پاورپوینت کامل علل پیشرفت و انحطاط جامعه از منظر آموزه های اسلامی ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علل پیشرفت و انحطاط جامعه از منظر آموزه های اسلامی ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علل پیشرفت و انحطاط جامعه از منظر آموزه های اسلامی ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علل پیشرفت و انحطاط جامعه از منظر آموزه های اسلامی ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
۶
آیت اللّه جوادی آملی
یکی از مباحث اساسی جامعه شناسی
بحث علل پیشرفت وانحطاط جامعه است به
این معنا که چگونه یک جامعه ترقی می کند
و چگونه و چرا جامعه ای سقوط می کند،
ناگفته نماند مفهوم پیشرفت و انحطاط
روشن است و نیاز به بیان ندارد آن چه که
مهم است، آن است که تفسیری صحیح از
پیشرفت و انحطاط ارائه گردد.
علل و عوامل پیشرفت و انحطاط تبیین
شود و روشن شود که اگر جامعه ای پیشرفت
کرد چگونه می توان آن پیشرفت را حفظ کرد
و از سقوط و انحطاط آن جلوگیری کرد و آن
را از سقوط نجات داد.
مسئله پیشرفت و انحطاط از مسائل
علوم انسانی است و وقتی می توان سخن
صحیح را در این رابطه بیان کرد که هم
انسان شناخته شود و هم جامعه شناخته
گردد و چون انسان به جهان وابسته است در
صورتی می توان انسان را شناخت که جهان
به خوبی شناخته گردد. وقتی انسان و جهان
درست شناخته نشود انحطاط و پیشرفت
جامعه نیز روشن نخواهد شد و به عبارت
دیگر: تغییر پیشرفت و انحطاط جامعه به
نوع جهان بینی بستگی دارد و چون جهان
مختلف است تفسیرها از انحطاط و پیشرفت
گوناگون است.
انواع جهان بینی
دو نوع جهان بینی وجود دارد: ۱ـ
جهان بینی مادی ۲ـ جهان بینی الهی
جهان بینی مادی هستی را مساوی ماده
می داند و عالم و آدم را مادی معرفی می کند
می گوید: جهان دارای آغاز و انجام مادی
است، این نظام کیهانی در مرحله ای ظهور
می کند و سرانجام نابود خواهد شد و بعد از
زوال جهان چیزی نیست، انسان نیز یک
پدیده طبیعی و مادی است که با تولد ظهور
می کند و با مرگ نابود می شود. تمام حیات
آدمی و حقیقت انسان بین گهواره تا گور
خلاصه می شود. وقتی جهان و انسان مادی
باشد رابطه انسان و جهان نیز در همین مدار
قرار می گیرد و تحلیل می شود.
جهان بینی الهی
در جهان بینی الهی هستی اعم از ماده
است بخشی از هستی ماده و بخشی از آن
مجرد و غیر مادی است. جهان نیز محدود
به عالم طبیعت نیست بلکه بخشی از جهان
طبیعت و بخشی از آن ماوراء طبیعت است.
جهان نابود نمی شود بلکه جنبه جاودانه ای
دارد، انسان نیز دارای وجود جاودانه است.
انسان یک بدنی دارد که در فاصله بین تولد
و مرگ و گهواره و گور خلاصه می شود ولی
جانی دارد که جنبه جاودانگی در او تأمین
می کند، این روح و جان ظرف عقیده و افکار
و اندیشه و ملکات نفسانی و عواطف و
گرایش های اوست و چون روح حقیقت
مجرد است از بین نمی رود و چون ظرف از
بین نمی رود، مظروف او که عقیده و افکار و
ادراکات و اوصاف نفسانی باشد نیز از بین
نخواهد رفت، چنان که قواعد ریاضی و
قواعد مبرهن فلسفی و قوانین کلی اخلاقی
هرگز از بین نمی روند، روحی که این مسائل
را ادراک می کند نیز یقیناً از بین نمی رود، زیرا
وقتی صفت پایدار بود، موصوف نیز پایدار
خواهد بود. از باب مثال: اگر نقشی جاوید بود
لوحی که حامل این نقش است جاوید خواهد
بود، اگر معنای تقوا و عدالت و ایثار از بین
نمی رود، روحی که حامل این اوصاف است
از بین نخواهد رفت. بر این اساس است که
هیچ وقت انسان نابود نمی شود. زیرا آن چه
که نابود شدنی است بدن انسان است. آن
چه که بین گهواره و گور خلاصه می شود
جسد و جسم انسان است. اما آن چه که
هویت واقعی انسان را می سازد روح اوست و
روح آدمی امری جاودانه است. و چون روح
جاودانه است ارتباطش با جهان نیز جاودانه
است و جهان نیز غیر از صبغه طبیعی و
مادی. از صبغه ماوراء طبیعی و ملکوتی نیز
برخوردار است این جنبه ماوراء طبیعی و
ملکوتی عالم جاوید است.
