پاورپوینت کامل امر به معروف و نهی از منکر در سیره، سخن و قیام امام حسین ع ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امر به معروف و نهی از منکر در سیره، سخن و قیام امام حسین ع ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امر به معروف و نهی از منکر در سیره، سخن و قیام امام حسین ع ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امر به معروف و نهی از منکر در سیره، سخن و قیام امام حسین ع ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تبلور ارزشهای مقدّس در سراسر تاریخ پر فراز و نشیب اسلام جنبشها و مبارزات و مقاومتهایی دیده میشود که هر کدام از آنها در تثبیت ارزشهای دینی و نفی ستم و تجاوز مؤثر بوده اند اما هیچ کدام از این خیزشها نتوانسته است همچون نهضت عظیم و مقدّس عاشورا مسیر جامعه اسلامی را دچار تحوّل سازد و تأثیری ژرف و با برکت در سدههای پس از انقلاب عاشورا بگذارد. این حماسه جاوید هر زمان که میگذرد نه تنها خاموش نمیگردد بلکه پرتوهای آن گستردهتر و انوارش درخشانتر میشود و همواره الهام بخش بسیاری از حرکتهای حق طلبانه و عدالت خواهی بوده است. حتی مهاتما گاندی رهبر هند اعتراف مینماید: «من برای مردم هند، چیز تازه ای نیاورده ام، تنها نتیجه ای که از مطالعات و تحقیقاتم درباره زندگی قهرمان کربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند کردم. اگر بخواهیم هند را نجات بدهیم باید همان راهی را بپیمائیم که حسین بن علی(ع) پیمود.»() رهبر این حرکت سترگ شخصیتی چون امام حسین(ع) است که واسطه فیض الهی بوده و پیشرو قافله سالار انسانیت میباشد، همان انسان وارسته ای که به عنایت خداوند از تمامی نقصها و کاستیها منزّه بوده و از تمام افراد عصر خویش کاملتر و فاضلتر است و خود مفسّر اسلام و مصداق بارز قرآن ناطق میباشد. قیام آن حضرت در مقطعی روی داد که تمامی جویبارهای حقیقت دچار آلودگیهایی گردیده بودند و این آب مسموم که به سوی دشتهای انسانی جاری بود، ارزشها و فضیلتهارا در معرض تهدید جدّی قرار داد. قیام عاشورایی این روند را اصلاح کرد و به اسلامی که می رفت تا توسط ستمگران اموی به فراموشی سپرده شود، جانی تازه بخشید. و اگر بگوئیم در محرم سال ۶۱ هجری ارزشهای ناب و سنّت محمّدی و تعلیمات علوی دوباره متولد گردید، گزاف و اغراق نخواهد بود. با تزریق معنویت عاشورا به جوامع اسلامی، مسیر حق، عدالت و فضیلت در برابر نسلها ترسیم گردید و این ویژگی احیاگرانه عاشوراست که آن را اسوه ای برای هرگونه جنبش و اصلاحی نموده است. به همین دلیل امام خمینی سفارش کرده اند: «کربلا و نام مبارک حضرت سید الشهداء(ع) را زنده نگه دارید که با زنده بودن او اسلام زنده نگاه داشته میشود.»() وقتی نهضت حسینی میتواند خورشید هدایت تمامی انسانها صرف نظر از شرایط جغرافیایی، تاریخی و اجتماعی گردد میتوان چنین استنباط کرد که تمامی ارزشهای معنوی و الهی در این حرکت مقدّس تبلور دارد، دربردارنده تمامی مراحل کمال و سعادت انسانی بوده و نیازهای فکری و فرهنگی جامعه را پاسخگوست. قیام جاودانه خامس آل عبا آیینه تمام نمای مکارم و کرامتهای عالی است و در برابر هرگونه ادعا و یاوه ای که برخی مکتبها، فرقهها و نحلهها ارائه مینمایند؟