پاورپوینت کامل غروب سپیده گشا ۹۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل غروب سپیده گشا ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غروب سپیده گشا ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل غروب سپیده گشا ۹۱ اسلاید در PowerPoint :
تأثیر شهادت حاج آقا مصطفی خمینی در گسترش نهضت اسلامی ایران
افول یک ستاره پایان زندگی هر کس به مرگ اوست جز مرد حق که مرگ وی آغاز دفتر است در سال ۱۳۵۶ش به دلیل افزایش استبداد و گسترش اختناق در ایران، نارضایتی ها و اعتراضات مردمی و مخالفت های گروهها و جمعیت ها با دستگاه ستم فزونی گرفت، از سوی دیگر بیماری سرطان خون شاه شدت گرفته و چون احتمال داده می شد به هلاکت برسد تمهیداتی مقدماتی به عمل آمده بود که تا زمان به قدرت رسیدن فرزندش رضا پهلوی، همسرش فرح دیبا نایب السلطنه گردد، رئیس جمهور آمریکا، جیمی کارتر، در ژانویه سال ۱۹۷۷ میلادی (دی ۱۳۵۶ش) به طور ضمنی گفت: کشورهایی که در آن ها اساساً حقوق بشر نادیده گرفته شود ممکن است از کمک های اقتصادی و تسلیحاتی آمریکا محروم گردند. این مسائل موجب گشت که شاه تصمیم گرفت از روش دیکتاتوری قبلی دست بردارد و اصلاحاتی در نظام قضایی، اجرایی و اداری انجام داد و به دلیل فشار افکار عمومی خصوص سازمان عفو بین الملل و کمیسیون بین المللی قضات از شکنجه های شدید مخالفین کاست. روشنفکران و مبارزین سیاسی به ارسال و تکثیر نامه های اعتراض آمیزی پرداختند که تا آن زمان امکان چاپ آن ها وجود نداشت، مقارن این انتقادها و افشاگری ها و نیز افزایش فشارهای بین المللی نظیر انجمن حقوقدانان و نیز گروههای چریکی و مذهبی، مسایل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی روز به روز حادتر می گردید، شاه در برابر این واقعیت ها و جهت ارضای افکار عمومی ژست هایی گرفت، در فروردین ۱۳۵۶ برای نخستین بار درهای دادگاهی که برای بررسی فعالیت های ضد رژیم تشکیل گردیده بود، به روی عموم باز شد، به سازمان صلیب سرخ بین المللی اجازه دادند که از برخی زندان های ایران بازدید کنند، شکنجه افراد تا حدود قابل توجهی کاهش یافت، قوانین جدیدی که وضع دادگاههای نظامی را که زندانیان سیاسی را محاکمه می کردند تا حدّی بهبود می بخشید اعلام گردید، آثار دکتر علی شریعتی که اخیراً از ممنوعیت و سانسور آزاد گردیده بود، اکنون در مقیاس وسیعی به فروش می رفت. در تیر ۱۳۵۶ امیر عباس هویدا از سمت نخست وزیری عزل گردید و جمشید آموزگار به جای او روی کار آمد.(۱) با وجود این وضع و بهبود یافتن اوضاع سیاسی، رژیم شاه به ضدیت با ارزش های اسلامی و شعائر شیعه و علمای اسلامی ادامه داد و به شدت نگران آن بود که نهضت اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در این شرایط چون رودخانه ای خروشان گسترش یابد و سیلاب های ناشی از اعتراض های مردمی و نیروهای انقلابی با هدایت و نظارت امام خمینی بساط او را درهم بریزد، از این جهت تصمیم گرفت جنایت دیگری را بر کارنامه سیاه خود اضافه کند، از این روی عوامل ساواک برای ضربه زدن به نیروی محرکه انقلاب اسلامی در صدد به اجرا درآوردن نقشه ای مرموز و مشکوک برآمدند. آنان به خوبی می دانستند حاج سید مصطفی خمینی در سفر و حضر همراه پدر و بازوی توانای وی و برنامه ریز فعالیت های انقلابی نیروهای پیرو امام بود و اگر چنین شخصیت علمی، تأثیرگذار، مقاوم، قاطع و سازش ناپذیر را از میان بردارند به تصور باطل خویش به اهداف ذیل دست می یابند: ۱- با از بین رفتن سید مصطفی ضربه روانی شدید به پدرش وارد می شود و در نتیجه از مشی قبلی و تقویت و تحریض مبارزان دست بر می دارد. ۲- پیشگیری از خطرهای بعدی که امکان دارد این دانشمند سیاستمدار جوان برای رژیم پدید آورد. ۳- جلوگیری از سیاسی شدن حوزه نجف که با اقدامات حاج آقا مصطفی به کانونی برای مخالفت جدّی علیه رژیم پهلوی تبدیل شده بود. ۴- ایجاد هراس در میان مخالفان و مبارزان و این که از بیم کشته شدن به مخالفت های خود با نظام استبدادی پایان دهند یا حداقل کوشش های سیاسی خود را تقلیل دهند.