پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی علیه السلام از منظر دیگران ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی علیه السلام از منظر دیگران ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی علیه السلام از منظر دیگران ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی علیه السلام از منظر دیگران ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

مقدّمه:

جهان، علی(ع) را می ستاید. به دانش و بینش و ایمانش. با احترام آمیخته به شگفتی به او می نگرد. براستی امیرالمؤمنین، علی(ع)، انسانی استثنایی بود. ازاین رو، شناخت شخصیت عظیم آن امام همام بسادگی برای همگان میسّر نیست. علی(ع) معمای خلقت است. یکتا گوهری که جهان آفرینش، بعد از وجود مقدّس پیامبر اسلام(ص) شخصیتی چون او (امام علی (ع)) را در خود ندیده و نخواهد دید و آنچه گفته شود و بگوییم و بگویند و بنویسند، تنها قطره ای از آقیانوس بیکران فضایل و عظمت مولی الموحدین علی(ع) است. براین اساس، پرداختن به زندگی سراسر ایمان و تقوای آن امام همام محدودیتی ندارد. تاکنون درباره آن ابرمرد اسلام سخن ها و شعرها گفته شده، کتابهای فراوانی نوشته شده است، نه فقط از شیعه، بلکه از جانب غیر شیعه و حتی از غیر مسلمان و مادیگراها کتابها و شعرها و. .. نوشته شده است. شگفت اینجاست که همه کتابها و بررسیها یک نتیجه را به دست داده است: علی(ع) انسانی برگزیده و برجسته بوده که همه افعال و اعمال زندگی آن امام همام بر اصول شرافت و صداقت استوار گردیده و ملهم از تعالیم ربّانی بوده است. سخن گفتن درباره علی(ع) کاری بسیار مشکل است؛ چنان که آن دانشمند اهل سنت گفته است: “سخن گفتن درباره علی(ع) ممکن نیست. اگر قرار است حق علی ادا شود گویند غلوّ است، و اگر حق او ادا نشود درباره علی(ع) ظلم است.” در مقابل عظمت دریا، کیست که سر تعظیم فرود نیاورد، چه کسی توان دارد کوه های سترگ را به عظمت یاد نکند؟ چه کسی جرأت انکار انوار درخشان خورشید تابان را دارد؟ کدام پرنده می تواند در ساحت قدسی این عَنقای تیزپرواز خودنمایی کند؟ بی گمان، هیچ کس توان تماشای اقیانوس موّاج مناقب و فضایل امیرالمؤمنین، علی(ع) را ندارد، چه رسد به آن که بتواند مقامات آن حضرت را بیان کند. بدون هیچ تعارفی، درباره علی(ع) سخن گفتن و اوصاف او را بیان نمودن، کاری است بس مشکل. براین اساس، خلیفه دوم از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل نمود که آن حضرت فرمود: “لو ان الریاض اقلام والبحر مداد والجن حساب والانس کتاب ما احصوا فضائل علی بن ابی طالب”(۱) اگر همه درختان باغها قلم شوند، و تمام دریاها مرکب و جوهر، و جنها حسابگر و انسانها نویسنده گردند، نمی توانند فضایل علی (ع) را شماره کنند. ازاین رو باید گفت: کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم از منابع مهمی که در شناخت وجود ملکوتی آن امام همام موجود است، کلمات و مرویات خلفای سه گانه می باشد. دانستن این مطالب از چند جهت مورد توجّه و اهمیت است: اولاً: مقام رفیع امیرالمؤمنین، علی (ع) را از زبان کسانی که به عنوان بعضی از صحابه رسول خدا (ص) مطرح بودند، و سخنان آن حضرت را شنیدند، می شناسیم. ثانیاً: به طور قطع، میزان