پاورپوینت کامل خدامحوری در ادبیات امام خمینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خدامحوری در ادبیات امام خمینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خدامحوری در ادبیات امام خمینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

---

بخشی از متن پاورپوینت کامل خدامحوری در ادبیات امام خمینی ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

۲۶

مقدمه

در صدد این نیستیم که ادبیات امام را در
قالب گفتار و نوشتار تقسیم نماییم و بگوییم که
امام بلندترین مطالب عرفان و اخلاق و سیاست
را در قالب محاوره، به زبان ساده بیان می کرد و
در نوشتار، شعری زیبا و نثری عالی می نوشت، و
همچنین بر آن نیستیم، که بگوییم نثر امام به
سه دسته ذیل تقسیم می گردد:

الف: نثر مرسل: کتاب چهل حدیث، آداب
الصلاه.

ب: نثر مصنوع: نامه عرفانی به حاج احمد
آقا و به خانم فاطمه طباطبایی.

ج: نثر محاوره: کتاب کشف الاسرار، تفسیر
سوره حمد، وصیت نامه الهی سیاسی.

و همچنین در صدد این نیستیم که بگوییم
اشعار امام در قالبهای شعری چون:

الف: مسمط مخمس

مژده فروردین زنو بنمود گیتی را مسخّر

جیشش از مغرب بگرفت تا مشرق سراسر

رایتش افراشت پرچم زین مُقَرنس چرخ اخضر

گشت از فرمان وی در خدمتش گردون مقرّر

بر جهان و هرچه اندر اوست یکسر حکمران شد(۱)

ب: قصیده

nbsp;ای ازلیت به تربت تو مخمّر

nbsp;وی ابدیت به طلعت تو مقرّر

nbsp;آیت رحمت زجلوه تو هویدا

nbsp;رایت قدرت در آستین تو مضمر(۲)

ج: ترجیع بند

nbsp;ای نقطه عطف راز هستی

nbsp;برگیر زدوست جام مستی(۳)

و یا اینکه اشعارش را در بیش از ۶۰ غزل،
۳۰ قطعه و قریب ۸۰ رباعی بیاوریم، بلکه
می خواهیم منشأ ادبیات امام را، که از منابع دینی
و فرهنگی، دینی سرچشمه می گیرد و غابت
گرایانه از اویی و به سوی اویی است را در دوران
تحصیلش تا به عرفان راه یافتن و به وصال
رسیدن و به وصال یار نائل شدن و بازگشت من
الحق الی الخلق بالحق و در یک کلام،
خدامحوری در ادبیات امام را در سه دوره تبیین
کنیم.

الف: دوران تحصیل (کودکی، نوجوانی و
میان سالی)

ب: دوران مبارزات سیاسی (انقلاب
اسلامی)

ج: دوران حاکمیت (جمهوری اسلامی)

ادبیات در یک نگاه

فرق ادبیات با زبان محاوره در این است که
انسان در محاوره حرفهایش را با زبان ساده بیان
می کند، کتاب را بیار، دفتر را ببر، بشین، پاشو،
بیا، برو؛ ولی ادبیات هنر بیان نیات، در قالبی
زیبا، همراه با احساس و عاطفه است که دارای
قدرت نفوذ و محرک اندیشه و احساس می باشد،
لذا با کمک استعاره، تشبیه، مجاز و کنایه، کلام
آرایش داده می شود تا تأثیر عمیقی برجا بگذارد.

هر اثر ادبی محدود و محصور به اعتقادات،
جهان بینی، تربیت فرهنگی و اندیشه صاحب اثر
است. اگر خالق اثر دارای اعتقادی والا باشد، اثر
برجا مانده اش، طبعاً والاست، ولی اگر صاحب اثر
از عقیده و تربیت فرهنگی پست و مبتذل
برخوردار باشد، اثرش نیز پست و مبتذل خواهد
بود؛(۴) «از کوزه همان برون طراود که در اوست».

