پاورپوینت کامل (۸)آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج) ۶۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل (۸)آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج) ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل (۸)آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج) ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل (۸)آموزه های اخلاقی در دعای حضرت مهدی(عج) ۶۷ اسلاید در PowerPoint :
۱۱
در هشتمین فراز از دعای امام عصر(عج)
چنین می خوانیم: «و املأ قلوبنا بالعلم و
المعرفه؛خدایا! دل های ما را از علم و معرفت
(دانش و بینش) آکنده و لبریز فرما.»
در این بخش از دعا سخن از اساس و ارکان
مهم ارزش ها به میان آمده، که هرچه بیشتر
کسب شود مقام انسان را والاتر و ارجمندتر
می سازد. تعبیر به «واملأ» (پر کردن و لبریز)
اشاره به این است که انسان تا می تواند باید
برای کسب علم و معرفت تلاش کند و به
تحقیقات علمی و بینشی در همه عرصه ها
پرداخته و در این راه سختکوش باشد و در این
راستا زمان و مکان را در نوردد، و سخت ترین
کارها را تحمّل نماید. آن گونه که پیامبر(ص)
فرمود: «زگهواره تا گور دانش بجوی». و نیز
فرمود: «علم را گرچه با مسافرت به سرزمین چین
باشد به دست آورید.» «و اگر مردم می دانستند که
ارزش علم چقدر زیاد است، آن را گرچه با خون دل،
و رفتن به اعماق دریاهای عظیم می آموختند.»(۱)
مسأله دیگر در این فراز از دعا، موضوع
معرفت و شناخت است، که ما از آن به بینش
تعبیر می کنیم، علم خشک و بی هدف، هرگز
کارساز نیست، آنچه که علم را بارور و هدفمند و
جهت دار می کند، معرفت و بینش است، شناخت
همچون چراغی است که مسیر حرکت علم را
روشن نموده، و آن را از ره روی در کژراهه ها و
سقوط در چاه و درّه ها حفظ کرده، و به مقصود و
مطلوب می رساند. و بهتر این است که بگوییم
علم و معرفت دو مقوله مکمّل همدیگر هستند،
و هر کدام بدون دیگری ناقص خواهند بود، این
دو مانند دو بال و پر پرنده ای که موجب پرواز
می شوند، و با یک پر و بال نمی توان پرواز کرد، و
به عبارت روشن تر علم بیشتر با عقل و تفکّر
رابطه دارد، ولی معرفت بیشتر با دل و عشق و
عواطف آگاهانه سروکار دارد. تا آنجا که گفته اند:
nbsp;عالمان از گناه توبه کنند
nbsp;عارفان از عبادت استغفار
بر همین اساس امام صادق(ع) فرمود:
«عارف، شخصش با مردم است، ولی قلبش
(شخصیتش) با خدا است، که اگر قلب او به
اندازه یک چشم به هم زدن از خدا غافل گردد بر
اثر عشق و شوق شدید به خدا (که بر اثر غفلت، به
درد فراق گرفتار شده) می میرد.»(۲) چنان که
گفته اند:
nbsp;ای دوست برو عشق زپروانه بیاموز
nbsp;کان سوخته را جان شد و فریاد نیامد
نقل می کنند به عنوان مثال: در مسأله
خداشناسی دوگونه راه وجود دارد. ۱ـ راه علمی
۲ـ راه عرفانی. در مورد اول انسان بر اثر
گسترش علم و دانش به دقایق و حکمت های
جهان آفرینش پی می برد، و بر خداشناسی خود
می افزاید، و در می یابد که ممکن نیست آن همه
شگفتی ها خود به خود و تصادفی ایجاد شده
باشند. ولی در مورد دوم (راه عرفانی) علاوه بر
این که از علم بهره می گیرد، روح خود را بر فراز
علم به پرواز در می آورد، و بر اثر ریاضت علمی و
پرهیز دل را آیینه ذات پاک خدا می کند، و همه
ذرات وجودش خدا بین می گردد، چنان که گویند:
از عارفی ربّانی پرسیدند: چونی؟ در پاسخ گفت:
«به مقامی رسیده ام که همه چیز از ستارگان و زمین و
باریدن باران و برف، و… به میل من انجام می شود، و
با خواست من صورت می گیرد.» پرسش گران
می دانستند که او آدم وارسته ای است و دروغ
نمی گوید، لذا از او پرسیدند: چگونه همه چیز به
میل تو انجام می شود؟ در پاسخ گفت: «من آنچه
را خداوند بخواهد همان را می خواهم، و آنچه را او
نخواهد، آن را نمی خواهم، بنابراین خواسته خدا
خواست من و خواست من خواست خداست» این
پاسخ نشانگر اوج معرفت است، که از مقام علم
بالاتر خواهد بود.
