پاورپوینت کامل انبیاء(ع) آشنای دیرین حسین (ع) و کربلای او ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انبیاء(ع) آشنای دیرین حسین (ع) و کربلای او ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انبیاء(ع) آشنای دیرین حسین (ع) و کربلای او ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انبیاء(ع) آشنای دیرین حسین (ع) و کربلای او ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
ای حسینی که زداغت درودیوار گریست
هر دل زنده و هر دیده بیدار گریست
انبیاء را همه دل سوخت به مظلومی تو
اولیاء را همگی دیده و دل زار گریست(۱)
گریه و عزاداری بر امام حسین(ع) با
سرنوشت بشر گره خورده است. از روزی که
اوّلین بشر، یعنی حضرت آدم(ع) قدم بر این
زمین و عرصه گیتی گذاشت، سخن از شهادت و
عزاداری امام حسین(ع) بود و همچنان در زمان
دیگر انبیاء(ع) ادامه یافت تا دوران خاتم
پیامبران. انبیاء(ع) نه تنها از شهادت امام
حسین(ع)خبردار شدند که بر آن گریستند، در
اعمال روز سوم شعبان می خوانیم: «اللّهم انّی
اسئلک بحق المولود فی هذا الیوم الموعود
بشهادته قبل استهلاله و ولادته بکته السّماء
و من فیها و الارض و من علیها ولمّا یطالا
بیتها؛خدایا تو را بحق مولودی در این روز
می خوانیم، که وعده داده شد به شهادت او قبل
از آن که متولد گردد، و آسمان و هر که در آن
است و زمین و هر که بر آن است بر او گریه
کردند در حالی که هنوز قدم بر ریگستان مدینه
نگذاشته بود»(۲) آری همه انبیاء و اولیاء بر حال
او گریستند و بر قاتلان آن حضرت نیز لعن و
نفرین کردند.
اولین کسی که قاتل حسین(ع) را لعن کرد،
حضرت ابراهیم(ع) بود و به فرزندانش نیز دستور
داد که لعن کنند و از آنها عهد و پیمان گرفت که
تا آخر چنین باشند. بعد از ابراهیم(ع) حضرت
موسی و داود علیهما السلام بر قاتل امام
حسین(ع) لعن و نفرین کردند و از پیروان خویش
خواستند که بر قاتل حسین(ع) لعن کنند و بعد از
آنها حضرت عیسی(ع) بر قاتل امام حسین(ع)
لعن و نفرین فرستاد و به پیروان خویش نیز
سفارش فرمود.(۳) همچنان ادامه یافت تا زمان
حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی(ص) و تا
به امروز.
آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به آشنایی
و اطلاع انبیاء(ع) از شهادت امام حسین(ع) و
گریستن بر عزای آن مظلوم.
الف. حضرت آدم(ع) و آگاهی از
شهادت امام حسین(ع)
۱. در روایت آمده که وقتی حضرت آدم(ع)
به زمین آمد، حوّا را ندید. در جستجوی او برآمد
تا اینکه به سرزمین کربلا رسید. به مجرّد این که
وارد کربلا گردید، سینه اش تنگ شد و غمناک
گردید و پایش در همان محلّی که حسین(ع) به
شهادت رسیده بود(قتلگاه)لغزید و (بر اثر افتادن)
خون از پایش جاری شد. پس حضرت آدم(ع)
سر به سوی آسمان بلند کرد و عرض کرد: خدای
من! آیا از من گناه دیگری سر زد که این گونه
عقابم کردی؟ به راستی من تا کنون تمام روی
زمین را سیر کردم و در هیچ کجا چنین مصیبتی
که در این زمین برایم پیش آمد، پیش نیامده
بود.
«فأوحی اللّه الیه یا آدم ما حدث منک
ذنبٌ، ولکن یقتل فی هذه الارض ولدک
الحسین ظلماً فسال دمک موافقهً لدمه؛
پس خداوند به آدم وحی کرد که ای آدم! از تو
گناهی سرنزد ولیکن در این سرزمین فرزندت
حسین(ع) از راه ظلم و ستم کشته می شود. پس
خون تو به خاطر همراهی خون او روان گردید.»
آدم(ع) پرسید: پروردگارا! آیا حسین پیغمبر
است؟ فرمود: نه ولیکن سبط و نوه پیغمبر است.