با این نگاه، آثار ادبی با توجه به اهداف و
غایت، به سه قسم خودخواه، دیگرخواه، خدا
خواه تقسیم می شود.(۵)

الف: ادبیات خودخواه

عده ای عقیده دارند که هدف و غایت
ادبیات، خود ادبیات است و زیبایی پایه و اساس
ادبیات است، اگر ادبیات را در خدمت اجتماع قرار
بدهیم، از ادبیات منفعت خواسته ایم، در صورتی
که نباید از ادبیات منفعت خواست، زیبایی باید
برای زیبایی باشد؛ با این عقیده هر گونه
مسئولیتی از دوش ادبیات و ادیب برداشته شده
است و زمینه برای محصور کردن ادبیات به خود
فردی «اصالت خود» و خود بزرگتر «اصالت دربار»
فراهم می شود و سیر پرواز ادبیات به شراب و
کباب و رباب ختم می شود،ارزشش به حد تحفه
و صله تنزّل می کند.

nbsp;کاندرین مدت که بودستم زدیدار تو فرد

nbsp;جفت بودم با شراب و با کباب و با رباب(۶)

با این اندیشه ادبیات در مذبح فرد ذبح
می شود، همچنانکه در مذبح حاکمان ذبح
می شد.

nbsp;پیروز شه عادل منصور معظم

nbsp;کز عدل بناکرد دگر بار جهان را

nbsp;آن شاه سبک حمله که در کفه جودش

nbsp;بی وزن کند رغبت او حمل گران را(۷)

باید ادبیات را از این مذبح شراب و کباب و
رباب بیرون کشید تا زنده و با طراوات بماند و به
اجتماع طراوت ببخشد.

ب: ادبیات دیگرخواه

وقتی ادبیات، در کنار دیگر وسایل مورد نیاز
ادیب دانشمند، برای خلق اثر محرک و با طراوت
قرار گرفت، شانه ادبیات و ادیب مانند دیگر علوم
و دانشمندش زیر بار مسئولیت می رود و ادبیات،
دیگر خواه می گردد؛ در این بخش عده ای عقیده
دارند که هدف و غایت ادبیات، هدایت اجتماع به
سوی ترقی در قالب زیبای ادبی است.

nbsp;هنوزم زخردی به خاطر درست

nbsp;که در لانه ماکیان برده دست

nbsp;به منقارم آن سان به سختی گزید

nbsp;که اشکم چو خون از رگ آن دم جهید

nbsp;پدرخنده بر گریه ام زد که هان

nbsp;وطن داری آموز از ماکیان(۸)

در ادبیات دیگرخواه، همیشه بین اجتماع و
ادیب داد و ستد جریان داشته است، هر کدام که
برتری داشت، بر دیگری تأثیر گذاشته و در آن
اثراتی پدیدآورده است، گاهی تحولات اجتماعی
برتری یافته موجبات ایجاد مکاتب ادبی گردید و
گاهی ادیب برتری یافته و موجب تحرک و
تحول ادبیات و انقلاب ادبی گردید؛ هرچند که
گاهی قدرت حاکم بنام اجتماع بر ادبیات و ادیب
برتری می یابد و ادیب را وادار به عزلت نشینی و
ادبیات را وادار به انحطاط می کند و دور منفی
ادبیات را بوجود می آورد، ولی در مجموع ادبیات
دیگرخواه موجب تحرک و تحول اجتماع
می شود.

ج: ادبیات خداخواه

هرچند که ادبیات دیگرخواه می تواند افراد
اندیشمند را تا حدودی اغناء کند ولی همیشه
افرادی هستند که بالاتر از اجتماع می اندیشند،
آنها خداپرستانی هستند که اجتماع را در خدمت
پیشرفت بشری می دانند، هرچند که عدّه ای در
این مسیر غرق در تصوف شدند و اجتماع را از
یاد برده اند.

nbsp;بشنو از من این جهان هیچ است هیچ

nbsp;هرچه هست اندر زمین و آسمان هیچ است هیچ

nbsp;غیر آن یکتای بی همتای زاندیشه برون

nbsp;هرچه در قیدش تو هستی، وارهان هیچ است هیچ

nbsp;پیچ در پیچست این دنیا و پیچ و مهره اش

nbsp;(ناهج) اندر گردش کون و مکان هیچ است هیچ(۹)

ولی عده ای از خداپرستان هستند که برای
رسیدن به هدف نهائی خلقت انسان دنیا را
وسیله قرار دادند، اینها در صدد ایجاد اجتماعی
عالی هستند تا در آن به مرتبه اعلای انسانیت
برسند، و خداوند اینها را در قرآنش امت وسط
خواند.(۱۰)

nbsp;جز سر کوی تو ای دوست ندارم جائی

nbsp;در سرم نیست بجز خاک درت سودائی(۱۱)

در این ادبیات ادیب بار مسئولیت خلیفه
اللهی را برای ترقی بشریت بر دوش دارد و
دستورات دین را مجموعه ای از حقیقت می داند
و سعی دارد زیبایی حقیقت دین را در قالب
ادبیات زیبا ارائه نماید.

