پاورپوینت کامل نور در محاصره ظلمت (آسیب شناسی جریان های معارض با امام امیرالمؤمنین(ع)) ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نور در محاصره ظلمت (آسیب شناسی جریان های معارض با امام امیرالمؤمنین(ع)) ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نور در محاصره ظلمت (آسیب شناسی جریان های معارض با امام امیرالمؤمنین(ع)) ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نور در محاصره ظلمت (آسیب شناسی جریان های معارض با امام امیرالمؤمنین(ع)) ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

انفکاک ناپذیری قرآن و عترت

هنگام رحلت رسول اکرم(ص) جامعه نوپای اسلامی به رشد و شکوفایی فکری و معنوی لازم نرسیده و ریشه های چندین صد ساله جاهلیت، از صحنه ذهن و روح مردم به طور کامل جدا نشده بود و بدون تردید اگر امّت مسلمان با این وصف، به حال خود واگذار می گردید، بار دیگر شعله های مخرّب جاهلیت از اعماق وجودشان سر بر می کشید و هویت جامعه اسلامی را در معرض تهدید قرار می داد. در واقع موقع کوچ ابدی آخرین فرستاده الهی، اسلام به سان نهال نوپایی بود که رسول اکرم(ص) مدت بیست و سه سال حراست و حفاظت از آن را عهده دار بود و رنج های وافری را آن حضرت تحمّل نمود تا این موجودیت مقدّس با دشواری های اساسی و گرفتاری های نگران کننده مواجه نگردد. با این وصف موازین برهانی و بنیان های خردمندانه هیچ گاه نمی پذیرد که آن خاتم پیامبران بعد از سال های متمادی مشقّت و اهتمام در پرورش این شکوفه شکوهمند، بی آن که آن را به دست باغبانی شایسته و لایق دیگر بسپارد، آن را به حال خود وانهد و در اندیشه آینده آن نباشد. به علاوه لازم است پس از آن حضرت حافظی باشد تا شریعت الهی را از گزند اختلاف، تحریف و کذب صیانت کند و ضامن بقای آن باشد، که کسی جز امام معصوم نمی تواند چنین مسؤولیتی را عهده دار گردد، همان انسان والا و شخصیت کاملی که در اعمال، رفتار، تصمیم گیری ها، معارف و علوم از هرگونه خطا، لغزش و معصیتی مصون است. اوست که باید رموز و ظرایف و دقایق قرآنی را تبیین کند و جزئیات احکام و موازین شرعی را بیان دارد و نگهبان سیره نبوی باشد به طوری که مردم بتوانند به او اعتماد کنند و در صورت اختلاف به وی مراجعه نمایند و از اعماق جان و دل بر حکم و فرمانش گردن نهند. از این روی در روایات مُستند از امامان به عنوان “ترجمان وحی” و “قرآن ناطق” نام برده شده است. بدیهی است مأخذ اساسی هرگونه حکم و قانون اسلامی آن است و تمامی آبادانی های علمی و فکری و فرهنگی اسلام و مسلمانان بر آیات وحی استوار گردیده است و اعتبار و حیثیت دیگر منابع و مستندات دینی به آن وابسته می باشد امّا قرآن و محتوای ژرف و بلندش نیاز به تفسیر، توضیح و تبیین دارد و رهروانی که به این مسیر ناآشنا باشند، لازم است توسط امام معصوم هدایت گردند تا به درستی و راستی سرمنزل مقصود را بیابند. به علاوه در ورای الفاظ و معانی ظاهری قرآن مقاصدی وسیع تر و محتوائی عمیق نهفته است که باید رسول اعظم یا کسانی که از سوی او گمارده شده اند و با فراسوی این عوالم ظاهری، ارتباط ملکوتی و معنوی دارند در این وادی نیز رهبر باشند، تا آیات را آن چنان که منظور کلام وحی است تفسیر کنند و گرنه