، ارزشی جاوید، حیات بخش، رشد دهنده و پالاینده روح و روان را از هرگونه آلودگی عرضه مینماید. با تداعی این خروش خالصانه مفاهیم والایی چون ایثار، شهامت، شجاعت، صداقت، پاکی، درستی و راستی مصداق واقعی خود را در مییابند و حالاتی چون حرّیت، استقامت، بردباری، جوانمردی و صلابت که در گردباد توطئهها، فراموش گشته بود، به طرز جالبی تفسیر میگردند و عینیت مییابند. شهید آیت اللّه مطهری در اینباره نکات جالبی را مطرح نموده است: «…گویی در حادثه کربلا بنا بوده است که اسلام در همه ابعادش و همه جنبههایش تجلّی کند و به عبارت دیگر عملاً و واقعاً نه ظاهراً برای تماشا، تجسّم داده شود و به مرحله عمل درآید. حادثه امام حسین(ع) گویی یک نمایش احساسی، پرخاشگری و تراژدی و عقلی و عشق الهی و مساوات اسلامی و عواطف انسانی، همه در آخرین اوج به وسیله قهرمانانی مختلف از پیر و جوان، زن و مرد، آزاده و برده و یا آزاد شده، بالغ و کودک بوجود آمده و همه ابعاد اسلام را هم نشان می دهد…و این است معنای جامع بودن قیام حسینی. اولاً از نظر هدف، مقصد و ایده و فکر حامل همه ایدههای اصلی است نه یک جنبه خاص، ثانیاً از نظر بازی کنندگان و متعهدان به نقش. چنانکه شعرا نیز بر همین اساس و با توجه به ابعاد مختلف آن شعر گفته اند. شعر محتشم (کاشانی) جنبه تراژدی دارد و عمّان سامانی و صفی علی شاه جنبه عرفانی را مدّ نظر قرار داده اند، همچنان که اقبال لاهوری بر جنبههای اجتماعی آن تکیه زده است.»() قلّه انقلابهای دینی هنگام وقوع حادثه کربلا مردم کشورهای اسلامی به کار خود مشغول بودند، مساجد دایر بود، خطبا بر فراز منبرها از ثواب و عقاب،بهشت و دوزخ سخن میگفتند، تنها مبحثی که در میان نبود پرداختن به این رویداد بود، البته اهل بیت امام با وجود اسارت و اختناق شدید امویان در شهرهای مهم جهان اسلام خصوص مدینه، کوفه و شام و شهرهای این مسیرها حقایق را برای مردم بازگفتند ولی حاکمان وقت میکوشیدند آن را یک حادثه کوچک و کم اهمیت جلوه دهند. دستگاه ستم به دو منظور این واقعه را با دیدگاه خاص خودش و آمیخته به ابهام و تهمت و کذب به نواحی گوناگون گزارش داد. یکی آن که مردم از فرجام مخالفان دستگاه حکومت آگاه شوند و از این واقعه درس عبرت بگیرند و دیگر به خود اجازه ندهند به تصوّر آنان آشوب به پا کنند، دیگر آن که عوامل حکومتی خود را در جریان عاشورا محقّ و بی گناه نشان دهند و چنین القا کنند که سران قیام دنبال ماجراجویی و فتنه انگیزی بوده اند؟! تحت تأثیر تبلیغات مسموم امویان، کثیری از مسلمانان در قلمرو آسیا و آفریقا چنین تصوّر مینمودند مقصّر این حادثه آنهایی هستند که امنیت سرزمین اسلامی را بر هم زدند و باید سرکوب میشدند و حال که کشته شده اند دیگر کسی از بازماندگان آنان یارای مخالفت با یزید را نخواهد داشت و دلهای جریحه دار از شهادت امام و خاندان و یارانش پس از اندک زمانی بر اثر مرور ایام التیام خواهد یافت. نه مردم و نه حاکمان متوجه نبودند که در این حرکت، اخلاص و حقیقتی نهفته است که با گذشت زمان بر وسعت و عظمت و تأثیراتش افزوده میشود. هنگام وقوع قیام، افراد معدودی از خاندان عترت و علاقهمندان به فرزندان پیامبراکرم(ص) بودند که میتوانستند خیزش نینوا را به درستی ارزیابی کنند و از آثارش که بعدها در جوامع اسلامی آشکار میگردد سخن بگویند. آنان کوشیدند مردم را از اشتباهی که بدان گرفتارند و غفلتی که چون تارهای عنکبوتی بر دل و ذهنشان چنگ انداخته