پس آدم(ع) گفت: قاتل او کیست؟ فرمود: یزید،
لعن شده اهل آسمانها و زمین. پس آدم(ع) به
جبرئیل گفت: من چه کاری انجام دهم؟ فرمود:
یزید را لعن کن! پس او را چهار مرتبه لعن کرد.
آن گاه به سمت عرفات حرکت کرد و حوا را
در آنجا یافت.(۴)
۲ـ از دُرالثمین در تفسیر سخن خدا که
فرمود:«فتلقّی آدم من ربّه کلماتٍ؛(۵) پس آدم
از پروردگارش کلماتی را دریافت کرد.» نقل شده
است که آدم(ع) در ساق عرش اسامی پیامبر
اکرم(ص) و ائمه(ع) را دید. پس جبرئیل به او
تلقین کرد که بگو: «یا حمید بحق محمّد! یا
عالی بحق علی!، یا فاطر بحقّ فاطمه!یا
محسن بحقّ الحسن و الحسین و منک
الاحسان».
وقتی به نام امام حسین(ع) رسید، «سالت
دموعه و انخشع قلبه و قال یا اخی جبرئیل
فی ذکر الخامس ینکسر قلبی و تسیل عبرتی
قال جبرئیل ولدک هذا یصاب بمصیبهٍ تصغر
عندها المصائب؛ اشکش جاری شد و قلبش
خشوع پیدا کرد (و شکست) و گفت: برادرم
جبرئیل در نام پنجم دلم شکست و اشکم جاری
شد(راز این مسئله چیست؟) جبرئیل گفت: این
فرزندت به مصیبتی گرفتار می شود که تمام
مصیبت ها در مقابل آن کوچک است.»
پس گفت ای برادر! آن مصیبت چیست؟
جبرئیل گفت: «یقتل عطشاناً غریباً وحیداً
فریداً لیس له ناصرٌ ولامعین ولوتراه یا آدم
و هو یقول واعطشاه واقلّه ناصراه حتّی
یحول العطش بینه و بین السّماء کالدّخان؛
تشنه و غریب وتنها و بی کس کشته می شود و
یاور و کمک کاری برای او نیست و اگر (در آن
حال) او را می دیدی، ای آدم! (متوجه می شدی
که) او می گوید: وای از تشنگی! وای از کمی
یاری کننده! (آن قدر این ناله را می گوید) تا اینکه
تشنگی بین او و بین آسمان همچون دود حائل
می شود.» و ادامه داد: سپس او را جز با
شمشیرها جواب نمی دهند و (جام) مرگ را
می نوشد. پس همچون گوسفند او را از قفا سر
می برند و دشمنانش اموال او را به غارت می برند
و سرهای او و یارانش را به شهرها می برند، در
حالی که زنان(اسیر) با آنهاست. چنین در
علم(خدای) واحد منان سبقت گرفته است.
«فبکی آدم و جبرئیل بکاء الثّکلی ؛
پس آدم(ع) و جبرئیل همچون زن بچّه مرده
گریستند.»(۶)
ب ـ حضرت نوح و خبر شهادت
امام حسین(ع)
۱ـ جریان خون از کشتی نوح
انس بن مالک روایت نموده که
پیامبراکرم(ص) فرمود: هنگامی که خداوند
خواست که قوم نوح را هلاک نماید، دستور داد
که نوح زیر نظر جبرئیل کشتی بسازد، میخهای
کشتی که هزار عدد بود به وسیله جبرئیل در
اختیار نوح قرار گرفت نوح تمام این میخها را در
ساخت کشتی به کار برد تا این که پنج عدد باقی
ماند. یکی از پنج عدد را گرفت، ناگهان نوری از
آن مانند ستاره درخشیدن گرفت نوح متحیر شد
ناگهان صدایی از آن میخ برآمد ای نوح من به
نام بهترین از پیامبران یعنی محمد بن عبداللّه
هستم، نوح گفت: ای جبرئیل حال و کیفیت این
میخ چگونه است که من تا کنون چنین میخی
ندیده ام.
جبرئیل جواب داد این میخ به نام خاتم
پیامبران حضرت محمد(ص) است که باید آن را
در سمت راست کشتی نصب کنی، نوح چنین
کرد پس میخ دوم را برداشت از آن نیز نوری
برخاست پرسید این چه بود؟ جواب داد: این میخ
به نام پسر عموی پیامبر سید اوصیاء علی بن
ابی طالب(ع) است و باید در سمت چپ کشتی
نصب شود. نوح چنین کرد. میخ سوم را برداشت
باز نوری از او پدیدار شد جبرئیل گفت: این میخ
به نام فاطمه زهرا(س) است و باید در کنار پدر
بزرگوارش نصب شود، نوح چنین کرد. چهارمی
را برداشت از آن نیز نوری برخاست، جبرئیل
گفت: این به نام امام حسن مجتبی است آن را
در کنار پدرش قرار ده نوح نیز انجام داد.
