پاورپوینت کامل جویبارهای اشک در صحاری غم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جویبارهای اشک در صحاری غم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جویبارهای اشک در صحاری غم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جویبارهای اشک در صحاری غم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

اشاره با بروز نبردهای لشکر حق و باطل در تاریخ اسلام، انسانهای با ایمان جان خویش را بر سر عهد و پیمان الهی نهاده و زندگی جاودانه یافتند امّا بازماندگان در غم از دست دادنشان به سوگ نشسته و اشک ماتم می ریختند. اشکی که حکایت از علاقه درونی و عاطفه بشری داشت. پیامبر خدا(ص) در فقدان فرزندش ابراهیم که از دنیا رفت بسیار متأثر شد و اشک می ریخت و میفرمود: «ای ابراهیم دل میسوزد و اشک می ریزد و ما به خاطر تو محزونیم ولی هرگز چیزی نمیگوئیم که بر خلاف رضای پروردگار متعال باشد.»() بنابراین گریستن در مصائب چنانچه با جزع و فزع و اعتراض به امر پروردگار همراه نشود نه تنها نکوهیده نیست بلکه امری پسندیده و مورد قبول عقل است. عزاداری در سنت و سیره رسول اکرم(ص) در نبرد احد که هفتاد نفر از سپاهیان اسلام شهید شدند، زنان مدینه در غم شهادت آن مجاهدان جامه سیه به تن کرده و به گریه و زاری پرداختند. ابن اسحاق میگوید: روزی رسول خدا(ص) از کنار خانههای انصار میگذشت که ناگهان صدای گریه و نال اهل منزل را در سوگ شهیدانشان شنید. در این هنگام اشک حضرت جاری شد و فرمود: «لکن حمزه لابواکی له» ولیکن حمزه عموی بزرگوار من گریه کن ندارد. با این بیان، حضرت گریه بر شهید را تأئید کرد و هم سوز دل خویش را در شهادت مظلومانه حمزه ابراز داشت و همچنین ریشه فرهنگی گریه بر شهید را از آنجا که وی فردی با ارزش و اشک ریختن بر او احیاء حماسه شهید و ارزشهای معنوی اوست اعلام داشت. بدنبال این ماجرا، زنان از سخن پیامبر با خبر شدند، تصمیم گرفتند در مجلسی اجتماعی کنند و همگی بر حمزه بگریند، رسول خدا که از عمل آنان مطلع گردید فرمود: «خدا شما را رحمت کند به خانههایتان برگردید بدرستی که شما عزاداران هستید و خودتان را تعزیت داده اید.»() فاطمه زهرا(س) هر دو سه روزی یک باز کنار قبور شهدای احد می آمد و گریه و انابه میکرد، همچنین ام سلمه همسر پیامبر(ص) ماهی یک بار بر مزار به خون خفتگان آن غزوه می آمد و بر آنها سلام می داد. روزی با خدمتکارش بدانجا آمد، وی به آنها درودی نگفت، ام سلمه او را مورد خطاب قرار داد و گفت چرا به آنها درود نمیفرستی به خدا قسم هر که به آنها درود فرستد تا روز رستاخیز جوابش را تکرار میکنند و این سنتی است که رسول خدا آن را بوجود آورد.() اسماء همسر جعفر بن ابیطالب میگوید بعد از شهادت جعفر وقتی با رسول خدا(ص) روبر شدم، آن حضرت فرمود: اسماء فرزندان جعفر کجایند. آنها را به حضور پیامبر آوردم، آنها را به سینه اش چسبانید و نوازش کرد و گریست. اسماء اضافه میکند که من هم ناله زده و گریستم طوری که زنها اطرافم را گرفتند. رسول خدا(ص) فرمود: ای اسماء! نگو از دوری و فراق چه کنم به سینه ات نزن. سپس رسول خدا از خانه خارج شد و بر دخترش زهرا وارد گردید، فاطمه زهرا(س) فرمود: «واعماه» وای پسرعمویم را از دست دادم. و بیان کرد: «علی مثل جعفر فلیبک الباکیه» برای مثل جعفر سزاوار است گریه کننده بگرید. آنگاه فرمود: برای خانواده جعفر غذایی تهیه کرده برایشان ببرند زیرا آنها به سوگ جعفر مشغولند.