بیرون آیند. این انوار، پرتوهایی از آن خورشید تابناک را با خود در چندین قلمرو بردند و موفق شدند مسیر فکری مردم را عوض کنند و ساحت مقدّس شهیدان کربلا را از هرگونه اندیشه ای جز حق و عدالت و معنویت، تبرئه کردند. حال با این وصفی که اجمالاً بدان اشاره کردیم سؤال این است که چه شد این ماجرا کانون و هسته اصلی تمامی حوادث تاریخی اسلام و قلّه تمام انقلابهای مذهبی و شیعی گردید و این رُخداد طلایه دار تمام رویدادهای صدر اسلام تلقی شد. در غزوه احد که در شوال سال سوم هجری میان سپاهیان اسلام به رهبری رسول اکرم(ص) و مشرکان مکه در حوالی مدینهالنبی روی داد و هفتصد نفر مسلمان در برابر سه هزار دشمن قرار گرفتند و در اولین فرصت پیروزی را بدست آوردند ولی چون عدّه ای از افراد مسلمان فرمان فرمانده را اطاعت نکردند، شکست خوردند و بیش از هشتاد نفر به شهادت رسیدند و حتی پیکر بعضی از این عزیزان مُثله گردید به نحوی که حتی بستگان نزدیک آنان چون خواهران و برادران از شناختن کشتههای خود ناتوان بودند. در قیام فخ که توسط یکی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) در زمان هادی عباسی در نزدیکی مکه اتفاق افتاد عدّه ای از سادات و امامزادگان و از جمله رهبر قیام در خون خویش غلطیدند، فاجعه به شهادت رسیدن عدّه ای از سادات حسنی توسط منصور دوانیقی و تخریب زندان بر سر آنان نیز بسیار ناراحت کننده است، حتی حمزه سید الشهدا عموی پیامبر در جنگ احد به طرز فجیعی شهید شد ولی هیچ کدام از این حوادث نتوانستند به پای قیام کربلا برسند. قطع نظر از شخصیت رهبری قیام کربلا که از نظر زهد، تقوا، عصمت و شجاعت و مقام ولایت و امامت در اوج قرار دارد، یکی از مهمترین عواملی که نهضت حسینی را برفرازین قلّه جهان اسلام قرار می دهد این است که آن جاهلیت خطرناک اموی را از بین برد و تیرگی هایی را که این خاندان پلید آورده بودند کنار زد و طلوع فجر صادق ایمان و معنویت را نوید داد. عنصر اصیل در نهضت حسینی در فلسفه قیام حضرت اباعبداللّه الحسین(ع) نکات مختلفی را مطرح کرده اند و برخی گفته اند عامل بوجود آمدن این حرکت، امتناع امام از بیعت با امویان بود، عدّه ای خاطرنشان نموده اند دعوت کوفیان و اجابت تقاضای آنان منجر به این واقعه گشت، افرادی هم متذکر گردیده اند امام ستم امویان را برنتابید و خواست بساط یک نظام سیاسی را در هم بپیچد و به جای آن تشکیلاتی را بوجود آورد که با مردم به عدل و انصاف رفتار کند و ارزشها را ترویج دهد. البته بر شمردن این انگیزهها برای تصمیم مهمی که حضرت امام حسین(ع) گرفت از برخی جهات درست است ولی تمام اینها شاخ و برگ شجره طیبه عاشورا میباشد. از موضعگیریهای امام در مواقع مقتضی، مکاتبات، وصایا، سخنان، خطبهها و نیز بررسیهای روایی و تاریخی و حتی متون زیارتی برمی آید که مهمترین عامل در عاشورای سال شصت و یکم هجری موضوع اساسی و بنیانی امر به معروف و نهی از منکر میباشد و اصولاً همین ویژگی ارزش نهضت را ارتقاء داده و به موجب آن شایستگی پیدا کرده است. این عنصر، کیمیایی است که مس وجود انسانها را تبدیل به زر خالص میکند و او را برای احیای فضایل و اقامه فرایض مهیا میسازد، عامل مذکور نه به دعوت کوفیان وابسته است و نه ارتباطی به تقاضای بیعت دارد و نه آن که موضوع درهم پیچیدن بساط سیاسی را در رأس قرار می دهد. شهید آیت