پاورپوینت کامل امامان و رفتار خرد ورزانه ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امامان و رفتار خرد ورزانه ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امامان و رفتار خرد ورزانه ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امامان و رفتار خرد ورزانه ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

از ویژگیهایی که برای امامان معصوم
علیهم السلام در زیارت جامعه کبیره ذکر
شده” ذوی الحجی و اولی النهی ” است.
ترجمه اجمالی این دو واژه این است که
سلام بر شما خردمندان و خردورزان. اما
تفصیل سخن در این دو جمله آنکه باید دید
فرق بین این دو جمله چیست؟ و خردی که
امامان رابه آن می ستاییم چیست؟ ابتدا لازم
است به تفسیر واژه ها بپردازیم.

تفسیر واژه ها

واژه «ذو» بمعنای صاحب است.

«نُهی» جمع «نهیه» است که به معنای
عقل است و ریشه آن همان نهی است که
بمعنی زجر و منع است «نهاه عنه، زجره عنه و
منعه عنه» و از آنجا که عقل آدمی را از
کارهای نابخردانه باز می دارد واژه «نهی» بر
عقل اطلاق شده است.(۱) ان فی ذلک
لآیات لاولی النهی(۲) براستی در آنچه گفته
شد ، نشانه ها برای خردمندان است.

این یک واژه ای است که برای عقل در
زبان عربی به کار می رود واژه های دیگر
عبارتند از: «حصاه، حصافه، حجر، حجی،اربه،
مرّه، نحیزه، ادب، لبّ و فطنه»(۳) «اولوا» جمع
است که مفرد ندارد آنهم به معنای اصحاب
است جای مفرد او «ذو» است. در مؤنث
«اولات» به کار می رود مثل «اولوالعلم»
صاحبان علم در مذکر. «اولات الفضل»
صاحبان فضل در مؤنث.

«حجی» بمعنای عقل است لکن ریشه
این واژه ساتری است که مانع سقوط انسان
گردد و عقل را از آن جهت «حجی» گفته اند
که مانعی در مسیر سقوط انسان است.(۴)
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «فرأیت ان
الصبر علی ها تا احجی».(۵)

سرانجام (بعد از اندیشه کافی و در نظر
گرفتن تمام جهات) دیدم بردباری و
شکیبائی در برابر این مشکل به عقل و خرد
نزدیکتر است.

تفاوت این دو ویژگی

اینک باید دید تفاوت این دو واژه
چیست؟

برخی گفته اند این دو مرادفند.(۶) لکن
باید توجه داشت اصل در کلام فصحاء عدم
ترادف است و اینکه هر واژه ای معنائی
مخصوص به خود داشته باشد. آری اگر
شاهدی بر ترادف یافتیم حمل بر آن بلامانع
است.

برخی گفته اند جمله اول «ذوی النهی»
بمعنای عقل معاش و خرد در امور دنیوی
است و جمله دوّم «اولی الحجی» بمعنای
خرد در امور معنوی و معاد است.(۷)

برخی گفته اند جمله اوّل به معنای مطلق
عقل است و جمله دوّم به معنای عقل همراه
با فطانت و زیرکی است.(۸) برخی گفته اند
نهی اسم اصل عقل است و عقل در عرصه
رفتاری «حجی» نامیده می شود.(۹)

به نظر می رسد با توجه به ریشه لغوی
این دو واژه «ذوی النهی» را به معنای عقل
در عرصه اجتناب از منافیات رفتار عاقلانه
باشد. یعنی خرد در حوزه اجتناب از رفتار
ناپسند «نهیه» است. واژه «اولی الحجی» خرد
در عرصه بایستنی های رفتاری عقلانی
است. یعنی عقل در حوزه رفتاری که یک
عاقل باید آنرا انجام دهد «حجی» نامیده
می شود. این تفاوت را جائی ندیدم ولی
می تواند مستند به ریشه لغوی باشد.

عقل کدام است

اینک باید دید «عقلی را که امامان (ع) را به
این می ستائیم که صاحب آنند چیست.»

«عقل» بر اموری اطلاق می شود:

۱ـ عقل در مقابل جنون و به تعبیر
مرحوم علامه مجلسی:«قوه ادراک الخیر و
الشرّ و التمیز بینهما»(۱۰) نیروئی که با آن
خیر و شر شناخته می شود. عقل به این
معنی از شرائط عامّه تکلیف است و ملاک
ثواب و عقاب می باشد. تردیدی نیست که
مراد از عقل در این توصیف این معنی
نیست. چون این خصیصه را اکثر انسانها
دارند و فضیلت ویژه معصومان نیست.

