پاورپوینت کامل جویبار جاوید ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جویبار جاوید ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جویبار جاوید ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جویبار جاوید ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :
۳۶
(بررسی هایی درباره سبک و ابتکاراتعلامه طباطبایی در المیزان)
مقدمه
۲۴ آبان ماه، سالروز رحلت مفسّر گرانمایه و فیلسوف جهان تشیع، استاد
علامه سید محمد طباطبایی می باشد، نوشتار حاضر که در خصوص
شیوه های تفسیری ایشان می باشد، بدین مناسبت تدوین و تهیه گردید که
امید است مورد توجه علاقه مندان قرار گیرد.
مفسری گرانمایه و تفسیری بلندپایه
مفسر عالیقدر، علامه طباطبایی، در زمره حکیمان وارسته ای است که
انوار الهی بر وجودش تابیدن گرفت و وی را به مقامات بالای معنوی و
علمی رساند و به فرزانه ای برجسته مبدّل کرد. او اسوه فضیلت و بحری
سرشار از معارف و عرفان اسلامی بود. وی این مراتب و کمالات را
به سادگی به دست نیاورد و در راه اعتلای حق، تزکیه درون، صفای باطن و
زُهد، با اخلاصی کم نظیر و صداقتی خاص گام برداشت و با چنین
ویژگی های پسندیده و توانایی های علمی و کوشش های فکری، به ساحل
قرآن و عترت رسید و به تبیین کلام وحی پرداخت.
با قرآن، معارف ملکوتی را درک کرد و با استناد به آیات این کتاب جاوید
و برهان رسالت رسول اکرم(ص) به تشریح مباحث اعتقادی و کلامی دست
زد و به برکت این توانمندی کوشید تا افکار را بیدار کند، اندیشه ها را غنا
بخشد و با نوری قرآنی درمیان آحاد جامعه پرتوافشانی کند.
در تشریح نکته های تفسیری و روایی، شرح صدر داشت و بر این باور
بود که علوم و دانسته های بشری نباید چون باری بر دوش ذهن حمل شود
و سپس آدمی آنها را بر کلام خداوند و سخن معصوم تحمیل کند و درواقع
دانش های گوناگون باید این زمینه را به وجود آورد تا تشنگان حقایق ناب با
آمادگی افزون تری به خدمت قرآن بروند و از این اقیانوس مقدس و بی انتها
جرعه هایی جانبخش بنوشند.(۱)
علامه طباطبایی دربرابر مسائلی که بر اجتماع می گذشت، احساس
مسئولیت کرد و با شناخت موقعیت حساس و درک مقتضیات زمان، تکلیف
خویش را به خوبی فهمید و با تحمل رنجی مداوم تصمیم گرفت احتیاجات
واقعی و اساسی نسل جوان را برآورده سازد و از این جهت در زمانی که
تدریس فقه و اصول، مهم تلقی می شد و زمینه ساز اشتهار اجتماعی و
تحکیم موقعیت علمی بود، تمامی توان خود را به کار گرفت تا به تکلیف
خویش عمل کند و به موضوعات قرآنی با سبکی ابتکاری و شیوه ای جالب و
جاذب رویکرد داد. (۲)
ایشان در این باره می نویسد:
هنگامی که از تبریز به قم آمدم، مطالعه ای در نیازهای جامعه اسلامی و
وضع حوزه علمیه قم کردم و پس از سنجیدن آن به این نتیجه رسیدم که
این حوزه، نیاز شدیدی به تفسیر قرآن دارد تا مفاهیم والای اصیل ترین
