پاورپوینت کامل میلاد سبط اکبر ۳۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل میلاد سبط اکبر ۳۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میلاد سبط اکبر ۳۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل میلاد سبط اکبر ۳۳ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
ماه رمضان سال سوم هجرت شرافت بیشتر
و عظمت فزونتر و برکت زیادتری پیدا کرد، چرا
که در نیمه آن، سبط اکبر رسول اللّه و گل
خشبویش، امام حسن مجتبی علیه السلام به
دنیا آمد و با ولادتش مدینه رسول اللّه پر از
شادی و سرور شد و نور پرفروغ سیمایش دو
جهان را روشن و منور ساخت.
پیامبر اکرم (ص)، همین که خبر زاده شدن
این فرزند دلبندش را شنید، فرح و سرور سراسر
وجود مبارکش را فرا گرفت، فوراً برخاست و به
منزل دخترش، حضرت صدیقه کبری، فاطمه
زهرا (س) رفت و فرمود: فرزندم را بیاورید!
اسماء نوزاد را قنداق زردی پوشانده به خدمت
حضرت برد. حضرت فرمود: به شما نگفته بودم
که نوزاد را در قنداق زرد نپیچید. قنداق نوزاد را
عوض کردند، حضرت در گوش راستش اذان و
در گوش چپش اقامه گفت. سپس رو به حضرت
امیر (ع) کرده فرمود: یا علی! فرزندم را
چه نامیدی؟
علی (ع) عرض کرد: یا رسول اللّه! بر شما
سبقت نمی گیرم.
پیامبر اکرم (ص) لحظاتی از سخن گفتن
بازماند، گویا منتظر وحی الهی شد. و در روایتی
حضرت فرمود: من هم بر پروردگارم سبقت
نمی گیرم، ناگهان جبرئیل امین نازل شد و گفت:
خدایت سلامت می رساند و می فرماید: نامش را
حسن بگذار یا رسول اللّه.
حضرت رسول گوسفندی را عقیقه اش کرد و
به فاطمه (س) دستور داد سر مبارکش را بتراشد
و هموزن مویش را نقره به فقرا بدهند.
کنیه مبارکش: ابومحمد
القابش: تقی، طیب، قائم، زکی، حجه، سیّد،
سبط، ولی و معروفترین آنها مجتبی است.
نقش انگشترش: العزه لله.
مفضل بن عمر از امام صادق (ع) نقل کرده
که امام باقر(ع) فرمود: امام حسن بن علی
علیهما السلام، پارساترین، عابدترین و با
فضیلت ترین مردم زمانش بود. هر وقت به خانه
خدا مشرف می شد، با پای پیاده می رفت و گاهی
پا برهنه می رفت که تواضع و ادب بیشتری در
پیشگاه حضرت ربوبی، نشان دهد.
وقتی سخن از مرگ به میان می آمد، گریه
می کرد و وقتی از قبر و حشر و نشر مردم در روز
رستاخیز سخن به میان می آمد، نیز می گریست
و همچنین هنگامی که بحث از صراط و عبور بر
آن می شد، اشکهای حضرتش سرازیر می گشت.
و اگر سخن از دیدار با پروردگار بود، بی اختیار آه
بلندی می کشید و بی هوش می شد.
هرگاه حضرت مجتبی برای نماز خواندن، در
برابر پروردگارش می ایستاد بدنش می لرزید و
آنجا که سخن از بهشت و جهنم به میان می آمد،
مانند مارگزیده برخود می پیچید و از خداوند
بهشت درخواست کرده و از دوزخ به خدایش
پناه می برد.
وقتی قرن می خواند، اگر به آیه ای می رسید
که با «یا ایها الذین آمنوا» شروع شده بود،
می گفت: «لبیک اللّهم لبیک» و هرگز او را
نیافتند جز اینکه ذکر الهی بر لب داشت.
امام حسن مجتبی علیه السلام،
راستگوترین، فصیح ترین و بلیغ ترین انسان بود.
روزی به معاویه گفته شد: ای کاش دستور
می دادی حسن بن علی به منبر رود و خطبه
بخواند تا نقص و عیبش برملا گردد.
معاویه حضرت را طلبید و از او خواست به
منبر رود و مردم را پند و موعظه گوید. حضرت
بر فراز منبر، بالا رفت و پس از حمد و ثنای
الهی فرمود:
«ایها الناس، من عرفنی فقد عرفنی و من
لم یعرفنی فأنا الحسن بن علی بن ابی طالب،
و ابن سیده النساء، فاطمه بنت رسول اللّه
صلی اللّه علیه و آله و سلم.
انا ابن خیر خلق اللّه، انا ابن رسول اللّه،
انا ابن صاحب الفضائل، انا ابن صاحب
المعجزات و الدلائل، انا ابن امیرالمؤمنین، انا
المرفوع عن حقّی، انا واخی الحسین سیدا
شباب اهل الجنه، انا ابن الرکن و المقام، انا
ابن مکه و منی، انا ابن المشعر و عرفات…»
ای مردم! هر که مرا می شناسد که
می شناسد و هر که نمی شناسد من حسن بن
علی بن ابی طالبم. من فرزند سرور زنان جهان،
فاطمه زهرا دختر رسول خدایم، من فرزند
برترین آفریدگان خدایم. من فرزند صاحب
فضائل و ادلّه و معجزاتم. من فرزند امیر
مؤمنانم. من کسی هستم که حقّم غصب شده
است. من و برادرم حسین دو سرور جوانان اهل
بهشتیم. من فرزند رکن و مقامم، من فرزند مکّه
و منایم، من فرزند مشعر و عرفاتم و…»
معاویه که دید آبرویش دارد می رود، برای
اینکه به خیال خام خودش امام را خجالت زده
کند، گفت: از این حرفها دست بردار و از خرما
تعریف کن!
حضرت فرمود:
«الریح تنفخه، و الحر ینضجه و اللیل
یبرده و یطیّبه» باد آن را بالا می آورد و گرما آن
را می رساند و هوای شب آن را سرد کرده و
خوشمزه می نماید.
سپس حضرت به سخنان خویش ادامه داده
و فرمود:
«أنا ابن مستجاب الدعوه، أنا ابن الشفیع
المطاع، انا ابن اوّل من ینفض عن الرأس
التراب، أنا ابن من یقرع باب الجنّه فیفتح له،
انا ابن من قاتل معه الملائکه….»
من فرزند کسی هستم که دعایش مستجاب
است. من فرزند شفاعت کننده ای هستم که
مطاع است. من فزرند نخستین کسی هستم که
سر از خاک برمی دارد، من فرزند کسی هستم که
در بهشت را می کوبد پس برای او گشوده
می شود، من فرزند کسی هستم که فرشتگان در
جوارش با دشمنان جنگیدند… و همچنین شروع
کرد به فضایل خود و خاندان خود را شمردن که
دنیا در دیدگان معاویه علیه اللعنه تیره و تار شد و
دیگر نتوانست سخن بگوید تا حضرت خوب
خودش را معرّفی کرد، و از منبر پائین آمد.
معاویه گفت: یا حسن! خیلی مایل هستی که
خلیفه شوی ولی به آن نخواهی رسید!
حضرت فرمود: خلیفه کسی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 