پاورپوینت کامل ده منزل سلوک درآثارحضرت امام خمینی(سلام الله علیه) قسمت دوم ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ده منزل سلوک درآثارحضرت امام خمینی(سلام الله علیه) قسمت دوم ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ده منزل سلوک درآثارحضرت امام خمینی(سلام الله علیه) قسمت دوم ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ده منزل سلوک درآثارحضرت امام خمینی(سلام الله علیه) قسمت دوم ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

منزل ششم، صبر و استقامت

صبر عبارت است از ثبات و اطمینان نفس چنان که خواجه نصیرالدین طوسی(ره) صبر را معرفی می کند به: نگهداری نفس از بیتابی نزد مکروه(۱) بنابراین صابر کسی است که صبر ملکه او باشد. یعنی نفسش در بلایا و مصایب مضطرب نگشته و در حوادث و شداید مقاوم باشد به نحوی که سینه اش از آن تنگ نشده و اظهار گله و شکایت پیش خلق ننماید. نکته اول: صبر یا بر نعمت است یا بر نقمت توضیح اینکه آنچه در این دنیا برای انسان است یا موافق باطبع و خواسته اوست و یا مطابق میل او نیست. آنچه که مطابق میل اوست دو چیز است: یکی ثروت و جاه و مقام و صحت و امنیت و…. صبر بر این نعمات به این است که طاغی و یاغی و مغرور نشده و خدا را از یاد نبرد و گردنکشی نکند. همچنانکه حقتعالی در وصف این قسم افراد فرمود: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی؛(۲) جمعی از اصحاب پیغمبر چون از فقر رهایی یافتند، گفتند: خدا ما را بر فقر و محنت امتحان کرد و ما صبر کردیم و به رفاه و نعمت آزمود پس قدرت صبر بر آن نداریم.(۳) حق به این گروه هشدار داده فرمود: «یا ایها الذین آمنوا لاتلهکم اموالکم و لااولادکم عن ذکر اللّه؛(۴) ای کسانی که ایمان آورده اید مبادا مال و اولاد شما را به سبب فراموشی یاد خدا هلاک کند.» طغیان نکردن بنده در برابر خداوند به این است که بنده به خود بفهماند که این اموال و نعمتها در نزد او عاریه اند و به زودی از او پس گرفته می شوند. بنابراین باید که بر بندگان خدا فخر نفروشد، تکبر نکند، حقوق الهی خود اعم از خمس و زکات و انفاق را ادا کند، از مستمندان دستگیری کند و کسی را با مال و مقام خود نیازارد. صبر بر این امور از جمله دشوارترین مراتب صبر است. دیگری معصیت است و گناه از این جهت موافق با میل و نفس است که قوا و نیروهای نفس بیشتر تمایل به بدی و شرارت دارند و این نیروها اگر تحت کنترل عقل قرار نگیرند انسان را به گمراهی و هلاکت هدایت می کنند. پس صبر بر معصیت به این است که همه آن چیزهایی را که نفس به آنها مایل است و در شرع اسلام گناه می باشد را باید کنار بگذارد و قادر باشد با بهره گیری از نیروی عقل جلو خود را از ورود در معاصی اعم از گناهان قلبی و قالبی بگیرد. و به این جهت صبر بر معصیتهایی که در فرد ملکه شده و به آنها خو کرده بسیار مشکلتر از صبر بر معصیتهای دیگر است. اما آنچه که موافق طبع انسان نیست دو چیز است که صبر بر آنهادر روایات و آیات بسیار تأکید شده است. اول: معصیات اعم از فقر و گرسنگی و ترس، ضرر و زیان و نقص در اموال و اولاد، خداوند در سوره بقره به این مصیبات اشاره کرده و صابران را به رحمت و غفران خود بشارت داده است. «ولنبلونکم بشی ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشّر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا للّه و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمه و اولئک هم المهتدون؛(۵) و شما را می آزمائیم به چیزی از ترس و گرسنگی و نقص در مالها و جانها و ثمرات و بشارت باد صابران را آنانکه چون مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما برای خدائیم و همانا به سوی او باز می گردیم بر آنها درودهایی از پروردگار و رحمت اوست و آنان هدایت یافته شدگانند. دوم: طاعات و عبادات و دشواری اش به این جهت است که مخالفت با نفس است به دو جهت یکی آنکه انجام اینگونه امور برای نفس دشوار است و دیگر آنکه آدمی طالب قهر و غلبه است و ذلت و پیشانی برخاک گذاشتن و بندگی و اطاعت دیگری را کردن برایش دشوار است و آنچه بر او دشوارتر است آنکه باید نیتش را هم برای حقتعالی خالص کند. بنابراین بر صبر بر طاعات و عبادات در روایات بسیار تأکید شده و منظورشان نیز همین است. جمعی از عرفا چون حضرت امام خمینی صبر را با این تعریف و مراتب از مقامات متوسطین دانسته اند: زیرا سالک تا زمانی که مصیبت و طاعت را کراهت و سختی برای خود ببیند به مقامات عالیه سلوک نرسیده است. عارف آن است که مصیبات را از جانب حقتعالی نعمت و بلایا را رحمت ببیند. نکته دوم: خداوند در قرآن ده پاداش برای صابران نام برده است که همه نشان از بزرگی و عظمت مقام ایشان نزد حقتعالی است. ۱. خداوند در همه حال با صابران است و آنان را در همه وقت چه در امور دنیوی و چه اخروی یاری می دهد. «استعینوا بالصبر و الصلاه انّ اللّه مع الصابرین»؛(۶) لفظ مع در آیه نشان از همراهی حق با صابر در همه موارد مذکور است. ۲. خداوند صابران را دوست دارد و به عبارت دیگر ایشان محبوب خداوند هستند. «و اللّه یحب الصابرین»(۷) ۳. حقتعالی برای صابران مغفرت و اجر بزرگی در نظر گرفته است. «الا الذین صبروا و عملوا الصالحات اولئک لهم مغفره و اجر کریم»(۸) ۴. عاقبت نیکو در روز قیامت. «سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار.»(۹) ۵. رستگاری برای اهل صبر. «انی جزیتهم الیوم بما صبروا انّهم هم الفائزون.»(۱۰) ۶ و ۷. غرفه هایی در بهشت و همچنین سلام و تحیت پروردگار بر اهل صبر. «اولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقّون فیها تحیه و سلاماً»(۱۱) ۸. خداوند می فرماید:صابران را دو بار اجر می دهیم. «اولئک یؤتون اجرهم مرّتین بما صبروا».(۱۲) ۹. خداوند صاحبان صبر را صاحبان عزمی قوی معرفی می کند. «واصبر علی ما اصابک انّ ذلک من عزم الامور.»(۱۳) ۱۰. خداوند صابران را بی حساب اجر می دهد. «انما یوفّی الصابرون اجرهم بغیر حساب.»(۱۴) نکته سوم: همچنانکه در نکته اول گفته شد، صبر در صابر ملکه ای است که نفس را از جزع و بیتابی نگه می دارد، بر اساس آنچه بزرگان اخلاق فرموده اند، اظهار شکایت و گله پیش خلق کراهت داشته و نزد خالق محذوریتی ندارد. طبق نص قرآن حضرت ایوب پس از تحمل درد و رنجهای بسیار به حقتعالی عرض می کند: «انّی مسّنی الضرّوانت ارحم الراحمین.»