پاورپوینت کامل مشعل معرفت زندگی، اندیشه و اخلاق علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مشعل معرفت زندگی، اندیشه و اخلاق علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مشعل معرفت زندگی، اندیشه و اخلاق علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مشعل معرفت زندگی، اندیشه و اخلاق علامه شهید حاج سید مصطفی خمینی (ره) ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
۳۷
حلقه وصل
رژیم که از ادامه مبارزات امام ترسیده بود، تصمیم گرفت برای پایان بخشیدن به این قیام رهبری آن را دستگیر نماید . لذا در
اقدامی نابخردانه در ساعت سه بعد از نیمه شب پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ ه . ش ماموران شاه شبانه از بام و دیوار به خانه قائد
بزرگ اسلام یورش بردند و آن حضرت را بازداشت نمودند و با سرعت هرچه تمام تر به تهران منتقل کردند . آنان در این خیال خام
بودند که با دستگیری امام، نهضت اسلامی خاموش خواهد گشت، اما یاران او کوشیدند بیش از پیش به قیام اسلامی شتاب
بخشند که در این میان فرزند ارشد ایشان یعنی حاج آقا مصطفی نقش ویژه ای بر عهده داشت . بعد از لحظه دستگیری که این
شهید از فراز بام خانه شاهد و ناظر جریان دستگیری حضرت امام بود، تحت تاثیر احساسات شدید از ارتفاع پنج متری خود را به
داخل کوچه افکند و کوشید تا از بردن پدرش جلوگیری کند، اما موفق نشد . رهبر انقلاب در این لحظه متوجه گردید که یکی از
ماموران رژیم می خواهد به سوی فرزندش شلیک کند، لذا به مصطفی اشاره کرد از ماشین حامل او دور شود . حاج آقا مصطفی
قبول کرد، ولی در جهت افشاگری با تمام نیرو فریاد زد: «مردم خمینی را بردند . . .» با شنیدن این عبارت همسایگان از خواب
برخاسته و شتابان به سوی خانه قائد بزرگ رفتند و از منزل آقا تا چهار راه بیمارستان (شهدای کنونی) اهالی قم اجتماع نمودند .
در صبح پانزدهم خرداد حاج آقا مصطفی ضمن آنکه انبوه جمعیت معترض و نگران را به هوشیاری و آرامش فرا می خواند، تصمیم
می گیرد توطئه جدید رژیم منفور شاه را خنثی سازد، او مصمم به پیمودن راه پدر شد و یک حرکت اعتراض آمیز را سامان دهی کرد
. ایشان در پیشاپیش جمعیت به سوی حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) حرکت نمود . این خیزش خودجوش چون
آذرخشی فضای اختناق آلود قم را روشن کرد و از معابر و کوچه های قم مؤمنان مشتاق رهبر به سوی حرم آمدند . حاج آقا
مصطفی که رسالت پدر را بر دوش کشیده بود، برفراز منبر رفت و راجع به دستگیری رهبر سخنرانی کرد و در صحن مطهر،
رهبری تظاهرات را عهده دار گردید . در ضمن تلاش نمود تا احساسات خشمگین مردم را کنترل نماید که مبادا خونی بر زمین
ریخته شود، تجمع اعتراض آمیز مردم با سخنان حجه الاسلام والمسلمین طاهری خرم آبادی و آیت الله یوسف صانعی ادامه پیدا
می کند . حضرت آیه الله صانعی در این باره گفته است: در صحن مطهر منبری گذاشته بودند . . . گاه و بی گاه با مردم صحبت
می کرد . . . برخی از ماموریتها را در همان زمان با همه خطرها به بنده می دادند و بنده واسطه بین ایشان و بیت مرحوم آیت الله
العظمی سید احمد زنجانی بودم که مردم آنجا جمع شده بودند تا راجع به قضیه تصمیم بگیرند . (۱) یکی از شاهدان عینی، ماجرای
مزبور را چنین توضیح می دهد: شهید حاج آقا مصطفی روبروی ایوان آیینه در صحن، روی یک منبر کوتاهی نشسته ومردم او را
احاطه کرده بودند . در این هنگام نیروهای نظامی از هوا و زمین در خیابانهای قم به مردم حمله می کردند و رفت و آمد به بیت
آیت الله زنجانی برای تعیین تکلیف ادامه داشت، تا اینکه شیخ اسماعیل ملایری از سوی مراجع تقلید پیغام داد که مردم تا دستور
بعدی به سوی خانه های خود بروند . حاج آقا مصطفی با شدت ناراحتی و گریه از مردم تشکر کرد و افزود: من از شما مردم خوب و
غیرتمند قم که به مناسبت بازداشت پدر پیرم این همه ناراحت و نگران هستید و چنین احساساتی را ابراز می دارید سپاسگزارم!