() حضرت علی(ع) به رسول خدا(ص) عرض کرد: ای رسول خدا آیا شما عقیل را دوست دارید. فرمود: آری به دو جهت، یکی به خاطر خود عقیل و دیگری به خاطر علاقه به ابی طالب چونکه ابی طالب عقیل را دوست دارد من هم او را دوست دارم. بدان که فرزند عقیل(مسلم) در محبت فرزندت حسین شهید میگردد. سپس رسول خدا چنان گریست که اشکش به سینه ریخت و فرمود: به خدا شکایت میکنم از آن مصائبی که بعد از من به عترتم می رسد.() سوگواری برای امام حسین(ع) سوگواری بر اهل بیت پیامبر بخصوص سرور و سالار شهیدان حسین بن علی از بالاترین شعائر اسلامی است. این عمل برای زنده نگه داشتن آیین حق و ارزشهای دینی و مبارزه با ظالمان تاریخ از دستوراتی است که بزرگان دین بر آن تأکید داشته اند. عزاداری در فرهنگ شیعه همواره آمیخته با عواطف واحساسات مبتنی بر عقل و منطق بوده و روحیه ایثار، حقطلبی و حق خواهی را در وجود آدمی زنده نگه می دارد. گریستن در مجالس عزا نه تنها یک احساس زودگذر و مقطعی نیست بلکه نوعی پیوستگی و ارتباط عمقی و پایدار با صاحب حماسه و مؤید همنوایی و سوختگی دل با حوادث پیش آمده است بشرط آنکه راه و روش امامان معصوم در بوجود آوردن فضا و مقدّمات گریستن بر اباعبداللّه(ع) فرا روی عزاداران و مشتاقان آن حضرت قرار گیرد. و در سوگواری بر امام شهیدان از جهتگیریهای صحیح و درست در بیان وقایع استفاده برد. در تاریخ آمده که حضرت باقر(ع) هشتصد درهم به منی فرستاد تا زنان نوحه خوان در آن جا برای مصائب اهل بیت نوحه خوانده و ندبه کنند و مردم را متوجه مظلومیت آنها کنند. چونکه در مکه و مدینه مردم در خانهها مراسم عزاداری داشتند و از اوضاع سیاسی و اجتماعی آگاه نبودند.() بهره جستن از اشعار و مراثی در عزای سالار شهیدان رویه مرسوم در ایام محرم و مناسبتهای ویژه است که در ابتدا، پیشوایان دین بدان مبادرت می ورزیدند. جعفربن عفان بر حضرت صادق(ع) وارد شد، آن حضرت فرمود: درباره امام حسین(ع) شعر خوبی گفته ای؟ عرض کردم: آری، فرمود: بخوانید. هنگامی که جعفر اشعار را خواند، حضرت سخت گریه کرد و اشک از دیدگانش سرازیر شد و به وی فرمود: فرشتگان مقرّب خدا گفتار تو را درباره حسین(ع) گواهی می دهند، آنان نیز مانند ما گریستند. خداوند بهشت را بر تو واجب گرداند.() پیشگامان در عزای امام حسین(ع) اسماء بنت عمیس میگوید: در روز ولادت امام حسین(ع) رسول خدا(ص) نزد من آمد وفرمود:ای اسماء فرزندم را بیاور، حسین را در پارچه ای سفید پیچیده و به دست رسول خدا(ص) دادم. حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند آنگاه وی را بر دامان نهاد و گریست، عرض کردم پدر و مادرم به قربانت برای چه میگریید؟ فرمود: بر این پسرم گریه میکنم. گفتم: او که اکنون متولد شده است. فرمود: اسماء وی را ستمگران میکشند که خداوند شفاعتم را به ایشان نرساند.