پاورپوینت کامل ریشه ها و میوه های قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آخرین قسمت ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ریشه ها و میوه های قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آخرین قسمت ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ریشه ها و میوه های قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آخرین قسمت ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ریشه ها و میوه های قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آخرین قسمت ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :

مهاجرت علما

دستگیری امام حوادث مهمی را در پی داشت که در واقع نقطه عطفی در قیام اسلامی مردم به رهبری ایشان می باشد. مراجع تقلید با توجه به جایگاه علما و روحانیت خود را ملزم به ادای تکلیف برای آزادی امام می دانست. بر همین اساس آیت اللّه حاج میرزا عبداللّه مجتهد تهرانی (از نوادگان میرزا مسیح مجتهد) تسلیتی به تمام مراجع و روحانیان طراز اول کشور مخابره کرد که به صورت اعلامیه در تمام شهرستان ها توزیع گردید. با ملتهب گردیدن فضای مذهبی و اجتماعی کشور یک بار دیگر زمینه مهاجرت علماء و مراجع در اعتراض به اقدامات رژیم در تاریخ ایران فراهم گردید. آیات عظام گلپایگانی و شاهرودی در تلگراف خود ضمن انتقاد از دولت، خواستار آزادی امام، آیت اللّه قمی، شهید محلاتی و سایرین شدند. در همین ایام(تیرماه ۱۳۴۲) علما از شهرهای مختلف ایران به سوی تهران حرکت کردند، روحانیانی که از قم، کاشان، همدان، خرم آباد، اصفهان و…آمدند، در شهر ری و در منازل مراجعی چون آیت اللّه بهبهانی و دیگر علمای طراز اول تهران ساکن شدند. آنان با تعقیب دو هدف راهی مرکز گردیدند، جلوگیری از هرگونه آسیب رسانیدن به امام خمینی چون شایعاتی مبنی بر محاکمه و اعدام امام انتشار یافته بود، همچنین مطرح نمودن مرجعیت امام و کوشش برای آزاد نمودن ایشان. اسداللّه علم، نخست وزیر وقت اعلام داشت روحانیان برجسته تحت محاکمه قرار می گیرند و به مجازات علمای مخالف رژیم که امام در رأس آنان قرار داشت، بطور تلویحی اشاره نمود، به همین جهت علما مهاجرت مزبور را پیش گرفتند تا راهکار و تدبیری برای این منظور بیندیشند. در اوایل امر رژیم کوشید مانع از هجرت علما به تهران گردد و به همین دلیل به هواپیمای حامل آیت اللّه میلانی که عازم تهران بود، دستور بازگشت داده شد که بعدها از این تصمیم منصرف شد، شخصیت هایی که به قصد استخلاص امام به تهران رفتند عبارتند از: آیت اللّه محمد هادی میلانی از مشهد، آیت اللّه مرعشی نجفی و حاج شیخ مرتضی حائری و… از قم؛ آیات گرام عبدالجواد اصفهانی و خادمی از اصفهان، آیت مکرم سید علی بهبهانی، و سید مصطفی علم الهدی، حاج سید مرتضی موسوی علم الهدی از شهر اهواز، آیت اللّه حاج سید مرتضی پسندیده (برادر بزرگ تر امام) از شهرستان خمین، آیات محترم آخوند ملاعلی معصومی همدانی، سید نصراللّه موسوی و بنی صدر همدانی از همدان، شخصیت های برجسته و نامداری چون سید احمد خسروشاهی، عبداللّه مجتهدی، سید مهدی دروازه ای، حاج حسین نجفی اهری، یوسف هاشمی تبریزی و عبدالعلی موسوی از خطّه حماسی تبریز، آقایان حاج آقا روح اللّه کمالوند و سید یحیی جزایری از خرم آباد، آیت اللّه بحرالعلوم و ضیاء بری از رشت، سید عزالدین حسینی زنجانی از زنجان، علمایی چون محمد جعفر طاهری موسوی، محی الدین فالی صدرالدین حائری، سید محمد امام، محمود علوی، حسین حسینی یزدی، علی خواه شیرازی از خطه فارس، از شهرهای یزد، اردکان، کازرون، کرمان، داراب، رفسنجان و کرمانشاه روحانیانی چون آیات ارجمند محمد صدوقی یزدی، روح اللّه خاتمی، پیشوایی کازرونی، علی اصغر صالحی کرمانی، محمد علی حسینی دارابی، شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی و عبدالجلیل جلیلی دیده می شدند. با آمدن علمای طراز اوّل شهرستان ها به تهران، دید و بازدیدها شروع گردید و تحرّک فوق العاده ای بین روحانیان پدید آمد، مردم نیز در انتظار تصمیم گیری های آنان در هیجان وصف ناپذیری بسر می بردند، از آن سوی رژیم درصدد پرونده سازی برای امام و سایر دستگیر شدگان برآمد. از این روی ساواک قم گزارشی از فعالیت های امام