی علی (ع) ۵۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

در مقاله قبل سخنی از رزمندگان وفادار رکاب مولی علی (ع) داشتیم که افتخار شهادت در رکاب حضرت در جنگ صفین داشتند
در این مقاله سخن از رزمندگان کفرستیز آن نبرد داریم که سرانجام در راه عشق مولی جان باخته و به شهادت رسیدند گفتنی
است ما در این مقاله درصدد نیستیم که از همه آنان که در راه عشق مولا به شهادت رسیدند تذکار داشته باشیم که این نیاز به
مجالی واسع است بلکه تنها در پی آنیم که به مناسبت بحث از جنگ صفین از رزم آوران شهید این نبرد حق علیه باطل ذکر خیر
داشته باشیم .

۱ – قنبر غلام مولی علی (ع)

از شهیدان عشق به مولی علی (ع) قنبر غلام امیرمؤمنان علی (ع) است . او این افتخار را داشت که پیوسته همراه مولی بوده و در
جنگ جمل و صفین و خوارج در رکاب امیرمؤمنان (ع) بوده است . (۱) این حضور، حضوری اختیاری و همراه با بصیرت بود .

او از خواص مولی بوده و مطالب فراوانی از حضرت آموخت:

آموخت که ارزش اعمال به بصیرت است . بصیرت یعنی حق شناسی، بصیرت یعنی پیروی از مکتب اهل بیت (ع) . او بهمراه امام
علی (ع) وارد مسجد کوفه شد در این هنگام مردی مشغول نماز بوده بسیار نیکو نماز می خواند . او به مولی گفت من مردی را
ندیدم که از او زیباتر نماز بخواند! ! مولی فرمود: قنبر! ! عبادت با ولایت ما ارزش دارد اگر کسی هزار سال عبادت داشته باشد اما از
نعمت ولایت ما بی بهره باشد عبادت او ارزشی نیست . . . (۲)

او از مولی آموخت که راه شیعه اثنی عشری راه حق است . (۳)

او از مولی آموخت که شیعه بودن به شعار نیست باید عملکرد علی پسندانه باشد . او گوید کسانی به دیدار مولی آمدند حضرت به
قنبر فرمود ببین اینان کیانند؟ قنبر گفت اینان شیعیان شما هستند حضرت فرمود چرا سیمای شیعه را در آنها نمی بینم؟ قنبر
پرسید سیمای شیعه کدام است؟ فرمود: شکمی خالی از گرسنگی (اهل روزه مستحبی بودن) لبهای خشک، چشمانی گریان (از
خوف خدا) (۴)

او از مولی فرا گرفت که کظم غیظ از صفات عالی انسانی است . شخصی به قنبر دشنام می داد او تصمیم به پاسخگویی گرفت مولی
صدایش زد هان قنبر او را رها کن، حلیم باش و از این رهگذر خدا را خشنود و شیطان را ناخشنود ساز . (۵)

او از مولی آموخت که به همان میزان که دشمنی با مولی منفور است، غلو و حضرت را در حد خدایی بالا بردن هم نادرست و
محکوم است .

قنبر به مولی خبر داد ده نفر به خانه آمده اند و معتقدند شما خدای آنها هستی! ! حضرت فرمود بگو بیایند! به حضور مولی
شرفیاب شدند حضرت فرمود: حرفتان چیست؟ گفتند ما می گوییم که تو خدای مائی! !

تو ما را خلقت کرده ای، روزی ما بدست توست . امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: دست از این حرفها بردارید! من مخلوقی مثل شمایم
آنها دست از حرفشان نکشیدند! حضرت مجددا به آنها فرمود وای بر شما خدای من و شما الله است توبه کنید و از انحرافتان
بازگردید گفتند ما از عقیده مان عدول نمی کنیم تو خدای ما هستی ما مخلوق توایم، تو هستی که روزیمان می دهی! ! حضرت به
کارگران دستور داد گودالی بزرگ کندند آنگاه دستور داد آتش و هیزم در آن گودال بریزند آتش برافروخته شد . آنگاه فرمود: توبه
کنید! گفتند ما از عقیده مان برنمی گردیم مولی علی (ع) هم آنها را در آتش افکنده سوزاند! ! (۶)

این یعنی آموزش اعتدال در عقیده .

