پاورپوینت کامل سیده نفسیه، شکوفه ای در گلستان عترت ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیده نفسیه، شکوفه ای در گلستان عترت ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیده نفسیه، شکوفه ای در گلستان عترت ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیده نفسیه، شکوفه ای در گلستان عترت ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
۳۴
خاندان و خانواده
از جمله همسران دومین فروغ امامت
حضرت امام حسن مجتبی(ع) ام بشیر دختر
ابی مسعود می باشد که در برخی منابع نامش
را فاطمه نوشته اند، امام دوم از این بانو
صاحب سه فرزند به نام های زید، امّ الحسن
و امّ الحسین گردید. زید بزرگترین فرزند امام
مجتبی است و ابونصر بخاری حتی وی را به
لحاظ سن از حسن مثنی بزرگتر دانسته است.
زید که از مادری خزرجی دیده به جهان
گشود سیدی جلیل القدر، شکوهمند و
بخشنده بود که خیر او به همه می رسید و
مردمانی از روستاها و شهرهای دور و
نزدیک برای جلب سخاوت و کرامت او به
سوی مدینه رهسپار می گردیدند، در
سروده ای او را چنین ثنا گفته اند: نواده محمد
مصطفی چون به سرزمینی در آید خشکی
آن را برطرف می نماید و آن را به منطقه ای
سبز و خرّم تبدیل می کند، زید بهار مردم
است و در هر تابستان گرم و خشکی وقتی
گیاهان شکوفه نمایند و خوشه ها برآیند
تمامی خوبی ها را به دوش می گیرد، گویا
چراغی است در شبی تاریک و قیرگون.(۱)
رجال شناسان در آثار خود یادآور شده اند
زید فرزند امام حسن (ع) در حالی که بر
اسبی سوار بود در بازار معروف مدینه
می ایستاد و مردم در برابرش ازدحام
می کردند. و از سیمای پرجاذبه اش متحیّر
می شدند و می گفتند: چقدر به رسول
اکرم(ص) شباهت دارد. شیخ مفید می گوید:
طبع بلند، احسان و نیکی به مردم از صفات
بارز زید بود. زید تولیت موقوفات حضرت
نبی اکرم(ص) را عهده دار بود و در زمان خود
ریاست طایفه ای از بنی حسن را بر عهده
داشت، خویشاوندان او را به فضیلت و
پارسایی می شناختند.(۲) زید با وجود مقامات
و کمالاتی که داشت، مطیع امامان عصر خود
بود و پیروی از ستارگان درخشان را وظیفه
خویش می دانست.(۳)
زید، لُبابه دختر عبیداللّه بن عباس را به
همسری خویش برگزید، این بانو نخست به
ازدواج حضرت ابوالفضل درآمد و با شهادت
آن حضرت به مدینه آمد و در این شهر
همراه ام البنین به سوگواری پرداخت.
محصول این پیوند پاک پسری است به نام
حسن که نسل زید از طریق او تداوم می یابد.
زید دست این فرزند را می گرفت و وی را به
بارگاه جدّ خویش حضرت رسول (ص)
می آورد و عرض می کرد: ای رسول خدا این
پسر حسن فرزند من است، و از او رضایت
دارم، در یکی از شب ها طی رؤیایی راستین
حضرت محمد(ص) را مشاهده کرد که
خطاب به وی می فرمود: ای زید به دلیل
رضایت تو از حسن، من از وی خشنودم و
خداوند متعال نیز از او راضی است.
مورخین نوشته اند زید همراه عمویش به
کربلا رفته و همراه اسیران به سوی شام
روانه شده و از آن پس به مدینه بازگشت.