متن اسلامی و عظیم ترین امانت الهی را بهتر بشناسد و بهتر بشناساند.(۳)
انگیزه دیگر علامه این بود که در دهه های اخیر تفاسیری نوشته می شد
که مؤلفان آنها دربرابر تهاجم فرهنگی غرب، سعی می کردند به جامعه چنین
القا کنند که هدف اصلی قرآن تربیت انسان ها است. شیخ محمّد عبده که
تفسیرالمنار را نگاشت و سیّد قطب که تفسیر فی ظلال القرآن را نوشت، به
جنبه های اجتماعی و تربیتی قرآن پرداختند. اگرچه این آثار دارای نکات
آموزنده ای بودند، دو اشکال داشتند: نخست اینکه صرفا به یکی از ابعاد
قرآن روی آورده بودند، دوم این که دیدگاهشان از سرچشمه های حکمت
اهل بیت(ع) بی بهره بود. افرادی چون “طنطاوی” هم صرفا به جنبه های
علمی قرآن توجه کرده بودند. علامه از این وضع احساس نگرانی کرد و
دیدگاه این مفسران را تصحیح، و تشخیص های اشتباه آنان را روشن
ساخت. مؤلف گرانمایه تفسیر المیزان از جایگاه رفیع مفسّری محقق و
حکیمی سترگ با اشراف به ابعاد مختلف
فرهنگ اسلامی، اثری ماندگار پدید آورده است
که جامع و ناظر بر همه آن چیزی است که در
عرصه تفکر زمان می گذشته است. به دیگر
سخن، المیزان از تحولاتی که در آن عصر رخ
داده، بهره گرفته و براساس واقعیت ها و نیازها و
در راستای پاسخگویی به مشکلات جوامع
اسلامی پدید آمده است.
مؤلف این اثر گرانسنگ چون دیده بانی
بصیر و بافراست تمامی حرکت های فکری و
فرهنگی را در این عرصه زیر ذرّه بین
پژوهش های پُرمایه خود قرار داد و با استفاده از
نور قرآن و فرهنگ عترت، اجتماع را با کتابی
آشنا ساخت که ضمن آنکه قداست معنوی دارد،
می تواند راهنمای بشریت هم باشد و نیز منبعی
عظیم برای کاوشگران معارف الهی قلمداد شود.
علامه، افزون بر تبیین آیات و تفسیر ظاهر
قرآن، غموض و ابهام هایی را که در فهم آیات
مطرح است، در قالب بحث های مستقلی مطرح
کرد و با تکیه بر کلام وحی، صدها معضل
اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را گشود
و بن بست های موجود در این زمینه ها را برطرف
ساخت.(۴)
این ژرف کاوی، وسعت نظر و مقاصد
هوشمندانه، در تفسیر المیزان با حالاتی چون
تزکیه و فضایل اخلاقی مؤلفش در هم آمیخت و
اثری پدید آورد که بی گمان در سیر تفسیرنگاری
نظیر ندارد. آن مفسر عالی مقام از چنان روح و
معنویت باصفایی برخوردار بود که وقتی به آیات
رحمت، غضب و توبه برمی خورد، دگرگون
می شد و سرشک از دیدگان می بارید.
استاد سیّدمحمّدباقر موسوی همدانی
می گوید:
در یکی از روزهای سرد زمستانی که زیر
کرسی نشسته بودیم و من تفسیر فارسی را
می خواندم و ایشان متن عربی را، وقتی بحث به
آمرزش گناهان و رحمت پروردگار متعال رسید،
تأثرشان به حدّی رسید که نتوانستند به گریه
بدون صدا اکتفا کنند و با صدای بلند
می گریستند.(۵)
این ویژگی ها از صداقت، پاکی نفس و
اخلاص مؤلف المیزان حکایت دارد و همین
خصال پدیدآورنده اثر مزبور موجب شد تفسیر
المیزان درمیان تفاسیر دیگر برجسته و ممتاز
شود.
