پاورپوینت کامل جهان اسلام رویش ها و ریزش ها قسمت سوم ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهان اسلام رویش ها و ریزش ها قسمت سوم ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهان اسلام رویش ها و ریزش ها قسمت سوم ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهان اسلام رویش ها و ریزش ها قسمت سوم ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
آیین حیات بخش اسلام مکتب کامل و جامع، هماهنگ و منسجم است که برنامه های حیات بخش آن بشریت را به سوی سعادت دنیوی و اخروی رهنمون می نماید، این آیین به تمامی ابعاد و نیازهای بشر از قبیل عواطف، اندیشه و خرد، جامعه، معنویت و بعد بدنی توجه کامل دارد و در این ابعاد مطابق مقتضیات هر زمان و مکان برنامه های رشد دهنده و خوبی را ارائه می دهد ملاک های این جامعیت عبارتند از این که تمام دستورات آن از سوی خداوندی که به سوی رسولش وحی گردیده، که تمام خصوصیات آدمی در لوح محفوظ اوست و خدایی که خالق انسان است بیش از همه به وجود او احاطه دارد، دین اسلام با سرشت آدمی و فطرت بشریت مطابق است، قوانین آن برای بشر مشقّت آور نمی باشد و او را برای فضایل و مکارم پرورش می دهد، بین اجزای گوناگون و سطوح تعلیمات اسلام هیچ گونه تناقضی وجود ندارد و عوامل جغرافیایی و اقلیمی، زبان و نژاد و هر گونه عامل اجتماعی و سیاسی در اساس این دین دگرگونی ایجاد نمی کند و در گستره ی تاریخ و پهنه ی جغرافیایی، دچار تحوّل نمی شود، با خرد سالم و عقل ملکوتی کاملاً تطبیق می کند. قرآن که برهان رسالت و معجزه ی نبی اکرم (ص) می باشد و کتاب هدایت انسان هاست، تعالیم و دستوراتی دارد که به طبقه، گروه، جامعه و نژاد خاصی اختصاصی ندارد و خطاب آیات همه ی آدمیان را در هر منطقه ای و در هر عصر و هر شغل و مقامی در بر می گیرد. «تبیان لکلّ شی ء».(۱) «هدی و رحمهً لقوم یؤمنون».(۲) «و ما هو ذکر للعالمین».(۳) رسول اکرم(ص) نیز در قرآن رحمهللعالمین (۴) «انّی رسول اللّه الیکم جمیعاً»،(۵) معرفی گردیده است. مسلمانان صدر اسلام نیز با تحول معنوی و معرفتی که اسلام در روح و فکر و دل آنان بوجود آورد، پا در میدان نهضت علمی و فرهنگی نهادند و پایه های تمدنی عالی و انسان ساز را بوجود آوردند. مسلمین با پذیرش اسلام که روح تازه ای به کالبد آنان دمیده بود، در سراسر کره ی زمین با تکاپو و تلاش خستگی ناپذیر معارف و مکارم را به همه جا گسترش دادند. از آنجا که آنان هدفی پاک و خالض داشتند و نیز تعالیم اسلام منطبق با عقل و فطرت بود و از سویی جامعه ی آن زمان از ستم حکام و سلاطین و نیز جاهلیت فکری و فرهنگی منحط رنج می برد، مردمان جهان، اسلام را به عنوان آیینی پویا و پرتلاش پذیرفتند. نیروی رهبری فکری که مسلمانان در پرتو باورهای دینی بدست آوردند موجب گردید که در طول دوازده قرن از لحاظ تمدن و فرهنگ بر دیگر جوامع برتری یابند. از سوی دیگر جهان اسلام با جمعیتی قابل توجه که یک چهارم سکنه جهان را تشکیل می دهد، موقعیت حساس جغرافیایی و استراتژیکی و