اللّه مطهری ضمن این که امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان اصلی مهم در واقعه عاشورا، می داند میگوید: «… حسین(ع) یک فرد معترض و منتقد است، مردی است انقلابی و قیام کننده، یک مرد مثبت است، دیگر انگیزه دیگری (جز امر به معروف و نهی از منکر) لازم نیست. همه جا را فساد گرفته، حلال خدا را حرام و حرام خدا حلال شده است. بیت المال مسلمین در اختیار افراد ناشایست قرار گرفته و در غیر راه رضای خدا مصرف میشود و پیغمبر اکرم(ص) فرمود: هر کس چنین اوضاع و احوالی را ببیند و در صدد دگرگونی آن نباشد، در مقام اعتراض بر نیاید.() شایسته است (ثابت است در قانون الهی) که خدا چنین کسی را به آن جاببرد که ظالمان، جابران، ستمگران و تغییر دهندگان دین خدا می روند و سرنوشت مشترک با آنها دارد! به گفته جدّش استناد میکند که در چنین شرایطی کسی که می داند و میفهمد و اعتراض نمیکند با جامعه گناهکار خود سرنوشت مشترک دارد…. »() دلایل موجود در باب وجوب این فریضه گرانقدر، مترادف، متواتر و قاطع است که از قرآن کریم، سنت مطهر، عقل و اجماع اتخاذ میشود. مسئله حتی بالاتر از حدّ وجوب تنهاست بلکه به عنوان یکی از ضرورتهای دین مبین اسلام شناخته میگردد که هر کس آن را انکار کند و بداند که انکار آن به انکار و رد اصلی از اصول دین منجر شده کافر است.() امام خمینی(ره) دراینباره گفته است: «…این دو (امر به معروف و نهی از منکر) از بالاترین و گرانقدرترین فرایض اسلامی است و توسط این هاست که فرایض دیگر برپا داشته میشود و دین مبین نظم مییابد و زندگی در دنیای اسلام رونق میگیرد. وجوب این دو فریضه از ضرورتهای دین است…»() قرآن کریم افراد را به احیای این اصل تحریض و تشویق مینماید: «ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون.؛() از شما باید امّتی باشد که به سوی خیر و خوبی دعوت کند و امر به معروف و نهی از منکر نماید و آنان رستگار شدگان هستند.» هم چنین خداوند در کلام وحی میفرماید: «کنتم خیر امه اُخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون باللّه؛() شما بهترین امّتی بودید که در میان مردم آشکار گردید(زیرا) امر به معروف میکنید و نهی از منکر مینمائید و به خدا هم ایمان دارید.» احادیثی از سنت شریف، آیات خداوند را به شیوه ای رسا توضیح داده اند که متواترند، بخشی از آنها امّت مسلمان را هشدار می دهند که این فریضه را ترک نکنند، در بعضی دیگر از روایات به هر فرد مسلمان تأکید میکند برای عملی ساختن این عنصر، قیام کند اگرچه در صحنه تنها بماند، در پاره ای روایات امّت را از عقب ماندگی و انحطاطی که با ترک این فریضه رخ می دهد بر حذر می دارد و نیز مثال هایی از تاریخ تمدن و جوامع بشری ذکر مینماید که به دلیل ترک این اصل از میان رفته و به خشم الهی دچار شده اند. رسول اکرم(ص) فرموده اند: «تا هنگامی که افراد امّت من امر به معروف و نهی از منکر کنند و در کارهای نیک با هم، همکاری داشته باشند، در خیر و خوبی خواهند بود. اگر این گونه عمل نکنند، برکتهای آنان از میان می رود و برخی بر عدّه ای دیگر مسلّط میشوند و هیچ کس در زمین و آسمان آنها را یاری نخواهد کرد.»