پاورپوینت کامل ره توشه سالکان کوی حق ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ره توشه سالکان کوی حق ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ره توشه سالکان کوی حق ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ره توشه سالکان کوی حق ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۹

خدای سبحان در ماجرای خلقت انسان، خطاب به ملائکه فرمود: «انی خالق بشرا من طین. فاذا سویته ونفخت فیه من روحی
فقعوا له ساجدین » (۱) ; یعنی ای فرشتگان! به درستی من اراده کردم که بشری را از گل بیافرینم، پس آن هنگام که او را به حد
تسویه و تعادل درآوردم و از روح خود در او دمیدم، در برابر او سجده کنید و سر تعظیم فرود آورید .

در آیه دیگر نیز می فرماید: «وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون » ; (۲) من جن و انسان را به خاطر عبادت آفریدم .

از این آیات شریفه و دیگر آیاتی که درباره خلقت انسان نازل شده است، دو نکته اساسی و مهم استنباط می شود:

اول آن که انسان معجونی است از فطرت الهی و طبیعت مادی; موجودی است طبیعی و مجرد که طبیعتش به خاک وابسته
است و فطرتش به ماورای طبیعت .

دوم آن که هدف غایی و نهایی از خلقت او، عبادت و تقرب عبودی به درگاه خداست و این تقرب همان ولایت الهی نسبت به بنده اش
می باشد . خدای سبحان تمامی آنچه که مایه سعادت دنیوی و اخروی انسان است، در اختیار او قرار داده است و آن عبارت است از
انواع نعمت . (۳)

چیستی نعمت

در منطق قرآن کریم، آنچه برای حواس ظاهری یا باطنی و قوای ادراکی یا تحریکی انسان گوارا و ملایم باشد، «نعمت » نامیده
می شود . (۴) همه پدیده ها از آن نظر که در نظام کلی تدبیر الهی قرار گرفته و به هم متصل و مربوطند و اجزای آن ها سازگار و
ملایم با یکدیگرند، نعمت هستند .

قرآن کریم تمام نعمت های جهان هستی را از جانب خدا می داند: «وما بکم من نعمه فمن الله » (۵) و آن را غیر قابل شمارش معرفی
می کند: «وان تعدوا نعمه الله لا تحصوها» (۶) و آن را به خاطر انسان می خواهد; زیرا تنها انسان است که با عقل خود نافع را از ضار
تشخیص می دهد; از نافع خوشش می آید و از آن متنعم می شود و از ضار بدش می آید و آن را ملایم و سازگار با طبع خویش
نمی بیند . (۷)

گونه گونی نعمت ها

هر نعمتی رحمتی است از ناحیه خدا به خلقش، اما بعضی از آن ها در رحمت بودنش اسباب هستی و وجودی واسطه است که آن ها
را از نعمت های مادی و ظاهری می نامند، مثل اکثر نعمت ها در طبیعت; و بعضی از آن ها بدون اسباب و واسطه وجودی، رحمت
است که آن ها را نعمت های باطنی و معنوی می نامند از قبیل نبوت، ولایت، عقل و . . . (۸) آنچه در انسان نقد و بالفعل است و از آغاز
ولادتش با اوست، همان گل و طبیعت اوست; یعنی بدن و دستگاه جذب و دفع و قوه شهوت و غضب است که از عالم ماده و
طبیعت گرفته شده است (۹) وخداوند مطابق میل و خواسته این بعد، انواع نعمت های مادی و ظاهری را در اختیار انسان قرار داده
است، اما فطرت او که از طبیعت و ماده جداست و سر سپرده خداوند است، مانند طبیعت او بالفعل نیست، بلکه وجودی
ست بالقوه (۱۰) که خداوند با ارسال پیامبران و راهنمایی آن ها جهت بیدار شدن این گوهر و گنجینه مدفون در خاک و گل، انواع
نعمت های باطنی و معنوی را در اختیار انسان گذاشته است که شناخت این نعمت ها به طریق عاقلانه و خداپسندانه، وی را به
غایت مطلوبش می رساند و استعال آن ها به طور دلخواه و بدون هدف، عامل گمراهی است و این خود معصیت است، زیرا خداوند
حکم کرده است که انسان به سوی معبودش برمی گردد تا از عملش بازخواست نماید و به حساب اعمالش برسد و بر طبق آن
جزایش دهد و عمل بنده همان استعال و استفاده از نعمت های الهی است . (۱۱)