شناخت پیروان مذاهب مختلف عامّه با مطالعه این مطالب، نسبت به آن حضرت بیشتر و کاملتر خواهد شد. و تحولّی نو در آنان پدید خواهد آمد. ثالثاً: از این طریق، ماهیت کسانی که بعد از پیامبر اکرم(ص)، سفارشها و وصایای آن حضرت را در مورد خلافت و ولایت علی(ع) نادیده گرفته و با ایجاد شورای انحصاری، اقدام به تعیین خلیفه برای مسلمانان کردند، کاملاً روشن می شود. در این نوشتار مختصر بر آنیم تا با مطالعه در منابع اصیل اسلامی، دلایل و شواهد تاریخی و سخنان و اعترافات دیگران (غیر شیعه اثنی عشریه): سخنان و مرویات خلفای سه گانه و عایشه (امّ المؤمنین) و اندیشمندان بزرگ اهل سنت و اندیشمندان بزرگ غیر مسلمان و حتّی سخنان و اعترافات دشمنان قسم خورد امام علی (ع) را که درباره عظمت آن معمای خلقت بیان شده، مورد بررسی قرار می دهیم. در این راستا از خداوند منّان و وجود پر برکت حضرت امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (ع)، عاجزانه استعانت می جوییم. امام علی (ع) از دیدگاه خلفای سه گانه خلیفه اوّل (ابوبکر بن ابی قحافه) شعبی می گوید: خلیفه اول (ابوبکر) در محلّی نشسته بود که ناگاه (وجود مبارک) امام علی(ع) از دور نمایان شد، چون ابوبکر او را دید گفت: “من سره ان ینظر الی اعظم الناس منزله و اقربهم قرابه و افضلهم داله و اعظمهم غناء عن رسول الله صلی الله علیه(و آله) و سلم، فلینظر الی هذا الطالع”(۲) هر کس دوست دارد به بزرگترینِ مردم در مقام و منزلت، نزدیکترین مردم به پیامبر (ص)، برترین مردم در نام و نشان، بزرگترین مردم در بی نیازی از مردم، که از جهت رسول الله به دست آورده بنگرد، به این شخصی که از دور نمایان است “امام علی (ع) نگاه کند. از زید بن علی بن الحسین(ع) روایت شده که گفت: از پدرم علی بن الحسین(ع)، شنیدم که می فرمود: “سمعت أبی الحسین بن علی یقول: قلت لابی بکر، یا ابابکر، من خیر الناس بعد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؟ فقال لی: ابوک…”(۳) از پدرم حسین بن علی (ع) شنیدم که می فرمود: به ابوبکر گفتم، ای ابوبکر، بهترین مردم بعد از رسول خدا(ص) چه کسی است؟ به من گفت: پدر تو…. ابن مغازلی در مناقب می گوید: “…فقال ابوبکر: صدق الله و رسوله، قال لی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم لیله الهجره، و نحن خارجان من الغار نرید المدینه: کفی و کفّ علی فی العدل سواء…”(۴) ابو بکر گفت: خدا و رسولش راست گفتند، رسول خدا (ص) در شب هجرت در حالی که بیرون از غار بودیم و اراده (رفتن) به مدینه را داشتیم به من فرمود: دست من و دست علی در عدل و داد برابر است. عایشه می گوید: ابوبکر (پدرم) را دیدم که بسیار به چهره علی بن ابی طالب (ع) نگاه می کند؛ پس گفتم: ای پدر! همانا تو زیاد به چهره علی نگاه می کنی. (علت چیست؟)” فقال لی: یا بنیه سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: النظر الی وجه علی عباده”(۵) پدرم گفت: دخترم از رسول خدا شنیدم که می فرمود: نظر کردن بر چهره علی عبادت است. از ابن عمر روایت شد که ابو بکر گفته است: “ارقبوا محمدا صلی الله علیه و آله و سلم فی أهل بیته، ای احفظوه فیهم فلا تؤذوهم”(۶) رعایت کنید محمد(ص) را در (مورد) اهل بیت او. یعنی حفظ کنید (حرمت) او را در میان اهلبیتش، پس اهلبیت آن حضرت را اذیت نکنید. از حارث ابن اعور روایت شده که روزی پیامبر اکرم(ص) در میان جمعی از یاران خود حاضر بود، پس فرمود: به شما نشان می دهم آدم(ع) را از جنبه علمش و نوح را از جنبه فهمش و ابراهیم را از جنبه حکمتش؛ پس چیزی نگذشت که علی(ع) آمد. ابوبکر عرضه داشت: یا رسول الله(ص)!”