با برداشت های متفاوت و احیاناً متعارض از قرآن توسط عدّه ای که صلاحیت های لازم را بدست نیاورده اند آفات زیادی گریبانگیر بوستان جامعه توحیدی خواهد شد و با استمرار مسیری نادرست و راهی پرآفت، فرقه های منحرف که چون مرداب هایی از اقیانوس جامعه سربرآورده اند، در میان مردم، بذر نفاق و گمراهی و ناامیدی می افشانند، از آن گذشته با وجود آن که قرآن حاوی تمامی معارف است و در جامعیت و گستردگی موضوعات آن هیچ گونه تردیدی وجود ندارد ولی در این کلام استوار الهی معارف و احکام غالباً در قالب کلّیات و مفاهیم عمومی بیان گردیده اند و روشن گردیدن جزئیات دستورات اسلامی به عهده رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) خواهد بود. به جهت همین پیوستگی قرآن و عترت است که پیامبر در آخرین روزهای زندگی دنیوی خطاب به مردم فرمودند: «انّی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی اهل بیتی ما ان تمسّکتم بهما لن تضلوا ابداً و انّهما لن یفترقا؛(۱) من در میان شما دو امانت گرانبها باقی می گذارم کتاب خدا(قرآن) و عترت و اهل بیت خودم، تا زمانی که به این دو (امانت نفیس) تمسّک جوئید گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمی گردند.» برای این که چنین امر مهمی محقّق گردد، رسول اکرم(ص) نهایت اهتمام خویش را به کار می برد و بارها از این که افراد نالایق پس از آن حضرت، زمام امور را بر دست گیرند با اظهار نگرانی می فرماید: «انّما اخاف علی امّتی الائمّه المضلّین؛(۲) بر امّت خویش از فرمانروایان گمراه کننده بیمناکم.» «انّی اخاف علیکم استخفافاً بالدین و…تقدّمون أحدکم و لیس بأفضلکم فی الدین؛(۳) بر شما از آن بیم دارم که دین سبک شمرده شود و کسانی را جلو بیاندازید که برترین شما در دین نمی باشند.» آن مصطفای پیامبران و رحمت جهانیان در حدیثی دیگر با صراحت بیان می فرمایند: «امّا الّتی أخافها علیه، فغدر قریشٍ به من بعدی؛(۴) بیم آن دارم که قریش پس از من با او (علی) از در فریب درآیند.» نبی اکرم(ص) در واپسین لحظات زندگی نیز اطرافیان را مورد خطاب قرار دادند و توصیه نمودند کاغذ و قلمی برای ایشان حاضر کنند و فرمودند بیائید برایتان مکتوبی بنگارم که پس از آن گمراه نگردید. در این حال گروهی که آرزوهای خویش را در آستانه فنا مشاهده می کنند به اهانتی شرم آور و تعابیری تکان دهنده دست می زنند و با غوغا سالاری فریاد می زنند کتاب خدا برای ما کافی است.(۵) و بدین گونه به فرمایش خاتم پیامبران اعتنایی نکردند و جوامع بشری را از درک لغت امامت که استمرار دهنده مسیر انبیاء عظام بود، محروم نمودند. فضیلت در محاق مظلومیت امیرمؤمنان(ع) نخستین کسی بود که بعد از خدیجه کبری(س) به ندای ملکوتی حضرت محمد(ص) لبیک گفت و در همان ساعات اوّل بعثت نبی اکرم(ص) به آن وجود آسمانی ایمان آورد. او نخستین کسی بود که همواره چون سایه همراه رسول خدا(ص) بود و در موقعیت های گوناگون مخاطره انگیز از حضرتش دفاع می کرد و جلو آزارهای قریش و مشرکین را می گرفت و در این راستا از تهدیدها و فتنه انگیزی های کفّار و مشرکین هراسی به دل راه نمی داد. در لیله المبیت به جای پیامبر خوابید و بدون هیچ گونه هراسی جان خود را در معرض خطر قرار داد تا جان جانان حضرت محمد(ص) از گزند تروریست های مشرک مکه مصون بماند. که قرآن کریم به این فداکاری اشاره می کند(۶) و منابع روایی و تاریخ گزارش چنین ایثاری را نقل نموده اند.