علامه طباطبایی با تألیف این کتاب، درس
تفسیر المیزان را که قبلاً در حوزه ها سابقه
نداشت، متداول ساخت. چنین طرحی با آن
مایه های والای علمی، از سوی دانشمندی
مهذب، مخالفت گروهی تنگ نظر تُنُک مایه را که
دچار انجماد فکری بودند و هرگونه تحول و
ابتکاری را برنمی تابیدند، برانگیخت و حتی
کتابی تحت عنوان حول المیزان علیه
تفسیرالمیزان نوشتند و به قدری این ابرهای
تیره و تار و غبار غوغاگران برای خورشید
فروزانی چون علامه طباطبایی، مانع و مشکل
ایجاد کرد و به حدی فضای فکری آشفته و
پریشان شد که وی ناگزیر شد از برخی مراجع
تقلید برای تفسیر مذکور تقریظ بگیرد تا از این
رهگذر بتواند آتش ناگواری را که رشک ورزان
برافروخته بودند، خاموش سازد.(۶)
شایان ذکر است هنگامی که علامه در تبریز
به سر می برد، تفسیری از آغاز تا سوره مبارکه
اعراف بر قرآن کریم نوشت که مختصر بود و از
روی همان، تفسیر را تدریس می کرد.
ولی بعدا تفسیر المیزان را به سبک نوین
نگاشت. شروع این حرکت بزرگ در سال
۱۳۷۴هـ.ق. و خاتمه آن در شب قدر بیست و
سوم رمضان المبارک سال ۱۳۹۲ه . ق. انجام
شده وی ضمن نگارش، برخی مفاهیم و
مضامین آن را به طلاب تدریس می کرد.(۷)
اقدام خالصانه و عالمانه علامه طباطبایی در
عرصه قرآن و تفسیر موجب شد تا محصولِ
اهتمامش پایدار بماند و حتی دانشوران به
مطالعه آن نیاز مبرمی پیدا کنند؛ چنانچه شهید
مطهری متذکر شده است:
اصولاً بیشتر مطالبی را که در کتاب ها و
نوشته های خود دارم، ریشه هایش را از علامه
طباطبایی و خصوص از المیزان گرفته ام. علامه
شخصیت عجیبی است. ایشان یک سبک بیان
و اسلوب خاص دارند. عالی ترین مسائل معارف
را آن چنان به راحتی و در جملات کوتاه بیان
می فرمایند که وصف ناشدنی است. به نظر من،
ایشان مطالب را در یک حالت الهام مانند
می نویسند.(۸)
امام موسی صدر از دانشمند برجسته لبنانی
شیخ محمّدجواد مغنیه، نقل کرده که او می گفته
است: “از وقتی المیزان به دستم رسید، کتابخانه ام
تعطیل شد و پیوسته این کتاب روی میز
مطالعه من قرار دارد.”
شیوه ای شایسته
تفسیرالمیزان جامع ترین تألیف تفسیری
جهانِ تشیع در عصر حاضر تلقی می شود که از
نظر سبک نگارش درمیان شیعه و سنی، اثری
برتر است.(۹)
این اثر ثمین در اوج تحولات تفسیرنگاری
قرن چهاردهم هجری به رشته تألیف درآمد و
پدیدآورنده اش اگرچه از فضای این ایام متأثر، اما
هیچ گاه همچون برخی، مرعوب و مجذوب
چنین دگرگونی هایی نشد.(۱۰)
علامه طباطبایی برای تدوین تفسیرش به
منابع و مراجع متعددی مراجعه کرد امّا هرگز با
تسامح و تساهل از این آثار نگذشته و آنچه را
نقل کرده با شیوه نقد و تحلیل ارزیابی و مطالب
درست را از نادرست تفکیک کرده است. داوری
وی درمورد اقوال دانشمندان و نیز رد یا قبول
اظهارات آنان در پرتو قرآن است.
دلیل عمده شهرت المیزان در این است که
تفسیر مزبور حاوی جوانب و مسائل گوناگون
است درحالی که تفاسیر دیگر از دیدگاه خاصی یا
جنبه ای کلامی و احیانا از زاویه فلسفی و
تمایلات عرفانی به نگارش درآمده اند. علامه در
روش های تفسیری از علوم گوناگون بهره گرفته
و به همین دلیل المیزان در موضوعات کلام،
فلسفه، علوم اجتماعی، اقتصاد، اصول، فقه،
ادبیات، روایت و عرفان مطالب خواندنی دارد.