() بنابر اقوال تاریخی پیامبر خدا(ص) در منزل همسرانش قضیه شهادت امام حسین را بیان نموده و بر این واقعه گریستند. از جمله آنکه ام سلمه میگوید: روزی رسول خدا تربتی به من داد و گفت نزد تو امانت باشد و آنگاه که به صورت خون درآمد بدان حسینم شهید شده است. ام سلمه آن تربت را در شیشه ای ریخت و همه روزه به آن سر می زد و میگفت: ای خاک آن روز که تو به صورت خون درآیی روز بزرگی است! این رویداد وقتی بوقوع میپیوندد که روز عاشورا فرا رسیده و ام سلمه رسول خدا(ص) را در حالت رؤیا مشاهده میکند در حالی که گریان و ناراحت است وقتی علت ناراحتی آن حضرت را جویا میشود میفرماید: فرزندم حسین کشته شده است آن زمان ام سلمه زنان هاشمی را فرا خوانده و میگوید: ای فرزندان عبدالمطلب مرا در گریستن بر آقایمان حسین که شهید شده یاری دهید.() نه تنها رسول خدا(ص) به سوگ امام حسین خبر داد و گریست بلکه حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از شهادت فرزندشان مطلع بودند و بر حوادثی که قرار بود در آینده پیش آید سوگوار شدند. ابن عباس میگوید: در سفری که امیرالمؤمنین(ع) به سوی صفین می رفت در سرزمین نینوا توقف نمود. آن حضرت فرمود: ابن عباس این زمین را میشناسی، گفتم:نمیشناسم فرمود: اگر میشناختی تا نمیگریستی از آن نمیگذشتی ابن عباس میگوید: حضرت چنان گریست که محاسنشتر شد و اشک از چشمانش به سینه روان شده و مانیز با او گریستیم.() زمانی که کاروان امام حسین از مدینه بسوی مکه به راه افتاد، زنان بنی هاشم به نوحهگری پرداختند و گریان و پریشان در بدرقه آن پاکان روزگار ضجه می زدند. امام حسین فرمودند: چرا گریه میکنید. زنان گفتند، چرا در اشک ریختن پیشی نگیریم در حالی که وقتی شهید شوید آن روز برایمان چون رحلت جدتان رسول اللّه و شهادت علی مرتضی(ع)، فاطمه زهرا(س) و امام حسن مجتبی(ع) است. سوگند میدهیم شما را که مانع گریه ما نشوید خداوند ما را فدای شما گرداند و یکی از عمههای حضرت در حالی که گریه میکرد گفت: گواهی می دهم ای حسین که شنیدم طایفه جن بر تو میگریستند.() ماتم داری امام حسین و اهلبیت بعد از شنیدن شهادت حضرت مسلم(ع) امام حسین بر این حادثه گریست و دختر کم سن و سال مسلم را به سوی خویش فراخواند و با محبتی خاص او را نگریست و بر سرش دست نوازش کشید، دخترک به امام گفت: تا کنون شما را چنین اندوهناک ندیدم گمان میبرم پدرم را کشته اند؟ امام در حالی که چشمانش پر از اشک بود فرمود: دخترم من پدر تو هستم و دخترانم خواهران تو، ناله دختر در فضا پیچید و پسران مسلم عمامه از سر کشیدند و سخت گریستند.() هنگامی که حضرت علی اکبر(ع) فرزند رشید امام حسین(ع) در جنگ با دشمن زخم بسیار برداشته و لحظات پایانی عمر را میگذراند، پدر را مورد خطاب قرار داد و فرمود: پدرجان، جدم تو را سلام می رساند و میگوید: در آمدنت به سوی ما شتاب کن، آنگاه ناله ای زد و شهید شد. در این زمان صدای گریه امام بلند شد که تا آن موقع کسی چنین گریه ای ندیده بود، آنگاه سر علی را به دامان گرفت و در حالی که خون از لبهایش پاک میکرد صورتش را غرق بوسه ساخت. در نقل آمده زینب(س) از خیمهها بیرون شد و فریاد می زد، ای دلبندم ای فرزند برادرم و خود را روی کشته آن جوان انداخت، در این هنگام امام بازوی خواهر را گرفت و او را به سوی حرم برگردانید.