مرحوم عارف سالک شیخ رجبعلی خیاط
اسمش را با زحمت می نوشت، ولی چنان آیات
قرآن را تفسیر و روایات را معنی می کرد که همه
مات و مبهوت می شدند. چرا؟ چون اهل دل و
عرفان بود و بر همین اساس با باطن قرآن انس
عجیبی داشت و از آن بهره های عمیق می گرفت
که از علم خشک تنها چنین بهره گیری ممکن
نیست.
مثال دیگر در فرق بین عالم و عارف را
می توان چنین ترسیم کرد: عالم می خواهد از
نهری عبور کند، به دنبال پل می گردد، ولی تا او
بیاید و پل را پیدا کند، عارف (که دیوانه حق و
عاشق است) دیوانه وار به آب زده و سریع تر به
مقصد می رسد.
nbsp;مذهب عاشق ز مذهب ها جداست
nbsp;عاشقان را ملّت و مذهب جدا است
با این اشاره نظر شما را به توضیح فراز
مذکور از دعای امام عصر(عج) جلب می کنیم:
ارزش عقل و خردگرایی
عقل و تعقل و خردورزی از پایه ها و
مایه های اصلی علم و معرفت است، که اگر آن
نباشد هرگز نمی توان به علم و معرفت رسید، و
یا از علم و معرفت بهره مند شد، خداوند هیچ
نعمتی را که برتر از عقل باشد به بشر نداده
است، عقل چراغ تابان بر سر راه علم و معرفت و
هدایت است، عقل رکن اساسی برای ترقّی و
رشد به سوی قلّه عظمت انسانیت است. بر
همین اساس در جوامع حدیثی اسلام، قبل از
علم و معرفت، سخن از عقل و ضد آن و جهل
به میان آمده است(۳) و در قرآن مسأله تعقل و
تدبّر بسیار تأکید شده است. تا آنجا که یازده بار با
استفهام سرزنش آمیز فرموده: «افلا تعقلون؛(۴)
آیا عقل خود را به کار نمی اندازید؟ آیا در کارها
نمی اندیشید؟» و در نکوهش بت پرستان
می فرماید: «افٍّ لکم و لما تعبدون من دون
اللّه افلا تعقلون؛(۵) اف بر شما و بر آنچه جز
خدا می پرستید، آیا تعقل و اندیشه نمی کنید؟.» و
از زبان دوزخیان که در دوزخ افتاده اند می گوید
آنها می گوید: «لوکنّا نسمع او نعقل ماکنّا فی
اصحاب السّعیر؛(۶) اگر ما گوش شنوا داشتیم یا
تعقّل می کردیم، در میان دوزخیان نبودیم.»
در روایات اسلامی نیز سخن پیرامون ارزش
تعقّل بسیار است که در اینجا تنها به ذکر دو
مورد بسنده می شود.
۱ـ رسول خدا(ص) فرمود: «خداوند به
بندگانش چیزی را برتر از عقل عطا نکرده است،
زیرا خوابیدن خردمند از شب زنده داری جاهل بهتر
است، و در خانه ماندن عاقل از سفر(حج و جهاد)
جاهل بهتر است، خداوند پیامبرش را جز برای
تکمیل عقل مبعوث نکرد…»(۷)
۲ـ امام کاظم(ع) به هشام فرمود: «خداوند
برای مردم دو حجّت دارد، حجت آشکار و حجت
پنهان، حجّت آشکار، رسولان و پیامبران و
امامان(ع) هستند، و حجت پنهان عقل مردم
می باشد.»(۸) نتیجه این که برای رسیدن به علم
و معرفت که در دعای مذکور امام عصر(عج)
آمده، مسأله تعقل و اندیشیدن از ارکان آن است،
و رابطه تنگاتنگ با علم و معرفت داشته و این
سه تکمیل کننده همدیگر می باشند.
ارزش مقام علم و علما
در اسلام و همه ادیان آسمانی تحریف
نشده، برای علم و علما، ارزش بسیار و فوق
العاده ذکر شده است. در قرآن آیات متعددی
بیانگر این مطلب است از جمله می فرماید:
«یرفع اللّه الّذین آمنوا منکم و الّذین اوتوا
العلم درجاتٍ؛(۹) خداوند کسانی را که ایمان
آورده اند و کسانی را که علم به آنها داده شده
درجات عظیم می بخشد.» و نیز می فرماید: «و
من یؤت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً؛(۱۰) و به
هر کس که دانش داده شده خیر فراوانی داده
شده است.»