این ادامه حضورتان در صحنه ها سبب می شود که پدرم زودتر آزاد شده و به خدمت شما بیاید! (۲)
مردم بی اختیار گریستند و با توصیه حاج آقا مصطفی پراکنده شدند . با این حرکت مردمی که به رهبری فرزند برومند حضرت
امام خمینی انجام شد، سرانجام رژیم سفاک پهلوی خود را در تنگنا دید و جز توسل به قوای نظامی و کشتن مردم بی دفاع
چاره ای ندید . درباره نقش برجسته آن شهید در نخستین روزهای نهضت، حاج سید احمد خمینی (ره) خاطر نشان ساخته است
در آغاز مبارزات، بسیاری از مسؤولیتهای پخش اعلامیه ها و رساندن اخبار به امام، گرفتن اعلامیه و تشکل دوستان از سراسر
کشور و به طور کلی مسایل حساس مبارزه به دست ایشان (حاج آقا مصطفی) انجام می گرفت . همیشه سعی می کرد که واقعیتها
را به آگاهی امام برساند که امام در فرصتهای مقتضی و مناسب تصمیمات لازم را در زمینه های لازم اتخاذ فرمایند . (۳) آن روز که
موج خبر بازداشت امام ایران را در غمی جانگاه فرو برده بود و همه نگران سرنوشت رهبرشان بودند، آنچه در آن فضای حزن آلود
بارقه امید می نمود، چهره حاج آقا مصطفی بود که می کوشید زیر بار سنگین اندوه و نگرانی خم به ابرو نیاورد و برای گسترش و
استمرار نهضت مصمم و استوار بماند .
در دوازدهم مرداد سال ۱۳۴۲ ه . ش که ساواک امام را از زندان تهران به منزل خصوصی انتقال داد، شهید حاج آقا مصطفی
خمینی موفق گردید که با ایشان در ارتباط باشد و چون سیل جمعیت مشتاق برای دیدار با امام به سوی داودیه (محل استقرار
امام) حرکت کرد، ساواک دچار هراس گردید و سرانجام، دیدار امام را ممنوع نمود و تنها نزدیکان و از جمله حاج آقا مصطفی حق
رفت و آمد داشتند . سه روز بعد حضرت امام به منزلی در قیطریه منتقل گردید و آنجا تحت نظر مامورین ساواک قرار گرفت . از
این تاریخ، نقش بارز آیت الله سید مصطفی خمینی ابعاد تازه ای به خود گرفت، زیرا لازم بود گزارش مربوط به امت مسلمان را به
رهبر قیام و تصمیمهای رهبری نهضت را به آنان انتقال دهد . در گزارش ساواک (۲۵ مرداد ۱۳۴۳) چنین می خوانیم: پسر آیت الله
خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس می باشد، چون مشارالیه می تواند با پدرش ملاقات نماید، از این لحاظ رابط بین
پدر و افراد مخالف دولت است . (۴) وی این ارتباط را با فراست و درایت انجام می داد و دقت می کرد به گونه ای عمل کند که مبادا
عوامل رژیم این حلقه وصل بین امت و امام را قطع نمایند . با این وجود تلاشهای حاج آقا مصطفی رژیم را به تنگ آورد; نصیری که
در آن موقع رئیس شهربانی و فرمانده نظامی تهران بود، روزی وی را احضار نمود و خطاب به او گفت: ما
نمی خواهیم وضعی پیش آید که شما را دستگیر کنیم . گزارشهای پی در پی چنین نشان می دهد که دارای رفتار مشکوکی بوده و
با عناصر ناراحت و روحانیان مخالف تماسهایی دارید . چنانچه در این شیوه خود تجدید نظر نکنید با عکس العمل شدیدی از سوی
مقامات مربوطه روبرو خواهید شد! که البته روح بزرگ و تزلزل ناپذیر ایشان قوی تر و عمیق تر از این بود که با این گونه تهدیدات
متزلزل شودو دست از آن وظایف مهم و رسالت خطیر بردارد . حاج آقا مصطفی در مدت حصر پدر در تهران، دایم بین قم و این
شهر در رفت و آمد بود و جالب اینکه عاشقان حضرت امام حاضر بودند، تمامی امکانات را در اختیار او قرار دهند، ولی وی این
ترددها را با اتوبوس انجام می داد و این رفتار بیانگر زهد و ساده زیستی آن عالم بزرگوار بود . (۵)
شخصیت این شهید در تحریک مردم به سوی قیام و مبارزه با رژیم تاثیر داشت، به همین جهت ماموران ساواک از حضورش در
اجتماعات بیمناک بودند و می کوشیدند تا از آشکار شدن وی در ملا عام ممانعت به عمل آورند . در ماجرای رحلت اندوهبار حضرت
آیه الله بهبهانی ایشان در تشییع جنازه آن فقید سعید شرکت کردند . مردم با دیدن فرزند امام شعار: «خمینی بیت شکن ملت تو را
می خواهد» سر دادند، در همانجا عوامل ساواک آیت الله شهید را دستگیر نمودند که به دلیل ازدحام جمعیت و هجوم شدید مردم،