امّا همین که میخ پنجم را برداشت ابتدا
نوری از آن برخاست ولی وقتی آن را به کشتی
کوبید خون از آن جاری شد، جبرئیل گفت: این
میخ به نام حسین است و قصّه شهادت امام
حسین(ع) و رفتار امّت را با او برای حضرت نوح
شرح داد.(۷)
۲ـ گذر نوح به کربلا
در روایت آمده هنگامی که نوح سوار بر
کشتی شد، تمام دنیا را سیر کرد. «فلمّا مرّت
بکربلاء اخذته الارض؛ پس هنگامی که به
سرزمین کربلا رسید، زمین آن را به سمت خود
گرفت نوح(ع) از غرق شدن ترسید. پس
پروردگارش را خواند که پروردگارا تمام دنیا را دور
زدم، در هیچ کجا این چنین احساس خطر
نکردم، اینجا کجاست؟ جبرئیل نازل شد و گفت:
«یا نوح فی هذا الموضع یقتل الحسین سبط
محمّدٍ خاتم الانبیاء و ابن خاتم الاوصیاء؛ای
نوح! در این محل نوه محمد(مصطفی(ص))
خاتم پیغمبران و فرزند خاتم اوصیاء (علی(ع))
کشته می شود.»
نوح(ع) گفت: قاتل او کیست؟ جبرئیل گفت:
قاتلش ملعون هفت آسمان و هفت زمین است.
پس نوح(ع) چهار بار او را لعنت کرد.(۸)
ج: گذر ابراهیم (ع) از کربلا
در روایت آمده که ابراهیم(ع) از کربلا عبور
کرد، در حالی که سوار بر اسب بود. اسب لغزید و
ابراهیم(ع) افتاد و سرش شکست و خون جاری
شد. ابراهیم(ع) استغفار کرد و گفت: خدایا! چه
خطایی از من سر زده است؟ جبرئیل نازل شد و
گفت: «یا ابراهیم ما حدث منک ذنبٌ ولکن
هنا یقتل سبط خاتم الانبیاء و ابن خاتم
الاوصیاء فسال دمک موافقه لدمه؛ ای
ابراهیم! گناهی از تو سر نزد ولکن در این محل
نوه خاتم پیامبران و فرزند خاتم اوصیاء (حسین
بن علی علیهما السلام) شهید می شود. پس
خون تو به موافقت خون او جاری شد.»
سؤال کرد: قاتل و کشنده او کیست؟ جواب
داد: ملعون اهل آسمان و زمین. و قلم بر لوح،
قاتل حسین را لعن کرد.پس خداوند به قلم وحی
کرد: تو به خاطر این لعن، سزاوار ستایش و
تحسین خواهی بود. آن گاه ابراهیم(ع)
دستهایش را بلند کرد و یزید را بسیار لعن کرد و
اسبش با زبان فصیح آمین گفت.(۹)
د: اسماعیل و خبر شهادت امام
حسین(ع)
در روایت آمده که حضرت اسماعیل
گوسفندانش در کنار شط فرات به چرا مشغول
بودند، روزی چوپانش خبر داد که گوسفندان چند
روزی است که از آب شط فرات نمی آشامند علّت
چیست؟ حضرت اسماعیل از خداوند متعال راز
مسئله را پرسید؟ جبرئیل نازل شد و گفت: ای
اسماعیل از خود گوسفندان بپرس زیرا آنها از راز
آن تو را خبر می دهند؟ اسماعیل(ع) خطاب به
گوسفندان فرمود: چرا از این آب نمی نوشید؟
«فقالت بلسانٍ فصیحٍ: قد بلغنا انّ ولدک
الحسین(ع) سبط محمد یقتل هنا عطشاناً
فنحن لانشرب من هذه المشرعه حزناً علیه؛
با زبان فصیح جواب دادند که به ما خبر رسیده
که پسر تو حسین نوه محمد(مصطفی) در اینجا
با لب تشنه شهید می شود پس ما به جهت
اعلام حزن و اندوه بر او از این آب نمی نوشیم.