و در گفتار پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع)
در موارد بی شماری سخن از اوج ارزش علم و
علما و دانش به میان آمده که نظر شما را به ذکر
چند نمونه جلب می کنیم:
امام صادق(ع) فرمود: «انسان های کامل دو
دسته اند: ۱ـدانشمند ۲ـ شاگرد دانشمند. و افرادی
که از این دو دسته نیستند، زندگیشان پوچ و بر باد
است.»(۱۱) رسول خدا(ص) فرمود: «اذا کان یوم
القیامه وزّن مداد العلماء بدماء الشّهداء
فیرجّح مداد العماء علی دماء الشّهداء؛(۱۲)
وقتی روز قیامت برپا می شود، مرکّب قلم
دانشمندان را با خون شهیدان راه خدا، وزن
می کنند و می سنجند، مرکّب قلم دانشمندان بر
خون شهیدان سنگین تر و برتر خواهد شد.»
امام صادق(ع) فرمود: «عالمٌ ینتفع بعلمه
افضل من سبعین الف عابدٍ؛(۱۳) ارزش
دانشمندی که از علم خود بهره ببرد(و یا دیگران
از علمش بهره مند شوند) برتر از ارزش هفتاد
هزار عابد است.»
نیز فرمود: «برتری دانشمند بر عابد بی دانش،
همانند برتری درخشش ماه شب چهارده بر نور
ستارگان است.»(۱۴)
نتیجه این که علم که ضد آن جهل است،
نور درخشانی برای انسان است، و به عکس
جهل و نادانی موجب ظلمت و گمراهی انسان
می شود. باید با کسب نور علم و در پرتو آن، بر
کمالات خود بیفزاییم، و چراغ بدست، تاریکی ها
را از سر راه خود دور کرده تا به چاه ضلالت
نیفتیم. و طبق دعای فوق، آنچه می توانیم بر
علم خود بیفزاییم به گونه ای که قلوب خود را
سرشار از علم کنیم تا انوار علم بر همه زوایای
صفحه قلب و روح و روان ما بتابد، که در این
صورت می تواند آیینه جمال الهی شود. علمی که
آمیخته با عقل و عرفان باشد و گرنه موجب
ترقی نخواهد شد. چنانکه لقمان در پرتو انوار
علم و عقل به مقام عالی حکمت رسید، و
خداوند او را حکیم خواند و فرمود: «و لقد آتینا
لقمان الحکمه؛ ما به لقمان حکمت عطا
کردیم.» که به فرموده امام کاظم(ع) منظور از
این حکمت فهم و عقل است.(۱۵)
در تأیید این مطلب نظر شما را به دو
داستان زیر جلب می کنم:
۱ـ سلیمان دیلمی از پدرش نقل می کند که
گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: فلان کس
از نظر عبادت و دین و فضل در سطح بالا است،
آن حضرت پرسید: عقلش چگونه است؟ گفتم
نمی دانم، فرمود: پاداش الهی به اندازه عقل به
افراد داده می شود، مردی در بنی اسرائیل در
جزیره بسیار خوش آب و هوا و سبززار مشغول
عبادت بود، یکی از فرشتگان خدا او را از نزدیک
دید، فریفته عبادت او شد(خیال کرد او در نزد
خدا بسیار پاداش دارد) عرض کرد: خدایا! پاداش
این بنده ات را به من بنمایان، خداوند به او نشان
داد، و آن مقدار را ناچیز شمرد. خداوند به او وحی
کرد، نزد آن عابد برو ساعتی همراه او باش، آن
فرشته به صورت انسانی نزد عابد آمد، عابد از او
پرسید: تو کیستی؟ او گفت مردی عابد هستم،
چون از مقام و عبادت تو در این مکان آگاه شدم،
آمدم با تو عبادت خدا کنم. پس آن روز را با او
بود. چون صبح شد فرشته به او گفت: «جای
بسیار پاکیزه و شادابی داری که فقط برای عبادت
خوب است.» عابد گفت: اینجا خوب است، ولی
یک عیب دارد. فرشته گفت آن عیب چیست؟
عابد گفت: «خداوند یک چهارپایی ندارد، اگر او
خری می داشت و در اینجا می چرانیدم بسیار خوب
است، به راستی حیف است که این علف ها از بین
بروند.» فرشته گفت: آیا پروردگارت الاغی ندارد؟
عابد گفت: اگر خدا خری می داشت چنین علفی ضایع
نمی شد. در این هنگام خداوند به فرشته چنین وحی
کرد:«من آن عابد را به اندازه عقلش پاداش
می دهم.»(۱۶)
۲ـ نظیر این مطلب از امام باقر(ع) روایت
شده که حضرت موسی(ع) مردی از بنی اسرائیل
را دید که سجده های طولانی می کند، و بسیار
خاموش است (و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 