معیار پیشرفت و انحطاط در
جهان بینی قرآنی
قرآن در تفسیر انحطاط و ترقی سبک
خاصی دارد که با جهان بینی و بینش آن
هماهنگ است.
از دیدگاه قرآن کسانی که بینش مادی
دارند پیشرفت را از نظر اقتصادی به
پیشرفت اقتصادی و رفاهی و از نظر سیاسی
به سیاست بازی می دانند. از باب مثال وقتی
که ادعای پیشرفت و پیروزی آل فرعون را
مطرح می کند پیروزی و پیشرفت را در
سیاست بازی آن می داند و گفته آن ها را
چنین نقل می کند:
«قد افلح الیوم من استعلی ؛(۱) هر که
اهل استعلا و برتری طلبی بود به فلاح و
رستگاری می رسد».
وقتی پیشرفت مالی و اقتصادی را
مطرح می کند می فرماید: «ان تکون امه
اربی من امه؛(۲) تمام تلاششان گروهی آن
است که از نظر مسائل رفاهی و مالی
برجسته تر از دیگران باشد» از ثروتی
برخوردار باشند که برجستگی خود را با آن
نشان دهند.(۳)
این گروه با این ویژگی ها در برابر انبیاء
می ایستند و با آن ها مبارزه می کنند گرچه در
مبارزه خود شکست خوردند یعنی این دسته
با همه امکانات مالی و با همه مکر و فریب
و تزویر سقوط کردند.
قرآن می فرماید: «وکم اهلکنا قبلهم من
قرن هم احسن اثاثاً و رئیاً؛(۴) ما بسیاری را
پیش از این هلاک کردیم که هم از نظر اثاث
و لوازم خانگی از لوازم بیشتری برخوردار
بودند و هم از نظر برخورداری از مال و
ثروت چشمگیرتر بودند»، افرادی که در دید
مردم پیشرفته بودند و با چشمگیر بودن،
مردم را متوجه خودشان می کردند و به
عبارت دیگر: در گذشته عده ای بودند که از
نظر اثاث و لوازم زندگی از زیبائی برخوردار
بودند و هم به لحاظ مالی در معرض رؤیت
مردم بودند اما با وجود این هلاک شدند و
این امکانات و ثروت آن ها را از سقوط و
هلاکت حفظ نکرد. با این بیان روشن
می شود که سعادت و پیشرفت انسانی در گرو
مال و ثروت و داشتن لوازم منزل زیبا
نیست. برخورداری از این امور مشکل انسان
را حل نمی کند.
زیرا مال و اولاد وسیله کمال و تقرب
نیست چنان که فرمود: «و ما اموالکم و لا
اولادکم بالتی تقربکم عندنا زلفی ؛(۵) اموال
و فرزندان وسیله تقرب به کمال نیست».
همه آدمیان می دانند که ناقص هستند
نه حیات ما، نه عمر ما، نه سلامت ما، به
دست ما نیست و روزی که خطر فرا می رسد
مال و فرزند انسان برای او سودی ندارد.
خدا به پیامبر اسلام (ص) می فرماید: اگر
مشرکین حجاز و سردمداران شرک با
سیاست بازی در برابر تو صف آرایی کردند
به آن ها بگو: ما اقوامی را از بین بردیم که
این اقوام موجود یک عشر(یکدهم) قدرت
آن ها را نداشتند «ومابلغوا معشار ما
آتیناهم ؛(۶) یعنی مقتدران و قدرتمندان
عصر تو بدانند کسانی قبل از آن هلاک
شدند که این متمکنین یکدهم قدرت آن ها
را ندارند».