برخوردار بودن از منابع مهم انرژی، آب و معدن و محصولات مهم کشاورزی و دامی و نقش ارزشمند در شکوفایی اقتصاد و مبادلات بازرگانی جهان، امتیازات ویژه ای را بدست آورده است. حال سؤال این است چرا مسلمانان با این همه توان و برتریهای گوناگون عقیدتی، علمی، مادی و مانند آن در مسیر عقب افتادگی و ضعف و خمود و جمود گام نهاده اند و از گره گشایی مشکلات خود ناتوان هستند و در برابر سیاستهای جهانی و نقشه های ابرقدرتها موضعی منفعل بخود گرفته است، علّت چیست. وضع کنونی جهان به مسلمانان اجازه نمی دهد که از توسعه و ترقی باز مانند و نشاط و پویایی خود را از دست بدهند، این در حالی است که هجرت و جهاد، تحرک و تعالی از ارزش های مسلّم اسلام است و پیکار در راه حقیقت، حمایت از محرومان و از بین بردن تضادهای طبقاتی در این آیین کاری صواب است که ثواب اخروی هم دارد، اسلام آمده است تا زنجیرهایی را که بر پشت و دست و پای مردم است بردارد: «یضع عنهم اصرهم و الا غلال الّتی کانت علیهم».(۶) و مردم خود قیام به قسط کنند؛ لیقوم النّاس بالقسط »(۷) پس چرا پیروان این دین دچار سکون، رکود و بی تحرکی شده اند و به وضع موجود تن در داده اند و در برابر حوادث جهان که برایشان آفت زا و زیان بار است کمتر عکس العمل نشان می دهند، مارکیست ها که شناختی از تأثیر شگرف و شگفت دین ندارند خواسته اند این گونه تلقی کنند که ادیان افیون توده هاست یعنی پیوستگی آنان به دین موجب تخدیر، راکد شدن و فلج گردیدن آنان گردیده است در حالی که این ادّعای سراسر کذب و به دور از واقعیت با اسلام وفق نمی دهد چرا که این آیین محرک و برانگیزاننده مسلمین علیه ظلم، دفاع از مظلوم و محروم و کوشش برای استقرار عدالت و آزادی راستین است، اصل امر به معروف و نهی از منکر و نیز احساس مسؤولیت هر مسلمان در برابر جامعه و مردم از مسایلی است که اسلام برآن ها تأکید دارد تا جامعه از حرکت و جنبش در مسیری درست و مقصدی عالی غافل نباشد.(۸) با بررسی های گوناگون می توان علل زیر را برای این وضع اسف بار ذکر نمود: ۱- مهجوریت منابع اعتقادی و فکری مسلمانان یعنی قرآن و سنت که این ضایعه خود ریشه در عواملی دارد از جمله کشیدن حجاب بر معانی قرآن و اظهار عدم فهم آن توسط مردم، توجه به امور ظاهری از قبیل خواندن آن به قصد ثواب و نیز استفاده از آیات آن در مجالس سوگواری، سوگندها و عروسی ها، دور افتادن از مفسّران اصلی قرآن یعنی اهل بیت رسول اکرم(ص)، تفسیر به رأی و علم زدگی. ۲- تصور نادرست و غیر منطقی از ارزش های الهی و اخلاقی انسان ساز از قبیل قضا و قدر، توکل، زهد. شهید مطهری در این باره می نویسد: «در میان کشورهای دنیا به استثنای بعضی، کشورهای اسلامی عقب مانده ترین کشورها هستند. چرا؟ باید بگوئیم اسلامی که در مغز و روح این ملت هاست… ملت ها را عقب می برد و یا باید اعتراف کنیم که حقیقت اسلام در مغز و روح ما موجود نیست بلکه این فکر اغلب در مغزهای ما به صورت مسخ شده، موجود است.»