(۲) در صورتی که نه تنها این حرکت عوامل ساواک بر پیکر انقلاب و قاطعیت امام ضربه و خللی وارد نکرد بلکه باعث سرعت بخشیدن و گسترش نهضت اسلامی شد و زمینه های فتح و ظفر را فراهم آورد بنابراین با شدت گرفتن فعالیت های سیاسی و مبارزاتی و تلاش های علمی و فرهنگی حاج آقا مصطفی رژیم پهلوی تشخیص داد وجود این شخصیت در خارج از کشور و در کنار امام خمینی مانع برنامه های فاسد و ضد اسلامی اوست، به همین سبب کوشید او را از میان بردارد. دلیل این مدعا اظهاراتی است که در زمان به هلاکت رسیدن تیمور بختیار در عراق از سوی مقامات ایران مطرح شد و طی آن رادیو تهران اعلام کرد: دو نفر ایرانی به ایران اسلحه وارد می کنند که یکی از آنان سید مصطفی خمینی است. از همین گفته روشن می شود که نظام استبدادی حاکم بر کشور ایران وجود ایشان را بزرگترین قدرت مخالف در بیرون از مرزهای سیاسی می دانسته است. پس از آن رژیم برنامه ترور این عزیز را در دستور کار خود قرار داد. حتی گروهی از نیروهای زبده و ورزیده امنیتی ساواک به بغداد اعزام شدند و مأموریت یافتند تا با حمایت و تحت پوشش سیاسی سفارت ایران در بغداد دست به عملیات تروریستی بزنند و همچنین چند شخصیت مستقر در نجف اشرف جزو فهرست آنان بود، از آن کسان یکی هم شهید سید مصطفی خمینی بود که البته دشمنان موفق نشدند نقشه خویش را عملی کنند و این گروه از هم پاشید. شهید سید مصطفی خمینی چند ماهی قبل از شهادتش نقل کرده است: به یک شب وقتی از حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین باز می گشتم در طول مسیر به عیادت یکی از علمای نجف رفتم، در آن جا نشسته بودم که درب به صدا درآمد، پسر آن عالم خبر داد دو نفر آمده اند و با شما کار دارند، گفتم بگو بیایند بالا یکی جوان و دیگری مسن بود، آن جوان سؤالاتی کرد و اخباری از داخل ایران داد، از جمله این که دولت ایران تشخیص داده است که شما از سرسخت ترین مخالفان رژیم ایران در خارج کشورید لذا گروهی تشکیل داده اند شما را در نجف ترور کنند. علاوه بر این موارد عینی دیگری در آن مقطع روشن می کند که مرگ حاج آقا مصطفی طبیعی نبوده و رژیم منفور ستم شاهی آن را طرح ریزی کرده بود.(۳) گویا یکی از اهل کشف و شهود هم این ضایعه را پیش بینی کرده بود حجهالاسلام و المسلمین امام جمارانی نقل کرده است هم حاج احمد آقا و هم حاج سید محمد بجنوردی برای من گفته اند، سال ۱۳۵۵ همراه حاج آقا مصطفی به لبنان رفتیم و از آن جا در شهر بعلبک که از توابع این سرزمین است گشت و گذاری داشتیم یک بار که خسته شده و کنار خیابانی نشسته بودیم مردی در کسوت عرب ها خیلی خاکی و خودمانی و صمیمی آمد پیش ما نشست، او با لهجه ای عربی خیلی جذّاب و گیرا صحبت می کرد، آن مرد رو به حاج آقا مصطفی کرد و گفت شما دنبال یک سری مسایل و اهدافی هستید که به زودی پیروزی نصیبتان می شود و سپس افزود البته آن زمان شما در قید حیات نمی باشید و سال بعد در فقدانتان مردم سوگوار می گردند، حاج آقا مصطفی خواست به آن مرد کمکی بکند ولی متوجه نشد او چطور از آن جمع فاصله گرفت و به کجا رفت.