پاورپوینت کامل امام حسن عسکری (ع) از منظر دیگران ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امام حسن عسکری (ع) از منظر دیگران ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام حسن عسکری (ع) از منظر دیگران ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امام حسن عسکری (ع) از منظر دیگران ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

حسن بن علی بن محمد بن علی(ع) در
ماه ربیع الثانی (ششم یا هشتم یا دهم) سال
۲۳۰ یا ۲۳۱ هـ به دنیا آمد. مادر آن بزرگوار
از زنان صالحه و عارفه بوده است که به نام
حدیث، سلیل، و سوسن یاد شده است.(۱)

ولادت حضرت امسال همزمان شده
است با دورانی که هنوز غم تخریب مرقد
عسکریین (ع) بر آن سایه افکنده است و
دلهای شیعیان بلکه مسلمانان را داغدار
نمود، چرا که امام حسن عسکری(ع) نه تنها
در منظر شیعیان بلکه در دیدگاه علمای
اهل سنّت و شخصیت های جهان اسلام نیز
از جایگاه والا و با عظمتی برخوردار
است، آنچه پیش رو دارید نگاهی است
به شخصیّت امام حسن عسکری (ع) از
منظر دیگران.

۱ـ معتمد عباسی

نقل شده است که جعفربن علی الهادی
از معتمد درخواست کرد که او را به امامت
نصب کند و مقام برادرش امام عسکری(ع)
را بعد از ایشان به او واگذار نماید. معتمد
گفت: «منزلت و مقام برادرت مربوط به ما
نمی شود بلکه «انّما کانت باللّه عزّ و جلّ»
فقط از طرف خداوند عزیز و جلیل است و ما هر
چند در نابودی و پایین آوردن مقام آنها تلاش
کردیم، خداوند از این کار اباء دارد و هر روز بر
مقام و رفعت آنها افزود، از طریق حفظ و
نگهداری، و نیکو سکوت کردن و از طریق
(افزودن) علم و عبادت آنها، و امّا تو اگر در نزد
شیعیان برادرت منزلت و مقام او را داری، نیازی
به ما نداری، و اگر از چنان منزلتی برخوردار
نیستی و آن اوصافی را که برادرت داشت دارا
نیستی، از ما در این رابطه کاری ساخته
نیست.»(۲)

۲ـ طبیب دربار

بختیشوع المح طبیب معروف بود و در
زمان امام حسن عسکری(ع) طبیب دربار
عباسی نیز بود. روزی حضرت عسکری(ع)
نیاز به طبیب پیدا کرد از بختیشوع
درخواست کرد که یکی از شاگردان خود را در
محضر حضرت بفرستد، او به یکی از
شاگردان خود دستور داد که نزد امام حسن
عسکری(ع) برود و از مقام و منزلت آن
حضرت برای او نکاتی متذکر شد از جمله
گفت: «طلب منی ابن الرضا من یقصده
فصرالیه و هو اعلم فی یومنا هذا بمن تحت
السّماء…؛ ابن الرضا خواسته کسی نزد او
بفرستم (برای طبابت) پس تو نزد او
می روی در حالی که این مسئله را (بخوبی)
باید بدانی که در این زمان زیر آسمان از او
داناتر نیست، و آنچه به تو دستور می دهد
اعتراض نکن.»(۳)

۳ـ احمد بن عبید اللّه بن خاقان

احمد عامل جمع آوری خراج و مالیات
در منطقه قم بود، پدرش عبیداللّه بن خاقان
وزیر معتمد عباسی بود، خود احمد از ناجین
و دشمنان سرسخت اهل بیت(ع) به حساب
می آمد، او مأمور شد که گزارش کسانی از آل
ابی طالب را که مقیم سامرّا هستند و جایگاه
و منزلت آنان را نسبت به سلطان بنویسد،
پس او چنین گزارش داد: «در سامرّا ندیدم و
نشناختم مردی از خاندان علی را به مانند حسن
بن علی بن محمد بن الرضا(ع) و نشنیدم جز
سکوت و عفت و بزرگی و کرم او در نزل اهل
بیتش و تمام بنی هاشم، و همین طور همه او را
مقدّم می داشتند بر بزرگان، پیرمردان و رهبران
و وزراء و… بعد از این ارزش و مقام وی در نظرم
بزرگ آمد و فهمیدم که دوست و دشمن او را به
دیده احترام می نگرند.»