() در حدیث دیگری که منابع عامه و خاصه نقل کرده اند، پیامبر اکرم(ص) هشدار می دهند: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهنّ عن المنکر او یسلّطنّ اللّه علیکم شرارکم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم؛() باید امر به معروف و نهی ازمنکر داشته باشید، وگرنه خداوند بَدان را بر شما مسلّط میسازد بعد از آن هرچه نیکان شما به درگاه خداوند مینالند، دعایشان به اجابت نمی رسد. امّا حضرت امام حسین(ع) فرموده اند: «خداوند متعال میفرماید: و مردان و زنان مؤمن دوستدار یکدیگرند، امر به معروف و نهی از منکر میکنند».() خداوند به عنوان فریضه از امر به معروف و نهی از منکر آغاز میکند تا نشان دهد که اگر این اصل ادا گردد و استوار شود همه فریضهها، چه آسان و چه سخت، استوار خواهد گشت. از آن رو که امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام، بازگردانیدن مظالم، مخالفت با ظلم، تقسیم غنایم جنگی و غیر آن، گردآوری زکات از جایگاهش و دادن آن به مستحقان است.() از نظر آن امام و دیگر ائمه هدی (علیهم السلام) والاترین و بنیادیترین فریضه اسلامی همه موارد را در بر میگیرد و صلاح کارهای دین و دنیا به اجرای آن و فساد این دو، ناشی از ترک آن است، به باور آن ستارگان درخشان آسمان این عنصر مهم در کنار دیگر فروعات دین قرار نمیگیردبلکه ریشه و اساس فرایض میباشد و تحقق یک جامعه سالم اسلامی و پدیدار گردیدن انسانهایی مؤمن و اهل حکمت و معرفت، از بین رفتن شکافهای اقتصادی و اجتماعی و استقرار عدالت و حقیقت، در گرو اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین این عنصر در محدوده چند مسئله فردی و عبادی منحصر نمیگردد بلکه تمامی اعضاء و جوارح اجتماع را در بر میگیرد و آمر و ناهی موظف و مکلّف است به تمامی مسائل جامعه از نظری گسترده بنگرد و با توجه به اولویتها و شناخت ریشهها و جدا کردن آنها از شاخ و برگها به ستیز با مفاسد برود و زمینه سلامتی روحی، روانی و فکری جامعه و رشد و شکوفایی مسلمانان را فراهم سازد.() سدی در برابر سیلاب فساد حضرت امام حسین در قیامش ثابت کرد که به خاطر عملی ساختن و احیای این اصل اسلامی میتوان جان داد، عزیزان خود را تقدیم کرد، از زندگی با خائنان و فاسدان صرف نظر کرد و شهادت را برگزید. قرائنی نشان می دهد که امام حسین(ع) از دوران کودکی به نهی از منکر توجه داشته است. چون نخستین خلیفه بر منبر رسول خدا(ص) بالا رفت و آماده ایراد خطبههای جمعه شد، امام سوم وارد مسجد گردید و به سوی خلیفه شتافت و گفت: این منبر جایگاه خطابه پدر من است، او گریست و گفت: راست گفتی این جایگاه از آن امیرالمؤمنین(ع) است و پدر مرا منبری نبوده است! و چون دومین خلیفه بر منبر رسول خدا(ص) بالا رفت تا برای مردم سخنرانی کند، در ضمن گفتههایش این جمله را بر زبان آورد: من نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارترم، امام حسین(ع) که در آن مسجد حضور داشت، از گوشه مجلس فریاد زد: ای دروغگو، از منبر جدم فرود آی این منبر پدرت نمیباشد! خلیفه ثانی بیانات امام را تأیید کرد و گفت: آری راست گفتی، آیا پدرت این سخنان را به تو آموزش داده است؟ امام حسین(ع) در جوابش فرمود: اگرآن چه را پدرم بفرماید فرمان برم، او هدایتگر و من هدایت شده خواهم بود. بیعت پدرم که جبرئیل آن را از جانب خدای نازل فرمود در گردن این مردمان است و آن را کسی انکار نمیکند مگر آن که کتاب خدای را منکر گردد. این مردم با قلب هایشان آن را شناخته اند ولی به زبانها منکر گشته اند. وای بر آنان که حق ما اهل بیت را انکار کنند، چگونه رسول خدا(ص) با آنان روبرو خواهد شد؟ با خشمی پیوسته و عذابی شدید و دردناک. خلیفه گفت: ای حسین، لعنت خداوند بر کسی که حق پدرت را انکار کند ولی مردم ما را به امارت برگزیدند و ما هم پذیرفتیم. امام حسین(ع) در جوابش فرمود: کدامین مردم تو را به امارت برگزیدند (دراین باره) هیچ حجتی از جانب پیامبر در دست ندارید و اهل بیت او هم به این کار رضایت نداده اند.() وقتی معاویه روی کارآمد در مسند خلافت اسلامی به خلافکاریهای زیادی روی آورد، شراب خواری، رباخواری، ملحق نمودن زنا زاده به خود که بر ضد دستور رسول خدا(ص) بود، ترک حدود الهی و ولیعهدی یزید از جمله برنامههای فاسد و ضد دینی او بود. معاویه نامه ای تهدیدآمیز برای امام حسین(ع) نوشت و در آن تأکید نمود: ای حسین بترس از آن که اختلافی میان مسلمانان ایجاد کنی و آنها را دچار فتنه سازی؟!() امام در نامه ای به معاویه، پاسخی کوبنده به وی داد و پاره ای مفاسد او را برشمرد و جنایت فرزند ابوسفیان را افشاء نمود و در فرازی از آن فرمود: «خدا هیچ گاه تو را فراموش نخواهد کرد که مردم را به محض گمان، دست گیر میکنی و اولیاء خداوند را با تهمت میکشی و از خانه هایشان به جاهای دور دست تبعید میکنی و برای پسرت از مردم بیعت میگیری، پسر نورسی که شراب میخورد، با سگان بازی میکند و تو را جز این نمیبینم که خود را به خسران افکنده و دین و آیین خود را نابود کرده و زیردستان حکومت خود را فریب داده ای و به گفتار سفیه نادان گوش فراداده و انسان پارسا و با تقوایی را ترسانده ای…»() این نامه امام مصداق بارزی از احیای عنصر امر به معروف و نهی از منکر است زیرا با صراحت و قاطعیت مخالفت خویش را با معاویه و پیروانش اعلام کرد و تمامی اعمال و رفتارش را زیر سؤل برد و در چندین فراز نامه او را مردی قاتل، ستم پیشه و پیمان شکن که مخالفان خود را با سوگندهای سخت اطمینان داده نکشد و صدمه ای نرساند ولی به چنگ آورده و کشته است. حضرت در این مکتوب، فریبکاری معاویه را در تکیه زدن بر جای رسول اکرم(ص) از یک سو و دستور قتل کسانی را که پیرو سنت محمّدی هستند از سوی دیگر، آشکار ساخت و در یک جمله فرمود: گویا تو از این امّت مسلمان نمیباشی و آنها نیز از تو نیستند. به دنبال این افشاگریها، امام اقدام به تشکیل کنفرانس، سخنرانی و افشاگریهای عمومی و ضبط اموال حکومت معاویه و مصادره آنها نمود و رسماً او را به مبارزه دعوت کرد، کاروانی تجاری را از یمن برای معاویه به شام میبردند، گذر این کاروان به مدینه افتاد امام دستور داد اموال آن را گرفته و در میان نیازمندان خاندان پیامبر و برخی محرومان شیعه تقسیم کنند. امام در نامه ای این ماجرا را به اطلاع معاویه رسانید.() یک سال قبل از هلاکت معاویه امام حسین(ع) به همراه عبداللّه بن عباس و عبداللّه بن جعفر عازم سفر حج گردیدند. امام در منی دستور داد آن دسته از صحابه و تابعین که اهل صلاح بودند در خیمه ای اجتماع کنند، طبق این دستور عدّه ای که ویژگیهای مورد اشاره را داشتند فرمان حضرت را اجابت نمودند و در منی جمع شدند، آنگاه پیشوای سوم از میان ایشان برخاست و پس از ستایش خداوند بیاناتی ایراد فرمود. در این سخنرانی امام درباره خاندانش به آیات قرآن و روایات رسول اکرم(ص) استناد فرمود و حاضران این موارد را در شأن