عامل دیگری که المیزان را برجسته می کند
مربوط به پدیدآورنده اش است؛ زیرا علامه در
بسیاری از موارد فوق صاحب نظری ریزبین،
دقیق و نکته پرداز به شمار می رود. ازاین رو هر
صاحب فنی با رجوع به این تفسیر می تواند
مطالب مطلوب خود را بیابد.
شیوه تفسیری علامه “قرآن به قرآن” است
که طیّ آن، به کمک آیات دیگر، از آیه ای رفع
ابهام کرده است. درواقع در این زمینه، المیزان
احیاگر روش تفسیری ائمه هدی علیهم السلام
است. آنچه عظمت این اثر را ارتقا می دهد
بهره مندی گسترده از چنین سبکی است و برخی
از محققان معاصر، آن را نوعی الهام تلقی
کرده اند. آیت ا… سیّدمحمّدحسین حسینی تهرانی
گفته است: به علامه عرض کردم وقتی به
مطالعه این تفسیر مشغول می شوم، در برخی
اوقات که آیات را به هم ربط می دهید و زنجیروار
آنها را با یکدیگر موازنه و از راه تطبیق، معنا را
استخراج می کنید، جز آنکه بگویم قلم الهام الهی
آن را به دست شما جاری ساخته است تعبیر
دیگری ندارم.(۱۱)
علامه، خود، در این باره چنین می نویسد:
“تفسیر آیه با استمداد از تدبر و استنطاق
معنای آیه از مجموع آیات مربوطه و استفاده از
روایت درمورد امکان. طریق سوم (تفسیر قرآن
به قرآن) همان روشی است که در گذشته
استنتاج کردیم و آن روشی است که پیامبر اکرم
صلّی الله علیه وآله و اهل بیت علیهم السّلام او، در
تعلیمات خود به آن اشاره فرموده اند. چنان که
رسول اکرم صلّی الله علیه وآله می فرماید: «و انّما
نزّل لیصدق بعضه بعضا»(۱۲)
امیرمؤمنان(ع) می فرماید: «ینطق بعضه
ببعض و شهید بعضه علی بعض»(۱۳)
و از بیان گذشته روشن است که این طریق
غیر از طریقه ای است که پیامبر فرموده اند: «هر
که قرآن را به رأی خود تفسیر کند، جای خود را در
آتش مهیّا نماید»؛ زیرا در این روش، قرآن با قرآن
تفسیر می شود، نه با رأی تفسیرکننده.(۱۴)
خداوند سبحان که در قرآن تجلی کرده،
کلام خود را به عنوان «نور مبین» معرفی
می کند.(۱۵) امکان ندارد چیزی نور باشد، ولی
نکاتی مبهم در آن دیده شود. علامه در
مقدمه ای که بر تفسیر المیزان نوشته، یادآور
می شود:
روشی که در پیش گرفته ایم این است که
قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و آیه را با تدبر در
نظیر آن روش سازیم و مصادیق را به وسیله
خواصی که خود آیات بدست می دهند بشناسیم.