اقتست رجلاً بثلاثه من الرسل، بخ بخ لهذا الرجل، من هو یا رسول الله؟ قال النبی (ص): أولا تعرفه یا ابابکر؟ قال:الله و رسوله اعلم. قال (ص): هو ابوالحسن علی بن ابی طالب (ع)؛ فقال ابوبکر: بخ بخ لک یا اباالحسن و این مثلک یا اباالحسن”(۷) ابوبکر عرضه داشت: یا رسول الله(ص)! مردی را با سه نفر از پیامبران برابر کردی، به به به این مرد، او کیست، ای رسول خدا؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا او را نمی شناسی ای ابابکر؟ ابوبکر عرض کرد: خدا و رسولش داناترند. حضرت فرمود: او ابوالحسن علی بن ابی طالب(ع) است. پس ابوبکر گفت: به به به تو ای ابوالحسن، مثل تو کجا خواهد بود ای ابوالحسن. از قیس بن حازم روایت شده که: ابوبکر با علی(ع) ملاقات کرد، پس ابوبکر به چهره آن حضرت نگاه کرده و تبسم می نمود، علی(ع) به او فرمود: چرا تبسم می کنی؟ گفت: شنیدم پیامبر اکرم(ص) می فرمود: هیچ کس بر صراط نمی گذرد، مگر کسی که علی برایش گذرنامه صادر کرده باشد.(۸) در روایتی از “انس بن مالک” آمده است که یک دانشمند یهودی پس از رحلت پیامبر(ص) وارد مدینه شد، و چون از “وصی” پیامبر(ص) سؤال کرد، او را به حضور “ابوبکر” آوردند. یهودی گفت: من سؤالاتی دارم که جز پیامبر و یا وصی او کسی دیگر نمی تواند آنها را پاسخ دهد: “ابوبکر” گفت: هر چه می خواهی سؤال کن. یهودی: مرا خبر ده از چیزی که برای خدانیست، و از آنچه در نزد او نیست، و آنچه را که خدا آن را نمی داند؟!! ابوبکر چون پاسخ وی را نمی دانست، او را متهم کرده و گفت: اینها سؤالات افراد بی دین است و آن گاه قصد کرد که آن یهودی را تنبیه نماید!! “ابن عباس” خطاب به ابوبکر گفت: با مردی یهودی انصاف نکردید، یا جوابش را بگوئید، و یا به حضور امیرالمؤمنین علی(ع) روید، زیرا من از پیامبر خدا شنیدم که او را دعا کرد… ابوبکر و یهودی و همراهان به خانه علی(ع) آمده و سؤال یهودی را مطرح ساختند. حضرت در جواب او فرمود: امّا آنچه را که خدا نمی داند عقیده شما یهودیهاست که می گوئید: “عُزَیر فرزند خداست” در حالی که او برای خویش فرزندی قایل نیست. در مورد سؤال دومتان “ظلم و ستم” است، که نزد خداوند اینها وجود ندارد. امّا این که در سؤال سوّم پرسیده اید آن چیست که برای خدا نیست؟ آن شریک و همتا است که پروردگار عالم از آن مبرّا است. هنگامی که یهودی این جواب های درست را شنید، زبان به اظهار “شهادت” گشود و گفت: “اشهد أن لا اله الاّ الله، و اشهد أنّ محمداً رسولُ الله، و اشهد أنّک وصی رسولِ الله” در حالی که ابوبکر و مسلمانان حاضر این صحنه را تماشا می کردند، با شادی و خوشحالی زبان به تحسین امام علی(ع) گشوده و به اتفاق گفتند: “یا مفرِّج الکرَبِ”؛ ای علی! ای مرد بزرگواری که غم ها و غصه ها را از ما برطرف کردی!