پاورپوینت کامل فلسفه رجعت در نظام شیعه آخرین قسمت ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فلسفه رجعت در نظام شیعه آخرین قسمت ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه رجعت در نظام شیعه آخرین قسمت ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه رجعت در نظام شیعه آخرین قسمت ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

شبهات رجعت با وجود این که اندیشمندان شیعه ماهیت مسئله رجعت را با دلائل متقن و منطقی و…بیان داشته اند، شبهاتی از سوی برادران اهل سنت درباره حقانیت رجعت عنوان شده است. علاوه براین، برخی از نویسندگان مسلمان نیز در گذشته و حال در کتابهای خود به نقد اصل رجعت پرداخته، شبهاتی پیرامون آن وارد کرده اند، و چه بسا اظهار داشته اند که این عقیده ریشه اسلامی ندارد و از اندیشه ها و عقاید مکاتب و مذاهب دیگر به اسلام سرایت نموده است؛ البته عالمان بزرگ اسلامی که پاسداران مرزهای عقیده و ایمان هستند، هرگز این گونه انتقادات و اعتراضات را بدون پاسخ نگذارده، بلکه با بیان و قلم، رایت مقدس دفاع از آرمانهای اصیل اعتقادی را بردوش کشیده اند. بنابراین، ملاحظه می کنیم که کتب بسیاری در بررسی عقیده رجعت و نفی شبهات وارده بر آن، نگاشته و هرگاه مخالفان و منکران لبه حمله خویش را تیزتر کرده اند، این مدافعین شریعت محمدی(ص) نیز بر شمار نوشته های علمی خود افزوده و چون مشعلهایی فروزان به روشنگری و هدایت پویندگان راه حق و جویندگان چشمه های زلال معرفت پرداخته اند. در اینجا به منظور روشن ساختن اذهان با کمال بی طرفی و استمداد از خداوند متعال، توجهات حضرت بقیه الله الاعظم(عج) به برخی از شبهات عمده، پاسخ درخور خواهیم داد. ۱- عقیده به رجعت از ساخته های «عبدالله بن سباء» است: مهم ترین شبهه ای که منکران، بر آموزه رجعت وارد کرده اند، این است که می گویند: اندیشه رجعت، از تراوشات فکری «عبدالله بن سباء» یهودی بوده که با حیله گری خاصی این تفکر را در میان شیعیان رواج داده است وگرنه دلیل معتبری بر صحت چنین اندیشه ای وجود ندارد، براین اساس، شیعه متأثر از یهود شده است. توضیح بیشتر این که: در زمان خلیفه سوم(عثمان)، مردی یهودی از اهل صنعای یمن به نام «عبدالله بن سباء» ظاهراً اسلام آورد، ولی در پنهان به منظور آشوبگری و فتنه انگیزی در سرزمین پهناور اسلامی و ایجاد اختلاف میان مسلمانان، از یمن به شهرهای بزرگ مسلمان نشین مانند کوفه، شام، بصره و مصر سفر کرده در مجامع مسلمین حضور یافت. او در بین مردم عقاید خاصی را تبلیغ می نمود. از آن جمله می گفت که: «پیغمبر اسلام (ص) نیز مانند عیسی بن مریم به دنیا بازمی گردد» با گذشت زمان، این سخنان در اذهان گروهی از مسلمانها جای گرفت و منشأ پیدایش اعتقاد به رجعت شد. یکی از مفسران بنام اهل سنت دراین باره می نویسد: اولین کسی که معتقد به رجعت شد، «عبدالله بن سباء» بود، اما در ابتدا آن را به پیامبر اسلام(ص)، نسبت داد و سپس «جابر جعفی» در آغاز سده دوم از او متأثر شده و معتقد به رجعت حضرت امیرالمؤمنین(ع) شد، امّا زمانی برای آن مشخص ننمود، در قرن سوم بود که مذهب امامیه اثناعشریه رجعت همه ائمه و دشمنان (به دنیا) را تثبیت نمود و زمان آن را هنگام ظهور مهدی، معین کرده و بر آن به روایات اهل بیت استدلال نمود….