با عنایت و حفظ این مطالب می توان گفت
که ادبیات امام خمینی در دسته سوم «ادبیات
خداخواه» قرار می گیرد.

nbsp;دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو را

nbsp;نیست گوشی که همی نشنود آوای تورا

nbsp;رهرو عشقم و از خرقه و مسند بیزار

nbsp;بدو عالم ندهم روی دل آرای تورا

nbsp;هیچ دستی نشود جز برخوان تو دراز

nbsp;کس نجوید بجهان جز اثر پای تورا

nbsp;همه جا منزل عشق است که یارم همه جاست

nbsp;کور دل آنکه نیابد بجهان جای تورا(۱۲)

الف: ادبیات خدامحوری امام خمینی در
دوران تحصیل (قبل از مبارزات)

امام خمینی دارای جهان بینی اشراقی و
شهودی است، هستی شناسی او، هستی شناسی
عاشقانه و از سر شیدایی است که از هفت
سالگی با آموختن قرآن شروع شد و با تعلیم خط
و منطق و بیان و بدیع و عروض و قوافی در
خمین و اراک و قم ادامه یافت.

nbsp;قم بدکی نیست از برای محصل

nbsp;سنگگ نرم و کباب اگر بگذارد

nbsp;حوزه علمیّه دایر است ولیکن

nbsp;خان فرنگی مآب اگر بگذارد(۱۳)

و برای رسیدن به مقصد، فقه و اصول و
تفسیر و حدیث و فلسفه را تعلیم دید و متعلمانه
به خدمت گرفت.

nbsp;ای حضرت صاحب زمان ای پادشاه انس و جان

nbsp;لطفی نما بر شیعیان تأیید کن دین مبین

nbsp;توفیق تحصیلم عطا فرما و زهد بی ریا

nbsp;تا گردم از لطف خدا از عالَمین عاملین(۱۴)

و برای همه خوانده ها و دانسته هایش،
سرود:

nbsp;در مدرس فقیه به جز قیل و قال نیست

nbsp;در دادگاه، هیچ از او داستان نبود

nbsp;در محضر ادیب شدم، بلکه یابمش

nbsp;دیدم کلام جز زمعانی بیان نبود(۱۵)

امام خمینی به خوبی دریافته بود که آنچه
فهم هستی و درک محضر هستی را فراهم
می کند علم نیست.

nbsp;در حلقه درویش ندیدیم صفائی

nbsp;در صومعه از او نشنیدیم ندائی

nbsp;در مدرسه از دوست نخواندیم کتابی

nbsp;در مأذنه از یار ندیدیم صدائی

nbsp;در جمع کتب هیچ حجابی ندریدیم

nbsp;در درس صحف راه نبردیم بجائی(۱۶)

امام علم را حجاب نوری که با آن راز هستی
گشوده نمی شود، می دانست:

nbsp;در بر دل شدگان علم حجاب است حجاب

nbsp;از حجاب آنکه برون رفت بحق جاهل بود

nbsp;عاشق از شوق بدریای فنا غوطه وراست

nbsp;بی خبر آنکه به ظلمتکده ساحل بود(۱۷)

و برای همه مسیر طی شده علمی اش
نوشت: در جوانی سرگرم به مفاهیم و
اصطلاحات پرزرق و برق شدم که نه از آنها
جمعیتی حاصل شد و نه حال، اسفار اربعه با
طول و عرضش، از سفر به سوی دوست بازم
داشت.(۱۸)

nbsp;اسفار و شفاء ابن سینا نگشود

nbsp;با آن همه جرّ و بحثها مشکل ما(۱۹)

نه از فتوحات فتحی حاصل شد و نه از
فصوص الحکم، حکمتی دست داد، تا چه رسد
به غیر آنها که خود داستان غمگین دارد.(۲۰)

nbsp;از فتوحاتم نشد فتحی و از مصباح نوری

nbsp;هرچه خواهم در درون جامه آن دلفریب است(۲۱)

امام خمینی برای رسیدن به وصال یار دائم
در تکاپو بود:

nbsp;از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد

nbsp;کی می توان رسید به دریا از این سراب

nbsp;هرچه فرا گرفتم و هرچه ورق زدم

nbsp;چیزی نبود غیر حجابی پس حجاب(۲۲)

تا اینکه با عارف کامل آیت اللّه شاه آبادی
آشنا شد.

nbsp;دست من گیر از این خرقه سالوس رهان

nbsp;که در این خرقه بجز جایگه جاهل نیست(۲۳)

با اصرار امام خمینی، آیت اللّه شاه آبادی او
را پذیرفت.

nbsp;ا