(۹) ۳- ایجاد و تحریف در عقاید و اخلاق ترویج خرافات و باورهای موهوم و رواج سنت های غلط اجتماعی که نه تنها با دستورات اسلامی موافق است بلکه با نصّ قرآن و حدیث در تضاد می باشد برخی بدعت ها و خرافات را خلفای اموی و عباسی در جهان اسلام رواج دادند و پاره ای از آداب و رسوم منحط توسط عدّه ای از اقوام و قبایل به جامعه اسلامی رسوخ پیدا کرد مراکز تبشیری مسیحی و یهودیان نیز در تحریفات و بدعت ها، نقش داشته اند. این امور ارزش های دینی را از محتوای اصیل و هویتی معنوی خالی کرده نیروی اراده، قدرت اختیار و توانایی فکری را از مسلمین سلب کرد. ۴- فاصله گرفتن از فضیلت های اخلاقی و انسانی و روی آوردن به رذالت هایی که انحطاط اجتماعی را بوجود می آورد همانگونه که باورهای عمیق و ایمانی خالص می توانند در رفتارها و اعمال مردم اثری مفید برجای گذارند و در اصلاح کردار و مناسبات فردی و اجتماعی مردم نقش مهمی ایفا کنند خصلت های منفی و خلق و خوی مغایر با اعتقادات، مسلمین را از ایمان و معنویت جدا ساخت و نیروی معرفتی و توان روحانی آنان را به تحلیل برد. ۵ – روی آوردن به مداهنه و سازشکاری به جای رفق و مدارا قرآن می فرماید: «فلا تطع المکذّبین و دّولو تدهن فیدهنون»(۱۰) یعنی از منکران پیروی مکن (زیرا) دوست دارند با آنان سازش کنی تا با تو سازش کنند. سازش نمودن با کافران، مشرکان، منافقان، دشمنان و افرادی که تفکری باطل و سیاستی مستکبرانه را پی می گیرند یعنی دست برداشتن از ارزش ها، مدارا یعنی نرمی و ملایمت با مردم و مداهنه یعنی کوتاه آمدن از حقیقت و موافقت با دشمنان اسلام.(۱۱) رسول اکرم(ص) می فرماید: «امرت بمداراه النّاس کما امرت بتبلیغ الرّساله»(۱۲) یعنی به مدارا به مردم مأمور شده ام چنانکه به تبلیغ رسالت. رسول گرامی اسلام در دورانی از نبوتش یارانی اندک داشت ولی در همین ایام هم مداهنه نکرد و پیشنهادهای مخالفان را برای سازش رد کرد، دشمنان با شکنجه و محاصره ای اقتصادی و تهدید و تطمیع در پی خاموش کردن فریاد فرحزای توحید بودند که نبی اکرم(ص) برای آن می کوشید اما آن حضرت هرگز سکوت و سازش ننمود، در عوض پیامبر هنگامی که به اقتدار سیاسی و اجتماعی دست یافت با مردم مدارا نمود، در هنگام فتح مکه در برخورد با آنانی که مسلمانان را کشته بودند و بذر کینه و خصومت کاشته بودند از در رحمت و نرمی وارد گردید و مخالفان را آزاد نمود،(۱۳) حضرت علی (ع) و ائمه هدی هم چنین روشی را پی گرفتند. ۶- ملی گرایی و تعصبات قومی و نژادی: از عواملی که دیانت و نقش ارزشهای اسلامی را از متن جامعه به حاشیه کشانید حس تعصّب قومی و نژادی بود، در واقع استکبار برای درهم شکستن اتحاد جهان اسلام این تفکر را میان مناطق اسلامی ترویج کرد، زیرا دول استعماری این اتّحاد و وفاق مسلمانان را برای منافع سیاسی و اقتصادی خویش مضر می دانستند. آنان با شگردی تازه که سوگمندانه مؤثر هم واقع شد احساسات ملی و قومی را در میان اعراب و ترک ها تقویت نمودند تا موفق شوند امپراتوری عثمانی را از درون متلاشی نمایند. اوج رواج این اندیشه در قرن نوزدهم میلادی می باشد و اولین کشورهایی که چنین تفکری