پاورپوینت کامل کرامت انسان در قرآن با نگاهی به شعر امام خمینی(ره) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کرامت انسان در قرآن با نگاهی به شعر امام خمینی(ره) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کرامت انسان در قرآن با نگاهی به شعر امام خمینی(ره) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کرامت انسان در قرآن با نگاهی به شعر امام خمینی(ره) ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
۲۱
کرامت در لغت به معنای شرافت، اصالت،
سخاوت، بزرگواری، بزرگ منشی، آبرو، حیثیت و
ضد پستی آمده است.
کرامت، دور شدن از هر پستی و فرومایه گی
و نائل شدن به شرافت و بزرگواری تعریف شده
است که به دارنده این صفت، کریم می گویند،
کریم غیر از کبیر و عظیم است، کریم، به معنای
بخشنده بدون چشم داشت است.(۱)
در زبان فارسی، معادل کلمه کریم، کلمه
خاصی نداریم، لذا در جمله ای کریم را به دارنده
روح بزرگواری و منزّه از هر پستی آورده اند.
کریم در مقابل دَنی و کرامت در مقابل
دنائت و لئامت است، هم چنان که جُود در مقابل
بُخل قرار گرفته است، کرامت تنها دوری از
پلیدی و پستی نیست، بلکه وصف کمالی است
که باید آن کمالات را بدست آورد، کرامت با این
معنا یک نحوه وجود و هستی است که
کامل ترین مصداق آن، خداوند است، بلکه
خداوند عالی ترین درجه کرامت وجودی و عین
هستی کرامت می باشد.(۲) «اقرء و ربّک
الأکرم»(۳) بخوان پروردگارت را که کریم ترین
کریمان است،«تبارک اسم ربّک ذی الجلال و
الاکرام»(۴) مبارک باد نام پروردگار شکوهمند و
بزرگوارت.
حق غنی است، برو پیش غنی
نزد مخلوق، گدایی بس کن(۵)
هر چند که لفظ کرامت برای خدا و غیر خدا
به کار می روند ولی باید بدانیم، کرامتی که برای
خداوند است مانند علم و هستی خداوند، عین
ذات خداوند است، و کرامت در انسان، وقتی
کرامت به مرتبه متوسط و پایین رسیده است با
ماهیّت انسان همراه می شود و انسان کریم
می گردد، کرامت در انسان صفتی است که باید
انسان با تلاش خود آن را به دست آورد، لذا
امکان دارد انسانی بدون کرامت و یا دارای
کرامت در مرحله پایینی باشد، ولی کرامت در
خداوند، این فرض محال است، چون کرامت
خداوند مانند علمش عین ذات خداوند است.
کرامت برای انسان ها دارای مراتبی است که
مرتبه اعلای آن مثل نبوت، ولایت و شهادت
است که یک صفت نفسانی است و لازمه آن
افاضه اش از خداوند به انسان است، باید خداوند
آن را به انسان عطا کند، لذا امام حسین
علیه السلام به نبوت رسیدن حضرت محمد
صلوات اللّه علیه را برای خاندان خودش کرامت
الهی خوانده است «اللهم انی احمدک علی أن
اکرمتنا بالنبوّه»(۶) خداوندا، تو را شکر که با
نبوت “خاتم الانبیاء صلوات اللّه علیه” به خاندان
ما کرامت بخشیده اید.
و در زیارت امام حسین علیه السلام
می خوانیم: «اللّهم اشهد أنه ولیک…الفائز
بکرامتک اکرمته بالشهاده»(۷) خداوندا
شهادت می دهم که امام حسین علیه السلام
ولی اللّه است…و شما با شهادت به او
کرامت بخشیده اید.
شهادت و نبوّت کرامت الهی هستند که به
هر کسی بخشیده نمی شود، انسان باید خود را به
مرحله ای برساند که توان کسب این کرامات
الهی را به دست آورد تا خداوند این فیض الهی
را نصیبش بکند.
