پاورپوینت کامل مدیریت از دیدگاه امام رضا(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مدیریت از دیدگاه امام رضا(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدیریت از دیدگاه امام رضا(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مدیریت از دیدگاه امام رضا(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
الف: ضرورت مدیریت
مطالعه در تاریخ زندگی بشر و روابط اجتماعی، ضرورت این اصل
را به اثبات می رساند و مؤید این واقعیت است که اصل مدیریت لازمه هر جامعه
می باشد و هرکجا افرادی جمع شده اند تا زندگی خویش را بر اساس همکاری و تعاون
تکمیل کنند نیاز به مدیر در رأس برنامه های آنان قرار گرفته است و این ویژگی
محور و موضوع حرکت ها و تلاش های آنان بوده است، فضل بن شاذان نیشابوری می گوید
درباره ضرورت مدیریت از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود:انّا لانجد فرقه من الفرق و
لاملّه من الملل بقوا و عاشوا الّا بقیّم و رئیس لما لابدّ لهم منه فی الامر
الدین و الدنیا؛(۳) به درستی که ما در بررسی احوال بشر هیچ گروه و فرقه ای را
نمی یابیم که در زندگی موفق و پایدار باشد مگر بوجود سرپرستی که امور مادی و
معنوی (دین و دنیای) آنان را مدیریت نماید، هیچ مکتبی به این روشنی اهمیت
مدیریت و رهبری را بیان نکرده که سعادت و پایداری یک ملت را در زندگی دنیوی و
امور دینی مرهون آن بداند.
آن حضرت در جای دیگر در سخنی جالب، والی مسلمین و مدیر امت
مسلمان را به ستون خیمه تشبیه کرد و فرموده اند: اما علمت انّ والی المسلمین
مثل العمود فی وسط الفسطاط من اراده اخذه؛(۴) آیا نمی دانی که والی مسلمانان
همچون ستون میان خیمه است (که اولاً تمام بار سقف بر روی آن استوار است و
ثانیاً مانند نقطه مرکزی دایره شعاعش نسبت به همه جوانب یکسان است) به طوری که
هر کس در هر زمان و از هر طرف که اراده کند به او دسترسی خواهد داشت.
امام اگرچه شرط غلبه بر مشکلات را توفیق الهی می داند ولی
تأکید می نماید این باور کفایت نمی کند و باید مدیر برای حلّ دشواری ها تلاش
کند:
من سأل التوفیق و لم یجتهد فقد استهزء بنفسه؛(۵) کسی که
توفیق از خداوند بخواهد ولی کوشش نکند(که برناهمواری ها غلبه یابد) خود را مورد
استهزاء قرار داده است.
مشروعیّت مدیر
در بینش شیعه ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت
جستجو کرد، البته منظور این نیست که این موضوع مهم را در سطح یک مدیریت اجتماعی
و سیاسی پایین آوریم، بلکه رهبری امام خیلی والاتر از مسایل اجرایی، اداری و
اجتماعی است، اما شجره طیّبه امامت که ریشه در وحی دارد و از نور نبوت تغذیه
می گردد و از جویبارهای عصمت استفاده می کند، شاخه های سرسبز، نشاط آور و
فرح انگیز خود را بر جامعه بشری می افکند و مدیریت یکی از شاخه های این درخت
شکوهمند، تناور و با صلابت است.
مدیریت را اگر این گونه ارتقا دهیم و با امامت مرتبط
نمائیم، عوارض و آفاتش کاسته می گردد، حضرت امام رضا(ع) امامت را اساس
اسلام حیات بخش می داند: انّ الامامه اسّ الاسلام
النامی.(۶) مشروعیت مدیریت در جامعه به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و
هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت ها و خواص خود را از دست می دهد.