(۴) حاج آقا مصطفی بعد از مرگ دکتر علی شریعتی گفته بود: ساواک فهرستی از پنجاه و شش نفر تهیه کرده که مرموزانه کشته شوند، من و پدرم نیز جزو این لیست می باشیم.(۵) و گویا آن علامه وارسته از طریق یک نوع فراست درونی یا کشف های باطنی شهادت خویش را پیش بینی کرده بود چرا که حضرت امام را وصی خود قرار داد در حالی که معمولاً پدر، پسر خود را وصی قرار می دهد.(۶) سرانجام در روز اول آبان ۱۳۵۶، نهم ذیقعده سال ۱۳۹۷ به طرزی مرموز در منزل خود به شهادت رسید. در حالی که یک روز قبل از آن حاج آقا مصطفی خیلی شاداب، با نشاط و در نهایت سلامت به سر می برد و هیچ کسالتی در وضع مزاجی او مشاهده نمی گردید، گفته شده که افرادی با وی دیدار کرده و او را مسموم کرده اند.(۷) نقشه مرموزانه ساواک شهادت حاج آقا مصطفی بر حسب قرائن متعدد در محافل سیاسی و انقلابی و رسانه ای به ساواک نسبت داده شد. در تاریخ کمبریج آمده است: در اواخر اکتبر سال ۱۹۷۷م فرزند ارشد امام خمینی یعنی حاج سید مصطفی خمینی که شخصیتی قابل و یار اصلی پدر بود ناگهان در نجف درگذشت، مرگ او را عموماً به پلیس امنیتی شاه نسبت می دادند و در تهران و سایر شهرها تظاهراتی در محکومیت آن چه که قتل ایشان تلقی می شد برگزار شد.(۸) احمد حسین یعقوب در کتاب الامام الخمینی و الثوره الاسلامیه فی ایران القصه الکامله نوشته است حاج آقا مصطفی که رابط پدر و انقلابیون ایران و دیگر مناطق بود و نامه ها و بیانیه ها و اعلامیه های امام را منتشر می کرد و از ستون های مهم نهضت اسلامی به شمار می آمد در این ایام فدای توطئه ساواک قرار گرفت و مأموران امنیتی نسبت به قتل او اقدام کردند.(۹) محمد حسنین هیکل نویسنده مصری نیز در کتابش می نویسد سید مصطفی در سال ۱۹۷۷ م توسط ساواک به قتل رسید.(۱۰) دکتر سید جلال الدین مدنی نوشته است: سید مصطفی شخصیتی جوان و سازش ناپذیر مذهبی سیاسی به شمار می آمد که برای رژیم خطری بالقوه محسوب می گردید، وی را بدون این که سابقه بیماری داشته باشد در اتاق خواب درگذشته می یابند و با توجه به موارد دیگر مرگ های مشکوکی که مردم دست ساواک را در آن وارد می دیدند، این مورد نیز عنوان شهادت یافت و در ایران به تجلیل زیاد از او پرداختند، این تجلیل تا به آن جا رفت که رژیم پهلوی را به عکس العمل وارد ساخت، دکتر مدنی در پاورقی کتابش خاطرنشان می نماید در دوران رژیم شاه به تعدادی مرگ های مشکوک برمی خوریم که آن ها را مردم طبیعی ندانسته و هر کدام را جنایتی از ناحیه ساواک تلقی کرده اند، جلال آل احمد که از مخالفین رژیم و فرهنگ مبتذل غربی بود و رژیم از انتشار برخی آثارش جلوگیری می کرد در سال ۱۳۴۵ در دهکده ییلاقی خود در شمال ایران به طرزی ناگهانی درگذشت و ساواک دستور دفن فوری او را داد. دکتر سید باقر کاشانی فرزند آیت اللّه کاشانی از پزشکان متعهدی بود که علیه رژیم مبارزه ای جدّی داشت و برای نیروهای امنیتی شاه مانع می تراشید، او در سال ۱۳۵۰ در تصادف مشکوکی کشته شد، این حادثه بر بسیاری باور نیامد و کار ساواک نامیده شد، بویژه زدو خوردی که در مراسم تشییع جنازه اش صورت گرفت نشانه توطئه ای از پیش به اجرا درآمده بود. غلامرضا تختی ورزشکار خوش فکر و مورد علاقه مردم که قهرمان کشتی در ایران به شمار می آمد در سال ۱۳۴۵ اعلام گردید که خودکشی کرده امّا چون قبلاً پلیس شاه برایش محدودیت هایی انجام می داد و او هم با یک نوع استقلال فکری زیر بار زور نمی رفت، کسی انتحار او را باور نکرد و گفته شد دربار شاهنشاهی در کشتنش نقش داشته است. دکتر حسن ارسنجانی وزیر اسبق کشاورزی رژیم پهلوی که در زمان اصلاحات اراضی وزیر کشاورزی بود.