حسن در بیت پدر به شکوفایی رسید و در
پرتو پروش های پدری جلیل القدر و مادری با
ایمان دوران کودکی و نوجوانی را پشت
سرنهاد، حسن اَنور را شیخ بنی هاشم معرفی
کرده اند، شرح حال نگاران او را عابد مورد
اعتماد و بزرگی از اهل بیت و مستجاب
الدعوه معرفی کرده اند، او با پیروی از اجداد
پاک خود، بسیار قرآن کریم را تلاوت می کرد
و به کثرت عبادت، شب زنده داری،
روزه داری همراه با زهد و پارسایی مشهور
بود، باب دانش، بیان، ذوق و ادبیات را بر
روی خود گشود و به دلیل همین مقامات
معنوی و علمی لقب هایی چون
انور،عالم،عابد،فاضل،شریف،مِنْ کُبّارِ
آل البیت برایش ذکر نموده اند. حسن النور در
روایات از افراد مورد وثوق می باشد و از
پدرش زید و عمویش عبداللّه بن حسن و
جمعی دیگر از راویان مورد اعتماد حدیث
نقل می کرد. او سخاوت و کرم را از پدرش به
ارث برد و مردمان زیادی را مورد اکرام
خویش قرار می داد. از حسن انور کراماتی نیز
نقل شده است.(۴)
حسن انور در رعایت امور شرعی و
مراعات مسایل دینی اصرار داشت و
می کوشید در جامعه، مردم موازین مذهبی را
به درستی رعایت کنند. وقتی در حجاز
مسؤولیت اجتماعی سیاسی را عهده دار بود،
اگر مشاهده می کرد کسی خلاف شرعی
مرتکب می شد او را به شدت مورد توبیخ و
ملامت قرار می داد، در هنگام امارت مدینه
در امور حکومت احتیاط بسیار می نمودو بر
این که مردم حدود الهی را مورد توجه قرار
دهند و گرد محرمات نگردند مُصِر بود، از
مدح و چاپلوسی افراد بخصوص
توصیف های اغراق گونه شاعران نفرت
داشت و به آنان تأکید می نمود به جای این
امور حُرمت دستورات قرآنی و سنت نبی اکرم
را پاس بدارید و مردم رابه سوی خصال نیکو
تشویق کنید. و اهل بیت پیامبر (ص) را
مدح نمائید.(۵)
حسن بن زید از جنایات منصور خلیفه
عباسی بسیار متنفر و منزجر بود. یک بار
وقتی ابراهیم فرزند عبداللّه بن حسن در
بصره همراه عدّه زیادی از اولاد انصار و
مهاجرین و فرزندان ابوطالب به دلیل
مخالفت با عباسیان و مبارزه با منصور
دوانیقی کشته شدند حسن انور از این ماجرا
بسیار متأسف گردید و چون سرابراهیم را در
طشتی نهادند و در برابر خلیفه عباسی قرار
دادند، حسن که در آنجا حضور داشت با
مشاهده این وضع اسف بار دگرگون گردید،
رخسارش به زردی گرائید و خطاب به
منصور گفت: در حالی او را به شهادت
رسانیدی که بسیار روزه دار و شب زنده دار
بود و مایل نبودم چنین جنایات بزرگی را
مرتکب شوی، یکی از چاپلوسان درباری
گفت: ای حسن، گویا کشتن ابراهیم را برای
خلیفه عیب می دانی، فرزند زید پاسخ داد: آیا
توقع داشتی حقیقت را انکار کنم و پس از
این که آن انسان به خون خفته، خداوند را
ملاقات کرد بر وی دروغ گویم، ناگفته نماند
حسن بن زید در برخورد با عباسیان راه تقیه
