پاورپوینت کامل تجارت نجات بخش انسان ۶۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تجارت نجات بخش انسان ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تجارت نجات بخش انسان ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تجارت نجات بخش انسان ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

در آموزههای اسلامی و قرآنی دنیا میدان تجارت و داد و ستد است، برخی در این تجارت سود میبرند و عدّه ای نیز در آن دچار خسارت و زیان میشوند امام هادی(ع) فرمود: «الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون؛() دنیا بازاری است که گروهی در آن سود میبردند و گروهی در آن دچار خسران میشوند.» با توجه به این که دنیا میدان و مرکز تجارت است پرسشهایی مطرح میشود و آن پرسشها عبارتند از: ۱ـ مراد از میدان تجارت بودن دنیا چیست؟ ۲ـ سرمایه آدمیان در این دنیا چیست؟ ۳ـ خریدار و فروشنده چه کسی است؟ ۴ـ کالایی که مورد معامله قرار میگیرد چه چیزی است؟ ۵ ـ هدف از این تجارت چیست؟ ۶ـ چه کسانی در این میدان تجارت، سود میبرند و چه کسانی در این تجارت دچار خسران میشوند؟ و…. این گفتار در صدد پاسخ گویی به این سؤالات از منظر قرآن برخواهد آمد. واژههای بیع، شراء و اشتراء، تجارت، ربح، و خسران در قرآن کریم نشانه آن است که صحنه زندگی و عرصه حیات آدمی میدان تجارت او با خدا و یا میدان تبادل با شیطان است، قرآن کریم تجارت سودآور انسانها را با خدا و تجارت زیان بار و خسارت خیز او را با شیطان به خوبی ترسیم کرده است. در تبیین تجارت با خدا میفرماید: «یا ایها الّذین آمنوا هل ادلّکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تؤمنون باللّه و رسوله و تجاهدون فی سبیل اللّه باموالکم و انفسکم ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون، یغفرلکم ذنوبکم و یدخلکم جنّات تجری من تحتها الانهار؛() آیا میخواهید شما را به تجارتی که مایه رهایی از کیفر دردناک الهی است، هدایت کنم، آن تجارت این است که در مرحله اول که مرحله اعتقاد است به خدای سبحان و رسولش ایمان بیاورید و در گام بعدی که مرحله عمل است با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید و این تجارت برایتان بهتر است، اگر بدانید ره آورد این تجارت از یک سو مغفرت و آمرزش الهی و از سوی دیگر رهایی از عذاب الهی و دستیابی به بهشت جاودان است.» بنابراین خدایی که انسانها را آفریده و قرارگاه آنها را در زمین و دنیا قرار داده است، خود این دنیا و قرارگاه موقت آدمی میدان تجارت و داد و ستد است. وجه اشتراک و افتراق تجارت بشری و الهی داد و ستد بشری مشتمل بر چهار رکن فروشنده، خریدار، کالا و بها است این ارکان چهارگانه کاملاً از یکدیگر متمایز و جدا هستند، زیرا فروشنده کالایی را عرضه میکند و خریدار با بهایی که میپردازد کالای مزبور را با شرائط خاص مالک میشود گرچه ممکن است فروشنده در این رهگذر سودی ببرد و یا گرفتار خسران و غبن شود. داد و ستدهای مهم افزون بر ارکان یاد شده دو رکن دیگر نیز دارد یکی تنظیم سند است و دیگری شاهد و گواه، اما تجارت انسان با خدا در مقایسه با تجارتهای بشری مشترکاتی دارد و متمایزاتی و تفاوتهایی، وجه اشتراک آن در اشتمال بر ارکان ششگانه مزبور است خدای سبحان در تبیین ارکان شش گانه تجارت الهی فرمود: «ان اللّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّه یقاتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوریه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من