قنبر چون پیوسته ملازم مولی بوده داستانهای فراوانی از قضاوتهای مولی دارد .

قنبر در بین افتخارات خویش از این افتخار برخوردار است که با اینکه در جریانی مرتکب تخلفی شد و از ناحیه مولی مجازات
گردید، این سر سوزنی از محبت او نسبت به مولی نکاست:

امام باقر (ع) فرمود: امیرمؤمنان علی (ع) به قنبر دستور داد بر مردی حد جاری کند او اشتباها سه تازیانه اضافه زد مولی دستور
قصاص داد و سه تازیانه اضافه بر قنبر نواخته شد! (۷)

سرانجام قنبر جانش را به عشق مولی فدا کرد و شهید عشق علی (ع) شد .

نوشته اند: روزی حجاج گفت دوست دارم یکی از اصحاب ابوتراب (امام علی «ع ») را بکشم تا به خدای تقرب یابم! ! به او گفته شد
کسی را نمی یابیم که از قنبر به او نزدیکتر بوده و همانند او مصاحبت طولانی با ابوتراب داشته باشد . او گفت احضارش کنید . او را
نزد حجاج آوردند . حجاج پرسید آیا تو قنبری؟ گفت بله از قبیله همدانی؟ گفت بله .

– غلام علی (ع) هستی؟ گفت خدا مولای من است و علی ولی نعمتم!

– باید از دین علی (ع) برائت جویی؟ ! گفت آنگاه که برائت جستم آیا دینی بهتر از دین علی داری؟

حجاج گفت ترا می کشم، هرگونه قتلی را که

می خواهی برگزین! !

قنبر گفت: این به اختیار توست!

حجاج پرسید چرا؟

قنبر گفت: هرگونه که مرا بکشی همانگونه ترا خواهم کشت (و در قیامت قصاص خواهم کرد) امیرمؤمنان به من خبر داد که ترا
ظالمانه سر می برند .

حجاج گفت: گردن او را بزنند . (۸)

امام هادی (ع) فرمود: وقتی قنبر غلام علی (ع) را پیش حجاج آوردند حجاج گفت در خدمت علی (ع) چه کاری انجام می دادی؟

قنبر گفت: وسائل وضوی مولی را فراهم می کردم .

حجاج گفت: وقتی علی (ع) از وضو فراغت می یافت چه می گفت؟ قنبر گفت: این آیه را می خواند:

«فلما نسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شی ء حتی اذا فرحوا بما اوتوا اخذناهم بغته فاذا هم مبلسون × فقطع دابر القوم الذین
ظلموا والحمد لله رب العالمین » (انعام، ۴۴ – ۴۵)

هنگامی که اندرزها سودی نبخشید و آنچه به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز از نعمت ها را به روی آنها
گشودیم تا کاملا خوشحال شدند و دل به آنها بستند ناگهان آنها را گرفتیم و سخت مجازات کردیم، در این هنگام همه مایوس
شدند و درهای امید بروی آنها بسته شد .

حجاج گفت: گمان می کنم این آیه را بر ما تطبیق می کرد؟

قنبر گفت: بلی .

حجاج گفت: چه حالی داری وقتی گردنت را زدم؟ ! !

او گفت من سعادتمند می شوم و تو بدبخت .

در این هنگام دستور داد گردنش را زدند . (۹)

سلام بر قنبر ، و سلام بر عشق پایان ناپذیر او به ولایت .