(۱) احمد امین مصری نیز پس از آن که مبدأ پیدایش تفکر شیعی (عقیده به رجعت) را به «عبدالله بن سباء» نسبت داده، تعالیم و آموزشهای او را این گونه بیان می کند: مشهورترین آموزشهای «ابن سباء»، ولایت حضرت علی (ع) و رجعت بود. اما رجعت این گونه آغاز می شود که حضرت محمد (ص) به دنیا رجوع می کند. و از جمله سخنان «ابن سباء» این بود که: تعجب است که کسی تصدیق به رجعت حضرت عیسی(ع) داشته باشد، ولی رجعت محمد (ص) راتکذیب کند. آن گاه این تفکر متحوّل شده (علت این تحول مشخص نیست) به این که حضرت علی(ع) نیز رجوع خواهد کرد «ابن حزم» می گوید: ابن سبا، هنگامی که علی به شهادت رسید گفت: اگر هزار بار او را برایم بیاورید، کشته شدن او را باور نخواهم کرد و علی نخواهد مرد، تا این که زمین را آن گاه که پر از جور و ستم شده باشد، پر از عدل و داد کند. اندیشه رجعت را از ابن سباء از یهود گرفته است و نزد آنان چنین بوده که: الیاس به سوی آسمان رفته و بزودی برمی گردد و دین و قانون را اقامه می کند و این تفکر در زمانهای پیشین در مسیحیت وجود داشته است.(۲) سخن ما به افرادی همچون احمد امین مصری که گویا فردی محقّق و اهل تعمّق و تأمل هستند، این است: «یک چنین نسبت»؟!! و آن هم بدون هیچ دلیل و مدرک، از روش تحقیق و آداب مناظره بسی دور است. شخص محقّق و اهل تأمّل، باید گفتار خود را به طور مستند مطرح نماید. آیا با وجود دلائل عدیده ای که اندیشمندان شیعه آن را از مصادری که همه انسانهای عاقل و خداپرست قبول دارند بر آموزه رجعت اقامه می کنند، باز هم جا دارد که عقیده رجعت را ساخته و پرداخته فکر یک یهودی مجهول الهویه (افسانه ای) بدانیم؟ پاسخ: پاسخهای متعدد و مفصّلی به چنین شبهه ای داده شده است که بهترین آنها پاسخی است که علامه که محقق مرتضی عسکری در اثر تحقیقی و پر بارش «عبدالله بن سباء و اساطیر آخری» به صورت تفصیلی و جامع بیان نموده است و ما به طور فشرده آن را نقل می کنیم. زندگی ابن سباء خلاصه آنچه مورخان در طول قرنهای گذشته درباره عبدالله بن سباء آورده اند، چنین است: او مردی یهودی از اهل صنعای یمن بوده که در زمان عثمان خلیفه سوم، به ظاهر اسلام آورد، ولی قصد او مکر و تفرقه میان مسلمانان بود، وی برای تبلیغ به شهرهای مختلف سفر می کرد و از جمله به کوفه وشام و بصره رفته و در میان مسلمانان اعتقاداتی را از پیش خود رواج می داد که تا آن روز سابقه نداشت و می گفت: همان طور که حضرت عیسی بن مریم را رجعتی است برای حضرت محمد (ص)، نیز چنین خواهد شد، عبدالله بن سباء برای ترویج افکارش مبلّغانی را به شهرهای اسلامی می فرستاد و دستور داده بود که به بهانه امر به معروف و نهی ازمنکر، فرمانداران وقت را بکوبند تا بدین شکل بسیاری از مسلمانان به آنان پیوستند؛ همین افراد بودند