۲ـ «رفتار خردورزانه» عقل بدین معنی
هم اطلاق شده است و به تعبیر مرحوم
علامه مجلسی «ملکه وحاله فی النفس
تدعوا الی اختیار الخیرات و المنافع و
اجتناب الشرور و المضار»(۱۱) ملکه و
حالتی در جان انسان که آدمی را به گزینش
خیرات و منافع و اجتناب از شرور فرا
می خواند. چه بسا این معنی مرتبه تکامل
یافته معنای اوّل است یعنی اصل سرمایه
عقل که در برابر جنون قرار می گیرد
پائین ترین مرتبه عقل به این معنای دوّم
است هرچه که «عقل» رشد یابد و به مراتب
بالاتر برسد در حقیقت به رفتار خردورزانه
نزدیکتر می گردد و خداوند اساس ادراک خیر
و شرّ را در انسان قرار داده است «فالهمها
فجورها و تقواها»(۱۲) انسان با فطرتش با
خوب و بد آشناست ممکن است غبار بر
فطرت بنشیند و خوب را نشناسد یا خوب را
بد و بد را خوب ببیند رسالت انبیاء اینست که
غبار زدائی کرده و خوب و بد فطری را به او
بشناسانند.

۳ـ گاه عقل بر تدبیر و برنامه ریزی
انسان در امور زندگی اطلاق می گردد که
نامش را «عقل معاش» می گذارند. این معنا از
عقل در حقیقت شعبه ای از معنای سابق
است.

۴ـ «عقل» به معنای نفس ناطقه انسانی
که با آن از بهائم و چهارپایان امتیاز می یابد.
که عبارت از همان جوهر مجرد از مادّه است
که از آن جهت که تعلّق به بدن دارد «نفس»
نامیده می شود و از آن جهت که مجرد است
«عقل» نامیده می شود و دارای مراتب
است.(۱۳)

به نظر می رسد که اصطلاح غالب عقل
در روایات همان معنای دوم است یعنی
رفتار خردورزانه.(۱۴)

در روایتی آمده است که از حضرت امام
صادق(ع) پرسیدند عقل چیست؟ حضرت
فرمود:«ما عبد به الرحمن و اکتسب به
الجنان» چیزیکه با آن خدا پرستش شود و
بهشت بدست آید. از حضرت سؤال شد پس
آنچه در معاویه بود چه بود؟ حضرت فرمود:
«تلک النکراء تلک الشیطنه و هی شبیهه
بالعقل و لیست بالعقل» آن نیرنگ است، آن
شیطنت است آن نمایش عقل را دارد ولی
عقل نیست.(۱۵)

از این روایت استفاده می شود عاقل
کسی است که رفتار خردورزانه داشته باشد.
رفتار خردورزانه آن است که انسان از سرمایه
عمر بهترین بهره را ببرد و این جز با بندگی
ذات مقدّس ربوبی میسر نیست که از این
رهگذر است که «بهشت» بدست می آید. آیا
با عمر کوتاه مثلاً حداکثر صدساله بهشت
جاویدان را بدست آوردن رفتار خردورزانه
نیست؟ امیرمؤمنان(ع) فرمود: «الاحرٌّ یدع
هذه اللماظه لاهلها انه لیس لانفسکم ثمن
الا الجنه فلا تبیعوها الّا بها»(۱۶) آیا آزاد
مردی نیست که این لقمه جویده حرام دنیا را
به اهلش واگذارد همانا بهائی برای جانتان
جز بهشت نیست پس به کمتر از آن
نفروشید.

بنابراین رفتار شیطنت آمیز و همراه با
مکر معاویه را نمی توان رفتاری خردورزانه
نامید.

در روایتی دیگر حضرت امام صادق(ع)
آدم وسواسی را عاقل نمی داند. رفتار عاقلانه
اطاعت از خداست. دستور خداوند به
وسواسی اینست که به شکش اعتناء نکند. و
اعتناء او به شک و تکرار وضوء و نماز در
حقیقت اطاعت از شیطان است و این
رفتاری خردورزانه نیست. روایت اینست که:

عبداللّه بن سنان گوید: «ذکرت لابی
عبداللّه (ع) رجلاً مبتلی بالوضوء و الصلوه
و قلت هو رجل عاقل» مردی است عاقل که
گرفتار وسواس در وضو و نماز می باشد.
حضرت فرمود: «وای عقل له و هو یطیع
الشیطان» این چه عقلی است که فرمانبری
شیطان می کند. عرض کردم:«و کیف یطیع
الشیطان» چگونه فرمان شیطان می برد؟
حضرت فرمود: «سله هذا الّذی یأتیه من ایّ
شی ء هو فانه یقول لک من عمل الشیطان»
از او بپرس وسوسه ای که به او دست
می دهد از چیست؟ قطعاً به تو خواهد گفت از
عمل شیطان است.(۱۷)

این دو روایت شاهد خوبی است بر اینکه
عقل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.