از این سخنان استفاده می شود که نه
قدرت و نه سیاست بازی و نه ثروت عامل
نجات و سعادت انسان نیست.
در برابر این دسته انبیاء هستند که معیار
فلاح و رستگاری را تزکیه نفس می دانند
«قد افلح من تزکّی ؛(۷) هر که اهل تهذیب
روح و تزکیه جان است رستگار است» و
فرمود «قد افلح من زکّیها؛(۸) کسی که خود
را تزکیه و تهذیب کند به فلاح و رستگاری
می رسد» دلیل این مسئله آن است که انسان
فقط تن و بدن نیست بلکه آدمی جانی دارد
که ظرف اندیشه و اوصاف نفسانی و عواطف
است و این جان مجرد است و چون جان و
روح صبغه تجرد دارد با حقایقی باید آراسته
گردد که با او هماهنگی داشته باشد.
بر اساس آموزه های قرآنی پیشرفت
انسان معلول رشد علمی و رشد عملی است،
جامعه ای که خوب بفهمد و فهمیده ها را
خوب عمل کند پیشرفت می کند، رشد علمی
به ایمان بر می گردد و رشد عملی به عمل
صالح و در قرآن کریم ایمان و عمل صالح
دو رکن پیشرفت هستند.
در برابر عامل انحطاط انسان و جوامع به
فقدان ایمان یا فقدان کارهای خوب است
جالب است که به این نکته توجه کنیم در
ناحیه پیشرفت دو رکن معتبر است ولی در
ناحیه انحطاط و سقوط فقدان یکی از آن ها
کافی است و آن کار بد موجب سقوط است
این کار بد چه از شخص خوب صادر شود و
چه از شخص بد صادر شود یعنی اگر انسان
به خدا و قیامت ایمان دارد ولی چون کار بد
می کند سقوط می کند و گاهی آدم بدی است
که به خدا و قیامت اعتقادی ندارد او نیز
سقوط می کند.
با توجه به مطالب پیش گفته روشن
می شود تفسیر پیشرفت و انحطاط فرد با
جامعه به نوع جهان بینی افراد بستگی دارد،
انسانی که دارای جهان بینی مادی است آن
را به گونه ای تفسیر می کند و انسانی که
دارای جهان بینی الهی است آن را به گونه
دیگری تفسیر می کند.
بر اساس بینش قرآنی و جهان بینی که
قرآن ارائه می دهد پیشرفت جوامع و
انسان ها در پیشرفت فکری و اعتقادی و
علمی است که از حق سرچشمه گرفته باشد
و اساس آن را اعتقادات صحیح تشکیل دهد
و در عمل در چارچوب آموزه های دینی
عمل کند چنین جامعه در همه ابعاد
اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و
علمی پیشرفت خواهد کرد. حال با توجه به
این مطالب به بیان علمی پیشرفت و
انحطاط جامعه پرداخته می شود.
عزّت در قرآن کریم
عزت از مباحثی است که قرآن کریم آن
را مطرح می کند، عزّت از فضائل انسانی
است و خوب و ذلّت از رذایل انسانی است و
بد اما در حقیقت آن بیان ویژه خود را دارد.
عزّت به صلابت و نفوذ ناپذیری است و
لازمه صلابت و نفوذ ناپذیری پیروزی است،
براساس آموزه های قرآن عزّت به این معنا
پیش خداست که قرآن فرمود: «فانّ العزه لله
جمیعاً»(۹) و اگر خدا عزیز محض است اگر
کسی خواست از عزت سهمی ببرد، چاره ای
ندارد که با خدا رابطه داشته باشد، آن ها که با
خدا رابطه دارند ـ مانند انبیاء و شاگردان آن
هاـ از عزّت برخوردارند «العزّه للّه و لرسوله
و للمؤمنین؛(۱۰) پیامبر عزیز است، مؤمنان
عزیزند و سرّ بهره مندی آن از عزت
وابستگی آن ها به خداست» برخی به دنبال
عزّت هستند اما نمی دانند که عزّت کجاست
و راه آن چیست چنان چه اگر انسانی تشنه
است و به دنبال آب است اول باید سرچشمه
و محل وجود آب را بشناسد و در ثانی راه
رسیدن به چشمه و دستیابی به آب را نیز
بداند در این صورت اگر حرکت کرد و به آب
رسید و از آن استفاده کرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 