پاورپوینت کامل اولین و آخرین مولود کعبه ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اولین و آخرین مولود کعبه ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اولین و آخرین مولود کعبه ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اولین و آخرین مولود کعبه ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

سیزده رجب از راه می رسد، روزی از بهترین و مبارک ترین روزهای سال، روز با سعادت مَظهر حق تعالی و مُظهر حق و عدالت در جهان، جامع جمیع کمالات انسانی و الهی، یگانه روزگار و دوران، علی علیه السلام. در این روز فرخنده (شب جمعه سیزده رجب، سی سال پس از عام الفیل) کعبه، خانه مقدّس خداوند برای اوّلین و آخرین بار، میزبان مولودی سعید و ارجمند بود، مولودی که مادر دهر همچون او نزاییده و دیدگان بشر، مانندش را ندیده است. فرا رسیدن این روز فرخنده و این عید بزرگ را به پیروان حضرتش تبریک گفته و برافراشته شدن بیرق اسلام را بر مرتفع ترین قلل جهان از خداوند منان خواستاریم. ابعاد مظلومیت امام علی(ع) در دل تاریخ مقدمه مولا علی(ع) مظلوم تاریخ است و مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ همواره تداوم خواهد داشت و تا قیام فرزندش مهدی(عج) از این حقیقت کشف سرّ نخواهد شد، ابعاد مظلومیت های آن حضرت نیز گوناگون است چنانچه در طول تاریخ در صورتهای مختلفی بروز و ظهور کرده است. مظلومیت بزرگ مولا علی(ع) از زمان خود آن حضرت آغاز شد و با شهادتش به همراه پیام آسمانی «قد قتل المرتضی» و عزای ملکوتیان پدیدار گشت. آنگاه بود که مردم با شنیدن خبر شهادت مولا در حال نماز تازه بیدار گشتند و آه حسرت از نهاد خود سردادند و دست ندامت بر سر و سینه شان کوفتند و بواقع بیان آن همه رنج ها و غم ها از قلم قاصر ما نیز بسیار دشوار است. چرا که ما تنها به گوشه ای از آن واقفیم و معتقدیم که غم های ناپیدا در گوشه دل علی(ع) مسکن گزیده و تنها اسرار آن را فرزندش امام مهدی(عج) می داند که همواره او را بر این مظلومیت ها نالان ساخته است. مولا علی(ع) از همان زمان حیات رسول خدا(ص) شریک دردها و در تنهایی ها یار او و در جنگ های تحمیل شده یاور او و مرهم زخمهایش بود. بعد از رحلت رسول خدا با دشمنی ها و جوّ مسمومی که بر علیه او رایج شد روبرو گشت و ناچار غم ها را بجان خرید و برای حفظ دین و ثمرات زحمات پیغمبر سکوت کرد و حتی دم برنیاورد چنانچه خود فرمود: «فواللّه ما زلت مدفوعاً عن حقّی مستأثراً علی منذ قبض اللّه نبیه حتی یوم الناس هذا؛(۱) من همواره از حق خویش محروم، و از هنگام وفات رسول خدا تا به امروز حق مرا از من بازداشتند.» و تنها از این غمها به خدا پناه می برد و گاهی در کنار قبر رسول اللّه(ص) می نشست و با او درد دل می کرد و در آخر به ناچار مدینه را با همه غمهایش رها و به غربت و بی وفایی کوفه رهسپار شد. در آنجا نیز با عداوت ها و جهل جاهلان و ساده لوحی نابخردان روبرو گشت چنانکه همه از آن عهد و پیمانی که با او بسته بودند سرپیچی نمودند. از جمله آن رنج ها و غم های جانکاه خروج و شورش متحجران بی مغز(خوارج) و نیز برپائی جنگ هایی از جانب قاسطین و مارقین و ناکثین با حضرت بود تا جائیکه یاران آن حضرت یعنی طلحه و زبیر از او جدا شدند و تمام وجود آن حضرت را آکنده از درد و رنج ساختند تا جائیکه از دست کوفیان، خسته و نالان گشت و به خدای خویش چنین شکایت برد: «اللّهم انی قد مللتهم و ملّونی و سئمتهم و سئمونی فابدلنی بهم خیراً منهم و ابدلهم بی شرّا منّی اللّهم مث قلوبهم کما یماث الملح فی الماء اما و اللّه لوددت انّ لی بکم الف فارس من بنی فراس بن غنم؛(۲) خدایا، من این