که به خانه خلیفه سوم (عثمان) ریخته و او را کشتند و همان پیروان ابن سباء بودند که جنگ جمل را به راه انداختند(۳). راویان این داستان راویان این داستان از آغاز تا کنون بیست و دو نفر بوده اند و همگی آنان این داستان را از «سیف بن عمرو» نقل کرده اند. و برخی از مورخان به نامهای: طبری، ابن ابی بکر و ذهبی، بدون واسطه از سیف نقل کرده اما بقیه مورخین این داستان رااز چهار نفر فرق روایت کرده اند.(۴) وجود چنین مرد افسانه ای از طریق فردی به نام «سیف بن عمرو تمیمی» در میان مورخان و راویان پخش شده است. وی مطالب دروغ بسیاری را ساخته و به دست راویان اخبار سپرده است و آنان نیز در اثر عدم توجه و دقت کافی، به نقل این گونه روایات بی اساس پرداخته اند. طبری در کتاب تاریخ معروف خود، هفتصد و یک روایت می آورد که سند همه آنها به همین شخص منتهی می گردد و همه آنها حوادث سالهای ۱۱ تا ۳۷ هجری را در بر می گیرد و شگفت آور آن که در کتاب تاریخ یاد شده تنها یک روایت مربوط به حوادث سال دهم هجری از سیف نقل شده است. گویی تمام آگاهی های تاریخی او منحصر به همین چند سال پر ماجرا بوده و از سایر زمانها کمترین اطلاعی نداشته است.»(۵) سیف بن عمرو کیست؟ سیف بن عمرو تمیمی (م: بعد از ۱۷۰ق) که راوی اصلی ماجرای عبدالله بن سباء است، در میان کتابهای رجالی معتبر اهل سنت توثیقی نداشته و او را شخصی دروغپرداز و حدیث ساز و حتی متهم به کفر و زندقه کرده اند؛ ازاین رو، گزارش تاریخی او فاقد هرگونه اعتبار و ارزشی است، دانشمندان علم رجال در مورد او چنین گفته اند: الف) یحیی بن معین (م: ۳۲۳ ق) می گوید: حدیث تو ضعیف و سست است. ب) سنایی (م: ۳۰۳ ق) گفته است که: او ضعیف است، حدیثش را ترک کرده اند، نه مورد اعتماد است و نه امین. ج) ابوداود (م: ۳۵۴ ق) می نویسد: او بی ارزش بوده و بسیار دروغگو است. د) ابن حبان (م: ۳۵۴ ق): حدیثهایی را که خود جعل می کرده، آنها را از زبان شخص موثّقی نقل کرده است و نیز می گوید: سیف متهم به زندقه (کفر) است و گفته اند او حدیث جعل کرده است؛ البته علمای دیگر اهل سنت همچون حاکم نیشابوری و فیروزآبادی و ابن حجر و سیوطی و دارقطنی و صفی الدین نیز او را تضعیف و حدیث وی را متروک می دانند.(۶) ازاین بررسی، به خوبی آشکار می شود که مستند سخنان افرادی همچون، آلوسی و احمد امین روایاتی است که از سیف بن عمرو نقل شده و بر طبق اظهار نظر بزرگان علم رجال و حدیث اهل سنت، سیف بن عمرو صلاحیت لازم را برای نقل حدیث نداشته و روایات او فاقد هرگونه ارزش تاریخی است. نسب واقعی عبدالله بن سباء استاد علامه عسکری می گوید: ما که دهها سال است در مدارک و مصادر اسلامی تحقیق و پژوهش می کنیم تا به حال درباره نسب عبدالله بن سباء کوچکترین مطلبی نیافته ایم.(۷) اما از برخی تحقیقات چنین به دست می آید که عبدالله بن سباء، همان «عبدالله بن وهب» است؛ چنان که بلاذری (م: ۲۷۹ ق) در «انساب الاشراف» تصریح می کند که او «عبدالله بن وهب» است و نیز سعد بن عبدالله اشعری (م: ۳۰۰ ق) در «المقالات و الفراق» چنین گفته است.