(۷) در تمامی غزوات رسول اکرم(ص)، تنها مرد میدان نبرد و شیر بیشه فداکاری حضرت علی(ع) بود که با دلیری و مهابت ویژه ای، به نبرد با دشمنان اسلام و مسلمین می پرداخت و لحظه ای پیامبر را تنها نمی گذاشت. از سوی دیگر رسول اعظم(ص) بهترین بانوان جهان یعنی حضرت فاطمه زهرا(س) را به عقد ازدواج فرزند ابوطالب درآورد و چندین مرتبه از وی به عنوان وزیر، جانشین و امام پس از خود سخن گفت که آخرین و مهم ترین آنها حماسه فراموش نشدنی غدیر است.(۸) با این وجود مشاهده می کنیم در حالی که حضرت علی(ع) مشغول تجهیز غسل، کفن و دفن پیامبر اکرم(ص) بود، حقّ مسلّمش را ضایع کردند و کسانی که با روی کار آمدن آن امام مظلوم، موقعیت سیاسی خود را در خطر می بینند اجازه نمی دهند آن اسوه پرهیزگاران زمام امور جامعه اسلامی را بر دست با کفایت خود بگیرد و به مدت حدود رُبع قرن آن حضرت را خانه نشین می نمایند. چند ماهی بعد از رحلت رسول خدا(ص) وی را در سوگ همسرش حضرت زهرا(س) می نشانند و بر حزن و تألّم او می افزایند بدین گونه اجازه ندادند آن بحر موّاج الهی، حقایق ناب اسلامی را به سوی مردم برساند و چنین قلّه معرفت، بصیرت و تقوا را که سینه اش از دانش، تدبیر و صلابت ایمانی موج می زد به امور جزیی واداشتند. خود حضرت می فرمایند: صبر کردم در حالی که به کسی می ماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد و با چشم خویش می دیدم که میراثم(رهبری و ولایت) را به غارت می برند.(۹) آن خورشید درخشان امامت این مصائب را با کسی در میان نمی نهاد تا اسلام بماند، قرآن حاکم باشد، خداوند از وی راضی باشد و بین صفوف مسلمین تفرقه پدید نیاید و این خاموشی و سکوت در برابر آن همه ستم و حق کشی، مظلومیت حضرت را مضاعف می نماید. آن امام همام فرموده اند: از روزی که پیامبر خدا رحلت فرمود تا کنون مدام مظلوم هستم.(۱۰) پیامبر نیز نگرانی خود را از این مظلومیت اعلام می دارد و از این کینه ورزی نسبت به جانشین راستین خود، می گرید.(۱۱) راستی چرا به تأکیدهای پیامبر اعتنایی ننمودند و این گونه قرآن را از عترت جدا کردند و مردم را از آل محمّد محروم نمودند و چرا نخواستند مسلمانان، قرآن و احکام آن را از اهل خودش فرا گیرند و در دین و سیاست به افرادی روی آوردند که از فضیلت های معنوی و شایستگی های ذاتی بی بهره بودند و چرا دانشوران به معارف اهل بیت توجهی نکردند و در این زمینه به اغیار اقبال نشان دادند و در حالی که تمسّک به قرآن و عترت جامعه را از هرگونه ضلالتی بیمه می نمود می توان عوامل گوناگونی را برای پدید آمدن چنین ضایعه ای برشمرد: ۱- رسوبات فکری جاهلیت، خرافات، تعصب های قومی و قبیله ای. ۲- جاه طلبی خواص و غرض ورزی رشک ورزان. ۳- خودمحوری، غرور کاذب و غفلت جوامع اسلامی از حقایق ناب علوی. ۴- فاصله گرفتن از فضیلت ها و ارزش های قرآنی و روایی. ۵ – کتمان حقیقت و ترجیح دادن منافع فردی و گروهی بر مصالح عموم مسلمانان. ۶- تبلیغات کاذب و موهوم و سوءاستفاده از بیانات پیامبر که در مواضع دیگر و در ارتباط با مسایل دیگر مطرح فرموده بودند. ۷- عافیت