حضرت امام رضا(ع) در این باره فرموده اند:
«بوسیله امام نماز و زکوه، روزه، حج و جهاد تمام و خراج و
صدقات افزون و حدود و احکام اجرا، مرزها و مناطق حفظ می گردد.»(۷) اگر کسی از
این ویژگی محروم باشد نه تنها اعمالش ناقص می باشد بلکه خود از حوزه اسلام خارج
است هرچند با نام مسلمان در جامعه اسلامی باشد زیرا پیامبر اکرم(ص) فرموده اند:
کسی که بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است.(۸)
حضرت امام رضا(ع) در تفسیر آیه «والسماء رفعها و وضع
المیزان»(۹) فرموده اند: میزان امیرالمؤمنین است، خدا او را برای مردم امام
(معین) کرده است، پرسیده شد: الّا تطغوا فی المیزان (در میزان سرکشی نکنید)یعنی
چه؟ امام فرمود: امام را نافرمانی نکنید، گفته شد: «اقیموا الوزن بالقسط» به چه
معناست، امام گفتند: امام را به دادگری برپا دارید (پیروی و یاری کنید) پرسیده
شد: ولاتخسروا المیزان یعنی چه امام پاسخ دادند: در حقوق امام کمی و کاستی روا
مدارید.(۱۰) در این حدیث میزان و وزن که در کلام وحی آمده به امام تفسیر گردیده
است در برخی آیات میزان در کنار کتاب قرار گرفته است.(۱۱)
از آن جا که «وزن» در کتب لغت شناخت
اندازه هر چیز است، مراعات حد تعادل و اعتدال و عدالت از
عبارت اقیموا الوزن بالقسطبدست می آید و این نکات رعایت عدالت را در تمام اقوال
و افعال انسان ثابت می کند(۱۲) و عدل یعنی چیزی را در جای خود قرار دادن چنانچه
حضرت علی(ع) فرموده اند: العدل یضع الامور مواضعها.(۱۳)
امیر مؤمنان عدل را پایه ای دانسته اند که استواری جهان به
آن وابسته است و عدالت را مایه پایداری مردمان معرفی کرده اند(۱۴) پس عدل محور
ضابطه تشکیل جامعه انسانی و سبب استواری زندگی جوامع است و هم در نظام هستی و
تکوین و هم در نظام تشریع این مشخصه مشاهده می گردد و این خود می تواند روشنگر
مفهوم سخن امام رضا(ع) باشد که چهره امام را به عنوان میزان در خلقت و جامعه
تبیین کرده اند.(۱۵)
آن حضرت فرموده اند: استعمال العدل و الاحسان موذن بدوام
النعمه…؛(۱۶) به کار بستن دادگری و نیکوکاری، عامل پایداری نعمت هاست.
مدیر و میزان
حضرت امام رضا(ع) می فرمایند: از جمله (دلیل های پیروی از
ولیّ امر) این است که هیچ کدام از فرقه ها و ملت ها دیده نمی شوند که جز به
داشتن سرپرست و رئیسی که به دین و دنیایشان رسیدگی کند، باقی مانده باشند. پس
در حکمت حکیم روانیست که مردم را از چیزی که ناگزیر باید داشته باشند و دوام و
قوامشان جز به آن میسّر نیست محروم سازد.
کسی که به راهنمایی او با دشمنان خود می جنگند و غنائم را
تقسیم می کنند و او نماز جمعه و جماعت آنان را برپا می دارد و از تعدّی ستمگران
بر دیگران جلوگیری می کند، دیگر این که چون آفریدگان بر حدّ محدودی قرار گرفته
و فرمان یافته اند که از این حد در نگذرند تا کارشان تباه نشود، این کار جز به
آن میسر نمی شود که برایشان امینی بگمارند، تا آنان را از تجاوز از حدّ و
درآمدن به ناحیه ای که برای ایشان ایجاد خطر کند باز دارد.(۱۷)
آری امام میزان و معیار پیاده کردن حق و عدل است، پس امین
اموال اشخاص و اعراض و نفوس است و چون بر کلّ مسایل اجتماعی و اقتصادی،
مبادلات، بازار، کارگاهها و مزارع نیک نظارت می کند تا ستم و بیدادی رخ ندهد و
غصب، بهره کشی، احتکار، گران فروشی، رباخواری و غبن و دیگر اسباب باطل پیش
نیاید.
در این حدیث حضرت امام رضا(ع) معیار و میزان بودن امام و
حاکم اسلامی را بطور کلّی برای تمامی بخش های جامعه در امور دینی و دنیایی بیان
می کنند، یعنی ضمن آن که مرز دیانت، حدودش، شیوه پیاده کردن آن، توسط امام مشخص
می گردد، امور دنیوی را با برنامه ریزی، ارائه ضوابط عدل و حق سامان می بخشد و
سعادت همگان را فراهم می سازد.