آنگاه اسماعیل از قاتل حسین(ع) پرسید، گفتند:
قاتل او کسی است که اهل آسمان و زمین و
تمام مخلوقات او را لعن می کنند«فقال:
اسماعیل اللّهم العن قاتل الحسین(ع)؛(۱۰)پس
اسماعیل عرض کرد: خدایا کشنده امام
حسین(ع) را لعنت کن.»
هـ: گذر حضرت موسی(ع) به کربلا
در روایت آمده که حضرت موسی(ع) با
یوشع بن نون در بیابان مشغول گردش بود.
وقتی که به زمین کربلا رسید، کفشش پاره شد و
خاری در پایش فرو رفت و از آن خون جاری
شد. پس عرض کرد: پروردگارا! چه از من سر زد
(که برایم چنین پیشامدی کرد)؟ «فاوحی الیه
انّ هنا یقتل الحسین و هنا یسفک دمه فسال
دمک موافقهً لدمه؛ پس خداوند به او وحی کرد
که در اینجا حسین(ع) کشته می شود و خونش
ریخته می شود و خون تو به جهت همراهی
خون او جاری شد.»
عرض کرد: پروردگارا! حسین(ع) کیست؟
خطاب رسید که او نوه محمد مصطفی(ص) و
پسر علی مرتضی(ع) است. عرض کرد: قاتل
کیست؟ پس گفته شد: لعنت شده ماهیان دریاها،
حیوانات وحشی بیابانها و پرندگان هوا می باشد.
پس حضرت موسی(ع) دستهای خود را بلند
کرده بر (قاتل حسین) یزید لعن کرد و یوشع
آمین گفت و از آنجا گذشتند.(۱۱)
در حدیث دیگر آمده است که موسی(ع) از
خداوند خواست که به او علّت برتری امّت
محمد(ص) را بر سایر امتها بگوید. خداوند
فرمود: به ده خصلت است، از جمله داشتن
عاشورا است: «قال موسی یا ربّ و
ماالعاشوراء قال البکاء و التباکی علی سبط
محمّدٍ(ص) و المرثیه و العزاء علی مصیبه
ولد المصطفی؛ موسی عرض کرد که عاشور
چیست؟ خداوند فرمود: مقصود گریه یا تباکی
کردن و روضه خوانی و عزاداری بر مصیبت
فرزند مصطفی(ص) است.» ای موسی! هر
بنده ای از بندگان من که بر فرزند مصطفی در آن
روزگار گریه یا تباکی یا عزاداری کند حتماً در
بهشت جاودانه خواهد بود. و هر کس دارایی اش
را در راه محبت او به عنوان طعام یا به هر
عنوانی، درهم باشد یا دینار انفاق کند، دارایی اش
را در دنیا با برکت قرار خواهیم داد، آن طور که در
مقابل هر درهمی که داده، هفتاد درهم به او
عنایت خواهیم کرد و در قیامت او را مورد عفو
خویش قرار داده، گناهانش را می آمرزم.(۱۲)
و: فرود سلیمان(ع) در کربلا
مرحوم مجلسی نقل می کند که سلیمان(ع)
بر بساط در هوا سیر می کرد گذرش به سرزمین
کربلا افتاد. ناگهان باد سه بار او را دایره وار
چرخاند، به طوری که ترسید سقوط کند. آن گاه
باد آرام گرفت و بساط سلیمان(ع) در کربلا فرود
آمد. پرسید: چرا در اینجا فرود آمدی؟ «فقالت
انّ هنا یقتل الحسین(ع) فقال و من یکون
الحسین فقالت سبط محمّدٍ المختار و ابن
علیّ الکرّار؛ پس باد عرض کرد: به راستی
اینجا حسین(ع) کشته می شود. پس سؤال کرد:
حسین کیست؟ جواب داد: نوه(پیغمبر خاتم)
محمد برگزیده و پسر علی کرّار(حمله کننده به
دشمن) است. پرسید: چه کسی با او می جنگد؟
جواب داد: ملعون آسمان و زمین، یزید. پس
سلیمان(ع) دست به سوی آسمان بلند کرد و
لعن و نفرین بر او فرستاد و جن و انس آمین
گفتند: آن گاه باد بساط سلیمان(ع) را حرکت
داد.(۱۳)
ز: عیسی(ع) و یاران در کربلا
نقل شده که حضرت عیسی(ع) با یاران
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 