پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی (ع) از منظر دیگران آخرین قسمت ۷۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی (ع) از منظر دیگران آخرین قسمت ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی (ع) از منظر دیگران آخرین قسمت ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیمای درخشان امام علی (ع) از منظر دیگران آخرین قسمت ۷۹ اسلاید در PowerPoint :

امام علی(ع) از دیدگاه برخی از مخالفان

معاویه بن ابیسفیان معاویه از بزرگترین دشمنان امام علی(ع) است، و پیوسته در کنار پدرش (ابوسفیان) با مسلمانان جنگیده، و سرانجام در “فتح مکه” که سال هشتم هجرت بود، به ناچار “اسلام” را پذیرفت، ولی در باطن “کفر” خود را حفظ نمود.() مخالفتهای آشکار و پنهان معاویه و عمّال وی، و طغیانهای بیحدّ و حساب آنان در برابر امام علی(ع) زبانزد خاصّ و عام است، و کسی نیست که این واقعیت را انکار نماید. دشمنی معاویه نسبت به امام علی(ع) از حدّ فزون است، به گونه ای که دشمنیهای او نسبت به امام علی(ع) و یارانش در مقایسه با عداوتها و ظلمهای پدرش ابوسفیان نسبت به پیامبر اکرم(ص) و مسلمانان بیشتر بوده است. مگر “معاویه” و دارو دسته اش هشتاد سال بر ضدّ امام علی(ع) قیام نکردند؟ مگر آنان در منابر رسمی و نمازجمعهها بر سبّ و ناسزاگویی مولا علی(ع) بسیج نشدند؟ مگر سرمایهها و دراهم و دنانیر “بنی امیه” برای نابود کردن فضایل و مناقب امیرالمؤمنین به کار گرفته نشد؟ مگر معاویه نبود که در مقابل امام علی(ع) صف آرایی کرده و جنگید، و سرانجام، مسلمانان را نیز فریب داد، و با حیله و نیرنگ به مسند خلافت نشست و مردم را از حکومت صالحان محروم گردانید؟ سخن کوتاه این که: با تمام تلاشهای پلید و بسیج دولتی، و مزدور کردن مبلغان خودفروش و. .. سرانجام نتوانستند بر مراد خویش نایل آیند، بلکه گاه و بیگاه خود نیز مجبور میشدند لب به اعتراف گشوده و فضایل مولی الموحدین علی(ع) را بازگو کنند، زیرا حقیقت سرانجام پیروز است. با مراجعه و مطالعه در منابع اصیل شیعه و سنّی، درمییابیم که حتّی دشمنان درجه یک آن امام همام در مواضع متعدد در مورد عظمت شخصیت و کمال و فضایل آن حضرت سخنها گفته اند؛ از معاویه اعترافات مهم و قابل توجّهی در مورد عظمت شخصیت و فضایل مولی الموحدین علی(ع) نقل شده است. در اینجا به اختصار و از باب نمونه به ذکر برخی از اعترافات معاویه، طرفداران، عمّال و کارگزاران وی و برخی دیگر از مخالفان آن حضرت میپردازیم. معاویه در نامه ای به امام علی (ع) نوشت: “به جانم سوگند که من منکر فضایل اسلامی و خویشاوندی تو با رسول خدا(ص) نیستم.” همچنین معاویه به ابوهریره گفت: “گمان نمیکنم که من برای زمامداری، از علی شایستهتر باشم.”() معاویه روزی به وزیر و مشاورش (عمرو بن عاص) گفت: “سوگند به خدا من حتمآ می دانم که اگر علی(ع) را بکشم، مستحقّ آتش دوزخ خواهم شد، و چنانچه او مرا در این جنگ (صفّین) بکشد، باز هم من در آتش خواهم بود! “عمروبن عاص” پرسید: پس چرا با علی میجنگی؟ معاویه گفت: پادشاهی نازاست!!”() روزی محصن ضَبی بر معاویه وارد شد، معاویه از او پرسید: از کجا می آیی؟ او (برای چاپلوسی) گفت: از نزد بخیلترین مردم، علی بن ابیطالب! معاویه بانگ برآورد و گفت: “وای بر تو، چگونه علی را بخیلترین مردم مینامی در حالی که اگر یک خانه پر از طلا و یک خانه پر از نقره داشت، طلاها را پیشتر از نقرهها به بینوایان می داد و به طلا و نقره میگفت: ای طلای زرد و ای نقره سفید! (بروید) و غیر علی را فریب دهید. آیا متعرض من میشوی یا مرا تشویق میکنی و میفریبی؟ هرگز، فریب تو را نمیخورم، به تحقیق که تو را سه طلاقه کردم که دیگر رجوعی در آن نیست.”() ابن ابی الحدید معتزلی شارح نهج البلاغه مینویسد: “هنگامی که جاسوسان معاویه اعزام مالک اشتر توسط امام علی(ع) به مصر را به او گزارش دادند و او مأمور مالیاتی “قلزم” را با وعده معافیت از پرداخت مالیاتهای موجود و مالیاتهایی که بعدآ جمع آوری میکند وادار نمود تا مالک اشتر را قبل از رسیدن به مرکز استانداری مصر بکشد. او هم با تظاهر به دوستی علی(ع) مالک را با عسل مسموم مورد پذیرایی قرار داد و او را شهید کرد و عهد نامه اش را که در حقیقت اساسنامه حکومت اسلامی تنظیم شده از ناحیه امام امیرمؤمنان(ع) و در اختیار وی برای اجرای عملی آن در مصر بود عینآ برای معاویه فرستاد. معاویه وقتی که این اساسنامه را مطالعه و بررسی کرد، آن را سرشار از علم و برخوردار از عالیترین فرازهای قانونی و نقش سرنوشتساز کشورداری یافت؛ بهت زده شد و حالت تعجب و حرص بر پیگیری و نگهداری آن نوشته از وی نمایان گردید. ولید بن عقبه که حاضر در مجلس بود، پیشنهاد سوزاندن اساسنامه و دیگر نامههای ارسالی از مالک و علی(ع) را مطرح کرد. معاویه گفت: بس است، تند مرو که رأی قابل قبولی نداری. ولید گفت: آیا رأی صحیح این باشد که اعلام شود چنین اثری به دست آمده، تا مردم بدانند احادیث و نوشتههای ابوتراب علی(ع) نزد تو است و تو از آن بهره برداری علمی و حکومتی می کنی؟ معاویه گفت: “وای برتو، آیا دستور می دهی یک اثر علمی همانند این اسناد را به آتش کشم؟ به خدا سوگند علمی جامعتر و حکیمانهتر از این آثار و نوشتهها به گوشم نرسیده است.” ولید گفت: اگر این چنین از مقام علمی و قضایی علی(ع) به شگفت آمده ای، پس از چه رو به جنگ و کشتار با وی برخاسته ای؟ معاویه بعد از قدری بگو مگو درباره زمامداران قبل از امیرالمؤمنین، علی(ع)، و سکوت گفت: “بگذارید من در عهدنامه مالک اشتر تأمّل و بررسی نمایم، زیرا من نه علمی را خوانده و برخورد کرده ام که جامعتر و حکیمانهتر از آن باشد و اثری دیده ام که از حیث اشاره به آداب قضایا، احکام و سیاست این چنین پر مایه و پر محتوا باشد.” مرحوم () شیخ عباس قمی در منتهی الآمال مینویسد: معاویه بن ابیسفیان گفت: “به خدا قسم راه فصاحت و بلاغت را بر قریش کسی غیر از علی(ع) نگشوده و قانون سخن را کسی غیر از او تعلیم نکرده است.”() جریر از مغیره نقل میکند: “زمانی که علی(ع) به شهادت رسید، معاویه خواب بود، او را بیدار کردند و خبر شهادت آن حضرت به وی رساندند. معاویه برخاست، نشست و سپس شروع به گریه کرد و گفت: “انا لله و انا الیه راجعون” زن وی فاخته هم از خواب بیدار شد و گفت: تو دیروز بر علی(ع) طعن می زدی و در حق وی ناسزا میگفتی و امروز برای او گریه میکنی؟ معاویه گفت: وای بر تو! من گریه میکنم بر کسی که مردم از علم، حلم و بردباری اش محروم شدند. وای بر تو ای فاخته، آنچه از علم و فضل و سوابق او از بین رفت تو نمی دانی.”() عمرو بن عاص عمرو بن عاص، اشعاری در مدح و عظمت امام علی سرود و برای معاویه فرستاد که ترجمه بخشی از آن چنین است: “سفارشهای رسول خدا(ص) را در مورد علی(ع) فراوان شنیدیم، پیامبر(ص) در روز غدیر خُمّ بالای منبر رفت و ولایت علی(ع) را اعلام کرد، در حالی که همه همراهان آن حضرت حاضر بودند که (پیامبر) امیری مؤمنان را از طرف خدا به علی(ع) بخشید، در حالی که خوب امیر و جانشینی (برای پیامبر) بود.”() در تاریخ آمده روزی معاویه، دشمن سرسخت امام علی(ع) به اتفاق فرزند نابکارش یزید، و عمرو بن عاص نشسته بود؛ در این هنگام شخصی از مصر هدیه نفیسی (قالیچه نفیسی) آورد و به معاویه اهداء کرد. معاویه در آن روز پیشنهاد عجیبی به یزید و عمرو بن عاص کرد، گفت: “هر یک از ما یک بیت شعر در شأن علی(ع) بگوئیم و شعر هر کدام از ما، اگر از نظر ظاهر و معنی، جالب و زیبا بود، این هدیه مال او باشد.” یزید و عمرو بن عاص پیشنهاد معاویه را پذیرفتند. معاویه گفت: خَیرُالوَری مِن بَعد احمد حَیدَرٌ و النّاسُ ارضٌ و الوصی سَماءٌ یعنی: “بهترین مردم بعد از پیامبر(ص)، حیدر است؛ زیرا تمام مردم به منزله زمین هستند و علی(ع) به مثابه آسمان است، و هر چه برکت از زمین به دست می آید از آسمان است؛ زیرا اگر آسمان نبارد و آفتاب به زمین نتابد…هرگز از زمین چیزی روییده نخواهد شد و حقآ شعر خوبی انشاد کرده است.” عمرو بن عاص در مقابل او گفت: و هُو الَّذی شَهِدَ العدُوُّ بفضله و الفَضلُ ما شَهِدَت به الاعداءُ یعنی: “علی(ع) کسی است که مثل معاویه دشمن او، او را ستایش و تمجید می کند، و فضیلت آن است که دشمن بگوید: پس علی(ع) کسی است که دوست و دشمن اعتراف به فضل او دارند و او را ستایش میکنند.” یزید گفت: کمَلیحَهٍ شَهِدَت بِها ضَرّائُها و الحُسنُ ما شَهِدَت به ضَرّاءُ یعنی: “علی (ع) همچون بانوی زیبا روی و نمکینی است که هووهای او، به نیکی و بزرگواری او گواهی دهند، زیبایی آن است که هووها به آن گواهی دهند.” به هر حال شعر عمرو بن عاص از نظر شیوایی عبارت، برنده تشخیص داده شد، و آن هدیه، نصیب او گردید.() در مناقب خوارزمی آمده است که معاویه برای مقابله با امام علی(ع)، جهّال شام و عناصر فرومایه را فریفت، و دنیاطلبان را با مال و مقام خریداری کرد، درباره شیوه مبارزه با امام علی(ع) با مشاورانش به رایزنی پرداخت. برادرش (عقبه) گفت: ای معاویه! این کار بزرگی است که جز با عمرو بن عاص که داهیه زمان و مکار دوران است سامان نگیرد. مردم شام نیز نسبت به او گرایشی دارند. معاویه گفت: به خدا راست گفتی، اما او از دوستداران علی است، میترسم دعوتم را اجابت نکند. عقبه گفت: او را با مال و مقام تطمیع کن. معاویه نامه ای به عمرو بن عاص نوشت و در آن نامه از مظلومیت عثمان سخن گفت و خود را خلیفه عثمان خواند که قصد خونخواهی او را دارد و علی(ع) او را به قتل وی متهم کرد که معاویه در صدد جنگ با اوست. عمرو بن عاص نامه معاویه را خواند و در پاسخ او