جز فیض وجود او نباشد هرگز
جز عکس نمود او نباشد هرگز
مرگ است اگر هستی دیگر بینی
بودی جز بود او نباشد هرگز(۸)
کراماتی که در مرحله نبوت، ولایت و
شهادت قرار دارد، معادل سخاء، جود و هبه
نیست، جود و هبه و سخاوت صفات نسبی
هستند که به اندازه تلاش و کوشش انسان به
دست می آیند، لذا هرگاه اکرام و تکریم، معادل
جود و هبه آورده شود، آن اکرام و تکریم مرحله
پایین تر از کرامت مرحله نبوت، ولایت و شهادت
است.(۹) برای رسیدن به هر مقداری از کرامت
در مراحل پایین نیاز به تلاش است، و هر کس
به اندازه تلاش و کوشش خود نتیجه می گیرد.
منشأ کرامت
خداوند، انسان را از خاک خلق کرده است
“انی خالق بشراً من طین”(۱۰) بشر را از گل
آفریدیم، وقتی انسان کامل شد «سوّیته»(۱۱)،«و
نفخت فیه من روحی»(۱۲) از روح خودم در
انسان دمیدم و به ملائک دستور داد، وقتی روح
در انسان دمیده شد، «فقعواله ساجدین»(۱۳) بر
او سجده کنید و درباره این خلقتش، خداوند به
خودش تبریک گفت، «فتبارک اللّه احسن
الخالقین»(۱۴) و در این خلقت خود را بهترین
خالق نامیده است و این موجود برتر را برای
جانشینی خود در روی زمین قرار داده است،
«انی جاعل فی الارض خلیفه»(۱۵) و انسان
برای رسیدن به این خلافت الهی تلاش می کند.
ای پریروی که گلبرگ ترت ساخته اند
زچه رو قلب ز خارا بترت ساخته اند؟!
پسر خاک بدین حُسن و لطافت؟ عجب است
ز بهشتی، نه زخاک پدرت ساخته اند
ثمر خو برخی بوسه شیرین باشد
آخر ای سرو! برای ثمرت ساخته اند(۱۶)
خداوند بخشی از کرامات که کرامت در
خلقت می باشد را در درون انسان قرار داد و او را
کریم خلق کرده است «و لقد کرّمنا بنی
آدم»(۱۷) خداوند به همه انسانها این کرامت
نفسانی را داده است، یعنی انسان را با کیفیت
برتر و ویژه گیری ممتازتری نسبت به موجودات
دیگر خلق کرده است.
رازی است درون آستینم
رمزی است برون زعقل و دینم
در زمره عاشقان سرمست
بی قید زعار صلح و کینم
در جرگه طیر آسمانم
در حلقه نمله زمینم
دلباخته جمال یارم
وارسته ز روضه برینم
در غمزه چشم گل عزاران
بیزار زناز حورعینم
گویم به زبان بی زبانی
در جمع بتان نازنیم
ای نقطه عطف راز هستی
برگیر ز دوست جام مستی(۱۸)
انسانی که کریم خلق شده است، شایستگی
به سمت آوردن کرامت بیشتر را نیز دارد، «و
فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تفضیلا…»(۱۹)ما
انسان را بر بسیاری از مخلوقات برتری دادیم،
خداوند کریم در صدر این آیه شریفه، کرامت
نفسی و درونی انسان، و در ذیل همین آیه،
کرامت نسبی و اکتسابی انسان را بیان می کند، و
این کرامت نسبی را انسان برای الهی شدن باید
بدست آورد(۲۰) که بدست آوردن آن نیز در سایه
لطف خداوند است.
گر بر سر کوی دوست راهی دارم
در سایه لطف او پناهی دارم(۲۱)
راه کسب این کرامات الهی علم و عمل
صالحی است که معلمش خداوند کریم باشد، که
در قرآن فرمود: «خلق الانسان، علمه
البیان»(۲۲) خداوند کریم انسان را خلق کرد و به
او نعمت بیان داده است و به وسیله نعمت بیان
انسان را بر موجودات عالم برتری داده است،
این نعمت بیانی که خداوند در زمان آفرینش به
انسان داده است، همان استعداد و ویژگی فطری
انسان است که در درون انسان قرار داده شده
است تا انسان سخن بگوید(۲۳) و ناطق
باشد«إقرأ و ربّک الأکرم، الذی علّم بالقلم،
علّم الانسان ما لم یعلم»(۲۴) پروردگار کریمت را
بخوان که علمی را بوسیله قلم به شما داد که
انسان بدون عنایات الهی به آن علوم نمی رسد.
