پاورپوینت کامل مدیریت اسلامی و علوم بشری ۶۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدیریت اسلامی و علوم بشری ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدیریت اسلامی و علوم بشری ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مدیریت اسلامی و علوم بشری ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

۶

پس از بیان ویژگی های مدیریت
اسلامی و مبانی آن لازم است به نسبت
پاورپوینت کامل مدیریت اسلامی و علوم بشری ۶۹ اسلاید در PowerPoint بپردازیم اما
پیشاپیش لازم است در موضوع دینی بودن
علوم و معنا و حقیقت آن و همچنین معیار
آن بحث کنیم.

اقسام علم

علم به معنای اعم، از سه قسم
خارج نیست:

۱ـ علمی که مسائل آن از قبیل هست و
نیست و بود و نبود مطلق است، نظیر این که
گفته شود: خدا هست یا نیست، خدا واحد
است یا نیست، معاد هست یا نیست،وحی
هست یا نیست، عصمت هست یا نیست،
برزخ هست یا نیست، فرشتگان هستند یا
نیستند، این موضوعات مسائل حکمت و
کلام را تشکیل می دهند.

۲ـ علمی که از بود و نمود سخن
می گوید. مانند عرفان نظری که آیت شناسی
است. هرچه در عالم هست آیت و
نشانه خداست.

۳ـ علمی که از احکام و خواص و آثار و
لوازم و مقارنات بود مقیّد سخن می گوید. این
علم خود دو قسم است:

الف: ریاضی که ترسیمش نیاز به ماده
ندارد. مثل عدد، عدد در عالم موجود است.
علم ریاضی عهده دار تعریف، اقسام، احکام،
لوازم، ملزومات و مقارنات عدد است. یا
مکعب و کره در جهان موجود است، تعیین
مساحت و محیط آنها بر عهده علم
ریاضی است.

ب: طبیعی (تجربی) که ترسیمش
محتاج ماده است. مثل: زیست شناسی،
زمین شناسی، گیاه شناسی، جانورشناسی و…
علوم حقیقی و استدلالی منحصر در این سه
قسم است این حصر حقیقی است. اما علوم
اعتباری قراردادی است. این علوم گرچه از
واقعیت خبر نمی دهند، مثلاً: ادبیات و مانند
آن از علوم اعتباری و قراردادی است. زیرا
برای هر ملّتی در این زمینه قرارداد خاصی
است. کلمه «عین» با همه قدر و منزلتی که
در زبان عربی دارد و هفتاد معنا برای آن ذکر
کرده اند و قصایدی در هفتاد بیت سروده اند
که هر بیتی با این کلمه پایان می یابد و در
هر بیتی نیز معنای خاص خود را دارد، با این
همه در لغت و زبان دیگر مهمل است. زیرا
در آن زمان این لغت با این ویژگی و شکل
نیامده است لکن محتوای این علوم ادبی و
عربی به علوم حقیقی برمی گردد.

تفکیک علوم اسلامی از غیر اسلامی از
میان اقسام سه گانه علوم حقیقی به شرح
زیر است:

الف ـ علومی که از «بود و نبود» یا از «بود
و نمود» خبر می دهند مانند حکمت و کلام و
عرفان، یا از «باید و نبایدی» که از «بود و
نبود» نشأت می گیرد مثل فقه و اخلاق و
حقوق که منشأ وحیانی و تکیه گاه برهانی
دارد و از علوم حقیقی است. ـ نه باید و
نبایدی که جزو قرارداد است و از سنن و
آداب مردمی ناشی شده و قابل اقامه برهان
نیست ـ این علوم دو قسمند: دینی و
غیر دینی.

حکمت و کلام و عرفانی که بر اثبات
خدا و وحی و نبوت و قیامت برهان اقامه
می کند، دینی است. و حکمت و کلام و
عرفانی که خداوند و وحی و نبوت و قیامت
را نفی می کند، ضد دینی است، همچنین
فقه و حقوق و اخلاقی که منشأ وحیانی دارد،
دینی است و در مقابل، احکام و حقوق و
اخلاقی که بر پایه نفی توحید و نبوت و معاد
تنظیم و ترسیم می شود، ضد دینی است.(۱)

ب ـ علومی که از خواص و آثار و لوازم و
مقارنات موجود خاص خبر می دهند، مثل
علوم طبیعی و ریاضی. این گونه علوم
شناسنامه دینی و غیر دینی ندارند. نه
اسلامی اند، نه ضد اسلامی. چون ناظر به
جهان بینی نیستند. نه کسی که بی دین است
چنین ادعایی دارد که اهل دین این علوم
غیر دینی را پذیرفته و با آن ها کشورشان را
اداره می کنند و نه آن که متدیّن است
می تواند بگوید: این علوم اسلامی است، این
علوم چون بی شناسنامه اند متعلّق به هیچ
مکتب و ملّت و مذهبی نیستند. آری، اگر
اصول و عناصر محوری این علوم از ره آورد
انبیاء علیهم السلام باشد، در این
صورت اطلاق علوم دینی نسبت به آنها
بلامانع است.

