پاورپوینت کامل ساختار جامعه الهی و الحادی ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ساختار جامعه الهی و الحادی ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ساختار جامعه الهی و الحادی ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ساختار جامعه الهی و الحادی ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۶
تشکیل جامعه به یک سلسله اهداف،
اصول و خطّ مشی نیاز دارد. اکنون باید
بررسی کنیم که چه علل و عواملی جامعه را
می سازد. عوامل سازنده جامعه ارتباط
مستقیم با نحوه جهان بینی دارد و چون دو
جهان بینی مقابل در جهان وجود دارد قهراً
سازندگان و مؤسسان جامعه نیز دو گروهند
در نتیجه جوامعی که تشکیل می شود نیز دو
گونه جامعه خواهد بود.
ساختار یک جامعه غیر الهی
عده ای معتقدند که کلّ این جهان در
نشئه طبیعت خلاصه می شود و انسان نیز
که جزئی از این مجموعه است، سرگذشتی
جز میلاد و سرنوشتی جز مرگ ندارد و بین
میلاد و مرگ خلاصه می شود، او نه قبل از
میلاد سرگذشتی داشته و نه بعد از مرگ
سرنوشتی دارد؛ همه موجودات جهان یک
روز موجود و روز دیگر نابود می شوند و قبل
از آن تطوّر و تحولی نبود مگر تطوّرات ماده
و بعد از مرگ آنها نیز عالمی نیست جز
تطوّرات ماده. همانگونه که یک درخت
حالات گوناگون مادّی را پشت سر نهاد تا
درخت شد و بعد از چند سال نیز که پژمرده
شد و پوسید باز حالات مادی را در پی دارد و
پی آمدی ندارد، یک انسان نیز قبلاً تطوّرات
مادّی خاک و آب را پشت سرگذاشت، بعد از
مرگ نیز اطوار مادّی را تعقیب می کند یعنی
بدنش می پوسد، خاک می شود و هرکاری که
طبیعت با خاک می کند با بدن او نیز می کند،
پس خوبی و بدی او هیچ نقشی برای بعد از
مرگ ندارد. بر اساس این بینش، انسان خود
را به هیچ وجه نیازمند به قانون نمی بیند،
بلکه در همه کارها خود را رها می داند مگر
آن مقدار که طبیعت او را محدود کند و در
بخش های عقاید، اخلاق و اعمال رها است
پس فراگرایی و مادیگری، فضیلت و رذیلت،
عبادت و ناسپاسی برای او یکسان است. او
آزاد است تا در حیطه مسایل شخصی با بدن
خود به دلخواه، هر کاری انجام بدهد،
همچنین در بخش اراده ای که نسبت به
جهان طبیعت اعمال می کند و نیز
بهره برداری کردن از هر بخش طبیعت به هر
نحوی که بخواهد آزاد است، چنین انسانی
پنج بخش (عقیده، اخلاق، عمل فردی،
برخورد ارادی با جهان طبیعت و نحوه
بهره وری از منابع و مواهب طبیعی) هیچ
نیازی به قانون ندارد تا او را محدود کند و
تنها هستی اوست که برایش قانون طبیعی
تعبین می نماید، مثلاً اینکه چقدر بخورد، چه
بخورد، چه زمانی از غذا استفاده کند، او
نمی تواند بیش از گنجایش معده خود غذا
بخورد و بیش از نیاز خود هوا استنشاق کند
بعد از تلاش وکار بخوابد و بالأخره غیر از
محدودیتی که نظام طبیعت بر وی تحمیل
نموده در همه مراحل دیگر خود را رها
می پندارد و چون تنها او نیست که زندگی
می کند، دیگران هم در کنار او بسر می برند و
آنان نیز در این پنج مقطع خود را رها
می دانند، اگر مجموعه این افراد رها و
گسیخته بخواهند با هم زندگی کنند،
هدفشان تأمین نمی شود. چون هدف کسی
که می گوید: «ان هی الّا حیاتنا الدّنیا نموت
و نحیی»(۱)جز بهره برداری و لذّت بردن از
دنیا نیست، شعار او نیز همان نان، مسکن
رهایی است و چون همه دارای همین هدف
شعار هستند، اگر کسی بخواهد به مقدار میل