امام خمینی فرمود: خداوند در این آیه علم و
جهت آن را توصیه فرمود، علم مطلق و دانش
مطلق، مطلوب نیست، چه بسا دانشی که بر ضد
انسانیت انسان و بر ضد کرامت انسان است،
لکن دانشی که جهت داشته باشد، برای خدمت
به بشر باشد، به اسم رب باشد، توجه به ربوبیت
الهی داشته باشد، توجه به اسم خدا داشته باشد،
آن قرائت و آن علم در خدمت انسان است.(۲۵) و
موجب کرامت و شرافت انسان است.
بردار کتاب از برم و جام می آور
تا آنچه که در جمع کتب نیست بجویم
از پیچ و خم علم و خرد رخت ببندم
تا بار دهد یار به پیچ و خم مویم(۲۶)
علمی که موجب شرافت و کرامت انسان
می شود را خداوند کریم در روز خلقت انسان و در
حضور ملائک، به انسان تعلیم داد«علّم آدم
الاسماء کلّها ثمّ عرضهم علی الملائکه»(۲۷)
خداوند همه اسم ها را به حضرت آدم(ع) تعلیم
داد و همه آن علوم را بر ملائکه عرضه کرد و بعد
فرمود«أنبؤنی بأسماء هؤلاء»(۲۸) این اسمهایی
که تعلیم دادم را بیان کنید «قالوا سبحانک
لاعلم لنا»(۲۹) ملائک گفتند: خداوند منزه است،
ما نمی دانیم، خداوند به آدم فرمود: «یا آدم
أنبئهم بأسمائهم»(۳۰) ای آدم، برای ملائک
اسمها را بیان کن «فلمّا أنباهم بأسمائهم»(۳۱) و
آدم اسمها را بیان کرد. امام خمینی فرمود: علم
به اسماء که خداوند به حضرت آدم(ع) آموخت،
علم به حقایق اسماء بود، علم به دیدن فانی
شدن مخلوقات در حق بود که حقیقت اسمیت به
آن متقوّم است، نه علم استدلالی و علم به
مفاهیم و کلیات و اعتباریات، این علم استدلالی
را ابلیس داشت که استدلال کرد(۳۲) «انا خیرٌ منه
خلقتنی من نار و خلقته من طین»(۳۳) مرا از
آتش و انسان را از خاک خلق کردی، لذا من برتر
هستم، این علم استدلالی محض که شیطان هم
داشت موجب شرافت نیست، علمی که جهت
الهی داشته باشد موجب کرامت و شرافت است
یعنی انسان باید برای الهی شدن تکیه بر
آموخته های خود نکند بلکه همه آنها را جنبه
الهی بدهد تا دارای ارزش شوند.
تا تکیه گهت عصای برهان باشد
تا دیدگهت کتاب عرفان باشد
در هجر مجال دوست تا آخر عمر
قلب تو دگرگون و پریشان باشد(۳۴)
خداوند در کلاس درسش به حضرت آدم(ع)
جنبه الهی علوم را آموخت، در همین کلاس بود
که خداوند عملاً ثابت کرد که انسان می تواند
کمالات الهی را کسب کند و ملائک توان کسب
آن را ندارند.
قدسیان را نرسد تا که به ما فخر کنند
قصّه علم الاسماء به زبان است هنوز(۳۵)
راه کسب کرامت
برای رعایت اختصار طریقهای کسب
کرامات الهی را در دو طریق عمده الهام قلبی و
وحی به انبیاء الهی برمی شماریم.
الف: تعلیم کرامات الهی از طریق قلب
خداوند کریم گاهی از طریق نفس و جان
انسان، این کرامات را روزی انسان می کند«و
نفسٍ و ما سوّاها فألهمها فجورها و
تقواها»(۳۶) قسم بر نفس و جان انسان، و قسم
به آنکه این نفس را به کمال رسانده، بر انسان
فجور و تقوا را الهام کردیم.
این پیامهای الهی که به قلب انسان می رسد
برای نشان دادن حقیقت و رساندن انسان به
کمال است.