(۱۵) نکته چهارم: غیر از آنچه درباره صبر بر امور یاد شده گفته شد، برای سالک در حال سلوک توجه به چند نکته در باب صبر و استقامت ضروری است. اول آنکه ممکن است در حین سلوک، به کرامتی نرسد و مکاشفه ای برایش روی ندهد وظیفه اش در این موقعیت آن است که از راه بدر نرود و سلوک را نیمه کاره رها نکند. هر چند پیش از این گفته شد سالکی اگر برای رسیدن به مکاشفه و کرامت می خواهد سلوک کند، بهتر است در این راه وارد نشود بی شک اگر کسی با نیت رسیدن به کرامات سلوک کند و کرامتی نبیند سلوک را رها خواهد کرد. دوم آنکه در این راه ناملایمات و سختی ها و آزارهای جسمی و روحی برای سالک بسیار است. وظیفه او این است که استقامت ورزیده و خارهای طریق را تحمّل کند و آنها را در راه محبوب و جان بخرد. چه بسا حقتعالی اراده کرده او را همچون آهن محکم و استوار سازد که با طوفان ناملایمات روزگار خسته و ناامید نشود و حق را رها نکند. در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی حضرت امام خمینی(ره)می فرمایند: «نفسی که دارای ثبات باشد، از ناملایمات روحی از حوصله بیرون نرود و در مقابل ناگوارها پا برجا بایستد و از طمأنینه و ثبات او کاسته نگردد…طمأنینه و ثبات قدم است که انسان را در مقابل حزب شیطان نگهداری می کند و بر لشکرهای جهل و شیطنت غلبه می دهد…ثبات قدم نگذارد اخلاق و اطوار اجانب و منافقین در انسان رخنه کند و انسان را نگذارد دستخوش حوادث شود. انسان با ثبات و طمأنینه نفس، خود یک ملت واحده است که اگر سیلهای اخلاق زشت و بی دینی تمام مردم را ببرد، او چون کوهی آهنین در مقابل همه چیز ایستادگی کند و از تنهایی وحشت نکند. انسان باثبات و طمأنینه می تواند تمام وظایف فردی و اجتماعی را انجام دهد و در هیچ مرحله از زندگی مادی و روحانی برای او لغزش و خطایی دست ندهد…دلی که نورانی به معرفت حق شده باشد مجاری امور را به قدرت او می داند…چنین قلبی اضطراب و شتابزدگی و بی قراری ندارد.»(۱۶) نکته پنجم: آنچه به عنوان صبر و مراتب آن تا بدینجا اشاره شد مربوط است به مقامات متوسطین از اهل سلوک ولی آن صبری که مربوط است به عارفان باللّه مختلف بوده و برای آنان درجات دیگری است. توضیح آن که برای سالکان سه مرتبه در نظر گرفته اند، مرتبه اول مربوط است به صحو قبل از محو. صبر در این مرتبه عبارت است از خودداری نفس از شهوات و تمایلات شیطانی. که این مرتبه را اولین مرتبه از مراتب مخالفت با نفس در سیر و سلوک گفته اند. مقام دیگر که عبارت است از فنا که در این موقف سالک به حق واصل شده و صبر دوری از حق از او مرتفع شده، صبر شامل با خدا بودن است و مرتبه آخر که صحو بعد از محو و فناست، صبر عبارت است از صبر دوری از حق و تحمّل فراق او. امام خمینی(ره) در رابطه با صبر عارفان می فرمایند: «از برای صبر درجات دیگری است که مربوط به اهل سلوک و کمل و اولیاست. چنانچه از آن صبر فی اللّه است و آن ثبات در مجاهده است و ترک مألوفات و مأنوسات بلکه ترک خویشتن است در راه محبوب… و مرتبه دیگر صبر مع اللّه است و آن راجع است به اهل حضور و مشاهده جمال است در وقت خروج از جلباب بشریت و تجرد از ملابس افعال و صفات و… حفظ نفس از تلوّنات و غیبت از مقام انس و شهود و درجه دیگر صبر عن اللّه است و آن از درجات عشاقین و مشتاقین است از اهل شهود و عیان در صورتی که رجوع به عالم خود کنند و به عالم کثرت و صحو برگردند و این اشقّ مراتب صبر و مشکلترین مقامات است و به این مرتبه اشاره فرموده مولای سالکان و پیشوای کاملان امیرمؤمنان(ع) در دعای شریف کمیل «وهبنی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک» و درجه دیگر صبر باللّه است و آن از برای اهل تمکین و استقامت است که بعد از حال صحو و بقاء باللّه و پس از تخلق به اخلاق اللّه برای آن ها رخ دهد و از آن جز کمّل را نصیبی نیست».