خود آزادانه از منابع و مواهب طبیعی
بهره بگیرد مقدور او نیست بنابراین به ناچار
باید قانونی داشته باشند تا فقط مقطع چهارم
و پنجم از این مقاطع پنج گانه را تنظیم کند،
زیرا آنان برای عقیده، اخلاق و اعمال فردی
مانند غذا خوردن و کیفیت و کمیت آن به
قانون طبیعی بسنده می کنند. قانون تنها
برای کیفیّت برخورد ارادی از طبیعت و
بهره برداری از آن لازم است، تا مرزی برای
آنان وجود داشته باشد و اراده ها را تعدیل
کند، توزیع امکانات و منابع طبیعی نیز
عادلانه باشد و به همه برسد. قانون تنها
برای این لازم است که اگر تجاوزی به حریم
منافع دیگران شود، مورد توبیخ و کیفر قرار
گیرد، از این رو قوانین جزایی را نیز تدوین
می کنند و مسئولیت اجرای آن را بعهده
اشخاص معیّنی می سپارند، این ساختار یک
جامعه غیر الهی است، چنین جامعه ای چون
پای بند به اعتقاد و اخلاق نیست، بگونه ای
قانون تدوین می کند که به سود کشورش
باشد و یا اگر نژادپرست بودند سود نژادشان
باشد، چون کسی که در عقیده، اخلاق، عمل،
اراده و انتفاع از طبیعت رها بود، قانونی
تدوین می کند که با خوی و سرشت او
هماهنگ باشد، بنابراین اصل قانون به سود
گروه خاص نوشته می شود و بر فرض آن ها
در تدوین قانون عدل و داد را در نظر بگیرند
و از جهل و اشتباه نیز مصون باشند، ولی
چون عمده ضمانت اجرای این قانون است،
اجرای این قانون به دست کسانی سپرده
می شود که در جهان جز لذّت چیزی را
نمی شناسند در چنین جامعه ای قدرت در
دست کسی است که می گوید: «ان هی الّا
حیاتنا الدّنیا»(۲) حال چه عاملی او را وادار
می کند تا حقوق مردم را به آنان بدهد؟ کسی
که در همه امور رها است، چرا لذّت نقد را از
دست بدهد؟ چرا تجاوز نکند؟ و اگر مسئله
علاقه به وطن یا خوشنامی بعد از مرگ
برای آن ها مطرح باشد در نزد آن ها در حد
یک امر عاطفی و احساسی است، او می گوید
من فعلاً باید لذّت ببرم و بعد از مرگ و
معدوم شدن من وطنم آزاد باشد یا در بند،
برای من یکسان است و دیگران مرا مدح
کنند یا قدح، برای من بی تفاوت است. الآن
شخصی که در مجلس ما نیست نه از مدح ما
طرفی می بندد و نه از قدح ما می رنجد، چه
ما لسان صدق درباره او داشته باشیم یا
لسان سوء برای آن معدوم یکسان است. اگر
کسی هوش متوسطی داشته باشد و بداند که
مرگ نابود شدن است و پس از آن نه لذّتی
از ثنا می برد و نه رنجی از هجو، آنگاه چه
عاملی می تواند باعث شود که او با داشتن
قدرت از لذّت بگذرد؟ البته ممکن است
جوان یا نوجوانی را خام کنند و به او بگویند
بعد از مرگ تو با پوستر، عکس، گرامیداشت
تو و مانند آن، خاطره تو را زنده نگه
می داریم، ولی وقتی او بالغ باشد و به گمان
باطل خود فهمید که مرگ نابودی است و
برای او فرقی ندارد که همه عالم به سوگ او
بنشینند یا شادمان باشند، او هرگز مجری
قانون نخواهد بود، گرچه آن قانون بر اساس
قسط و عدل تدوین شده باشد. نشانه این
مطلب نظام دموکراسی غرب است که اوّلین
ثمره تلخ آن همین کمونیزم است. کمونیسم
از آزادی مطلق نظام دموکراسی غرب
سرچشمه گرفت، وقتی عده ای در سرمایه
داری رها و در نتیجه متورّم شدند، محرومان
و پابرهنگان نتوانستند تحمّل کنند اقدام به
تدوین و ایجاد نظام سوسیالیستی و
کمونیستی دیکتاتوری نمودند. سرتاسر نظام
کاپیال غرب سود است آن ها جز پول چیزی
را نمی شناسند و ازعقیده، عاطفه، عبادت و
اخلاق بهره ای ندارند فقط: «دینهم
دنانیرهم» و لا غیر.