گل نیست بلکه غنچه باغ سعادت است
کزجان دوست بر دل آگاه می رسد
آن روی با طراوت و آن موی عطرگین
از خیمه گه گذشته به خرگاه می رسد
از خطّه حقیقت و از خیمه مجاز
برخاسته به خلوت دلخواه می رسد
آن نغمه فرشته فردوس جاودان
بر گوش جان می زده گهگاه می رسد(۳۷)
این تعالیم الهی که از طریق نفس و جان، به
انسان داده می شود، تعلیم مستقیم الهی برای
بشر است، انسان هرچه بیشتر خود را از مرحله
استدلال عقلی به مرحله عشق و عمل صالح
برساند، این تعلیم های الهی را بیشتر دریافت
می کند «یقولوا سمعنا و أطعنا و اولئک هم
المفلحون»(۳۸) مؤمنان می گویند، شنیدیم و
اطاعت می کنیم، اینها رستگارانند، انسان های
درست کار در همه جا و همه حال با خدا هستند
و همیشه مورد لطف و عنایت الهی
واقع می شوند.
همه جا منزل عشق است که یارم همه جاست
کور دل آنکه نیابد به جهان جای تو را
با که گویم که ندیده است و نبیند به جهان
جز خم ابرو و جز زلف چلیپای تو را
دکّه علم و خردبست، در عشق گشود
آنکه میداشت بسر علت سودای تو را(۳۹)
این تعالیم الهی از طریق نفس برای همه
انسان ها وجود دارد، امّا کسی که راه های کسب
این تعالیم را به وسیله حجابهای مختلف ببندد،
دیگر نمی تواند این الهامات را دریافت کند:
بر لب کوثرم ای دوست ولی تشنه لبم
در کنار منی از هجر تو در تاب و تبم
روز من با تو به شب آمد و شب با تو به روز
در فراق رُخ ماهت، گذرد روز و شبم(۴۰)
این طریقه های کسب کرامات الهی برای
انسان مهیا شد تا او در مسیر الهی تا مرحله
اعلای انسانی یعنی انسان کامل شدن طی
طریق بکند، و تا به خلیفه خدا شدن بر روی
زمین برسد، «انی جاعلٌ فی الارض خلیفه»(۴۱)
خداوند انسان را برای خلافت الهی بر روی
زمین خلق کرده است و مسیر آن را برای انسان
آماده ساخته است، در این مسیر کرامات الهی،
فقط خداوند کریم باید مورد نظر انسان باشد.
آنکس که ره معرفت اللّه پوید
پیوسته زهر ذرّه خدا می جوید
تا هستی خویشتن فراموش نکند
خواهد که ز شرک، عطر وحدت بوید(۴۲)
باید دانست که قلب پاک جای دریافت
الهامات پاک الهی است والّا سر از شرک و
گمراهی درخواهد آورد.
ب: تعلیم کرامات الهی از طریق پیامبران الهی
خداوند کریم اکثر تعلیمات کرامات الهی را از
طریق پیامبران الهی برای بشر فرستاده است
«کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم
آیاتنا و یزکیکم و یعلّمکم الکتاب و الحکمه
و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون»(۴۳) پیامبری از
شما برایتان فرستادیم که آیات ما را برای شما
تلاوت کند و شما را تزکیه کند و حکمت را به
شما بیاموزد و آنچه که نمی توانستید به آن دست
بیابید را به شما تعلیم بدهد.
آنچه که انسان نمی تواند به تنهایی به دست
آورد، بلکه باید خداوند برای انسان بفرستد علوم
الهی است که از جمله آنها کرامات و اخلاقیات
الهی است، همه انبیاء برای تعلیم کرامات
اخلاقی مبعوث شدند و پیامبر اکرم، حضرت
محمد صلوات اللّه علیه و آله برای تکمیل آن
کرامات اخلاقی برگزیده شده اند فلذا حضرتش
فرموده اند: «إنما بعثت لاتمم مکارم
الاخلاق»(۴۴) من برای به کمال رساندن اخلاق
مبعوث شدم.
نور خدا در رسول اکرم پیدا
کرد تجلی ز وی به حیدر صفدر(۴۵)
پیامبران الهی انسان ها را به سوی ایمان به
خدا و اخلاق و شرافت الهی دعوت می کنند،
آنهایی که طالب کرامات الهی هستند وقتی ندای
پیامبران را شنیده اند که دعوت به ایمان می کنند
به خدایشان ایمان می آورند.