مراد از اسلامی بودن علوم

اسلامی بودن علوم ممکن است معانی
متعددی برای آن بیان کرد که برخی از آنها
تام و بعضی ناتمام است:

یکم: مراد از اسلامی بودن علوم این
است که عالمان یا کاشفان آن ها
مسلمان باشند.

این معنا صحیح نیست زیرا علم را هرگز
به لحاظ عالم تقیسم نمی کنند و
نمی سنجند. پس اگر عالمان و کاشفان علمی
ضد دین (مارکسیست و لائیک) باشند، آن
علم ضد دین نیست. بی دینی عالم به علم
سرایت نمی کند، همان گونه که مسلمان بودن
عالم دلیل اسلامی بودن علم نیست. پس
معنای اسلامی بودن علوم این نیست که
عالم یا کاشف آن مسلمان باشد، همچنان که
معنای غیردینی بودن نیز این نیست که
عالم و کاشف آن علم ضد دین است.

دوم: مراد از اسلامی بودن علوم علومی
که اسلام، مسلمان ها را به فراگیری آن ها
تشویق و ترغیب فرمود. این تعریف نیز
ناتمام است. زیرا بسیاری از علوم است که
مکتب های ضددین نیز پیروانشان را به
فراگیری آن ها تشویق کردند. صرف تشویق
و ترغیب، ایجاد انگیزه، ترسیم مبدأ غایی
برای آن سبب نمی شود که علمی صبغه
دینی یا ضد دینی بگیرد.

سوم: معنای اسلامی بودن علوم این
است که افزون بر تشویق مسلمانان به
فراگیری آن ها اشارات فنی نیز در متن دین
نسبت به آن علوم موجود باشد. اشاراتی که
رابطه موضوع و محمول را ترسیم کند، نه
این که از بیرون، به تحصیل چنین علمی
ترغیب نماید. پس در هر مکتبی که اشارات
علمی و فنّی نسبت به رشته خاص وجود
داشته باشد، به همان مقداری که اشاره شده
است می توان آن رشته علمی را به آن
مکتب اسناد داد. بیش از آن مقدار صحیح
نیست. زیرا چه بسا در آن فن و رشته خاص
مبادی فراوانی باشد که صاحبان مکتب از
آن بی خبر باشند. از این رو، نسبت به آن
اشاراتی نداشته اند.

چهارم: مراد از اسلامی بودن علوم این
است که دین افزون بر تشویق مسلمانان بر
فراگیری علم خاص، احکام و اصول
تأسیسی آن را نیز ارائه کرده باشد. یعنی
اشارات کافی نیست. بلکه باید اصول و
عناصر محوری آن رشته را بیان کند. چنین
علمی را می توان به آن مکتب اسناد داد. زیرا
عقل حجت عمومی است و مکتب هم به
عناصر محوری آن فن اشاره کرده است.
پس اگر اسلام عناصر محوری و اصول اولی
یک رشته علمی را بازگو و احیا و ابداع فرمود
و تفریعش را به دست عقل سپرد، آن رشته
را می توان اسلامی نامید. امّا علوم و فنونی
که صرفاً محصول تجارب بشری است و
هیچ ردّ پایی از آن ها در متون نقلی یافت
نمی شود. نمی توان بر آن علوم اسلامی
اطلاق کرد. هرچند اگر مقدمه واجب قرار
گیرند به دلیل این که مورد نیاز بشر هستند
به لحاظ فقهی فراگیری آن واجب است زیرا
تحصیل مقدمه واجب به دلیل این که واجب
بدون آن تحقق پیدا نمی کند واجب است و
به عبارت دیگر: فراگیری علوم و فنونی که
مقدمه واجب قرار می گیرند باستناد برهان
عقلی واجب است. و اگر شخصی آن علوم را
با قصد قربت فراگیرد و اجرا کند ثواب دارد
مانند توصلیاتی که در متون نقلی آمده است.

معنای چهارم اسلامی بودن علوم
تاحدی تام است. یعنی علمی را می توان
اسلامی نامید که اسلام به عناصر اولی و
اصول محوری آن راهنمایی کرده باشد. و
اجتهاد و استنباط، تفریع فروع و رد فرع به
اصل را به عقل پیروانش واگذار نموده باشد.

پنجم: علومی که موضوع آن اسلامی
باشد مثل علوم قرآنی، تفسیر و مفاهیم
قرآنی، قرآن شناسی، وحی شناسی، از مسائل
علوم قرآنی است و آنچه مربوط به تک تک
آیات قرآن باشد موضوع تفسیر و مفاهیم
قرآنی است. بنابراین این دسته از علوم،
علوم اسلامی است. چون موضوعش را
اسلام آورده است. این معنا نیز تام است .