اللّه فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم؛() خدای سبحان از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری کرده است که در برابرش بهشت برای آنان باشد به این گونه که در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند، این وعده حقی است بر او که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟ اکنون بشارت باد بر شما به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این است آن پیروزی بزرگ.» بر اساس این آیه، در این تجارت، ـ۱ خریدار خدای سبحان، ـ۲ فروشنده انسان مؤمن، ـ۳ مورد معامله: جان پاک ومال پاکیزه،ـ۴ بها: بهشت ابدی ۵ ـ شاهد: انبیای الهی ـ۶ سند رسمی و امضاء شده آن کتابهای آسمانی آنان یعنی تورات و انجیل و قرآن کریم است. اما تفاوت تجارت الهی با تجارت بشری آن است که تجارت با خدا درجاتی دارد در برخی درجات آن گرچه ارکان چهارگانه، فروشنده، خریدار، کالا و بهاء وجود دارد لیکن فروشنده عین کالا و خریدار عین بهاست و فرقشان تنها به اعتبار است. زیرا در این نوع تجارت فروشنده به حقیقت هستی خود را می دهد و لقاء و دیدار خریدار را میخرد. به عبارت دیگر: در تجارت بشری فروشنده کالایی خاص جز هستی خود را میفروشد از باب مثال کالایی مانند پارچه را میفروشد و این پارچه غیر فروشنده است و خریدار نیز با پرداخت بهایی خاص متاع فروشنده را میخرد و این بهاء غیر از دیدار خریدار است ولی گاهی تفاوت فروشنده و کالا و خریدار و بهاء اعتباری است زیرا فروشنده حقیقت هستی خود را می دهد و آن با شهادت در میدان جهاد حاصل میشود و مشتری نیز به جای هر چیز لقای خود را بهره فروشنده میکند و به او اجازه ملاقات و دیدار خود را می دهد مؤمنان متوسط خود را به خدای سبحان میفروشند تا در مقابل آن بهشت بگیرند ولی برخی اهل ایمان به کمتر از لقای الهی رضایت نمی دهند. سرمایه انسان در این تجارت سرمایه انسان در میدان تجارت دنیا هدایت فطری، قدرت فهم و عقل، نیروی کار و عمر آدمی است که اگر در راه تحصیل عقاید و معارف الهی و اعمال صالح صرف شود تجارتی بی خسارت و سودآور خواهد بود و اگر در غیر این راه صرف شود تجارتی زیانبار است و به دیگر سخن اگر کسی با سرمایههای علمی و عملی خود به تجارت با خدا پرداخت سودمند است و اگر با او معامله نکرد او به حقیقت اهل خسارت است. «و العصر انّ الانسان لفی خسر الّا الّذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر؛() به عصر سوگند، انسانها همه در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده اند.» انسان سرمایههای وجودی خود را چه بخواهد و چه نخواهد از دست می دهد، ساعات و ایام و ماهها و سالهای عمر به سرعت میگذرد، نیروهای معنوی و مادی تحلیل می رود و توان و قدرت کاسته میشود. یک قلب استعداد معینی برای ضربان دارد وقتی آن استعداد و توان پایان گرفت قلب خود به خود می ایستد بی آن که عیب و علت و بیماری در کار باشد، همچنین سایر دستگاهها و سرمایههای وجودی انسان و سرمایهها و استعدادهای او، همه انسانها زیان میکنند و تنها یک راه برای جلوگیری از این خسران عظیم و زیان قهری وجود دارد تا این زیان را به منفعت و سودی عظیم مبدّل کند و آن به این است که با رفتن این سرمایه، سرمایه گرانبهاتر و ارزشمندتر به دست آورد و آن سرمایه عظیم ایمان و عمل صالح و سفارش همدیگر به حق و شکیبایی است که در آن رضای خدا و وصول به مقام او باشد بنابراین کسانی که با از دست دادن این سرمایه، مالی به دست آورد یا