را پیش گرفت و با پذیرش امارت مدینه
کوشید از اولاد امام حسن حمایت کند و
تلاش نماید فرزندان علی(ع) کمتر مورد
فشار و اذیّت قرار گیرند و نام خاندان عصمت
و طهارت با نقشه ها و تبلیغات عباسیان
کم رنگ نگردد. همچنین با گماشتن افرادی
در دستگاه عباسیان نفوذ لازم و کافی داشته
باشد و مبارزان حسنی را از کم و کیف،
موقعیّت و میزان قدرت دولت وقت باخبر
کند کما این که منصور به این موضوع پی برد
و اعتمادش نسبت به حسن انور کاهش
یافت و وی را مورد غضب خود قرار داد و از
فرمانروایی مدینه برکنار کرد و تا زمان
هلاکت این خلیفه خون آشام و سفّاک وی
در حبس و مشقت بسر برد.(۶)
او در جهت مطالبه حقوق علویان اهتمام
وافری داشت و از این حیث هرگاه فرصتی
بدست می آورد قوای خود را برای تضعیف
قدرت عباسیان بکار می گرفت. حسن بن زید
که روزگار را با فراز و نشیب فراوانی سپری
نمود و در پایان زندگی دنیوی هنگام
برگزاری حج، دنیای فانی را وداع گفت، او
در این هنگام (سال ۱۶۸ هجری) هشتاد
سال داشت.(۷)
نوید پر امید
یازدهم سال ۱۴۵ هجری بود و جامعه
اسلامی خودش را برای بزرگداشت سالروز
ولادت حضرت ختمی مرتبت مهیا
می ساخت، فرا رسیدن چنین ایّام فرخنده ای
برای علویان و سادات و منسوبین به رسول
اکرم(ص) نشاطی مضاعف داشت. حسن انور
همچون دیگر افراد از خاندان نبوی برای
گرامی داشتن چنین روز مبارکی لحظه
شماری می کرد، امّا گویا در خانه خودش هم
خبرهایی بود که آگاهی از آن توأم با شعف و
شادمانی بود. رفت و آمد زنان خویشاوندان و
همسایه ها در خانه حسن انور بیانگر واقعه ای
مسرّت بخش است، آری همسرش که در
حال وضع حمل بود که دردها و ضعف های
خویش را با ذکر و دعا کاهش می داد، ناگهان
پس از لحظاتی طفلش دیده به جان گشود،
سیمای این نورسته چون ماه شب چهارده
می درخشید، اشک شوق بر گونه هایش دوید
و با عواطف مادری به نوزاد خویش
می نگریست. اهل خانه و اطرافیان حسن
انور را از تولّد این کودک با خبر ساختند و
افزودند فرزندی بر اولادت افزوده شد، امّا
این یکی دختر است، مبارک باشد. موجی از
نشاط قلب و ذهن این سید هاشمی را فرا
گرفت، فرمایش جدش رسول خدا(ص) در
گوش او طنین انداز گردید که فرموده اند
«خیر اولادکم البنات»(۸)زنان بنی هاشم
فریاد می زدند و شادی می نمودند، فرزند زید
به سوی اتاقی که مادر و کودک بودند رفت،
حاضران با ورودش به رسول اکرم(ص) و آل
او صلوات فرستادند و برای عرض تبریک بر
یکدیگر پیشی گرفتند، نان و خرما بود که
دست به دست، بین میهمانان توزیع
می گردید، فقیران و درماندگان نیز بی نصیب
نبودند، آشنایان و بستگان گروه گروه به
سوی منزل حسن انور حرکت می کردند تا
ضمن تهنیت گویی از خوان نعمت حسن انور
برخوردار شوند.