در آنها رخنه نمود مصر و ترکیه هستند. ناپلئون شخصاً برای بارور نمودن این حس و برانگیختن تعصّب و تفاخر مصریان نسبت به گذشته باستانی مؤسسه ای به نام بنیاد مصر تأسیس کرد که به ظاهر انجمن علمی و پژوهشی در تاریخ و فرهنگ مصر باستان بود ولی هدف اصلی آن تقویت مصر گرایی در برابر وحدت اسلامی و فاصله گرفتن از دولت اسلامی بود. روشنفکران غرب زده نیز پرچمدار قومیت مصری بودند. ارمینوس وامبری که یکی از روحانیان یهودی مجارستانی بود و از خاورشناسان معروف می باشد درباره لزوم احیای ملیت ترک آثار زیادی منتشر نمود که آثارش مورد استقبال روشنفکران غرب زده ترک واقع شد. از اهداف عمده یهودیان از برانگخیتن ملّی گرایی زمینه سازی برای اشغال فلسطین بوده است. در نتیجه این دسیسه ها نهضت ناسیونالیس ترکان جوان را ایجاد کردند که سلطان عبدالحمید را عزل کرده و سیاست برتری نژاد ترک و حرکت ضد عرب را آغاز نمودند. قیام شریف حسین در ژوئن ۱۹۱۶ که تحقق ناسیونالیزم عرب به شمار می آمد محصول زمینه چینی ها و دخالت مستقیم دولت انگلیس بود.(۱۴) در حالی که بعثت رسول اکرم(ص) فکر تشکیلات قومی و قبیله ای را بر انداخت و آن خاتم رسولان جامعه بی طبقه و جهانی اسلام را تأسیس کرد و ملیت های گوناگون را در جامعه اسلامی مجتمع ساخت و رنگ ها و گرایش های نژادی را از آنان گرفت. ۷- از خود بیگانگی و خود باختگی در برابر غرب: از مشکلات کشورهای اسلامی این است که با نقشه های استعماری از هویت اصیل خویش فاصله گرفتند و با کنار گذاشتن ارزشهای خود به تجدّد، تقلید از فرهنگ و رفتار غربی روی آوردند، بدیهی است جامعه ای که خصوصیات خویش را فراموش کند و به آداب و رسوم ملل بیگانه توجه کند دیگر نمی تواند در طریق استقلال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گام بردارد و در ضمن زمینه ها را برای سلطه ی مهاجمین فراهم می سازد، فرهنگ وابسته اجازه نمی دهد در جوامع اسلامی ترقی و تعالی بوجود آید. امام خمینی در جمع نمایندگان سازمانهای آزادی بخش جهان در ۲۰دیماه ۱۳۵۸ چنین رهنمود داده است: «تا ملت شرق خود این معنا را که خودش هم یک موجودی است، خودش هم یک ملتی است و شرق هم یک جایی است درک نکند نمی تواند استقلال خود را بدست بیاورد شرق خود را در مقابل غرب باخته و گم کرده، مکتبش را گم کرده، مکتب بزرگ اسلام که رأس همه مکاتب است را گم کرده است. شما هم مکتب دارید و هم ذخایر دارید و آنها از دست شما همه چیز را گرفته اند و از همه بالاتر این که در ملت ها انحراف پیش آورده اند و جوان ها را منحرف کرده اند. جوان های ما را از آن خاصیتی که باید نیروی جوانی داشته باشند تهی کرده اند تا بعد از این که این نیروها گرفته شد خزائن و ذخایر ما را ببرند و جوان ها بی تفاوت باشند.»(۱۵) امام در جای دیگر فرموده است «… باید به فکر باشیم که خودمان شخصیت پیدا بکنیم، توجه بکنیم به تاریخ اسلام ببینیم اسلام در دنیا چه کرده و چه کارهایی اسلام کرده است که این ها می گویند از اسلام کاری نمی آید… محتوا را غربی ها کشیدند و به جای آن تزریق غربیت کردند و لهذا همه چیز را می گویند از آنجا بیاور.»