«ربّنا إننا سمعنا منادیاً ینادی للایمان ان
آمنوا بربّکم فآمنّا»(۴۶) پروردگارا شنیدیم که
منادی ندا در داد که به پروردگارتان ایمان بیاورید
و ما ایمان آورده ایم.
آن که زمین و آسمانش جا نیست
بر عرش برین و کرسیش مأوا نیست
اندر دل عاشقش بگنجد ای دوست
ایمانست این و غیر از این معنا نیست(۴۷)
وقتی ایمان در قلب انسان جای گرفت و
انسان جنبه الهی یافت و خدایی شد، خداوند
برای این انسان راه کسب کرامات الهی را تا
مرحله نهایی کمالات «کان قاب قوسین او
أدنی»(۴۸) باز می کند، این انسان الهی، آنقدر در
کمالات بالا می رود که فاصله بین او و خدایش
کمتر از فاصله قوس دو کمان می شود، خداوند در
این آیه شریفه، شهود اعلای پیامبر صلوات اللّه
را بیان کرده است، این شهود برای اولیای الهی
با تفاوت مراتب وجود دارد.(۴۹)
گر تو آدم زاده هستی “علّم الاسماء” چه شد
“قاب قوسینت” کجا رفته است “أو أدنی” چه شد
بر فراز دار فریاد “انا الحق” می زنی
مدّعی حق طلب! “إنیت و إنا” چه شد(۵۰)
انسان برای کسب این مقامات و کرامات
الهی بر روی زمین پاگذاشته است و این مسیر را
با راهنمایی پیامبران الهی طی می کند، ولی باید
بداند که دشمن قسم خورده انسان، شیطان،
همیشه در کمین است تا انسان را از طریق الهی
دور کند«فبعزتک لأغوینّهم اجمعین»(۵۱) به
عزتت (خدا) سوگند، همه آدمها را گمراه می کنم.
انسان برای رهایی از نقشه های شیطان باید
آن دام ها را بشناسد تا در آنها گرفتار نشود.
طوطی باغ محبت نرود کلبه جغد
بازفردوس کجا کلب معلم باشد؟!(۵۲)
در این مسیر الهی تا انسان سستی نکند،
شیطان نمی تواند گزندی به انسان برساند، انسان
مافوق همه موجودات است و می تواند بر تمام
نقشه های شیطان غلبه بکند و آنها را برای
تکامل خود قرار بدهد، چون شیطان سگ دست
آموزی است که در لبه پرتگاه گناه بسته شده
است، هرگاه انسان به گناه نزدیک شد شیطان
پارس می کند، اگر انسان از پارس او درس
درستی بگیرد از گناه دور می شود و الّا به شیطان
نزدیک می شود و شیطان او را در بند خود
می گیرد.
موانع کسب کرامت
برای رسیدن به کمالات انسانی و کرامات
الهی باید اول مانع های کسب کرامت را شناخت
و آن صفات سلبی را از خود دور نمود تا شرایط و
صلاحیت کسب کرامات الهی فراهم شود، همه
آن موانع را برای رعایت اختصار در دو مانع
عمده تمرّد و دنیاطلبی جمع می کنیم.
الف ـ طغیان و تمرّد:
کسی که خوی تمرّد و سرکشی دارد
نمی تواند در برابر فرمان خداوند مطیع محض
باشد، اولین متمرّد شیطان بود که در برابر دستور
خداوند برای سجده با تکبّر گفت: «انا خیرٌ منه،
خلقتنی من نارٍ و خلقته من طینٍ»(۵۳) من بهتر
از انسان ام، مرا از آتش خلق کردی و انسان را از
خاک خلق نمودی.
تا کوس انا الحق بزنی خودخواهی
در سرّ هویتش تو ناآگاهی
بردار حجاب خویش از سر راه
با بودن آن هنوز اندر راهی(۵۴)
انسان نیز همانند شیطان، تا خوی تمرّد و
سرکشی را در وجودش دارد، نمی تواند مطیع
فرمان الهی باشد. «کلّا إن الانسان لیطغی ان
رآه استغنی»(۵۵) انسان تا اینکه دنیا و
سرمایه اش را دید طغیان و تمرّد می نماید و خود
را بی نیاز فرض می کند، انسان باید اول از
قیدهای ما و من دنیا آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 