ایشان را به داخل مغازه ای برده و کرکره آنرا پایین کشیدند و مردم را متفرق نمودند . سپس حاج آقا مصطفی را از آن منطقه دور
نمودند و تهدید کردند: حق ندارید در چنین مراسمی شرکت کنید . (۶)
نقمت یا نعمت
سرانجام امام خمینی در تاریخ پانزدهم فروردین سال ۱۳۴۳ از حصر آزاد گردیده و به قم تشریف بردند . مردم از تمام نقاط ایران
برای دیدن رهبر خویش به سوی قم می رفتند، بیت رهبر نهضت شب و روز بر روی ملاقات کنندگان باز بود . امام گاه به گاه به
میان مردم می آمدند، حاضران با مشاهده سیمای ایشان ضجه می زدند و اشک شوق می ریختند و
صلوات می فرستادند . در این میان هیچ کس به اندازه حاج آقا مصطفی جنب و جوش نداشت، زیرا باید از مهمانان پذیرایی می کرد
و ملاقاتها را تنظیم می نمود و برخی حرکات مشکوک را کنترل می کرد . در ۲۱ فروردین همین سال امام در بین دانشجویان
سخنرانی کرد و طی بیاناتی رژیم را سخت مورد حمله قرار داد و تاکید نمود: خمینی را اگر دار بزنند، تفاهم نخواهد کرد! حاج آقا
مصطفی بلافاصله تصمیم گرفت این سخنرانی را تدوین و انتشار دهد، زیرا رژیم می خواست به جامعه چنین وانمود نماید که امام با
دستگاه به تفاهم رسیده است، اما مفاد این مطالب خنثی کننده تبلیغات منفی ساواک بود .
با تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا و شورای ملی، مرحله تازه ای از مبارزات امام خمینی بر علیه رژیم منفور پهلوی و
استکبار جهانی آغاز شد، زیرا این توطئه نابودی حاکمیت ملت و استقلال ایران را در پی داشت . عوامل ساواک کوشیدند تا این
خبر در مطبوعات منعکس نشود، اما نسخه ای از نشریه داخلی مجلس که این مصوبه ننگین در آن درج شده بود به دست امام
رسید . امام با مطالعه آن از خیانت رژیم آگاه شد و تصمیم گرفت این خیانت شوم را به آگاهی مردم برساند . عوامل دستگاه
طاغوت کوشیدند از طریق فردی که مورد وثوق بود و از سویی چهره ای بی طرف و موجه داشت، یعنی حسن مستوفی (پسر خاله
امام)، رهبر نهضت را از حمله به امریکا و ایجاد جو ضد امریکایی در محیط مذهبی ایران برحذر دارد، این شخص که موفق نگردید
با امام ملاقات کند، بناچار با حاج آقا مصطفی دیدار نمود و به وی تاکید کرد که تهدیدهای حکومت را به آگاهی پدر برساند، در
برابر این تهدیدات ملوکانه که توسط حسن مستوفی بیان شد، آیت الله مجاهد حاج سید مصطفی خمینی با قاطعیتی که از
پدرش به ارث برده بود خاطرنشان ساخت که آیت الله خمینی هر جور که صلاح بداند به وظیفه خود عمل می کند و این گونه
حرفها هم نمی تواند ایشان را در اجرای رسالتی که به عهده دارد به تجدید نظر وادارد . (۷)
امام خمینی (قدس سره) در تاریخ چهارم آبان ۱۳۴۳ (مطابق بیستم جمادی الثانی سال ۱۳۸۳ (مصادف با سالروز ولادت حضرت
زهرا و نیز تولد خود) سخنرانی افشاگرانه خویش را در ارتباط با این مصوبه ذلت بار در جمع اقشار مختلف قم ایراد کردند . کمتر از
ده روز پس از بیانات قائد بزرگ یعنی در سیزدهم آبان همین سال شهر قم در اشغال نظامیان دژخیم قرار گرفت و مردم مشاهده
کردند که هیچ کس اجازه سر بیرون آوردن از خانه خود را ندارد . در سحرگاه همین روز، خانه امام به محاصره صدها کماندوی
چترباز درآمد، ایشان را دستگیر و مستقیما به فرودگاه مهرآباد انتقال داده و از آنجا با یک هواپیمای باری ابتدا به استانبول و سپس
به بورسای ترکیه تبعید نمودند . (۸)
بعد از دستگیری مجدد حضرت امام و تبعیدش به ترکیه وظیفه سنگینی بر دوش حاج آقا مصطفی سنگینی می کرد . رژیم با تمام
قدرت کوشید تا با دور کردن رهبر نهضت از مردم، چراغی را که او برافروخته بود خاموش کند . آن شهید لازم دید با این ترفند تازه
دستگاه ستم مبارزه کند و تصور خلا رهبری را باطل نماید و مردم را همچنان در صحنه ستیز با ظلم نگه دارد . در راستای این
رسالت دشوار تلاش کرد تا آیات عظام و مدرسین عالیمقام حوزه را از نقشه شوم دشمن آگاه سازد; بدین منظور در ساعت ده صبح
همین روز، در منزل حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی دستگیر و روانه تهران – زندان قزل قلعه – شد .