کودک را در قنداقه سفیدی پیچیدند و در
دامن پدرش نهادند، او نوزاد را در آغوش
کشید و درگوش راستش اذان و در گوش
چپش اقامه گفت و با اجرای این سنّت نبوی
رفتار فرزند خویش را تقدیس کرد و ذهن و
روانش را با نغمه توحید و سرودی آسمانی و
عرشی آشنا ساخت. در هفتمین روز
ولادتش طی مراسمی نام نفیسه برای این
دختر تعیین گردید که هم هویت او را روشن
کند و هم یادآور خصال نیک او باشد از
قرائن برمی آمد که مولود مزبور آینده ای
درخشان خواهد داشت و چون گوهر نفیسی
در صدف عفاف به انسان ها درس درستی و
راستی و بهتر زیستن را آموزش خواهد داد،
در سیمایش اطرافیان کرامت و خصلتی ویژه
مشاهده می کردند و آینده ای امید بخش و
توأم با عزت را در چهره اش می کاویدند به
راستی این طفل چقدر خوش قدم و مبارک
بود که پس از طی دوران رشد و شکوفایی به
درجات و مراتبی از فضل و فضیلت رسید که
پس از قرون و اعصار متمادی نام و یادش
در اذهان باقی مانده و نیز به واسطه وجود
او، از پدر و جدش(زید) یاد می گردد و در
میان نه فرزند که حسن انور داشت، این
دختر با کسب معارف و پیمودن طریق
حقیقت نامی جاویدان و شهرتی فراگیر
بدست می آورد و نه تنها برای خانواده اش
بلکه برای سادات حسنی و شیعیان عزّت و
افتخار آفرید. گویی خداوند تبارک و تعالی
گلی معطر را به این خاندان تقدیم کرده بود
تا از شمیم روح بخش آن کثیری از مردمان
بهره مند گردند.
دوران صباوت
نفیسه از همان ماههای نخستین
ولادت، با نوازش های سرشار از عطوفت
والدین مأنوس گردید، بتدریج رشد نمود و با
اطرافیان ارتباط برقرار کرد، این کودک
توانست از مادری پاک سرشت سرمشق
بگیرد و از رفتار وی تأثیر پذیرفته و با
پرورش های اخلاقی چنان شکوفا شود که
دوران با برکت زندگی را با شرافت، سلامت
نفس، پرهیزگاری و کرداری شایسته
بگذراند، مادر، حسن سلوک، وظیفه شناسی،
مهربانی، فداکاری و دلسوزی را به نفیسه
آموخت و بذر عفت و تقوا و اخلاص را در
اعماق وجودش کاشت، این گوهر گرانبها در
کلاس درس مادر یاد گرفت که چگونه در
برابر سختی ها مقاومت کند، شکیبایی ورزد،
از ناملایمات هراس به دل راه ندهد و با
جرأت و شهامت از مظلومان و محرومان
دفاع کند و رفتار ستمگران را نکوهش کند.
نفوذ سازنده و رشد دهنده پدر را نیز نباید در
تربیت این دختر کم اهمّیت تلقی کرد.گویا
نفیسه با لبخندهای کودکانه به این واقعیت
صحه می نهاد که می تواند بر رفتارهای خوب
پدر تکیه کند زیرا او خیلی پر حرارت، رئوف
و پرشور بود و نسبت به دخترش عطوفت
ویژه ای بروز می داد.
نفیسه این سعادت را بدست آورد که در
بوستان عترت رشد یابد و محیط تربیتی او
حرم امن الهی گردید گویی شرایط گوناگون با
یکدیگر متحد شده بودند تا این کودک
سعادت دنیا و آخرت را نصیب خود بنماید و
در پرتو معارف قرآنی و فرهنگ اهل بیت
خود را در چشمه فضایل و مکارم شستشو
دهد و با کسب کمالاتی ملکوتی به عنوان
اُسوه ای برای بانوان، معرفّی شود.
سازندگی های اخلاقی موجب گردید که
نفیسه در دوران کودکی مزه ایمان را با ذائقه
روح و روان خویش بچشد، او دوران کودکی
و نوجوانی را در مکّه و مدینه گذرانید،
خانه ای که در آن اقامت داشت در غرب
مدینه و درست مقابل خانه حضرت امام
صادق (ع) قرار گرفته بود، در ایامی که
نفیسه بهار نوجوانی را سپری می کرد
هفتمین فروغ امامت حضرت امام کاظم(ع)
در این شهر به تلاش های برجسته علمی و
فرهنگی و نیز تربیت شاگردانی برجسته
مشغول بود اما نفیسه همچون گروه دیگری
از سادات، علویان و شیعیان از یک ماجرای
تلخ و مرارت آور رنج می برد زیرا در پرتو
افشاگری های حضرت موسی بن جعفر(ع)
متوجّه گردید اختناق و ف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 