چون امام معیارهای درست جمع گرایی، زندگی اجتماعی و عوامل
استواری جامعه را به مردم می آموزد و آن ها را در متن جامعه عملی می سازد،
مردمان را در جامعه ای فداکار، صمیمی و قانون شناس و دادور بار می آورد و آنان
را از خودخواهی، سلطه جویی، سودجویی، ستم پیشگی و تجاوزکاری که از عوامل
پراکندگی،سستی و تزلزل در جامعه است باز می دارد.(۱۸)
روابط ظالمانه ای که موجب پیدایش حسّ بدبینی، کینه توزی ها،
تضادها و رقابت های ناسالم است با حضور امام که میزان عدل است برچیده می شود به
همین دلیل امام رضا(ع) می فرمایند: ما سرپرست مؤمنان هستیم که به سود آنان حکم
می کنیم و حقوقشان را از ستمگران می ستانیم.(۱۹)
پس بیشترین بخش در فلسفه سیاسی که هشتمین فروغ امامت ترسیم
می کند و قلمرو مسؤولیت مدیران و کارگزاران نظام اسلامی را ترسیم می کند به
برقراری عدالت اجتماعی و سامان بخشیدن به مسایل اقتصادی، رفع ستم و استضعاف
اقتصادی اختصاص دارد.
حتی در حدیثی پرداخت بدهی افرادی که از پرداخت آن ناتوان
هستند از وظایف کارگزار شمرده شده است: مردی از امام رضا(ع) پرسید: فدایت شوم،
خدای متعال می گوید: فنظره الی میسره(پس مهلت داده می شود تا گشایشی پدید آید)
منظور از این مهلت دادن(نظره) چه می باشد، آیا حدّ و تعریفی دارد که معلوم گردد
به آن کس که در عسرت است تا چه اندازه باید مهلت دهند در صورتی که مال مردی را
گرفته و خرج خانواده خود کرده و او را محصولی نمی باشد که منتظر رسیدن آن باشد
وطلبی ندارد که چشم به راه دریافت آن بنشیند و اموالی در جایی ندارد که انتظار
رسیدن آن را بکشد؟ امام در پاسخ فرمودند:آری چندان مهلت می دهند تا خبر آن به
امام برسد و امام به جایش طلب وی را از سهم بدهکاران (که درزکات هست)
می پردازد، به شرط آن که مال وام گرفته را در مسیر معصیت و خلاف خرج ننموده
باشد.(۲۰)
مدیر و کارکنان و نیروی انسانی
مدیر غالب طرح ها و برنامه های مدیریت را از طریق همکاران
اجرایی می کند و در واقع تمام افرادی که در سازمان ها، نهادها و تشکیلات دولتی
مشغول کارند کارگزاران مدیرند و بازو و عاملی برای وی می باشند، در فرهنگ
اسلامی نقش همراهان و یاران در ترویج و گسترش اندیشه های الهی از موقعیتی ویژه
برخوردار است، مدیری که به اخلاص، کمال خواهی، دل سوزی، صداقت گویی و درستی
مزیّن می باشد در چهارچوب ضوابط ارزشی و با رعایت اصل فطرت و کرامت های انسانی
اندیشه ها و طرح های مفید، سازنده، رشد دهنده و اصلاحی را به دست همکاران مؤمن،
متعهد و دارای وجدان دینی و اخلاقی می سپارد و از آنان می خواهد به عنوان تکلیف
شرعی در گسترش و اجرای آن ها بکوشند. حضرت عیسی به کمک اصحاب خاص خود که
حواریون نام داشتند آئین یکتاپرستی را پیش برد و نسبت به گسترش آن در جوامع
کوشید، این افراد از شاگردان شایسته آن حضرت بودند که در اثر مجاهدت های طولانی
و تزکیه درونی به مقام والایی رسیده بودند.(۲۱)
حضرت امام رضا(ع) فرموده اند: به این جهت شاگردان عیسی(ع)
را حواریون گفته اند که موفق شدند از طریق جهاد با نفس به مقام اخلاص دست یابند
و درون را از کدورت پاک کنند و نیز به وسیله موعظه و تذکر دیگران را از
تیرگی های زشت گناهان بشویند.(۲۲)
آن پیامبر الهی در منصب رهبری الهی و مدیریت هدایتی و
ارشادی جامعه چنین افرادی را برگزید تا به کمک آن ها جامعه را به فضیلت آراسته
نماید و خلاف ها را از آنان دور کند.