خداوند به صراحت می فرماید: «… وَ نَزَّلْنَا
عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیانا لِکُلِّ شَی ءٍ …»(۱۶)
چگونه می شود پذیرفت که قرآن بیانگر همه
چیز باشد ولی بیانگر خودش نباشد؟ آنچه از تتبع
در روایات به دست می آید، مؤید این است که
پیامبر صلّی الله علیه وآله که تعلیم یافته قرآن و
معلّمِ آن است و اهل بیت آن حضرت
علیهم السّلام که به تصریح حدیث ثقلین، مقام
معلمی و تفسیری قرآن را دارا هستند، قرآن را
بدین شیوه تفسیر می کردند و کاوشگر نیرومند
حتی یک مورد نمی یابد که پیامبر و یا ائمه در
تفسیر قرآن از نظریه های عقلانی و یا علمی
سود جسته باشند. بدین سان راه روشن و
همواری که راهنمایان کلام وحی پیموده اند ما
نیز تا آنجا که می توانیم به یاری خداوند، این
روش را دنبال خواهیم کرد و هرگز در تبیین و
تفسیر آیات، به نظریه های فلسفی، آرای، علمی
و مکاشفات عرفانی بهره نخواهیم بُرد.(۱۷)
بنابراین هیچ نکته مبهمی در قرآن وجود
ندارد تا بخواهیم آن را به کمک غیرقرآن
بشناسیم. البته تأکید قرآن بر این است که
معارف مکنون مندرج در این کلام را جز پاکان و
افراد مطهر درنمی یابند.(۱۸) در کلام قرآن،
مطهرون نیز معرفی شده اند.(۱۹)
طبق آن، دست همگان به کلام وحی
نمی رسد. تنها پاکان چنین لیاقتی را به دست
می آورند. از سوی دیگر، قرآن اصرار دارد که
هرچه رسول اکرم(ص) به شما امر فرمود آن را
فرا بگیرید و آنچه را نهی کرد، از آن اجتناب
کنید!(۲۰)
و در این ارجاع نیز نکته مبهمی وجود ندارد.
همچنین قرآن، پیامبر را به عنوان بیان کننده
حدود و جزئیات آیات وحی معرفی می کند:
«… وَ اَنْزَّلْنَا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ
مَانُزِّلَ اِلَیْهِمْ …»(۲۱)
بر این اساس، قرآن در کمال وضوح،
پیامبر(ص) و اهل بیت او را مرجع فهم معارف،
حدود و قوانین و مانند آن قرار داده است. شیوه
خاص المیزان هم به تأسی از روش خاندان
عترت در تفسیر قرآن است و نیز علامه در
بحث های تفسیری از روایات این بزرگان کمک
گرفته است.
ریشه های روشنایی
علامه کوشیده است آیات کلیدی و ریشه ای
قرآن را شناسایی کند و با آنها درهای بسیاری از
آیات دیگر را بگشاید. در این مسیر، سخن از
کلمه یا کلام مشابه نیست تا فهرست ها و
لغت نامه ها راهگشا باشند، بلکه باید از چنین
آثاری پرواز کرد و به کنگره «وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ
الْغَیْبِ»(۲۲)
رسید و اسراری را که بر روی نامحرمان
مغالیق است، به چهره خود به عنوان گشاینده ها
دید و از چنین آیات کلیدی گره های بسته را
گشود.
این مفسر که آگاهی فراگیری نسبت به
تمامی ظواهر قرآن به دست آورده بود هر آیه را
که مطرح می ساخت به گونه ای درباره اش بحث
می نمود که در سراسر قرآن کریم مطمع نظر بود،
زیرا یا از آیات موافق به عنوان استدلال یا
استمداد سخن به میان می آمد و یا اگر دلیل و
احیانا تأییدی از آیات دیگر وجود نداشت آیه
محلّ بحث به نحوی تفسیر می شد که با هیچ
آیه ای متناقض نباشد و هرگونه احتمال یا وجهی
را که منافی سایر آیات بود، مردود می دانست،
زیرا بر این باور بود که تناقض با انسجامِ
اعجازآمیز کتاب الهی ناسازگار است.
آشنایی کامل علامه با قرآن نه تنها موجب
شد که وی آیات و کلمات را با ارجاع به یکدیگر
حل کند بلکه در تفسیر حروف مقطعه نیز همین
روش را اعمال می کرد، زیرا به کمک بررسی
سوره هایی که دارای حروف مقطعه بسیط
هستند، مانند «الم» و «ص» و نیز بررسی
سوره هایی که دارای حروف مقطعه مرکب اند،
مانند «المص» پی می برد که حرف مقطع رمزی
است به محتوای سوره ای و اشاره ای سری به
مضمون آن دارد. حتی انس فراوان علامه با
قرآن کریم موجب شد که وی با تدبر در متن
سوره با قطع نظر از مسائل تاریخی، اطمینان
حاصل کند که آن سوره مکی یا مدنی است،
سپس شواهد نقلی را در این باره تأیید می کرد.