(۸) حال که مشخص شد ابن سباء، همان «عبدالله بن وهب» است، مناسب است فشرده ای از شرح حال او بیان شود که او هیچ گاه اعتقاد به رجعت و وصایت را در میان شیعیان ترویج نکرده است. عبدالله بن وهب، شخصی بود که در اثر کثرت سجود کف دستها و زانوهای او پینه بسته بود. او در جنگهای علی بن ابی طالب (ع)، در رکاب او بود. هنگامی که در جریان جنگ صفین مسئله حکمیت پیش آمد و عدّه ای با حضرت به مخالفت برخاستند، عبدالله بن وهب نیز به آنان پیوست و آنچنان او بغض و عداوت حضرت علی(ع) را به دل گرفت که حضرت را منکر خدا معرفی نمود. گروهی از خوارج در منزل او اجتماع می کردند، وی آنان را به زهد و پارسائی دعوت می کرد و پس از انسجام یافتن، یاران او به روستاها و کوههای اطراف می رفتند. برخی او را به عنوان خلیفه پیامبر(ص)، به زعامت خود انتخاب کردند و به تدریج از کوفه خارج شدند. امام علی(ع) که اوضاع را چنان دید، با لشکریانش به تعقیب آنان پرداخت و همه آنان به جز ده نفر را به هلاکت رساند…. (۹) از مطالب یاد شده درمی یابیم که قضایای تاریخی که بر اساس آن شیعه را متأثر از «عبدالله بن سبای یهودی» معرفی می کنند ریشه اش به سیف بن عمرو تمیمی برمی گردد و او نیز از نظر بزرگان رجالی اهل سنت مورد اعتماد نیست. اما خود عبدالله بن سبا هم که وجود خارجی نداشت و آنچه واقعیت تاریخی داشت، شخصی به نام عبدالله بن وهب بود که او در زمره دشمنان علی بن ابی طالب (ع) بود، نه از علاقمندان او که به خواهد تفکر وصایت یا رجعت را در میان شیعیان رواج دهد. بنابراین، «عبدالله بن سبا» از افسانه های ساخته و پرداخته سیف بن عمرو تمیمی، همان شخصی که در میان کتابهای رجالی معتبر اهل سنت توثیقی نداشته و او را شخصی دروغپرداز و حدیث ساز و حتی متهم به کفر و زندقه کرده اند می باشد؛ بدین جهت است که پروهشگری منصف همچون، دکتر طه حسین در این باره می نویسد: «ابن السوداء، یعنی: عبدالله بن سباء، یک چهره افسانه ای و موهوم بوده که دشمنان شیعه او را برای شیعه ذخیره نموده اند.»(۱۰) ۲ – رجعت باطل است، زیرا از نوع تناسخ باطل (منتقل شدن نفس انسان از بدنی به بدن دیگر) می باشد. یکی از اشکالاتی که منکران، بر آموزه رجعت وارد کرده اند، این است که رجعت، نوعی تناسخ است و تناسخ به اتفاق همه مسلمانان، باطل است، پس رجعت، باطل است. قائلان به رجعت، پاسخ این شبهه را چنین بیان می کنند که: نظریه «تناسخ» براساس انکار رستاخیز پی ریزی شده و پیروان این مکتب، پاداش و کیفر اعمال و رفتار را منحصر به دنیا می دانند. چکیده این اعتقاد آن است که: «جهان آفرینش پیوسته در گردش است و هر دوره ای تکرار دوره پیشین بوده و این گردش و تکرار پایان ندارد. روح هر انسانی پس از مرگ بار دیگر به دنیا باز می گردد، و این بازگشت مبتنی بر کردار و رفتار پیشین اوست. اگر در روزگار گذشته کرداری نیک و شایسته داشته، دوران بعد را با شادی و خوشی سپری می نماید، و اگر مرتکب اعمال ناروا و زشت شده، گرفتار حزن و اندوه می گردد». البته ناگفته نماند قائلین به تناسخ به چهار گروه تقسیم می شوند: برخی از تناسخ در بدنهای بشری سخن می گویند، گروهی به تناسخ در کالبد حیوانات معتقدند، و جمعی نیز تناسخ در نباتات و شماری تناسخ در جمادات را مطرح می سازند، که در کتابهای فلسفی، کلامی و روائی، نادرستی این عقاید ثابت گردیده است.