() غم بیکسی و بییاوری امام قلب اهلبیتش را می آزرد و آنان را گریان مینمود. یکبار که امام مقابل لشکر اموی قرار گرفت و فرمود: ای مردم سخن مرا بشنوید و برای جنگ با من شتاب نکنید تا آنچه شایسته شماست اندرز دهم و انگیزه خود را از آمدن به سوی شما بازگویم، اگر گفتار مرا بپذیرید و انصاف دهید سعادتمند خواهید شد و دیگر برای جنگ با من دلیلی ندارید، اگر نپذیرفتید و انصاف روا نداشتید شما با هم پیمانانتان همدل شوید و درباره من هرچه میخواهید انجام دهید و به من مهلت ندهید. سخنان دلسوزانه و هدایتگر امام در خیام حرم غوغایی برپا کرد، چنانچه زنال آل طه و دختران رسول خدا طاقتشان کم شد و با صدای بلند گریستند. صدای شیون آنها موجب شد امام سخن خویش را قطع کند و عباس و علی اکبر(ع) را مأمور نماید تا آنان را تسلّی دهند و آرام سازند. بانوان حرم صدای خود را در سینه حبس کرده و آرام آرام گریستند.() در شب عاشورا امام مقابل خیمه نشسته بود در حالی که به شمشیرش تکیه داده بود لحظه ای به خواب رفت.زینب با شنیدن هیاهوی لشکر دشمن بسوی برادر آمد و گفت: صدای همهمه دشمن است؟ امام در حالی که سر را بلند میکرد فرمود: هم اکنون رسول خدا را در خواب دیدم که به من فرمود: به زودی نزد ما خواهی آمد. زینب با شنیدن این سخن بر چهره زد و فریاد برآورد: ای وای بر من، امام او را دلداری داد و فرمود: خدایت رحمت کند آرام گیر تا دشمن ما را ملامت نکند، و چون بانوان حرم هنگام خداحافظی آن حضرت به شیون و زاری پرداختند امام آنها را به خویشتن داری فراخواند و در حالی که سکینه دخترش را به سینه چسبانده و اشک چشمانش را پاک میکرد فرمود: سکینه جانم بدان گریههای تو بعد از مرگ من طولانی خواهد بود دل مرا تا زمانی که جان در بدن دارم با اشک حسرت مسوزان، آنگاه سکینه پرسید: پدرجان آماده مرگ شده ای، حضرت از بی یاوری سخن گفت و بانوان حرم با شنیدن کلام وی زار و زار گریستند.() سوگواری در مشهد کربلا هنگامی که امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسید نخستین کسی که بر او گریست و نوحه خواند خواهرش حضرت زینب(س) بود. قروه بن قیس حنظلی نقل میکند:به خدا سوگند فراموش نمیکنم که دختر علی(ع) برای برادرش سوگواری میکرد و با صوتی حزین و قلبی داغدار روضه میخواند و مرثیه سرایی این بانو دوست و دشمن را متأثر کرد. و چون بازماندگان امام با دیدن ذوالجناحی که با یال خونین و زینی واژگون از گودال قتلگاه به سوی خیمهها آمد صدا به ناله بلند کردند و به سوی مقتل شتافتند دشمن برای غارت اموال به خیام حرم حمله ور شده و فریاد می زد: «احرقوا بیوت الظالمین» زنان و کودکان با سوز و آه ندا می دادند واغوثاه، وامحمدا، واعلیا، واحسنا و واحسینا. حادثه حمله به خیمهها و فرار زنان و کودکان چنان جانسوز بود که حضرت زین العابدین در تمام عمر از آن به تلخی یاد میکرد و بر آن میگریست.