ششم: معنای اسلامی بودن علوم این
است که بازده و ثمره آن در خدمت علوم
اسلامی یا اسلام باشد. این معنا برای
اسلامی بودن یک علم تام نیست. آری، اگر
این علم هیچ فایده ای در جهان جز برای
اسلام نداشته باشد، شاید از این جهت بتوان
گفت: اسلامی است. چون اثری جز
خدمت گزاری به اسلام ندارد. لکن نباید از
نظر دور داشت که اسلامی بودن آن به
لحاظ غایت و هدف است، نه ربط داخلی
موضوع و محمول. گفتنی است معانی یاد
شده درباره اسلامی بودن علوم حصر عقلی
نیست، شاید معانی دیگری هم بتوان برای
آن یافت.

حجیت علوم بشری از منظر دین

حجت شرعی و دینی بودن علوم به
مجموع عقل و نقل وابسته است. همان گونه
که دلیل نقلی به تنهایی برای حجت شرعی
بودن کفایت نمی کند. از این رو دلالت ظاهر
آیه یا روایت بر مطلبی برای حجیت آن
کافی نیست، بلکه باید در اطراف آن فحص
کرد، پس از فحص از مخصّص لبّی و لفظی
و برهان عقلی یا نقلی بر تخصیص یا تأیید،
حجت است. دلیل عقلی نیز به تنهایی برای
حجت شرعی بودن کافی نیست، بلکه باید
آن را به دلیل نقلی (کتاب و سنت) عرضه
کرد، اگر مورد امضای نقل بود، حجت است
وگرنه حجت نیست. چون عقل هم به همه
مصادیق و جزئیات زیر مجموعه کار خود
احاطه ندارد و لذا گاهی چیزی که به ظاهر
عقلی است، مورد تخطئه یا تقیید و تحدید
نقل قرار می گیرد. پس هرگاه عقل و نقل
باهم هماهنگ شدند و معارض هم نبودند،
فتوای مجموع آن ها حجت شرعی و دینی و
معیار ثواب و عقاب اخروی است.

بر این اساس، علوم و فنون ریاضی یا
تجربی رایج میان غیر مسلمان ها، گرچه
متصف به حق و صدق می شوند. چون
مطابق با واقع اند، اما حجت شرعی و دینی
نیستند. زیرا با وحی سنجیده نمی شوند دینی
بودن هرکاری نیاز به رضایت شارع دارد.
آنان یا اساساً اعتقادی به مبدأ ومعاد ندارند یا
اگر معتقدهم باشند، دین را جدای از علم
می دانند. از این رو توجهی به رضایت و
امضای شارع نمی کنند.

گفتنی است: آنچه که درباره رشته های
مختلف علمی، از جمله: اقسام چهارگانه
علوم، وارد شده است، مثلاً: علم نجوم برای
تشخیص زمان، علم نحو(ادبیات) برای
زبان، علم فقه برای دین، علم طب برای
بدن، همه این ها یا تأسیسی اند یا امضائی و
هر چه که با تأسیش شارع باشد و یا آن را
امضاء کرده باشد صبغه شرعی دارد و
حجیت شرعی علوم را در صورت قطع یا
طمأنینه اثبات می کند. بنابراین عقل در
جایی که با مبادی قطعی به نتیجه قطعی
می رسد، حجت است مانند حجیت قطع
حاصل از دلیل نقلی که سنداً متواتر و دلالهً

نص است. همچنین اگر با مبادی و مقدمات
ظنی به نتیجه ظنی رسید، حجت است.
همانند حجیت ظن حاصل از دلیل نقلی در
اثر ظنی بودن سند یا ظنی بودن دلالت.
مثل ظن حاصل از خبر واحد. پس حجیت
قطع ذاتی است چه از دلیل عقلی حاصل
شود و چه از دلیل نقلی و ظن نیز چه از
دلیل عقلی حاصل شود یا از دلیل نقلی، ذاتاً
حجت نیست گرچه برای حجیت ظن حاصل
از دلیل نقلی یا عقلی، دلیل معتبر وجود دارد
که اصول عهده دار تبیین آن است.

اگر ظنی مربوط به باید و نباید و طمأنینه
آور باشد، مسئله عقلی نیست. بلکه از سنخ
بنای عقلاست و بنای عقلا زمانی حجت
است که شارع آن را امضاء کرده باشد. چنان
که طبیب جراح خود و اعضای خانواده و
بیمارانش را با همین طمأنینه جراحی
می کند. همچنین مهندس و معمار و بنّا و
کشاورز و دامدار در کارهایی که برعهده
می گیرند بر اساس طمأنینه است. سرّ آن
این است که بنای عقلا به عمل کردن بر
طبق طمأنینه است و شارع این بناء عقلا را
امضاء کرده است.

در امور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.