طلبی و عزلت جویی عدّه ای که می توانستند با حضور در صحنه های سیاسی و اجتماعی، این عرصه ها را بر مخالفان و دشمنان تنگ نمایند. ۸ – جامعه ای که می بایست بستر مناسب را برای رهبری امام علی مهیا کند، به جای پذیرش این حقانیت، فریب اغواگری ها و نیرنگ های افرادی را خورد که در فضیلت، پارسایی، معرفت و بصیرت با آن امام همام فاصله ای بسیار زیاد داشتند و متأسفانه مسلمانان تحت تأثیر چنین ابرهای تیره ای، زمام رهبری جامعه را به دست کسانی سپردند که نه کامل تر بودند و نه فاضل تر و در نتیجه کاستی ها را بر کامل ترین ها ترجیح دادند. رشد سرطانی نفاق سرانجام حضرت علی(ع) پس از بیست و پنج سال برکناری از زعامت امور مسلمین، با اصرار مردم در رأس جامعه اسلامی قرار گرفت و خلافت آن حضرت چهار سال و نه ماه استمرار یافت. مولای متقیان در ایام کوتاه امّا پربار زمامداری خویش شیوه رسول اکرم(ص) را به کار بست و غالب تغییراتی که بعد از رحلت رسول خدا(ص) بوجود آمده بود، به حال اوّل برگردانید کارگزاران نالایق را که در مصادر امور بودند، از کار برکنار نمود و چون در صدد بود یک نهضت انقلابی را پدید آورد از این رو گرفتاری های بسیاری را به دنبال داشت.(۱۲) امام در آغازین روزهای خلافت طی سخنانی که در جمع مردم بیان نمود، چنین فرمود: «و الّذی بعثه بالحقّ لتبلبلنّ بلبلهً، و لتغربلنّ غربلهً و لتساطنّ سوط القدر حتّی یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم، و لیسبقنّ سابقون کانوا قصّروا و لیقصّرنّ سبّاقون کانوا سبقوا؛(۱۳) سوگند به خداوندی که پیامبر را به حق برانگیخت، سخت آزمایش می شوید. چون دانه ای که در غربال ریزند یا غذایی که در دیگ گذارند، به هم خواهید ریخت. زیر و رو خواهید شد. تا آن که پایین به بالا و بالا به پایین رود. آنان که سابقه ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند، بر سر کار می آیند و آنها که به ناحق پیشی گرفتند، عقب زده خواهند شد.» به همین دلی عناصری که چنین روند شایسته و درستی را برنمی تابیدند در چهره های گوناگون، علم مخالفت با حضرت را برافراشتند و آشفتگی های خونین و مرارت باری را به وجود آوردند و نبردهای سنگینی را به امام تحمیل کردند و برای این که جامعه را با خود همراه سازند ظاهری موجّه به خود دادند در حالی که باطنی خراب و گمراه کننده داشتند و سرانجام بهمن خطرناک نفاق به سوی اجتماع سرازیر گردید. حال سؤال این است، با وجود آن که روش حضرت علی با شیوه پیامبر تفاوتی نداشت چرا پیامبر با آن سرعت پیشروی نمود و دشمن را یکی پس از دیگری ساقط فرمود ولی وقتی امام اوّل با خصم مواجه می گردد، برایش مانع تراشی می کنند و آن پیشروی زمان پیامبر برای حضرت وجود ندارد. در جواب باید گفت پیامبر با کسانی در نبرد بود که کافر و یا مشرک بودند، ابوسفیانی که در مقابل رسول خدا می ایستد فریاد می زند زنده باد بت هُبَل و طبیعی است که این شعار در برابر توحید و یکتاپرستی و ایمان مسلمانان هیچ جاذبه ای ندارد امّا فرزند همین فرد یعنی معاویه حتی خود را کاسه داغ تر از آش معرفی می نماید و می گوید از اسلام و قرآن دفاع می کنم و موقعی که می خواهد جنگی را بر علیه امیرمؤم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.