اگر خداوند انسان را به خاطر نعمت هایی که به او ارزانی داشته است، مورد بازخواست قرار می دهد، از این جهت نیست که آن
نعمت ها مثلا گوشت، آب، نان و . . . بوده، بلکه از این جهت از آن ها پرسش می شود که خدای تعالی آن ها را آفریده تا استفاده از آن ها
در طریق کمال بشر و رسیدنش به مقام قرب عبودی، واسطه و وسیله باشد، و بشر را دعوت کرده است که از نعمت ها به عنوان
شکر بهره ببرد و طوری استفاده کند که استعال آن ها شکر شمرده شود نه کفران . (۱۲)

نعمت مطلوب

عامل هدایت انسان، برخورداری از نعمت های معنوی و باطنی است که همان توفیقات الهی و زمینه های سعادت انسان است که
خداوند به سالکان راهش ارزانی داشته است . پیمودن راه سعادت بدون نعمت های معنوی الهی امکان پذیر نیست . نعمت های
مادی و ظاهری، انسان را به خود مشغول می سازد و گاه ابزار خدمت به دین وگاهی عامل گمراهی و گاهی فتنه و یا عذاب الهی
می شود . در نتیجه این گونه نعمت راهزن است، نه راهگشا و نمی تواند دستمایه سلوک به سوی خدا و حرکت در مسیر صراط
مستقیم باشد (۱۳) زیرا:

۱- نعمت های مادی و ظاهری زینت زندگی دنیاست: «المال والبنون زینه الحیاه الدنیا» (۱۴)

۲- کاربرد و استفاده از نعمت های ظاهری به زندگی دنیا منحصر است و هیچ گونه نفعی در آخرت به انسان نمی رساند: «یوم لا
ینفع مال و لا بنون » (۱۵)

۳- متنعمان و برخورداران از نعمت های باطنی، پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان هستند و غالب آنان از نعمت های ظاهری
بی بهره بوده اند (۱۶) و همین نعمت های باطنی بوده است که آن ها را در صراط مستقیم ثابت قدم نگه داشته است .

۴- متنعمان و برخورداران از نعمت های ظاهری، بیشتر افراد زورمدار و زرمدار بوده و هستند که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح
می دهند و قرآن کریم می فرماید که با آن ها پیکار شود: «فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیاه الدنیا بالآخره » (۱۷)

۵- نعمت های ظاهری انسان را گرفتار تمنیات و آرزوهای دور و دراز می کند .

۶- نعمت های ظاهری اگر همراه با نعمت های باطنی و توفیقات الهی نباشد، عامل گمراهی از یک سو، و تحریک شهوت و غضب از
سوی دیگر می شود . قرآن کریم راز طغیان گروهی از کافران را برخورداری از مال و فرزند می داند:

«ان کان ذا مال وبنین. اذا تتلی علیه آیاتنا قالوا اساطیر الاولین » (۱۸) ، و حضرت علی (ع) می فرمایند: «نسال الله سبحانه ان یجعلنا و
ایاکم ممن لاتبطره نعمه; از خداوند می خواهیم که ما و شما را در برابر نعمت ها مغرور و سرمست سازد .» زیرا مغرور شدن و
سرمست شدن به خاطر نعمت های ظاهری، سبب می شود که انسان از رفتن به سوی اعمال پسندیده محروم شود و نتواند با
نعمت های فانی دنیا، نعمت های جاوید آخرت را خریداری نماید . (۱۹)

و نیز می فرماید: «فاتقوا سکرات النعمه واحذروا بوائق النقمه; از مستی های نعمت بپرهیزید و از سختی های عذاب الهی بترسید» (۲۰)
زیرا مستی نعمت، قوای تحریکی و ادراکی انسان را به اسراف و طغیان می کشاند و تباه می کند که در این صورت عذاب الهی را به
دنبال دارد .

