پاورپوینت کامل خطبه هدایت ۸۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خطبه هدایت ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خطبه هدایت ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خطبه هدایت ۸۵ اسلاید در PowerPoint :
۶
پیوسته در گوشه و کنار جهان حوادثی رخ می دهد و جریانات سیاسی و اجتماعی گوناگونی به وقوع می پیوندد. ایران
اسلامی نیز باویژگیها و موارد افتراق ویژه اش با سایر کشورها مرتبا شاهدرخدادها و جریانات فکری، سیاسی و اجتماعی
است که اگر بطور صحیح و هوشیارانه مدیریت و هدایت نشود چه بسا خسارات هنگفت و جبران ناپذیری بر موجودیت
کشور و نظام اسلامی وارد آید. رهبری هدایت ومدیریت رهبر معظم انقلاب اسلامی در هر یک از جریانات و حوادث ودر
مقاطع خاص لازم موجب نجات بقا و دوام نظام اسلامی ایران گردیده است. سخنان روشنگرانه و هدایتگر معظم له در
خطبه های نماز جمعه اخیر تحلیلی است که شایسته توجه، تدبر و دقت تمام آحاد ملت، دولتمردان و رهبران جناحهای
مختلف سیاسی، ارباب فرهنگ و اصحاب اجتماع است. به لحاظ اهمیت آن و لزوم ماندگاریش مجله پاسدار اسلام اقدام به
درج خطبه دوم آن نموده است.
در خطبه دوم بحثی در این زمینه عرض می کنم که این وحدت ملی که شعار امسال ماست و بشدت از طرف دشمنان و
مغرضان تهدید می شود،چگونه قابل تحقق است؟ من امیدوارم همه کسانی که به نظام اسلامی و به این قانون اساسی از
بن دندان معتقدند، به عرایض امروز ماتوجه کنند. آن کسانی هم که معتقد نیستند که خوشبختانه در جامعه ما عددی
نیستند اگر توجه بکنند، شاید این برای آنها وسیله یی باشد، برای این که هدایت الهی را برای خودشان فراهم بکنند.
البته امروز این اجتماع، اجتماع عظیمی است. غیر از مردم عزیزتهران که در نمازجمعه شرکت می کنند، جوانانی از
جوانان مؤمن وخوب قم و جماعتی از علما و ائمه محترم جماعت تهران هم امروز دراین نماز حضور دارند.
انقلاب، یک تحول بنیادین براساس یک سلسله ارزشهاست و یک حرکت به جلو محسوب می شود. آنچه در کشور ما واقع
شد، انقلاب اسلامی است; تحول عظیمی در ارکان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه و یک حرکت به جلو و یک اقدام به
سمت پیشرفت این کشور و این ملت بود.
البته در نظامی که براساس انقلاب به وجود آمد، ما از شرق و غرب الگو نگرفتیم; این نقطه بسیار مهمی است. ما
نمی توانستیم ازکسانی الگو بگیریم که نظامهای آنها را غلط و برخلاف مصالح بشریت می دانستیم. بحث تعصب مذهبی و
دینی و جغرافیایی مطرح نبود; بحث این بود که پایه هایی که نظامهای شرقی کمونیستی آن روز بر آنهابنا شده بود که
امروز در دنیا دیگر چنین هویتی وجود نداردهمچنین پایه هایی که نظامهای غربی بر آنها بنا شده بود، پایه های غلطی بود;
لذا ما نمی توانستیم و نمی خواستیم از آنها الگوبگیریم; الگوی ما ارزشهای دیگری بود که حالا به مقداری از آن ارزشها
اشاره کردم.
اما چرا از آن دو رژیم جهانی رژیم شرقی کمونیستی و رژیم غربی سرمایه داری الگو نگرفتیم؟ چون رژیمهای باطلی بودند.