() سپاه کفر، خاندان امام را با پای برهنه و شیون کنان از خیمهها بیرون راندند تا به اسارت ببرند زنان و دختران آنها را از قتلگاه حسین بردند وقتی آنها را از کنار کشتگان عبور دادند صیحه زده و بر صورت می زدند، راوی میگوید: به خدا زینب دختر علی از یادم نمی رود که با صدای غمناک و دلی پر درد بر حسین میگریید و ناله می زد: ای محمد که فرشتگان آسمان بر تو درود فرستادند، این حسین توست که بخون آغشته و اعضایش از هم جدا شده و این دختران تو اند که اسیر گشته اند و سپس سکینه بدن امام را در آغوش کشید و گریست تا اینکه جمعی از حاضران او را از جسد پدر جدا کردند.() و دختر دیگر امام وقتی در قتلگاه کنار پدر قرار گرفت در حالی که به شدت میگریست شانه پدر را گرفت و انگشتان را بر دیده خود میمالید و میگفت: آیا نمینگری بر اوضاع ما و دلهای غمگین ما و تازیانه خوردن عمه ام. از مرثیه سرایی او چشمها گریان و اشکها روان گردید.() مصقله میگوید از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: چون امام حسین(ع) شهید شد همسرش ـ رباب ـ برای او مجلس ماتم به پا کرد. زنان نیز با او سوگواری کرده چنان اشک ریختند که اشک چشمانشان خشک گردید در آن جمع کنیزی بود که گفت: خوردن سویق اشک چشم را زیاد میکند همسر امام طعامی چنین خواست تا از خوردنش توانایی بیشتری بر عزاداری امام حسین بیابد.() سیل اشک در کوفه هنگامی که اسیران کربلا را وارد کوفه کردند مردم جمع شده به تماشا پرداختند، ام کلثوم رو به آنها کرده و گفت: از خدا و رسولش شرم نمیکنید به دختران و زنان پیغمبر نگاه میکنید، یکی از زنان اهل کوفه سر خود را از غرفه ای بیرون آورد و گفت: شما از کدام اسیران هستید؟ گفتند: ما اسیران آل محمدیم، در این هنگام برای آنان نان و خرما آوردند ام کلثوم فریاد زد: ای کوفیان صدقه بر ما حرام است و لقمه را از دست بچهها میگرفت. مردمی که حاضر بودند از شدت تأثر اشک می ریختند و چون صدای گریه بالا گرفت. حضرت فرمود: مردان شما ما را میکشند و زنانتان بر ما گریه میکنند؟ در این زمان دشمنان سر امام را بر نیزه کرده نزد اسرا آوردند، زینب(ص) از این صحنه بسیار غمگین شد، سر بر محمل نهاد و ناله سر داد و گفت: ای هلال من که به کمال رسیدی اما خسوف تو را فرا گرفت و غروب کردی، من هیچ گاه گمان نداشتم، ای پاره دلم که چنین روزی در سرنوشت ما پیش آید، برادر من با دختر کوچکت فاطمه سخن بگو که نزدیک است دلش از شدت مصیبت آب شود.() مردمی که سخنان دختر علی(ع) را میشنیدند حدود بیست و پنج سال پیش دوران ۵ ساله حکومت علی(ع) را تجربه کرده و بسیاری از زنان تماشاگر، شاگردان مدرسه زینب بودند. زینب(س) که فضا را مناسب دید به ایراد خطبه پرداخت و به آنها بانگ زد که ساکت باشید و پس از حمد پروردگار آنان را از عاقبت کارشان ترساند، طوری که مردم حیرت زده کوفه دستانشان را به دندان گزیدند و در مقابل این سؤال حضرت که از آنها پرسید؟ اگر رسول خدا از شما بپرسد این چه کاری بود که انجام دادید به گریه افتادند، آنگاه امام سجاد(ع) به تسلّی عمه داغدارش آمد و فرمود: عمه جان آرام باشید آنان که مانده اند باید از رفتگان خود عبرت گیرند و خدا را سپاس که تو عالمه غیر معلمّه ای و نیاموخته دانایی، گریه و زاری ما رفتگان را باز نمیگرداند. پس از خطبه زینب(س) سخنان کوبنده و حکیمانه همراه با تأثر فاطمه صغری در جمع کوفیان سبب شد آنان بر داغ اهل بیت بلند بگریند. و در پایان سخن آن حضرت بگویند: ای دختر پاکان بس است دلهایمان را به آتش کشیدی، سینههای ما را بر افروختی و درونمان را گداختی.