۷- نعمت های ظاهری حب دنیا را به همراه دارد و حب دنیا یکی از عوامل مهم نفاق است و انسان را از ذکر خدا باز می دارد:

«یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله » اموال و اولاد از مواهب الهی هستند، البته تا آنجا که از آن ها در راه
خدا و برای نیل به سعادت کمک گرفته شود، اما اگر علاقه افراطی به آن ها سدی در میان انسان و خدا ایجاد کند، بزرگ ترین بلا
محسوب می شوند و سرانجام آن خسران و زیان است . (۲۱)

۸- نعمت های ظاهری و مادی موجب تقویت حس «خود برتر بینی » در انسان می شود:

«انا اکثر منک مالا واعز نفرا» (۲۲) در سوره کهف صاحب آن دو باغ به دوستش روی می کند و در گفتگویی با او چنین می گوید: من از
نظر ثروت از تو برترم و آبرو و شخصیت و عزتم بیشتر و نفراتم فزونتر است، بنابراین هم نیروی انسانی فراوان در اختیار دارم و هم
مال و ثروت هنگفت و هم نفوذ و موقعیت اجتماعی . تو در برابر من چه می گویی؟ و چه حرف حسابی داری؟ !

کم کم این افکار در او اوج گرفت و به جایی رسید که دنیا را جاودان و مال و ثروت و حشمت خویش را ابدی پنداشت، غافل از این
که فرمان الهی مبنی بر نابودی باغ ها و زراعت های او صادر شده است . (۲۳)

۹- نعمت های مادی محبت دروغین می آورد و انسان را از محبت راستین غافل می کند:

«ان هؤلاء یحبون العاجله ویذرون وراءهم یوما ثقیلا» (۲۴)

۱۰- نعمت های ظاهری انسان را به روی برگرداندن از حق و رسیدن به مرحله استکبار می کشاند: «واذآ انعمنا علی الانسان اعرض
ونای بجانبه » (۲۵)

۱۱- نعمت های ظاهری ابزار شیطنت است . شیطان برای فریب و اغوای انسان ها همین نعمت های ظاهری را تزیین کرده است:
«لازینن لهم فی الارض ولاغوینهم اجمعین » (۲۶)

۱۲- قرآن کریم زینت های ظاهری مانند باغ و بنا را مایه آرامش زمین می داند و ابزار آزمایش انسان، نه مایه آراستگی انسان، و آن
را ناپایدار معرفی می کند: «انا جعلنا ما علی الارض زینه لها لنبلوهم ایهم احسن عملا
وانا لجاعلون ما علیها صعیدا جرزا» (۲۷) زیرا هر یک از نعمت ها و مناصب دنیوی همان طوری که فصل خرمی و بهار دارد، فصل
پژمردگی و خزان هم دارد . پس زینت های ظاهری، زینت زمین است و سرانجام نیز پژمرده (جرزا) و به اجزای زمین (صعیدا)
تبدیل می شود . (۲۸)

۱۳- خداوند در جایی که مخاطبان او توده مردم باشند ربوبیت خویش را در قالب ذکر نعمت های ظاهری بیان کرده است ;
نعمت هایی که حیوانات نیز با انسان در بهره برداری از آن ها شریکند و با تعبیرهای لطیفی مانند: «متاعا لکم ولانعامکم » (۲۹)