رژیمهای کمونیست، رژیمهای مستبدی بودند که با شعار حکومت مردمی سرکارآمده بودند; اما اشرافی هم بودند! با این
که دم از ضدیت بااشرافیگری می زدند، اما عملا حکومتهای اشرافی بودند; از لحاظ استبداد، در نهایت درجه استبداد
بودند و حاکمیت مطلق دولت براقتصاد، بر فرهنگ، بر سیاست و بر فعالیتهای گوناگون اجتماعی وغیره به چشم
می خورد! در رژیمهای شرقی، مردم هیچکاره ی محض بودند. بنده از نزدیک رفته بودم و این کشورها را در اواخرعمرشان
دیده بودم. حتی در راس بعضی از کشورهای عقب افتاده وفقیرشان هم یک رژیم به اصطلاح و به قول خودشان کارگری
سرکار بود;
اما همان رفتارهای اشرافیگری و همان کارهای غلط دربارهای قدیم را تکرار می کردند! نه انتخاباتی در این کشورها بود،
نه رای مردمی در کار بود; اما به خودشان دمکراتیک هم می گفتند و ادعای مردمی بودن می کردند! مردم هیچکاره ی
محض بودند:از لحاظ اقتصادی،صددرصد وابسته به دولت; از لحاظ کارهای فرهنگی، صددرصد وابسته به دولت! معلوم
بود که چنین رژیمهایی محکوم به فنا بود. البته چون شعارهاشان، شعارهای براق و جذابی بود، توانستند در اطراف دنیا
جوانانی را به سمت خودشان جذب کنند و حکومتهایی تشکیل بدهند; اما دیگر نمی توانستند عمری [حکومت] بکنند;
دیدید آخرش هم به کجا رسیدند; بعد از چند ده سال بکلی زایل شدند. طبیعی بود که آن رژیمها برای ما قابل الگو
گرفتن نبود. آن روزی که انقلاب ما پیروز شد یعنی بیست و یک سال قبل از این هیچ انقلابی در دنیا وجود نداشت که
وقتی پیروز می شد، به همین حکومت شرقی حالا یا مارکسیستی، یا سوسیالیستی که مرتبه رقیق ترش بود گرایش نداشته
باشد; لیکن اسلام و ملت ایران و رهبر این ملت آن را ردکردند و قبول نداشتند و کنار گذاشتند.
از غرب هم نمی خواستیم و نمی توانستیم الگو بگیریم; چون غرب چیزهایی داشت، اما به قیمت نداشتن چیزهای
مهمتری. درغرب، علم بود، اما اخلاق نبود; ثروت بود، اما عدالت نبود; تکنولوژی پیشرفته بود، اما همراه با تخریب
طبیعت و اسارت انسان بود; اسم دمکراسی و مردم سالاری بود، اما در حقیقت سرمایه سالاری بود، نه مردم سالاری; الان
هم همین طور است. این چیزی که من عرض می کنم،ادعای من نیست; من از قول فلان نویسنده ی مسلمان متعصب
نقل نمی کنم; از قول خود غربیها نقل می کنم. الان در کشورهای غربی ودر خود امریکا، آن چیزی که به نام دمکراسی و
انتخابات وجوددارد، صورت انتخابات است; باطن آن، حاکمیت سرمایه است. من مایل نیستم که از نویسندگان و
کتابهاشان اسم بیاورم; اما خودنویسندگان امریکایی تشریح می کنند و می نویسند که این انتخابات شهرداریها، انتخابات
نمایندگی مجلس و انتخابات ریاست جمهوری،با چه ساز و کاری انجام می گیرد. اگر کسی نگاه کند، خواهد دیدکه در
آن جا، آراء مردم تقریبا هیچ نقشی ندارد; آنچه که حرف اول و آخر را می زند، پول و سرمایه داری و شیوه های تبلیغاتی
مدرن وهمراه با فریب و جذاب از نظر آحاد مردم سطحی نگر است! اسم دمکراسی هست، اما باطن دمکراسی مطلقا
نیست. پیشرفتهای علمی درغرب بود، اما این پیشرفتهای علمی وسیله یی برای استثمار ملتهای دیگر شده بود. غربیها به
مجرد این که یک قدرت علمی پیدا کردند،آن را به قدرت سیاسی و اقتصادی تبدیل کردند و به طرف شرق و غرب دنیا
راه افتادند; هرجا کشوری ممکن بود رویش دست بگذارند و آن را استثمار بکنند، بی دریغ کردند; هر جا نکردند،
ممکنشان نشد!
در غرب آزادی بود، اما آزادی همراه با ظلم و بی بندوباری وافسارگسیختگی. روزنامه ها در غرب آزادند و همه چیز
می نویسند;
اما روزنامه ها در غرب متعلق به چه کسانی هستند؟ مگر متعلق به مردمند؟! این که چیز واضحی است; بروند نگاه کنند.