در نهضت عظیم رسول اکرم(ص) مهاجرین و انصار به عنوان بازوان
پرتوان پیامبر در پیشبرد برنامه ها و اهداف اسلامی نقش ارزنده ای عهده دار شدند
و در شرایطی سخت و آشفته، بار سنگین اجرای احکام الهی را در بعد تبلیغ و عمل و
در میدان های فرهنگ، معرفت و جهاد بر دوش جان کشیدند، همان ها که خداوند آنان
را پیشگامانی نامید که در صدر اسلام در ایمان سبقت گرفتند و آنها که به نیکی از
آنان پیروی کردند، پروردگار از آنان خشنود و آنها نیز از خداوند خشنود
شدند.(۲۳)
امام رضا(ع) در سیره عملی خویش مراقب کارکنان و خدمتگزاران
بود، ابراهیم بن عباس می گوید هیچ گاه ندیدم که امام ابوالحسن الرضا(ع) کلمه ای
به زیان کسی بر زبان آورد و نه سخن کسی را پیش از پایان آن قطع کند و نه حاجت
کسی را که به ادای آن توان داشت ردّ کند، هیچ موقع نزد کسی که در حضورش نشسته
بود، پایش را دراز نکرد و بر متکا در برابر افراد تکیه نداد به دوستان و
کارگزارانش هرگز سخنی ناشایست نگفت و چنان بود که هرگاه به خلوت می رفت و سفره
غذای خویش را می گسترانید همه کارکنانش را بر سر آن می نشانید و حتی دربانان و
مهتران را بسیار احسان می کرد و صدقات فراوان می داد و این کار را غالباً در
شب های تاریک انجام می داد.(۲۴)
آری این گونه نبود که امام صرفاً از اطرافیان و کارگزاران
وظایفی را بخواهد و آنان را ملزم کند که در این راستا از عمق وجود بکوشند ولی
از تکریم، تشویق، احترام و رفاه آنان غافل گردد، حرمت همه را در رفتارهای خویش
حفظ می کند، عمق توجه امام به اطرافیان و ملازمان در این روایت آشکار
می گردد:یاسر می گوید:(در روزی که امام رضا(ع) مسموم گردید و در اثر آن به
شهادت رسید) پس از این که نماز ظهر را گذارد به من گفت: ای یاسر مردم (اهل
خانه، کارکنان و خادمان) چیزی خوردند؟ عرض کردم ای آقای من! چه کسی می تواند
غذا بخورد با این که شما در چنین وضعی به سر می برید در این هنگام بر جای خویش
راست نشست و فرمود: سفره را حاضر کنید و همگان را بر سر آن فراخواند و کسی را
فروگذار نکرد و یکایک را مورد مهر و محبت خویش قرار داد هنگامی که همه سیر شدند
امام (بر اثر تأثیر زهری که مأمون به حضرت داده بود) بیهوش بر زمین قرار
گرفت.(۲۵)
این گونه بزرگداشت نیروهای انسانی در سیره امام، شکوفا
گردیده است، آن فروغ هشتم در قلمرو اندیشه، تربیت و رفتار چنین معیارهایی را به
بشریت آموخت و در میدان عمل خود پیشتاز و تجسّم بخش کامل آن تعالیم بود و به
یقین جامعه پیرو مکتبش باید در مناسبات انسانی و برنامه های مدیریتی چنین باشد
و این گونه عمل کند.
همزیستی و همگامی با محرومان و رنج دیدگان
محصول روابط اجتماعی و اقتصادی ظالمانه تشکیل طبقات و پدید
آمدن یک جامعه با تضادهای اجتماعی آشکار است، امام امتیازات طبقاتی را از بنیاد
واژگون نمود، عبداللّه بن صلت می گوید، مردی از اهل بلخ گفت در سفر خراسان با
امام بودم، روزی سفره ای انداختند و غلامان سیاه و غیر آنان را بر سر آن
فراخواندند(و همه باهم با خود ایشان غذا خوردند) گفتم: ای کاش برای این ها
سفره ای جداگانه ترتیب می دادید، فرمود: خاموش باش، خدای همه یکی است، مادر یکی
و پدر یکی (پس تفاوت نیست) و پاداش هر کس به کردار او بستگی دارد.(۲۶)
امام در تعالیم والای خویش به کارگزاران و دیگر مسؤولان
نظام اسلامی می آموزد هر کسی باید در گام نخست در اندیشه ساختن خود باشد و
شایستگی های لازم را در وجود خویش آشکار سازد و با دیگران با تعهد و به خوبی
رابطه برقرار کند و خدمتگزار همه مردم باشد.