مردم را با پند و اندرزهای مداوم خسته کردم و آنها نیز مرا خسته نمودند آنها از من به ستوه آمده و من از آنان به ستوه آمدم به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما، و به جای من بدتر از من بر آنها مسلّط کن. خدایا، دل های آنان را آن چنان که نمک در آب حل می شود، آب کن! به خدا سوگند، دوست داشتم به جای شما کوفیان هزار سوار از بنی فراس بن غنم می داشتم.» مظلومیت و تنهایی علی(ع) تنهایی و غربت مولا از همان زمان حیات رسول خدا(ص) آغاز شد تا جائیکه حتی برخی از بزرگان عرب، حضرت را تحقیر می کردند و همواره در صدد تخریب وجهه و تقرّب او نزد رسول خدا بودند چرا که چشم دیدن او را در کنار پیغمبر(ص) نداشتند. آن وقتها سایه پیغمبر(ص) بر سر او بود و همواره او را در پناه خویش می گرفت و خطاب به مردم مراعات حال علی(ع) و حفظ حرمت او را تأکید و توصیه می کرد اما بعد از رحلتش غبار غم غربت، بر علی(ع) نشست و دیگر کسی نبود که قدرش را بداند و تنهایی اش را قرین باشد و خلأ وجودی پیامبر و متعاقب آن همسر وفادارش را پر سازد. از آنجا بود که رنج ها و غم های حضرت آغاز شد و بیست و پنج سال خانه نشینی و عزلت در پیش پای او قرار گرفته و رنج تهمت ها و اهانتها و شایعات و جنگ ها و… همه و همه در کمین وجود نازنین آن حضرت نشسته است. و خدا می داند که در شب سقیفه بر علی(ع) چه گذشت؟ آن شبی که همین مدعیان صحابی پیامبر، در گوشه ای خزیدند و به دور از چشم علی(ع) به تعیین خلیفه پرداختند و این در حالی بود که بدن پاک رسول خدا(ص) روی زمین بود و علی تنهایی، پیامبر را غسل می داد و از دورنمای غربت خویش بسان ابر بهاری می گریست و با رسول خدا(ص) نجوا می کرد. از فردای آن روز دیگر همه از بیعتی که با علی(ع) در غدیرخم بسته بودند، سرباز زدند. انگار کسی او را دیگر نمی شناخت تا جایی که حتی جواب سلامش را نمی دادند و این جوّ تا بدانجا پیش رفت که حضرت به بیرون از مدینه می رفت و سر در چاه آبی می کرد تا درد دل خویش را به آب بیان کند و با زمزمه سرد آب آرام می گرفت تو گویی که واقعاً کسی را در مدینه نداشت تا با او درد دل کند چرا که تنها انیس و غمخوارش یعنی زهرا(س) را از او گرفتند و با شقاوت بسیار او را به شهادت رساندند. این که حضرت در غم فراق تنها یاورش یعنی زهرا(س) چه کشید، وصف و بیان آن برای ما دشوار است. تصور کنید که آن حضرت، داغدیده در دل شب به تنهایی فاطمه را غسل بدهد و به تنهایی او را کفن و دفن نماید و در تشییع جنازه و دفن حضرت کسی را به جز دستان یاریگر رسول خدا(ص) نداشته باشد و به آسمان ظلمانی آن شب نظاره کند و به خدا از دست نامردمان زمانه شکوه کند و برای خود آرزوی مرگ نماید و بر کنار قبر مخفی زهرا بنشیند و اینگونه نوای غربت سر دهد(۳) آن گاه بود که علی(ع) به گوشه نشینی و دوری از مردم زمانه خویش می پرداخت و گاهی از شدت غم و تنهایی به جمع یاران می شتافت و با آنها درد دل می کرد، آن دشمنان کینه توز که چشم دیدن یاران قلیل حضرت را نیز نداشتند آنها را در سخت ترین شرایط و زجر به شهادت می رساندند و دل حضرت را خون می کردند، با شهادت عمارها،مالک اشترهاو… عرصه را بر حضرت بیشتر تنگ نمودند. و چون حضرت با غم یارانش روبرو می شد کوه غم بر دوشش می نشست و تشنه و آماده مرگ می شد و از خدا طلب مرگ می کرد چنانچه می فرمود: «و اللّه لابن ابیطالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه؛(۴) به خدا قسم که علی از طفلی که به شیر مادرش تشنه است، با مرگ بیشتر انس گرفته و مشتاق آن است.» چنانچه بعد از شهادت عماریاسر می گریست و از خدا چنین آرزو می کرد. غصب حق آن حضرت از دیگر ابعاد مظلومیت