(۱۷) نکته ششم: برای تقویت و کسب صبر راهی جز اجرا و عمل به مراحل سلوک که مواردی از آنها ذکر شد نمی باشد. سالک پس از عزمی قوی و توبه ای نصوح و رعایت ارکان سلوک بر اثر مداومت بر ذکر و کسب اخلاص صاحب مقام صبر خواهد شد و بر حسب رعایت مراتب به درجات والای صبر خواهد رسید. منزل هفتم: توکل «قال اللّه تعالی:الذین صبروا و علی ربّهم یتوکلون»(۱۸) بر طبق نص قرآن در این آیه منزل توکل پس از منزل صبر است. صاحب منازل السائرین می فرماید: توکل واگذار نمودن تمام امور است به صاحب آن و اعتماد نمودن بر وکالت اوست و بعضی گفته اند: «التوکل علی اللّه انقطاع العبد فی جمیع مایأمله من المخلوقین؛(۱۹) یعنی توکل بر خدا، بریدن بنده است تمام آرزوهای خود را از مخلوق و پیوستن به حق است از آنها» به بیانی دیگر توکل، گام برداشتن در راه رضای محبوب و نتیجه کار را به او واگذار کردن است. نکته اول: سالک برای بدست آوردن صفت توکل، باید اعتقاد جازم پیدا کند که هرچه در هستی روی می دهد همه از جانب خدا و به ید قدرت اوست. هیچکس قدرتی به جز قدرت او ندارد و یقین به این مطلب داشته باشد که او نسبت به بندگان غایت لطف و مهربانی و عطوفت را دارد و فوق علم او علمی نیست و اوست که هر کاری را بخواهد انجام می دهد، پس کسی که این اعتقادات در او از مرتبه علم به مرتبه شهود رسیده باشد نه تنها التفاتی به غیر نمی کند بلکه از خود و قدرت و علم خود نیز غافل شده و آنها را نسبت به علم و قدرت پرورگار ذرّه ای بیش نمی بیند. بنابراین توکل مرهون است به علم به ربوبیت حق یعنی اعتقاد به این که خداوند ربّ و سید و مولای همه جهان و جهانیان است و علم به مالکیت حق یعنی اعتقاد به علم و قدرت حقتعالی به همه عالم و چون مردم در معرفت به این صفات مختلفند، درجات توکل در افراد متفاوت می باشد. عامه موحدین حقتعالی را خالق مبادی امور و کلیات جواهر و عناصر اشیاء می دانند و تصرّف او را محدود می دانند و احاطه ربوبیت را قائل نیستند اینها به حسب لقلقه لسان گاهی می گویند مقدر امور حق است…ولی صاحب این مقام نیستند نه علماً و نه ایماناً و نه شهوداً و وجداناً. این دسته از مردم در امور دنیا به هیچ وجه اعتماد به حق نکنند و جز به اسباب ظاهره و مؤثرات کونیه به چیز دیگر متشبث نشوند و اگر در ضمن گاهی توجهی به حق کنند و از او مقصدی طلبند یا از روی تقلید است یا از روی احتیاط… طایفه دوم اشخاصی هستند که یا با برهان یا با نقل معتقد شدند و تصدیق کردند که حقتعالی مقدّر امور است و مسبّب اسباب و مؤثر در دار وجود و قدرت و تصرّف او محدود به حدی نیست اینها در مقام عقل توکل به حق دارند… از این جهت خود را متوکل دانند و دلیل بر لزوم توکل نیز اقامه کنند…یکی آنکه حقتعالی عالِم به احتیاج عباد است، یکی آنکه قدرت دارد به رفع احتیاجات، یکی آنکه بخل در ذات مقدّسش نیست، یکی آنکه رحمت و شفقت بر بندگان دارد. پس لازم است توکل کردن بر عالِمِ قادر غیر بخیل رحیم بر بندگان…این طایفه به مرتبه ایمان نرسیده و از این جهت در امور متزلزلند…طایفه سوم آنان اند که تصرّف حق را در موجودات به قلوب رسا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.