(۹) ابوبکر در موارد متعدد، بالای منبر و در حضور بسیاری از مسلمانان گفت: “اقیلونی، اقیلونی و لست بخیر منکم و علی فیکم”(۱۰) مرا رها کنید، مرا رها کنید، که من بهترین شما نیستم در حالی که علی در میان شماست. خلیفه دوّم (عمر بن خطّاب) از ابن عباس روایت شده که (گفت): من و عمر بن خطاب در یکی از کوچه های مدینه می رفتیم پس عمر گفت: “… یا ابن عباس…و الله لسمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول لعلی بن ابی طالب: من احبّک احبّنی و من احبّنی احبّ اللّه، و من احبّ اللّه ادخله الجنه مدلاً”(۱۱) ای فرزند عباس… به خدا سوگند همانا شنیدم از رسول خدا(ص) که به علی بن ابی طالب می فرمود: کسی که تو را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد خدا را دوست داشته و کسی که خدا را دوست بدارد خداوند او را وارد بهشت می کند. همچنین وی می گوید: از عمر بن خطاب شنیدم می گفت: “کفوا عن ذکر علی بن ابی طالب علیه السلام فلقد رأیت من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فیه خصالا لان تکون لی واحده منهن فی آل الخطاب احبّ الی مما طلعت علیه الشمس”(۱۲) از بدگویی علی بن ابی طالب(ع) خودداری کنید که من از رسول اکرم (ص) درباره فضیلت او خصلت هایی دیدم که اگر یکی از آن خصلتها در خاندان خطاب می بود در نزد من از هر جا و هر چه که خورشید بر آن می تابد محبوبتر می بود. عمر بن خطاب گفت: “لقد أعطی علی ثلاث خصال لان تکون لی خصله منها احبّ الی من أن أعطی حمر النعم، فسئل و ما هی؟ قال: تزویج النبی صلی الله علیه و آله و سلم ابنته و سکناه المسجد لا یحل لاحد فیه ما یحل لعلی و الرایه یوم خیبر”(۱۳) به علی سه خصلت کرامت شده که اگر یک خصلت از آن به من داده می شد برای من محبوبتر از داشتن شتران سرخ مو (که دارای قیمت بسیار هستند) بود، پرسیده شد آن خصائل کدام است؟ گفت: به ازدواج در آوردن پیامبر دخترش را برای علی(ع) و جای گرفتن او در مسجد که حلال نبود بر هیچ کس در مسجد آنچه که برای علی حلال بود و گرفتن پرچم در جنگ خیبر. عمّار دهنی، از سالم بن ابی جعد روایت کرد که گفت: “به عمر (بن خطاب) گفته شد که همانا تو به گونه ای با علی رفتار (نیکو و شایسته) داری که با کسی از اصحاب پیامبر چنین رفتاری را نداری؟ عمر گفت: به درستی که علی مولای من است.”(۱۴) همچنین عمّار دهنی در روایتی دیگر از “ابی فاخته” نقل کرد که گفت: علی(ع) آمد در حالی که عمر در جایگاه خود نشسته بود؛ چون عمر آن حضرت را دید لرزید و تواضع کرد و برای نشستن علی(ع) جائی باز کرد، وقتی که علی(ع) برخاست: شخصی به عمر گفت: ای امیر، تو با علی(ع) روشی به کار بردی که با هیچ یک از اصحاب رسول خدا(ص) آن رفتار را انجام نداده ای! عمر گفت: “ما یمنعنی، و الله انه مولای و مولی کل مؤمن”(۱۵) چه چیزی مرا از این رفتار باز می دارد؟ قسم به خدا که او مولای من و مولای همه مؤمنان است. از عمر بن خطاب روایت شد که گفت: رسول خدا(ص)، علی را مهتر و بزرگ (مسلمانان) قرار داد، پس فرمود: “من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، و اخذل من خذله و انصر من نصره اللهم انت شهیدی علیهم؛ هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای اوست، پروردگارا! دوست بدار دوست او را و دشمن بدار دشمن او را، و ذلیل نما کسی را که او را ذلی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.