۲ – حجر بن عدی

از رزمندگان وفادار رکاب مولی علی (ع) حجر بن عدی است . با کمی سنش از فضلا و بزرگان صحابه پیامبر (ص) محسوب شده و
از خواص امیرمؤمنان علی (ع) شمرده می شد . او ضرب المثل شجاعت، تقوا، زهد، بندگی بود تا آنجا که او را «حجرالخیر» نامیدند .
(۱۰) او در سیر و سلوک تا آنجا پیش رفته بود که مستجاب الدعوه شده بود . (۱۱) نقل شده به هنگامی که ماموران معاویه او را به شام
می بردند اظهار کرد که سهم آب آشامیدنی مرا بدهید و فردا مطالبه آب نمی کنم، مامورین گفتند: ممکن است از تشنگی بمیری
و معاویه ما را اعدام کند . حجر دست به دعا برداشت و از خدا آب خواست ناگهان ابری ظاهر شد و در پی آن باران که حجر به اندازه
نیاز آب برداشت، بلافاصله ابر ناپدید شد . (۱۲)

او مجسمه غیرت دینی بود، هرگز در مقابل باطل و منکر آرام نمی گرفت و از معترضان بر عثمان بود و تمام تلاشش را در
هت حاکمیت امام حق علی (ع) به کار گرفت . (۱۳) او در تمام جنگهای امیرمؤمنان علی (ع) حضور داشته و نقش حساسی را به عهده
می گرفت . (۱۴)

او از عاشقان بی قرار مولی علی (ع) بود و سرانجام جانش را در این راه نثار کرد .

محمد بن حنفیه گوید که صبح روز بیستم ماه رمضان که اثر زهر در تمام بدن پدرم امیرمؤمنان اثر کرده و اصحاب و یارانش درب
خانه اجتماع کرده تقاضای ملاقات با حضرت داشتند حضرت اجازه فرمود جمعیت وارد شد . یک به یک به مولی سلام کردند آنگاه
فرمود: «سلونی قبل ان تفقدونی » بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید ولی سؤالات را به جهت حالم کوتاه کنید . جمعیت سخت گریه
کردند و چون حال حضرت را سخت دیدند کسی چیزی نپرسید .

حجر بن عدی برخاست و اشعاری به این مضمون سرود:

افسوس بر آقای پرهیزکاری که پاک و پدر پاکان است .

افسوس بر آقا و سروری که فردی کافر، گنهکار و ملعون و شقی و زنازاده ای او را کشت .

هر که از شما منحرف شود و بیزاری جوید مورد لعنت خداست، زیرا شما در روز محشر ذخیره بندگانید و شمائید که عترت پیامبر
هدایتگرید .

امام (ع) پس از آنکه اشعارش را گوش کرد فرمود: ای حجر چگونه ای وقتی که ترا به بیزاری از من بخوانند؟ ! حجر گفت: به خدا
قسم یا امیرالمؤمنین اگر با شمشیر قطعه قطعه ام کنند و در آتش افکنند دست از محبت شما برنمی دارم .

امام فرمود: خدا ترا بهر خیری موفق بدارد و از جانب خاندان پیامبر پاداش خیرت دهد . (۱۵) او پیوسته در برابر کارگزاران حکومت
معاویه مقاوم و نستوه می ایستاد و در برابر اهانتی که به مولی روا می داشتند آرام نمی گرفت و فریاد بر می آورد . (۱۶) سرانجام
حکومت سفاک معاویه او را در سرزمینی که با همت حجر فتح شده بود «مرج عذرا» به شهادت رساند .

به هنگام شهادت به حجر و یارانش گفتند اگر از علی (ع) برائت جسته او را لعن کنید از مجازات اعدام رهائی خواهید یافت و آزاد
خواهید شد . آنها گفتند ما چنین نمی کنیم . دستور دادند زنجیرها را از آنها باز کردند و آنها آن شب را تا به صبح عبادت کردند،
صبح روز بعد ماموران معاویه به آنها گفتند دیشب حال خوشی در نماز و دعا داشتید بگوئید نظرتان درباره عثمان چیست؟ آنها
گفتند: او اول کسی است که ستم در حکومت را رواج

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.