در چهاردهم آبان ۱۳۴۳ پس از یک بازجویی مفصل، قرار بازداشت موقت برای وی صادر گردید، اما او در زیر قرار بازداشت خود،
نوشت: «بسمه تعالی، به اصل قرار و کیفیت بازداشت و به قرار بازداشت کننده معترضم سید مصطفی خمینی .» (۹)
وقتی حضرت امام از دستگیری و حبس حاج آقا مصطفی مطلع گردید خرسند شد و فرمود: زندان جهت ورزیدگی و آمادگی او
برای آتیه خیلی مؤثر خواهد بود . (۱۰) در بازجوییهای حاج آقا مصطفی نکات جالبی دیده می شود، زیرا در وهله اول از موضع گیری
امام دفاع مردانه ای کرد . نکته دوم این بود که پیش نویس اعلامیه اصلاح شده ای از امام در دست ایشان پیدا شد که بیانگر رازداری
حاج آقا مصطفی و اعتماد امام به وی بود . وقتی می خواستند ایشان را به تهران ببرند، مامورین خیلی هراس داشتند همان طور
که در مورد پدرش چنین رفتاری را از خود بروز دادند . حاج آقا مصطفی برای دوستان خود نقل کرده بود: هنگامی که در ماشین
نشستم، آنها خیلی مشوش و مضطرب بودند ولی من از همان آغاز حرکت به صندلی ماشین تکیه زدم و خوابیدم و از خواب بیدار
نشدم تا اینکه ماشین به تهران رسید و آنها مرا بیدار کردند . ! (۱۱)
حاج آقا مصطفی به مدت ۵۷ روز در سلول انفرادی به سر برد، او در این شرایط سخت و حساس که برای نهضت اسلامی پیش آمده
بود، برای اینکه دشمن به مقصد منفور خویش نرسد و ارتباط بین امام و مردم قطع نشود، در اولین فرصت ممکن حاج آقا شهاب
الدین اشراقی را وکیل کرد تا امور مالی امام و اخذ و توزیع وجوهات شرعی را بر عهده بگیرد . بدین وسیله هم ارتباط مردم با بیت
امام دوام یافت و هم طلاب و مبلغان نهضت اسلامی با رهبری قیام مرتبط گردیدند . (۱۲)
البته خاطر نشان می گردد که امام در وکالت نامه ای که از ترکیه برای حاج آقا مصطفی فرستاد، ایشان را وکیل در توکیل گردانید .
در این وکالت نامه آمده است: نورچشم محترم که مورد وثوق اینجانب است، وکیل است از طرف حقیر در کلیه امورم آنچه از وجوه
از قبیل سهمین مبارکین مطالب هستم به ایشان بدهند و برای تامین شهریه طلاب قم وکیل هستند، در اخذ دستگردان سهمین
مبارکین و هر نحو وجهی که باید به من برسد و اعطا به معال مقرر خود و وصی این جانب هستند . (۱۳)
آیت الله مصطفی خمینی به دلیل رفتار خاصی که داشت در زندان، هم بندهای خود را تحت تاثیر قرار داد و با خلق و خوی خود
الگویی شد برای زندانیان . یکی از افرادی که همراه ایشان در حبس به سر می برده می گوید:
با اینکه در سن جوانی بودند، بسیار شخصیت گیرایی داشتند، با اعتماد به نفس که ناشی از توکل بی چون و چرای ایشان به خداوند
بود، هرگز در هنگام شنیدن خبرهای ناگوار بیرون، نشانه ای از نگرانی در ایشان ندیدم . با هر زندانی صرف نظر از اعتقادی که
داشت، برخوردی بسیار صمیمانه داشتند . بیشتر اوقات خود را به قرآن خواندن می گذراندند . پاکتهای میوه را جمع می کردند و
با مدادی که من به زحمت به دست آورده بود
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 