() راوی میگوید از گفتار و مرثیه سرایی آن عزیزان مردم چنان گریستند که هیچگاه دیده نشد مرد و زن مثل آن روز بگریند. زمانی که اهلبیت را به مجلس ابن زیاد در کوفه وارد نمودند وی به سر امام که مقابلش نهاده بود میخندید و با چوب دستی بر دندانهای حضرت می زد، انس بن مالک و زیدبن ارقم که از حاضرین جلسه بودند بدین کار اعتراض کردند. زید از جا برخاست و گفت: شما پسر فاطمه را کشتید و فرزند مرجانه را امیر خود کرده اید به خدا، نیکان شما را خواهد کشت و بدان را بنده خود مینماید از رحمت الهی دورباد کسی که به ذلّت و ننگ رضایت دهد. سپس ابن زیاد سخنانی بر زبان آورد که بخشی از آن چنین بود: «خداوند با کشتن حسین و سرکشان و نافرمایان خاندان او، دل ما را شفا داد» حضرت زینب(س) گریست و فرمود: به جان خودم سوگند بزرگ فامیل مرا کشتی و شاخههای مرا بریدی و ریشه هایم را برکندی اگر شفای دل تو در این است باشد. رباب همسر امام که در مجلس حاضر بود سر مطهر امام را که نزد ابن زیاد بود برداشت و در آغوش گرفت و گریه سر داد و گفت: آه حسین جان، من فراموش نمیکنم حسین را و فراموش نمیکنم نیزههایی که بر بدن او وارد ساختند و فراموش نمیکنم که دشمنان جنازه پاره پاره حسین تشنه لب را روی خاک گرم کرب و بلا واگذاشتند. پس از این قضایا ناله و نوحه اهل کوفه اعم از زن و مرد برای اسیران ادامه پیدا کرد تا که ام کلثوم به گریه گفت:ای اهل کوفه وای بر شما، چرا به برادرم حسین چنین جسارت کردید، اموالش را غارت و خانواده اش را اسیر نمودید مرگ بر شما باد! و سپس اشعاری سوزناک خواند صدای ضجه زنان که پریشان حال بودند مجلس را فرا گرفت.() عبیداللّه بن زیاد که از برگزاری چنین مجلسی سرافکنده شده بود، فرمان داد اهلبیت را در خانه ای نزدیک مسجد اعظم کوفه جای دهند. حضرت زینب(س) که قلبش از جفای مردمی که با شمشیر بنی امیه امام به حق را ناحق کشتند، شکسته و پرملال بود فرمود: هیچ زنی از نژاد عرب به دیدارشان نیاید مگر کنیزان که ایشان نیز مانند آنها اسیری دیده اند.() در راه شام و بارگاه یزید از کوفه تا شام کاروان اسرا در بیست منزل فرود آمدند و حوادث تلخ و عبرت آموز زیادی اتفاق افتاد. در برخی توقف گاهها نسبت به آنها جسارت و بی ادبی میشد و دلهاشان را میگداخت و در بعضی منازل با شناخت اسراء و شهدا اجازه نمی دادند اهل بیت را در کوچه و بازار بگردانند و سر شهداء را بر نیزه کنند. نقل شده با فرا رسیدن شب در سرزمین نخله ـ یکی از توقف گاهها ـ ماتم سرایی بود که در عزای حسین بن علی(ع) سوگواری میکرد و در طول شب صدای گریه و نوحهگری بلند بود و نغمه ای بسیار که جان را میگداخت. زنان دانستند که جنیان بر ماتم و مصیبت حسین ندبه کرده و نوحه میخوانند و از این واقعه سیاهپوش شده و اشک آنان به خاطر عزای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.