امام در خراسان تمام اموال خود را در روز عرفه (میان مردم و
نیازمندان) تقسیم کرد، در این هنگام فضل بن سهل گفت: این کار با خسران توأم
است، حضرت فرمود: بلکه چنین کاری قرین با غنیمت و منفعت است، آنچه را که برای
دست یابی به پاداش الهی و کرامت انسانی بخشیدی زیان و غرامت تلقی مکن.(۲۷)
معمر بن خلّاد می گوید: هنگامی که امام رضا(ع) غذا
می خوردند، سینی می آوردند و نزدیک سفره می گذاشتند، آن حضرت به بهترین غذایی
که برایش می آوردند می نگریست و از هر خوراکی مقداری را برداشته و در آن سینی
می نهادند، سپس دستور می دادند آن سینی غذا را برای بینوایان ببرند امام
نمی تواند غذایی را میل کند که محرومان از آن نخورده اند، این شیوه در راستای
همان محورهای اصولی در تعالیم الهی امام است که انسان ها ارزشی همانند دارند و
باید نیازهای آنان برآورده شود امام فرموده اند: عونک للضّعیف افضل من
الصدقه؛(۲۸) یاری به افراد ناتوان از صدقه در راه خدا برتر است.
حتی در تعالیم رضوی کاری که خدمت در دربارها را جبران
می کند و عمل نامشروع کمک به ستمگران را محو می سازد، یاری رساندن به مردم و
گره گشایی از کار آنان است، حسین انباری می گوید: مدت چهارده سال به امام
رضا(ع) نامه نوشتم و از کار در دربار پادشاه اجازه خواستم، امام در جوابم نوشت،
نامه ات را خواندم و از هراسی که در این شغل داری آگاه شدم. اگر می دانی که
هرگاه معتدی کاری(در دربارها) کردی، طبق دستورات رسول اکرم(ص) عمل می کنی و
دستیاران و کاتبان تو از هم کیشان تو خواهند بود و هنگامی که مالی به دستت رسید
بخشی از آن را به بینوایان مؤمن می دهی تا بدان اندازه که خود مانند یکی از
آنان باشی، اگر این گونه عمل کنی، کار تو در دربار سلاطین با خدمت به برادران
دینی ترمیم می گردد و گرنه (خدمت در دربارها) جائز نمی باشد.(۲۹)
امام در حدیث زیر نقش حیاتی کارگزاران نظام اسلامی را چنین
ترسیم می نماید:
آن حضرت به مأمون گفت: درباره امت محمد و فرمانروایی که
برایشان داری از خدا بترس، زیرا کارهای آنان را تباه کرده ای و کار را به دست
کسانی سپرده ای که به غیر حکم خداوند بلند مرتبه داوری می کنند و خود در این
سرزمین ماندگار شده و خانه هجرت و محل فرو آمدن وحی را ترک کرده ای و بر
مهاجران و انصار با نبود تو ستم می رود و سوگند و پیمان هیچ مؤمنی را نگاه
نمی دارند و روزگار بر مظلومان به سختی می گذرد و آنان برای زندگی به هزینه ای
دسترس ندارند و کسی را نمی یابند که نزد او از اوضاعی که دارند شکایت کنند.(۳۰)
ماجرای این حدیث آن است که روزی مأمون خدمت امام رفت و با
خود نامه ای طولانی داشت که متن آن را برای حضرت خواند، در آن مکتوب آمده بود
که برخی روستاهای کابل به دست لشکریان اسلام فتح گردیده است وقتی خواندن آن
خاتمه یافت امام فرمودند آیا فتح مناطقی از قلمرو شرک و کفر تو را خرسند ساخته
است، مأمون پرسید آیا این خبر شادمانی ندارد که امام مطالب فوق را فرمودند و به
او تأکید کردند تو عدالت را در داخل سرزمین های اسلامی برقرار کن و فقر و
محرومیت را از ریشه برانداز و به گرفتاری های مردم رسیدگی کن که این مایه
خشنودی و خوشحالی یک حاکم اسلامی است نه کشورگشایی و فتوحات تازه و افزون بر
قلمرو جغرافیایی.(۳۱)
امام از سویی تصریح می نمایند که بر اثر عواملی، افرادی در
جامعه زندگی می کنند که از نظر سلامتی مشکل دارند و پدیدآمدن آنان بر اثر
بیماری، سالخوردگی، حوادث طبیعی و جنگ ها طبیعی است امّا بقای آنان به همان حال
نگران کننده از نظر اسلام محکوم است، باید کارشان را در کمترین زمان سامان داد
و از تعهد و تکلیف انسانی و حکومتی در این زمینه فراموش نکرد و ضرورت دارد کار
این گونه افراد درست شود تا از آن وضع آشفته رهایی یابند:
«…لان اللّه کلّف اهل الصحه القیام بشأن اهل الزمانه و
البلوی»(۳۲)
یعنی خداوند توانمندان (آنان را که امکانات، قدرت و شرایطی
را در اختیار دارند) مکلف کرده است که امور زندگی بیماران از کار افتاده و بلا
دیدگان را سامان دهند.