و منزلت اهل بیت پیامبر تأیید نمودند. در فرازی از این فرمودهها آمده بود: «…ای مردم از پندهای خداوند نسبت به دوستان خود پند گیرید، آن جا که از علمای یهود و نصارا(اَحبار) بدگوئی و مذمت کرده است، زیرا آنان از ستمگرانی که نزد آنان بودند مُنکر و فساد را می دیدند ولی به دلیل تمایل به آن چه از ظالمان به آنان می رسید و یا به دلیل خوف از جفاکاران، نهی از منکر نمیکردند در حالی که خداوند میفرماید: از دیگران هراس نداشته باشید و از من بترسید. ای کسانی که از خداوند خواهش هایی دارید، بیم دارم عذابی بر شما فرود آید زیرا به سبب لطف و کرامت الهی به منزلتی دست یافته اید که بر دیگران برتری جسته اید اما آنان را که به خدا پرستی معروفند گرامی نمی دارید در حالی که خودتان به واسطه عنایت الهی محترم شمرده میشوید. شما مشاهده میکنید که پیمانهای الهی شکسته شده است ولی فریاد بر نمی آورید، در حالی که به خاطر پیمان پدرانتان داد می زنند، پیمانهای رسول خدا(ص) بی اعتبار شمرده میشود کوران، گنگها، ناتوانان (معلولین و از کارافتادگان) در شهرها رها شده اند و کسی به آنها رحم نمیکند. نه خود شما اقدام میکنید و نه آنان را که مسؤول این کارهایند ملامت میکنید. به سبب سازشکاری با ستمگران نزد آنان آرامش و امان میجوئید».() پیوستگی عاشورا با بعثت پیامبر اکرم(ص) امام حسین(ع) در قیامی که ترتیب داد و رهبری آن را به عهده گرفت به همین اصل امر به معروف و نهی از منکر تمسّک نمود، از زمان معاویه مشخص بود که مفاسد برایش قابل تحمّل نمیباشد و باید هرچه زودتر جلو این باتلاقهای گناه و آلودگیهای دستگاه فرمانروایی یزید را بگیرد چرا که این وضع قانون خدا را عوض میکند، حدود اسلامی را بر هم می زند و بنابراین هر کس در این شرایط ساکت بماند مانند آنهاست، او حتی در یک سخنی، خود را برای اجرای این اصل شایسته دانست و فرمود: «و انا احقّ من غیر؛ من از تمام افراد دیگر برای آن که دستور جدم را عملی کنم لایق ترم.» امام به هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه در وصیتنامه ای که نگاشت و با مهر خویش ممهور ساخت و تحویل برادرش محمد حنفیه داد این نکته اساسی را مورد توجّه جدّی قرار داد: «و انّی لم اخرج اشراً و لابطراً و لامفسداً و لاظالماً و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امّه جدّی. ارید ان آمربالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدّی و ابی علی بن ابی طالب…؛() و من نه از روی خودخواهی و یا برای خوشگذرانی و نه برای فساد و ستمگری از مدینه بیرون می آیم بلکه هدفم از این مسافرت امر به معروف و نهی از منکر میباشد و مقصدم از این حرکت اصلاح مفاسد امّت و احیای سنت جدّم (رسول اکرم(ص)) و راه و روش پدرم علی بن ابی طالب میباشد.» بر اساس این وصیت نامه، امام اگر از او تقاضای بیعت هم نکنند بازهم آرام نخواهد نشست زیرا مخالفتش با دستگاه اموی بر سر این موضوع نیست که با سکوت آنان در امر بیعت، او هم خاموش گردد بلکه وجود چنین حکومتی موجب پیدایش ستم، افزایش فساد و تغییر در احکام گردیده و باید به پا خاست و ریشه این نابسامانی را که خاندان بنی امیه هستند قلع و قمع نماید. پس مشخص میگردد امام حسین(ع) ارزش اصلی قیام خودش را از امر به معروف و نهی از منکر گرفت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.