ساختار یک جامعه توحیدی
در مقابل جهان بینی الحادی و ساختار
اجتماعی نشئت گرفته از آن، جهانبینی
دیگری وجود دارد که می گوید: جهان و
انسان را خدا آفریده و این جهان سرگذشت
فراوانی را پشت سرگذاشته و سرنوشت
زیادی را نیز در پیش دارد، انسان نیز عوالمی
را پشت سر گذاشته و عوالمی را در پیش
دارد او هرگز با مرگ نابود نمی شود و مبدأ
این مجموعه جهان و انسان خداوند است
همانگونه که بازگشت همه نیز به سوی او
است: «انّا للّه و انّا الیه راجعون»(۳) چنین
شخصی چون با خود و خدا و محیط طبیعی
خود ارتباط دارد اگر تنها هم زندگی کند نیاز
به قانون دارد در نظام الهی و اسلامی قانون
مقدّم بر جامعه است. در نظامهای غیر الهی
جامعه نیاز به قانون دارد ولی در نظام الهی
و اسلامی انسان محتاج قانون است، فرد
باشد یا جامعه. منتها چون ظهور زندگی
قانونی در جمع است نیاز به نبوّت و قانون و
مانند آن در جامعه انسانی مطرح می شود و
گرنه یک انسان در همه آن بخش های
پنج گانه نیازمند به قانون و قانونگذار الهی
است و همانطوری که جامعه به قانون نیاز
دارد، فرد هم نیاز دارد مگر بعضی از کارها که
در غیر زندگی اجتماعی فاقد موضوع است.
بر همین اساس خداوند اولین انسان یعنی
حضرت آدم علیه السلام را با قانون آفرید.
بشر هرگز بدون قانون رهانمی شود و فقط
اجتماع عامل نیاز به قانون نیست.
کسی که جهانبینی الهی دارد و در جهان
خود را مسافر و زندگی دنیای خود را مقدمه
حیات جاوید آخرت می داند، می گوید ما برای
یک لحظه هم معدوم نمی شویم، حتی چنین
نیست که تصور شود انسان با مرگ معدوم
می شود و سپس در معاد و جهان آخرت زنده
شود، این قافله هرگز نابود نمی شود و مرگ
به معنای فاصله شدن مرگ میان این
متحرّک و آن هدف نیست. انسان زندگی را
با «کدح» آغاز می کند تا به ملاقات پروردگار
نائل می شود: «یا ایّها الانسان انّک کادحٌ
الی ربّک کدحاً فملاقیه»(۴) پیوسته قوّه ای
را به فعلیتی تبدیل می کند و از سرایی به
سرای دیگر منتقل می شود، در عالم طبیعت
که هست باید ره توشه آن سفر ابدی را
فراهم نماید، قهراً در تمام مراحل پنجگانه
(عقاید، اخلاق، اعمال فردی، نحوه اراده با
جهان طبیعت و نحوه انتفاع از منابع و
مواهب طبیعی) بنده خداست. و قانون الهی
را می پذیرد و بر آن گردن می نهد.
چنین انسانی وقتی با همفکران خود
جامعه تشکیل می دهد، هدفش این نیست
که بر اساس «ان هی الّا حیاتنا الدّنیا»(۵)
فقط از دنیا و از همدیگر بهره ببرد، بلکه
زندگی او بر اساس «المال و البنون زینه
الحیوه الدّنیا و الباقیات الصّالحات خیرٌ
عند ربّک ثواباً(۶)؛ مال و فرزندان آرایش
زندگی دنیا هستند و باقیات و صالحات در
نزد پروردگار خیر است» تنظیم شده است که
به هدف تعالی و لقاء الهی نائل شود و اگر
هدف این است، هدف را با هر کاری
نمی توان تعقیب نمود، هدف مشخص را باید
با کارهای معیّن تعقیب کرد و هر کاری را نیز
به استناد هر اصل و مبنایی نمی شود
تصویب کرد، بلکه اصول و مبانی خاصّی به
آن کارهای مخصوص راهنمایی می کند،
بنابراین در جهانبینی موحّدانه هدف یک
انسان موحّد لقاء اللّه خواهد بود، اصول و
مبانی اش هم همان است که انبیا آوردند،
خطّ مشی عملی او نیز به استناد همین
اصول و مبانی تنظیم و تدوین می شود و در
نتیجه اشکالاتی که در جامعه های غیر الهی
وجود داشت در اینجا برطرف می شود.
در نظام الهی قانونگذار معصوم و مصون
از جهل و خطاست او منفعت طلب و سودجو
نیست تا به سود فرد یا گروهی قانون وضع
کند. در این نظام «سواءٌ العاکف فیه و
الباد؛(۷) مسافر و حاضر در آن برابرند» و
«لافضل لعربّیٍ علی عجمی» (۸) و عرب بر
عجم امتیازی ندارد و پیامبر او نیز بطور
یکسان «ارسلت الی الابیض و الاسود و
الاحمر»(۹) به سوی سفید و سیاه و سرخ
فرستاده شده است و «النّاس سواء کاسنان
المشط»(۱۰) همه مردم در آن بسان
دندانه های شانه برابرند.
پس در حوزه تدوین قانون، قانون گذار از
جهالت،ضلالت، سفاهت، ظلم و مانند آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 