شما در همه اروپا و همه امریکا یک روزنامه قابل ذکر نشان بدهید که متعلق به سرمایه دارها نباشد! پس روزنامه که آزاد
است، یعنی آزادی سرمایه دار که حرف خودش را بزند; هرکس را می خواهد، خراب کند; هرکس را می خواهد، بزرگ کند;
به هر طرف می خواهد، افکارعمومی را بکشد! این که آزادی نشد. اگر یک نفر پیدا شد و علیه صهیونیسم حرف زد مثل آن
آقای فرانسوی که چند جلد کتاب علیه صهیونیستها نوشت و گفت این که می گویند یهودیان را در کوره های آدم سوزی
سوزاندند، واقعیت ندارد طور دیگری با او رفتار می کنند!
اگر کسی وابسته به سرمایه داران نباشد، وابسته به مراکز قدرت سرمایه داری نباشد، نه حرفش زده می شود، نه صدایش
به گوش کسی می رسد، نه آزادی بیان دارد! بله، سرمایه داران آزادند که به وسیله روزنامه ها و رادیوها و تلویزیونهای
خودشان، هرچه را که دلشان می خواهد، بگویند! این آزادی، ارزش نیست; این آزادی،ضدارزش است. مردم را به
بی بندوباری و به بی ایمانی بکشند; هرجامی خواهند، جنگ درست کنند; هرجا می خواهند، صلح تحمیلی درست کنند;
هرجا می خواهند، اسلحه بفروشند; آزادی یعنی این!
طبیعی بود که برای ملتی که با جان خود و عزیزانش قیام کرده بود و در راسش یک عالم ربانی و جانشین پیامبران بود،
نظام غربی نمی توانست الگو باشد. پس، ما الگو را نه از رژیمهای شرقی و نه از رژیمهای غربی گرفتیم; ما الگو را از اسلام
گرفتیم ومردم ما براثر آشنایی با اسلام، نظام اسلامی را انتخاب کردند.
مردم ما کتابهای اسلامی خوانده بودند; با روایات آشنا بودند; باقرآن آشنا بودند; پای منابر نشسته بودند. در این
دهه های اخیر،روشنفکران مذهبی از علما، روحانیون، فضلا و دانشگاهیان کارهای زیادی کرده بودند. مردم یک سلسله
ارزشها برایشان جا افتاده بودو دنبال اینها بودند. در محیط رژیم گذشته هرچه نگاه می کردند،از این ارزشها خبری نبود.
انقلاب برای دستیابی به آن ارزشهابود. حالا این ارزشها چیست؟ من در این جا تعدادی از این ارزشهارا عرض می کنم.
البته اگر بخواهیم این ارزشها را در یک کلمه بیان کنیم، من عرض می کنم اسلام; اما اسلام یک کلمه مجمل است
وتفاصیل گوناگونی از آن می شود. ملت ما به دنبال ارزشهایی بودندکه همه اش در داخل اسلام هست و من به بخشی از
آنها اشاره می کنم:
ارزش اول، ایمان است. مردم از هرهری مسلکی و بی بندوباری وبی ایمانی بی زار و ناراضی بودند; می خواستند دلشان به
ایمانی قرص باشد. ارزش بعدی، عدالت است. مردم می دیدند که جامعه، جامعه غیرعادلانه یی است; بی دریغ از بالا تا پایین
ظلم می کردند; خودشان هم به خودشان ظلم می کردند. در داخل رژیم طاغوت، آن جا هم نسبت به همدیگر ظلم و
بی عدالتی روا می داشتند; به مردم هم بی نهایت ظلم می شد. در قضاوت ظلم می شد، در تقسیم ثروت ظلم می شد، در
کارظلم می شد، به شهرهای دور دست ظلم می شد، به آدمهای ضعیف ظلم می شد; همه جا ظلم محسوس بود و انسان با
پوست و گوشت خودش ظلم را حس می کرد. مردم به دنبال عدالت و رفع شکاف طبقاتی و رفع فقربودند; این هم یکی از
ارزشهایی بود که مردم دنبالش بودند; این مقوله دیگری غیر از عدالت است. در جامعه، کسی یا مجموعه یی دراوج غنا و
برخورداری; اما یک عده ی دیگر از اولیات زندگی محروم;
این چیزی است که هرکسی از آن مشمئز می شود و آن را نمی پسندد.