وی از آیات کلیدی قرآن به عنوان «غرر
آیات» یاد می کرد و خاطرنشان می ساخت که
درخشش چشمگیر چنین آیاتی نه تنها راهگشای
بسیاری از آیات دیگر قرآن است بلکه پایه
محکمی برای حلّ بسیاری از غموض احادیث
خواهد بود.(۲۳)
این شیوه، یعنی پی بردن به کثیری از آیات
ازطریق آیه های زیربنایی و معارف کلیدی همان
روش ائمه اطهار علیهم السّلام است که به قول
علامه طباطبایی، اگر چنین سبک سابقه داری به
نسیان سپرده نمی شد و ادامه پیدا می کرد،
بسیاری از اسرار قرآنی آشکار می شد.(۲۴)
روش مذکور، بهترین مصداق برای آیه «…
وَ لَوْکَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِاللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافا
کَثِیرا.»(۲۵)
است که به صورت قیاس استثنایی بیان
شده است، یعنی: هیچ گونه اختلافی در سراسر
قرآن مجید نیست. منظور این کلام، فقط بیان
عقاید سلبی قضیه نیست که بین معانی قرآن
اختلافی وجود ندارد، بلکه مقصود بیان عقد
اثباتی آن است؛ یعنی همه مفاهیم قرآنی با هم
منسجم و هماهنگ اند و به یکدیگر تمایل و
گرایش دارند و هر آیه در محتوای خود، صادق و
نسبت به مضمون آیات دیگر، بدون واسطه یا
باواسطه مصدّق است، چرا که حضرت علی
علیه السّلام تصریح فرموده اند: «اگر آیات قرآن
مصدّق هم نبودند در آنها اختلافات زیادی مشاهده
می شد.» و سپس به آیه شریفه فوق استناد
کرده اند.(۲۶)
علامه در روش تفسیر قرآن به قرآن تا
سوره مبارکه یوسف پیش رفته و بعد از این
سوره، روش مذکور را ادامه نداده است. زیرا
زمانی که آیات اولیه را توضیح می داده و تفسیر
می کرده، به ناچار تمامی آیات مربوط به آن را از
اواسط یااواخر قرآن ذکر کرده و برای تبیین آیات
نخستین از آنها کمک گرفته است. از این رو،
زمانی که همین روش استمرار می یافت، کم کم به
آیاتی می رسید که قبلاً توضیح کافی درباره آنها
ارائه شده بود و هرگونه توضیح اضافی موجب
تکرار مکررات می شد؛ بدین جهت علامه در
اواخر قرآن به توضیح مجدد آیاتی که قبلاً و
شاید بارها تفسیر شده بود نیازی ندید و این راز
اصلی عدم توضیح آیات در اواخر است.(۲۷)
تأسی به سیره ائمه علیهم السّلام
با بررسی هایی که صورت گرفت، روشن
می شود تنها روش معقول و مقبول، تفسیر قرآن
به قرآن است و صحّت تفسیر به سنّت قطعی
نیز به نوعی به قرآن بازمی گردد؛ زیرا طبق
نصوص معتبر، احادیث باید به قرآن عرضه
شوند و روایات معارض با کلام وحی کنار گذاشته
شوند. رسول اکرم صلّی الله علیه وآله فرموده اند:
هر حقی حقیقتی و هر مطلب درستی،
درخشندگی و برجستگی خاصی دارد؛ پس هرچه
موافق کتاب خدا بود، بگیرید و هرچه غیر از آن
بود، رهایش کنید.(۲۸)
امام صادق علیه السّلام نیز فرموده اند:
پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله فرموده اند: «ای
مردم! آنچه از من به ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 