علی(ع) که به اذعان همه وجدانهای بیدار تاریخ رسیده، همانا ظلم فاحش در غصب حق خلافت او بود که بدینوسیله لکه ننگی برای همیشه بر دامن تاریخ نشاند. تا جائیکه برای سرپوش گذاشتن بر جنایت خویش اسناد تاریخی و روایات مستند پیامبر اکرم را نیز در این باره خدشه دار کردند و به این هم اکتفا ننموده و با تخریب چهره درخشان آن حضرت و تحریف داستان غدیر و ماجرای خلافتش سعی بر این داشتند که برای همیشه حضرت و جایگاه خلافت او را در دل تاریخ محو سازند اما حضرت بسیار تیز و زیرک بود و بافتنه های روزگار مبارزه می کرد و می فرمود: «انی فقأت عین الفتنه و لم یکن لیجتره علیها احد غیری؛(۵) یعنی من چشم فتنه را کندم و جز من هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت.» در این بی کسی گاه چهره درخشان علی(ع) مهجور و آن خورشید تابناک درپس ابرهای تیره باز می ماند. چنانچه خود از این تنگنای تاریخ و بهت زمان و موقعیت در آن زمان چنین توصیف می کند: «نگریستم، دیدم مرا یاری نیست، دریغ آمدم، ناچار خارغم در دیده شکسته و نفس در سینه و گلو بسته از حق خود چشم پوشیدم و شربت تلخ شکیبایی را نوشیدم.»(۶) و این دشمنی ها و نفاق معاندان و غاصبان حق خلافت آن حضرت از جمله آلام جانکاه بود چنانکه در کوچه های مدینه همواره مشامش از بوی نامردمی آن ها و چشمش از دیدن چهره پلیدشان در عذاب بود. این جوّ همچنان می گذشت و کم کم این فضای جبروتی برملا می شد و پرده ها کنار می رفت و مردم کم کم پشیمان می شدند و تنها فرصت برای بازگوئی آلام علی(ع) فراهم می سازند آن گاه بغض علی(ع) می ترکد و به بیان تنها گوشه ای از دردهای تنهایی خویش می پردازد و در عین حال آغوش رحمت و شفقت بر آن ها می گشاید و هیچ گاه در مقام جبران بر نمی آید و تنها خطبه غربت سر می دهد و می فرماید: «وطفقت ارتئی بین ان اصول بید جزّاء او اصبر علی طخیه عمیاء… فصبرت و فی العین قذی و فی الحلق شجی اری تراثی نهباً؛(۷) صبر کردم در حالی که خار در چشم واستخوان در گلو داشتم و به چشم خویش دیدم که میراثم را به غارت بردند و در امانت رسولخدا(ص) خیانت کردند و خلافت مرا نیز غصب نمودند و بدین وسیله لکه ننگی از برای خود در دل تاریخ نشاندند.» و نیز چشمان بیدار تاریخ را چنین در میان می گذارد: «لقد علمتم انّی احق بها من غیری و اللّه لاسلمن ماسلمت امور المسلمین؛(۸) می دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت من هستم. سوگند به خدا به آنچه انجام داده اید گردن می نهم تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبراه باشد و از هم نپاشد و جز من به دیگری ستم نشود، و پاداش این گذشت و سکوت را از خدا انتظار دارم.» و نیز خطاب به مردم می فرمود: «ایها الناس انّا قد اصبحنا فی دهر عنود و زمن کنود یعدّ فیه المحسن مسیئا و یزداد الظالم فیه عتواً لاننتفع بما علمنا و لانسأل بما جهلنا و لانتخوف قارعه حتی تحلّ بنا؛(۹) ای مردم، در روزگاری کینه توز و پر از ناسپاسی و کفران نعمت ها صبح کرده ایم که نیکوکار، بدکار به شمار می آید و ستمگر بر تجاوز و ستمگری خود می افزاید. نه از آنچه می دانیم بهره می گیریم و نه از آنچه نمی دانیم می پرسیم و نه از حادثه مهمّی تا بر ما فرود نیاید، می ترسیم.» همه می دانیم که غم و غربت حضرت به دوران عزلت و خانه نشینی اش در مدینه ختم نمی شود بلکه تازه با شروع خلافت تحمیلی پنج ساله در کوفه ابعاد آن گسترش و حتی بروز و ظهور یافت چه آنکه اصولاً این حق والای حضرت که سالیان از او غصب شده با پنج سال خلافت با آن همه محدودیتها و آزار و اذیتها و توطئه و جنگها جبران پ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.