همین احمد نقل نموده که در مجلس
پدرم عبیداللّه بودم که دربان ها وارد شدند و
گفتند: ابن الرضا(ع) (یعنی امام عسکری(ع))
دم در است. پس پدرم با صدای بلند گفت:
به او اجازه ورود دهید، احمد گوید: از جسارت
دربانان که در نزد پدرم مردی را با کنیه (که
نشانه احترام اوست) معرفی نمودند با این که
در نزد او جز خلیفه یا ولی عهد یا فردی که
شاه عباسی معرّفی نموده بود با کنیه معرّفی
نمی کردند، پس دیدم مردی که قامت رسا و
صورت زیبا و جوان نورس بود وارد شد به
محضی که نگاه پدرم به او افتاد چندگام جلو
رفت، و هرگز ندیده بودم پدرم با فردی از
بنی هاشم و یا رهبران و یا ولی عهدها این
گونه رفتار کند. پس زمانی که او داخل شد
پدرم با او معانقه کرد و صورت و بازوی او را
بوسید و او را بر مصلّای خویش نشاند.
سپس احمد می گوید فردای آن روز بعد از
این که پدرم نماز خواند نزد او رفتم، گفت:
احمد حاجتی داری؟ گفتم: بلی، اجازه
می دهی سؤالی مطرح کنم؟ گفت: اجازه
داری پسرم هرچه دوست داری بگو. گفتم:
پدر! آن مردی که دیروز آمد که بود. که آن
همه تجلیل و احترام و تکریم نمودی و
گفتی: جانم و پدر و مادرم فدای تو باد؟ پس
گفت: او امام شیعیان، و ابن الرضا بود مدتی
ساکت ماند آنگاه گفت: پسرم اگر خلافت از
بنی عباس زائل شود هیچ کس از بنی هاشم
جز همین فرد مستحق آن نیست، زیرا او
بخاطر فضل و عفت، صیانت نفس، عبادت،
زهد، صلاحیت و رفتار زیبایش مستحق این
مقام است اگر پدر او را دیده بودی، می دیدی
که مردی بزرگوار، با جلالت، بهترین و
فاضلترین بود.»(۴)

۴ـ نویسنده معتمد عباسی

از ابی جعفر احمد القیصر البصری نقل
شده است که ما نزد آقایمان ابی محمد در
عسکر(سامرّا) بودیم پس خادم سلطان
(معتمد) وارد شد. عرض کرد: امیرمؤمنان!!
به شما سلام رسانده و گفته است، کاتب
(دربار) ما «انوش نی» می خواهد دو پسر خود
را پاکیزه کند، درخواست می کنیم از شما که
به نزد او بروی و برای سلامتی و بقای
فرزندان او دعا فرمایی. پس من دوست دارم
اکنون شما سوار اسب شده نزد او بروی و
این کار را انجام دهی. البته این زحمت را
برای آن به شما تحمیل کردیم که او
(نصرانی) خود گفته است: ما (دوست داریم)
با دعای بقایای نبوت و رسالت متبرک شویم
پس آن گاه آقای ما (حسن عسکری(ع))
فرمود: «الحمد للّه الّذی جعل النصاری
اعرف بحقنا من المسلمین؛ستایش خدای را
که نصاری را آگاهتر به حق ما از مسلمین
(این زمان) قرار داد.»(۵)

آنگاه حضرت فرمود: اسبی را برایم آماده
کنید، پس سوار شد تا بر «انوش» وارد شدیم،
در حالی که او سربرهنه و پابرهنه همراه با
عالمان و راهبان مسیحی در حالی که انجیل
را بر سینه نهاده بود، به استقبال آن حضرت
آمد و به امام عرض کرد: ای سید ما متوسّل
می شوم به سوی تو با این کتاب (انجیل) که
خود بر آن از ما داناتری، جز آن که گناه
جسارت زحمت خودت را بر من ببخشی
قسم به حق مسیح بن مریم و آنچه که از
انجیل از نزد خداوند آورده است ما از
امیرالمؤمنین(خلیفه) شما را درخواست
نکردیم مگر به این جهت که در انجیل (مقام
شما را) یافتیم مانند مقام مسیح در
پیشگاه الهی.

پس امام عسکری(ع) فرمود: «امّا ابنک
هذا فباق علیک و امّ الآخر فمأخوذ عنک
بعد ثلاثه ایامٍ ـ ای میّتاً ـ و هذا الباقی یسلم
و یحسن اسلامه و یتولّانا اهل البیت ؛ امّا
این پسرت باقی می ماند و اما دیگری از تو
گرفته می شود ـ یعنی می میرد ـ بعد از سه
روز و این که باقی می ماند، مسلمان می شود
و اسلامش نیکوست و ما اهل بیت را
دوست می دارد. پس انوش گفت: بخدا قسم
ای سیّد من سخن تو حق است، و براستی
مرگ این پسرم برایم آسان است، بخاطر
آنچه که از پسر دیگر گفتی که مسلمان
می شود و شما اهل بیت را دوست می دارد،
پس برخی از کشیشان پرسید چرا خود
مسلمان نمی شوی؟ انوش گفت: من
مسلمانم و مولایم این را می داند پس
مولای ما فرمود: راست می گوید و اگر نبود
که مردم می گفتند: ما خبر وفات پسرت را
دادیم و آنچنان که ما گفتیم واقع نشده، از
خدا می خواستم بقای فرزندت را.

انوش: من جز آن چه اراده کرده ای
نمی خواهم. ابوجعفر احمد می گوید: بخدا
قسم این پسر بعد از سه روز از دنیا رفت و
دوّمی بعد از یک سال مسلمان شد و با
ما نزد امام حسن(ع) تا وفات آن
حضرت بود.(۶)

روایت فوق سراسر عظمت امام حسن
عسکری(ع) را می رساند، هم می رساند که
مسیحیان به مقام و عظمت اهل بیت آگاهی
دارند، چرا که در انجیل عظمتی چون
مسیح(بلکه بالاتر) از آن برای آنها بیان شده
است و همین طور کاشف و بیانگر علم غیبی
آن حضرت است که از آینده افراد خبر
می دهد.و همین طور این نکته و درد را نیز
آشکار می سازد که افرادی با این همه
عظمت در بین مسلمین وجود داشته نه تنها
از علم و عظمت آنها استفاده نبردند، بلکه
آنان را با انواع اذیت و آزارها، رنج دادند و
تنها در مواردی که درمانده می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.