مقامی تحصیل کند و کاخ و قصری فراهم سازد و یا عیش و نوش و لذّت زودگذر دنیوی را تأمین نماید، دچار خسارت فوق العاده ای شده است اما اگر با آن سعادت جاودانه را تحصیل کند میتواند ادعا کند سودی عاید شده است. قرآن کریم بر اساس سوره والعصر نجات آدمی را از خسران عظیم بر چهار اصل مبتنی کرده است: ـ۱ ایمان که زیربنای همه فعالیتهای انسان را تشکیل می دهد زیرا تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری و اعتقادی او سرچشمه میگیرد به همین دلیل است که انبیاء الهی قبل از هر چیز به مبانی فکری و اعتقادی امتها میپرداختند. ـ۲ اعمال صالح به عنوان میوه درخت پرثمره ایمان، یعنی هر کار شایسته ای که وسیله تکامل نفوس بشری و پرورش اخلاق و قرب الی اللّه و پیشرفت جامعه انسانی در تمام زمینهها شود، خواه عبادات باشد، خواه انفاق در راه خدا و خواه جهاد در راه خدا و یا کسب علم و دانش و مانند آن. ـ۳ دعوت همگانی و عمومی به سوی حق، انسانی که میخواهد از خسارت و زیان نجات پیدا کند باید نسبت به جامعه احساس مسؤولیت کند و آنها را به آن چه که واقعیت و مطابق با واقعیت است سفارش کند یعنی هم امر به معروف و نهی از منکر کند و به تعلیم دادن و ارشاد جاهل بپردازد و هم غافلان را بیدار سازد و بالأخره همه را به حق تشویق نماید و به تبلیغ و ایمان و عمل صالح اقدام کند. ـ۴ سفارش همدیگر به شکیبایی و استقامت، یکی از اصول برای نجات از خسارت سفارش دیگران به شکیبایی و پایمردی در اطاعت خدا و دوری از معصیت الهی و مصائب و حوادث ناگوار است. تجارت و معامله با شیطان برخی انسانها در میدان تجارت دنیا با شیطان داد و ستد میکنند که در این تجارت دچار خسارت فوق العاده میشوند. در قرآن کریم میفرماید: «اولئک الّذین اشتروا الضلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین؛() منافقان کسانی هستند که هدایت را به گمراهی فروخته اند و این تجارت آنها سودی ندارد و هدایت نیافته اند.» در واقع منافقان با فروش هدایت و خریداری ضلالت هیچگاه سود و بهره ای نخواهند داشت. گمراهان در واقع با شیطان که متولّی ضلالت و گمراهی انسان هاست داد و ستد میکنند، سرمایههای انسانی را از دست می دهند و به جای آن کالایی را میخرند که عذاب و دوزخ جاودانی را برای آنان تأمین کند، در تجارت انسان با شیطان به لحاظ این که او مالک و صاحب اختیار خود نیست و همه چیز خود را به شیطان داده است دچار بدترین معامله شده است. قرآن میفرماید: «بئسما اشتروا به انفسهم ان یکفروا بما انزل اللّه؛() آنها در مقابل بهای بدی خود را فروختند که به ناروا به آیاتی که خدا فرستاده بود کافر شدند» و در آیه ۱۰۲ سوره بقره فرمود: «ولبئس ماشروا به انفسهم لو کانوا یعلمون» و چه زشت و ناپسند بود آن چه خود را به آن فروختند اگر می دانستند. منافقان در دنیا سرمایه فطرت و هدایت خویش را میفروشند و ضلالت میستانند و اگر آدمی سرمایه ظاهری را بفروشد چون بایع غیر از سرمایه است. راه برای تحصیل سرمایه مجدّد باز است. اما اگر کسی خود را بفروشد دیگر راهی برای تحصیل سرمایه جدید ندارد، منافقان و کافران که خود را به شیطان فروختند همه راههای کسب سود را به روی خود بسته اند چنان چه راه تحصیل سرمایه مجدّد را نیز مسدود کرده اند. شیطان نیز که مشتری حقیقت انسانهای منافق، کافر و تبهکار است این گونه نیست که پس از خریداری و تملک و نیز اسیر کردن انسان خریداری شده، بر او منّت گذارده و آزادش کند بلکه در دنیا انسان خود فروخته را تحت ولایت خودش میگیرد و همواره ب