(۱۱) از این مطالب به روشنی درمی یابیم که تناسخ هیچ گونه سازگاری و مشابهت با رجعت ندارد. معتقدان به رجعت، هرگز منکر قیامت نیستند، بلکه یقین به وقوع این رستاخیز بزرگ همگانی دارند. آنان هیچ گاه از تکرار بی نهایت دوره های آفرینش سخن نمی گویند، بلکه آنان به پیروی از قرآن کریم، معتقدند که برای جهان پایان و فرجامی قطعی وجود دارد. و افزون براین، بنابر عقیده قائلان به رجعت، هرگز روح هیچ انسانی به جسم شخص دیگر منتقل نمی شود، بلکه روح شخص رجعت کننده به جسم خود او (بدن نخستین) تعلق می یابد و به آن بازمی گردد. به تعبیر دیگر، قائلان به «تناسخ» بازگشت انسان را به این جهان به عنوان معاد تلقی کرده و این بازگشت را درباره همه افراد بشر باور دارند. بنابراین، بازگشت به سرای دیگر و حیات در عالم آخرت را به طورکلی انکار می نمایند؛ در حالی که معتقدان به رجعت، تنها بازگشت گروهی بس انگشت شمار به این جهان را، برای یک سلسله مصالح تجویز می کنند که پس از آن بار دیگر به سوی عالم آخرت شتافته و در روز میعاد همراه دیگر انسانها محشور خواهند شد. ۳- شبهه ناسازگاری رجعت با آیات قرآنی مفسران اهل سنت، رجعت را با برخی از آیات قرآن کریم ناسازگار دانسته اند؛ چنان که زمخشری در تفسیر «کشّاف» معتقد است که رجعت با آیه شریفه: «ألم یروا کم اهلکنا قبلهم من القرون أنّهم الیهم لایرجعون»(۱۲) بر اهالی سرزمینی که نابودشان کردیم، بازگشت نیست، منافات دارد. وی می گوید: این آیه از جمله آیاتی است که قول به رجعت را نفی می کند. سپس او برای تأیید مدعایش روایتی از ابن عباس نقل می نماید؛ بدین مضمون که شخصی به ابن عباس گفت: چه بدگمان می کنند کسانی که می گویند علی (ع) قبل از قیامت به دنیا بازمی گردد. ابن عباس گفت: چه بدگمان کرده اند، ما زنان آن حضرت را نکاح و میراث او را تقسیم کرده ایم.(۱۳) قبل از پاسخ اشکال، یادآوری چند نکته ضروری به نظر می رسد: نخست آن که در این آیه شریفه بازگشت همه کفّار ممنوع شمرده نشده، بلکه تنها از گروهی سخن گفته شده که به عذاب الهی گرفتار و نابود شده اند. بنابراین با این آیه نمی توان بر ممنوع بودن بازگشت همه کافران و گناهکاران هر چند به أجل طبیعی درگذشته باشند استدلال نمود. پس هرگاه بازگشت کنندگان در رجعت از گروه دوم باشند، هرگز این آیه مانع از بازگشت آنان نیست. نکته دوم این که باید دید هدف از رجعت کافرانی که نابود شده اند، چیست و چرا قرآن کریم آن را ممنوع اعلام می دارد؟ هدف از رجعت این افراد آن است که به جهان بازگردند، عمل صالح انجام دهند و گذشته سیاه خویش را جبران کنند. قرآن کریم یک چنین بازگشتی را ممنوع اعلام می کند و ممنوعیت این رج

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.