مردم به دنبال رفع شکاف طبقاتی و نزدیک کردن فاصله ها بودند. مامثل کمونیستها ادعا نمی کردیم که همه بیایند
نان خور دولت بشوندو ما به همه حقوق مساوی بدهیم; نه، اما شکاف طبقاتی به این صورت و با این عمق، برای مردم و
انقلابیون مسلمان و برای رهبرآنها قابل قبول نبود. رژیم طاغوت و رژیمهای قبل از آن درایران، مردمی نبودند; مردم
هیچکاره بودند. یک نفر به کمک انگلیسها آمده بود در تهران کودتا کرده بود و خودش را پادشاه نامیده بود; بعد هم که
خواست از ایران برود یعنی خواستند او راببرند; چون پیر شده بود و به دردشان نمی خورد پسرش را جانشین خودش کرد!
آخر این پسر کیست و چیست؟! پس مردم چکاره اند و رای آنها چیست؟! اینها اصلا مطرح نبود. قبل از آنها هم
قاجاریه بودند; یک فاسد می مرد، یک فاسد دیگر به جای خودش می گذاشت; مردم در اداره و تعیین حکومت، هیچکاره ی
محض! مردم این رانمی پسندیدند. مردم می خواستند که حکومت متعلق به آنها باشد;برخاسته از آنها باشد; رای آنها در
آن اثر داشته باشد.
ارزش بعدی، دینداری است; مردم می خواستند متدین باشند. آن رژیم گذشته در همه جا در محیط جامعه، در
سربازخانه، در دانشگاه، در مدرسه سعی می کرد مردم را به بی دینی سوق دهد; اما مردم نمی خواستند;مردم متدین
بودند; مردم نشان دادند که ایمان و اعتقاد به اسلام،تا اعماق جان آنها نفوذ دارد.
ارزش دیگر، دوری از اسراف و تجمل در سطح زمامداران است.
البته تجمل و اسراف در همه جا بد است; اما آن چیزی که مردم راوادار می کرد که نسبت به این قضیه حساسیت نشان
بدهند، رفتارهای مسرفانه و متجملانه و ولخرجیها با مال مردم در سطح حکومت بود;این از آن چیزهایی بود که مردم
نمی خواستند. نظام اسلامی بر اساس این ارزش به وجود آمد که چنین چیزی نباشد.
ارزش دیگر، سلامت دینی و اخلاقی زمامداران است. مردم می خواستندکه آن کسانی که در راس جامعه اند، متدین
باشند; فاسد نباشند;اخلاقشان فاسد نباشد; رفتارشان فاسد نباشد; خودشان فاسد نباشند;دوروبریهاشان فاسد نباشند;
که آن روز بودند!
رواج اخلاق فاضله، یکی دیگر از ارزشها بود. مردم مایل بودندکه اخلاق نیک و خلقیات اسلامی پسندیده در بین آنها
شیوع پیداکند; برادری، محبت، همکاری، صبر، اغماض، بخشش، دستگیری از ضعفاو کمک به ضعفا و گفتن حق بین آنها
رایج بشود.
آزادی فکر و بیان هم یکی از ارزشهای انقلاب بود. مردم می خواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی فکر و آزادی بیان
وآزادی تصمیم گیری هم نبود; مردم این را نمی خواستند; می خواستنداین آزادیها باشد.
یکی دیگر از ارزشها، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی است.
مردم می خواستند که این کشور از لحاظ سیاسی، محکوم فلان رژیم اروپایی یا امریکا نباشد; از لحاظ اقتصادی، اقتصاد او
وابسته به کمپانیهای جهانی نباشد که هر کاری می خواهند، با این کشوربکنند; از لحاظ فرهنگی، با فرهنگ عمیق و
غنی یی که دارد،کورکورانه تابع و دنباله رو فرهنگ بیگانه نباشد. ارزشها که می گوییم، یعنی دین، ایمان، استقلال سیاسی،
استقلال اقتصادی،استقلال فرهنگی، آزادی فکر، رواج اخلاق فاضله، حکومت مردمی،حکومت صالح، انسانهای برخوردار
از دین و تقوا در راس کارها.
ابزار تحقق این خواسته ها چه بود؟ روح ایمان و جهاد و فداکاری وایثار همین مردم مؤمن. آن چیزی که توانست این بنای
رفیع و این بنای اس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 