(۱۶) البته این عارضه ریشه در عوامل گوناگونی دارد و ملتی به خود باختگی و غرب زدگی روی می آورد که فرهنگ دینی و هویت مذهبی را فراموش کند، به رفاه طلبی و تجمّل گرایی رویکرد نشان دهد، از علم و صنعت باز بماند، برنامه ریزی هیأت حاکمه هم به این ضایعه کمک می نماید. ۸ – تهاجم فرهنگی: دشمنان برای آن که به مقاصد پلید خود برسند و از بیداری و خیزش ملل مسلمان جلوگیری کنند و نیز از آنجا که اسلام را مانعی بزرگ برای قدرت طلبی و غارت خود تلقی می نمایند، از راههای زیر به فرهنگ و ارزش های مسلمانان یورش می آورند، به مخدوش نمودن تاریخ اسلام و اهانت به پیامبران و ائمه، اشاعه ی شهوات و بی بند و باری، استفاده از تجهیزات تبلیغاتی پیشرفته برای ترویج مطالب غیر واقع و بدبین نمودن جهانیان نسبت به اسلام و مسلمین، منزوی کردن مسلمانان و اسلام در عرصه های سیاسی و اجتماعی در فرهنگ مهاجم و بیگانه انسان محوری در مقابل خداباوری وجود دارد، علوم تجربی و کشف های دانشمندان که برخی در سطح فرضیه هایی باقی مانده اند جای تعالیم آسمانی را می گیرد، به جای توجه به سعادت اخروی به ماده و دنیا اصالت داده می شود، آرامش در بی کرانگی توحید فراموش می گردد و لذت جویی هایی کوتاه و فناپذیر و توام بانگرانی ها و افسردگی های فراوان ترویج می شود، به جای آن که انسان را از قید پلیدی ها و رذالت ها و قیود منفور نجات دهند، از آزادی توام با هرج و مرج صحبت می کنند که فساد، فحشاء، پوچ گرایی، مصرف گرایی، لاابالی گری، سستی بنیان خانواده و مانند آن، همراهش می باشد، مهاجمان فرهنگی از میان اقشار گوناگون جوانان و بانوان را انتخاب می کنند و از ابزارهای هنری، ورزشی و مدگرایی بهره می جویند و به میدان مبارزه با فرهنگ ارزش می آیند تا باورها را ضعیف کنند، تحریف های معنوی پدید آورند، هویت اصیل را نفی کنند، مسلمانان را از تاریخ افتخار آفرین خویش جدا نمایند، اسوه های خودی را طرد کرده به ترور شخصیت های شایسته بکوشند و از روشنفکران بیمار و وابسته، نخبگان خود باخته و مانند آنها دفاع کنند، جریان های انحرافی مطرح کرده و تفرقه های قومی و نژادی را ایجاد کنند.(۱۷) ۹- تفرقه و پراکندگی: یکی از علل اصلی که مسلمانان را در مخاطره قرار داده است، اختلافات قومی، مذهبی و جعرافیایی می باشد و با وجود آن که قرآن مسلمانان را برادر هم خوانده: «انما المؤمنون اخوه»(۱۸) در آتش تفرقه و جدایی های مذهبی و قبیله ای، برخرمن اقتدار جهان اسلام حریق افکنده است. غالب اختلافات مسلمین ناشی از سوء تفاهم بی مورد و ناآگاهی نسبت به آراء و نظریات یکدیگر می باشد. بر خلاف نظر رسول اکرم (ص) که می فرماید: «لیس منا من دعا الی العصبیه» (از ما نیست کسی که مردم را به سوی تعصب ها فرا می خواند) ولی نوعی عصبیت قومی، نژادی، ملیتی و مذهبی در رگ و خون مسلمانان نفوذ کرده است. دشمنان نیز می کوشند بذرهای تفرقه را در میان جوامع اس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 