(۱۱) وی در تهیه مقدمات برنامه کودتای سرلشکر ولی اللّه قرنی دست داشت و به همین مناسبت از طرف دادگاه نظامی ارتش مدتی بازداشت و زندانی گردید ولی محکومیت نیافت، با این حال پس از آزادی، جمعیت ازادی را که او تشکیل داده بود شاه منحل کرد. وی در سال ۱۳۴۲ توسط محمد رضا پهلوی از وزارت عزل گردید و مدتی سفیر کبیر ایران در ایتالیا بود، ارسنجانی در سال ۱۳۴۸ درگذشت و مرگ او به دلیل سکته قلبی اعلام گشت امّا شهرت یافت به دلیل انتقاد به رژیم شاه، به قتل رسیده است.(۱۲) حجهالاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی در تاریخ ۲۶/۷/۱۳۵۹ بمناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت آیت اللّه سید مصطفی خمینی پیامی صادر کرد که در فرازی از آن آمده بود: برادرم همچون یکی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصیات بارز این مرد خدا دشمنی پرو پا قرص با شاه و رژیم او و جهت دار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسایل اصولی…بود.(۱۳) پزشکان با رؤیت جسد آن مرحوم احتمال قوی دادند ایشان در اثر مسمومیت به شهادت رسیده باشد ولی امام خمینی با کالبد شکافی جسد مخالفت کرده آن روح قدسی در توجیه این کار فرمود: کشف علمی شهادت سید مصطفی موجب تحریک و خشم حزب بعث می گردد و در نتیجه بسیاری از طلاب روانه زندان و دچار مشکل خواهند شد، لذا از انجام این کار ممانعت کردم. هم چنین افراد و اتومبیل های مشکوک با شماره پلتیک (سیاسی) در مراسم تشییع و تدفین سید مصطفی شرکت داشتند، گفته می شود یکی از این افراد سرهنگ اشرفی، از نزدیکان شاه بوده است.(۱۴) از پاره ای گزارش های ساواک بر می آید که رژیم پهلوی از تلاش های سیاسی سید مصطفی به شدت نگران بوده و تمامی ارتباطها و برنامه هایش را با حساسیت پیگیری می کرده است. در گزارش ۱۵/۲/۱۳۵۲ آمده است: ضمن آن که در حال حاضر عامل اصلی فعالیت های خمینی فرزند او مصطفی می باشد و محتمل است با توجه به تمایلات افراطی قذافی در زمینه مسایل اسلامی خمینی و بعضی از افراد مخالف مقیم عراق، به آن کشور مسافرت کنند.(۱۵) در خبر ۱۲/۱۱/۱۳۵۱ که منابع امنیتی رژیم ایران تنظیم کرده اند می خوانیم: در حال حاضر وضع خمینی در عراق به این ترتیب است که کلیه کارها و فعالیت ها در دست پسرش مصطفی افتاده و تمام طرفداران خمینی اطراف پسرش جمع شده اند، نظریه: پسر خمینی عالم و اهل دین است متناسب سیاسی وی نیز از طرف همکاران تأیید گردیده است لذا به اهمیت خبر می توان اطمینان نمود.(۱۶) در یک سند خیلی محرمانه ساواک که جزو اسناد طبقه بندی حفاظتی می باشد این گزارش دیده می شود: در سفر حج سال جاری(بهمن ۱۳۵۳) پسر آیت اللّه خمینی در مکه و مدینه مشاهده شد، نامبرده با لباس روحانی در مکه، در مسجد الحرام دیده شد، چند نفر از اشخاص ناشناس با وی در گفتگو بودند.(۱۷) بیشتر نگرانی های ساواک از بابت وی، نقش حاج آقا مصطفی در پیوند نیروهای حوزوی و دانشگاهی می باشد که این تلاش نقشه رژیم پهلوی را که قصدش تشدید اختلاف بین این دو قشر بود بر هم می زد و بدین گونه مرگ او را رقم زدند.(۱۸) محمد حسن رجبی از مورّخان معاصر یادآور گردیده است: مرگ غیر منتظره سید مصطفی در حالی که هیچ گونه بیماری قلبی نداشت نمی توانست با شروع فعالیت های سیاسی جدید امام در نجف از نظر همه یاران و شاگردان امام بدون ارتباط باشد، دلیل آنان این بود که حاج آقا مصطفی از زمان شروع نهضت در سال ۱۳۴۱ ش در کنار امام قرار داشت و دست راست ایشان محسوب می شد و یک چهره
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 