که این کلام سخن حضرت علی(ع) را به اذهان متبادر می نماید:
«اللّه اللّه فی الطبقه السّفلی من الّذین لاحیله لهم من
المساکین و المحتاجین و اهل البؤسی و الزّمن»(۳۳) خدا را خدا را در کار
فرودستان یعنی بینوایان و نیازمندان و فقیران و بیماران زمین گیر که هیچ کاری
از دستشان برنمی آید.
امام رضا(ع) در سخن دیگری از این واقعیت بیشتر پرده
برمی دارد و با صراحت افزون تری مسؤولیت کارگزاران مسلمان را مطرح می فرمایند:
اگر زمام حکومت را در دست گیرم غذای ساده تر و کم ارزش تری
(نسبت به زمان زمامداری) خواهم خورد و لباس خشن و زبر(پس از لباس های نرم) در
برخواهم کرد و (پس از آسایش) با سختی و مشقّت خواهم زیست.(۳۴) و باز این کلام
گهربار مؤیّد کلام با کرامت حضرت علی(ع) که فرموده اند:خداوند مرا برای مخلوقات
خودش امام قرارداد پس بر من واجب ساخت که درباره خودم و خوردنی و نوشیدنی و
لباس هایم، همچون ناتوان ترین مردم زندگی کنم تا فقیر به فقر من اقتدا کند و
ثروتمند به سرکشی برنخیزد.(۳۵)
حضرت امام رضا(ع) از دیدگاهی دیگر رسیدگی به اوضاع مسلمانان
را مورد تأکید قرار می دهد و آن این که هر فردی از کارگزاران با مردمان تحت
قلمرو خویش برادر دینی هستند و از این منظر باید با آنان به برابری و برادری
رفتار کنند در هر چیزی که برابری در آن رواست.(۳۶)
در روایتی آن حضرت از اجداد خود نقل می کند که در نظر
پیامبراکرم(ص) برترین مسلمان کسی است که بهتر و بیشتر از دیگران به بخشش اموال
و کمک رسانی اجتماعی اقدام کند و خیرخواه ترین افراد نسبت به برادران خود و
جامعه اسلامی باشند.(۳۷)
اصولاً حضرت امام رضا(ع) برادری را که به همیاری و مساوات
در مسایل اجتماعی و اقتصادی نینجامد، رد می کند: آن امام همام خطاب به اسماعیل
راوی حدیث از امام باقر(ع) نقل کرده است: ای اسماعیل، آیا در میان آشنایان خود
چنین دیده ای که هرگاه کسی جامه ای ندارد و دیگری آن را اضافه دارد، به او
بدهد، گفتم نه، فرمود: اگر کسی پوششی دارد و برای دیگری می فرستد تا او نیز
پوشش داشته باشد، جواب دادم خیر آنگاه امام (به نشانه ابراز تأسّف عمیق) دست بر
زانوی خویش زد و فرمود: این ها برادر یکدیگر نمی باشند.(۳۸)
توجّه به کرامت های انسانی
از دیدگاه امام رضا(ع) وظایف کارگزاران و دست اندرکاران
نظام اسلامی در برخورد با برادران مسلمان خلاصه نمی گردد و آنان باید برای
تمامی انسان های تحت قلمرو خود صرف نظر از مرام و مسلکی که دارند کرامت قایل
گردد و حقوق افراد غیر مسلمان را هم در نظر گیرند.
این دقت و تأکید تا آن جاست که امام رضا(ع) اجازه نمی دهد
یک فرد ذمّی که دینی غیر اسلام اختیار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 