یا «کلوا وارعوا انعامکم » (۳۰) از آن ها یاد می کند، ولی در جایی که مخاطب خداوند مؤمنان هستند، ربوبیت خود را در قالب ذکر
نعمت های باطنی مانند ارسال رسل، انزال کتب، نبوت، ولایت و خلافت تبیین می کند که انسان در این مرحله در ردیف فرشتگان
قرار می گیرد; چنانکه در آیه شریفه «شهد الله انه لا اله الا هو والملائکه واولوا العلم قآئما بالقسط » (۳۱) که سخن از شهادت بر
وحدانیت حق است، انسان را در ردیف فرشتگان قرار داده است; (۳۲) بنابراین تنها نعمت های معنوی و باطنی است که سرنوشت
انسان را در زندگی دنیا رقم می زند و سالکان راه حق با متنعم شدن از آن ها از اصحاب صراط مستقیم و صراط سوی شده و راهی
باریک تر از مو و برنده تر از شمشیر را به آسانی طی می کنند .

نمونه هایی از نعمت های باطنی

خداوند در قرآن کریم بخشی از نعمت های معنوی و باطنی را که به سالکان راهش و پیامبران، صدیقان، شهیدان و صالحان، ارزانی
داشته است بیان می کند، مانند

الف) ولایت:

در قرآن کریم هر جا نعمت به طور مطلق ذکر شده، مراد از آن ولایت است، مانند: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم
نعمتی » (۳۳) اکمال دین و اتمام نعمت در این آیه کریمه چیزی جز ولایت نیست . از این رو حضرت امام صادق (ع) در تبیین مصداقی
از آیه کریمه «ثم لتسالن یومئذ عن النعیم » (۳۴) فرمود: ما از مصادیق این نعم هستیم و در برخی روایات آمده است که خداوند برتر از
آن است که از شما درباره آب و نان سؤال کند، بلکه از ولایت می پرسد . ولایت نعمتی است که با وجود آن، همه نعمت ها در جایگاه
خود می نشینند و بدون آن به نقمت تبدیل می شوند . (۳۵)

هم چنین در آیه «قال رجلان من الذین یخافون انعم الله علیهما» (۳۶) منظور از انعام نعمت، همان ولایت الهی است و روی این
حساب، این دو نفر از اولیای خدا بوده و این خود شاهدی است که منظور از «خوف » در آیه، خوف و ترس از خداوند است، زیرا اولیاء
الهی از غیر خدا نمی ترسند . «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون » (۳۷)

ب) قبول توبه:

در آیه «لولا ان تدارکه نعمه من ربه لنبذ بالعراء وهو مذموم » (۳۸) منظور این است که اگر نعمت توبه از طرف خداوند شامل حال
حضرت یونس (ع) نمی شد و مافاتش را جبران نمی کرد، در بیابانی بدون سقف و گیاه افکنده می شد; در حالی که به خاطر عملی
که کرده بود، مذمت هم می شد . (۳۹)

ج) ارسال رسل:

در آیه «واذ قال موسی لقومه یا قوم اذکروا نعمه الله علیکم اذ جعل فیکم انبیاء» (۴۰) عبارت «اذ جعل فیکم انبیاء» ، اشاره به نعمت
رسالت و فرستادن پیامبرانی برای نجات و هدایت بنی اسرائیل دارد .

د) نجات از مذلت و خواری:

«وجعلکم ملوکا» (۴۱) یعنی شما را مستقل کرد و از مذلت و بردگی فراعنه و زورگویی ستمگران بیرون آورد .

ه) تایید الهی:

خدای سبحان به عیسای مسیح (ع) می فرماید: به یاد آور نعمتی را که بر تو و مادرت نازل کردم و آن نعمت، تایید به وسیله روح
القدس است: «یا عیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک وعلی والدتک اذ ایدتک بروح القدس » (۴۲) همین نعمت منشا معجزات و برکات
فراوانی بود که از وجود حضرت مسیح (ع) به ظهور پیوست و آن حضرت درباره برکات وجودی خود می فرماید: «وجعلنی مبارکا
این ما کنت » (۴۳)

و) اتحاد:

اختلاف و تشتت در جامعه از عذاب ها و بلاهای شکننده و وحد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.