نوشت: نامه تو را خواندم و در آن تأمّل کردم. مرا دعوت کرده ای که از اسلام شانه خالی کنم و با تو در گمراهی جسورانه ات همراه شوم و در باطل، یاور تو باشم و به روی علی(ع) شمشیر بکشم، در حالی که او برادر رسول خدا، وصی او، ادا کننده دین او، عمل کننده به وعدههای او، همسر دختر او که سیده زنان اهل بهشت است و پدر دو سبط گرامی حسن و حسین، آقایان جوانان اهل بهشت است. چنین چیزی هرگز روا نباشد… ابوالحسن، برادر رسول خدا و وصی او را، به بغی و حسد بر عثمان متهم ساختی و او را محرّک قتل عثمان شمردی که این ادّعا دروغ و تهمت است. وای بر تو ای معاویه! آیا می دانی که ابوالحسن در محضر پیامبر جانفشانی کرد، در بستر او آرمید، به اسلام سبقت گرفت و برای خدا هجرت نمود و پیامبر خدا درباره او فرمود: “او از من است و من از او هستم.” و در روز غدیر خُم گفت: “مَن کنتُ مولاهُ فَعَلی مولاهُ، اللّهُم والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ، و انصُر مَن نَصَرهُ و اخذُل مَن خَذَلَهُ” و در روز خیبر درباره او گفت: “فردا پرچم را به دست کسی می دهم که او خدا و رسول را دوست دارد، و خدا و رسول او را دوست دارند.” و در آن روز که مرغی بریان شده در محضر پیامبر حاضر بود و از خدا خواست که بهترین مخلوقش را بفرستد تا با او هم غذا شود، علی آمد، و در غزوه بنینضیر فرمود: “علی قاتلُ الفجَرهِ و امامُ البَررهِ و مَنصورُ مَن نَصَرهُ، مخذولٌ مَن خذلهُ؛ علی(ع) قاتل فاجران، و امام ابرار است هر که یاریش کند منصور است، و هر که دست از یاریش بردارد مخذول است.” درباره او گفت: “علی امامکم بعدی؛ علی (ع) پس از من پیشوای شما است.” و برای من و تو و خویشاوندانش تأکید فرمود که: من در میان شما دو چیز گرانسنگ را میگذارم: کتاب خدا و عترتم. فرمود: “أنا مدینه العلم و علی بابها” و تو خود می دانی ای معاویه! که آیاتی در فضیلت او رسیده که درباره هیچکس نرسیده است؛ مانند آیات “یوفُونَ بِالنَّذْرِ…”)() و “إِنَّمَا وَلِیکمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ.”() و “أَفَمَن کانَ عَلَی بَینَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَیتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ.”() و “مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیه.”() و “…قُل لا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی.”() سپس به ذکر روایاتی چند از پیامبر اکرم(ص) در فضایل امیرالمؤمنین پرداخت و در خاتمه نامه نوشت: ای معاویه! این پاسخ نامه تو! نامه ای است که اگر کسی عقل یا دین داشته باشد، فزیب آن را نمیخوردی والسلام. معاویه نامه عمرو بن عاص را گرفت و مطابق آن بار دیگر مال و ریاست را بر او عرضه داشت، اشعاری برای او نوشت و باز هم عمرو بن عاص با اشعاری پاسخ منفی داد. مجددآ معاویه نامه ای نوشت و منشور ولایت مصر را همراه نامه برای او فرستاد همینجا عمرو بن عاص به فکر فرو رفت که چه کند! شب را با بیخوابی سپری کرد، در حالی که اشعاری میسرود. همین که صبح شد غلامش “وردان” را که مرد خردمندی بود طلبید و با وی به را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.