تهیه نمود و به تهران ارسال داشت حتی پیشکار امام را همراه دفاتر حساب وجوهات به تهران فراخواند و او را مورد بازجویی قرار داد، روحانیان حاضر در تهران برای مشورت و هماهنگی در برنامه های خود ابتدا قرار گذاشتند در منزل آیت اللّه میلانی واقع در امیریه، گردهم آیند ولی به دلیل رعایت مسائل امنیتی مسجد حاج افضلی واقع در حسین آباد شهرری را برای این منظور انتخاب کردند. در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۴۲ علما جلسه ای تشکیل دادند که طی آن تصمیم گرفتند در جلسه بعدی چهارنفر از مراجع و روحانیون را به عنوان شورای مرکزی روحانیون تعیین نمایند تا پی گیر کارها شوند نخستین جلسه رسمی مهاجرین در منزل آیت اللّه سید نصراللّه موسوی بنی صدر منعقد گردید در این جلسه وضع کنونی تهران، جهت گیری دولت مرکزی و گرفتاری هایی که پیش آمده بود مطرح شد و پس از ساعت ها بحث گزارشی تهیه و خدمت آقایان مراجع داده شد و در خاتمه جلسه محل بعدی گردهمایی منزل آیت اللّه شیرازی تعیین گردید. علاوه بر جلسات عمومی، مقرّر شد هر یک از مراجع جلساتی را تشکیل دهند تا از طریق همین محافل رژیم شاه برای آزادی امام تحت فشار قرار گیرد. در این گردهم آیی ها چندین بار حسن پاکروان، ریاست ساواک تهران، احضار گردید و به او گفته شد: شما عدّه ای را دستگیر نموده و روانه زندان کرده اید و شکنجه نموده اید و یکی از افرادی را که شکنجه دیده بود، به وی نشان دادند. پاکروان در ابتدای ورود علمای شهرستان ها به تهران، در منزل آیت اللّه میلانی کوشید آنان را وادار به عقب نشینی و تسلیم کند و خطاب به روحانیان گفت به چه منظور اینجا اجتماع کرده اید و می خواهید به چه چیزی معترض شوید؟ در این هنگام آقای بنی صدر سکوت را شکست و به او گفت: شما می دانید کجا آمده اید و با چه کسانی روبرو هستید؟ این سخنان بنی صدر که با خشم وی توأم بود موجب گردید پاکروان لحن بیان تهدید گونه خود را تغییر دهد و بگوید: ما می خواهیم ببینیم تکلیف چیست و چه باید کرد. در اسناد ساواک آمده است: روحانیان قصد دارند با هم متحد گردند و به طور مشترک اعلامیه ای به طبع برسانند که به امضای آنان برسد و در آن از دولت بخواهند علما و مبلّغان محبوس، آزاد شوند و اگر رژیم پهلوی یا دولت مرکزی بی اعتنایی نشان داد در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی متحصّن گردند. با فعالیت گسترده و جدی مهاجران، سازمان امنیت موضوع را جدّی گرفت و در صدد کنترل اوضاع برآمد. در همین زمان بر حسب تصمیم مهاجران آیت اللّه سید روح اللّه کمالوند با شاه ملاقات کرد، شاه در گفتگویی با وی از روی غرور و تفرعن گفت ما نمی خواهیم خمینی را بکشیم که امامزاده ای درست شود. از سوی دیگر محمدرضا پهلوی موافقت نمود آیت اللّه خوانساری به نمایندگی از سوی علما، با وی دیداری داشته باشد. شاه با این رفتارها کوشید اوضاع را تا حدودی آرام نماید و به نوعی بر اوضاع سیاسی مسلط گردد و منتظر اقدام بعدی مهاجران باشد. خواسته های مهاجران موارد ذیل بود: آزادی بدون قید و شرط امام خمینی و دیگر زندانیان و آزادی بیان برای آنان، دولتی روی کار آید که علما بتوانند با او وارد مذاکره گردند شاه توسط پاکروان به مهاجران این گونه جواب داد: هر دولتی روی کار آید دستورات مرا انجام می دهد که در آن ها تغییر داده نمی شود ولی زندانیان جز چند نفر، به زودی آزاد می شوند شاه با این پاسخ خواست از موضع قدرت برخورد کند و عکس العمل آنان را آزمایش نماید تا بتواند در برابر موضع علما روش مناسبی اتخاذ کند. علمای مهاجر در ۲۷ تیر ۱۳۴۲ با ارسال تلگرافی به امام خمینی ضمن اظهار همدردی پشتیبانی خود را اعلام نمودند که برای رهایی وی و دیگر محبوسین از هرگونه تلاشی کوتاهی نخواهند کرد، در همین زمان شاه برای خلع سلاح روحانیت، تمام زندانیان وقایع ۱۵ خرداد جز امام خمینی، آیت اللّه محلاتی و قمی را آزاد نمود. مهاجران پس از آگاهی از موضع رژیم در برابر رهبری قیام کوشیدند مرجعیت امام را اثبات کنند و مانع هرگونه اقدام دولت وقت شوند زیرا ماجرای تبعید امام به سنندج مطرح بود و حتی منزلی هم برای محل اقامت وی در این شهر، در نظر گرفته بودند این تصمیم با مخالفت شدید علما مواجه گردید و در جلسه ای که مهاجران در منزل آیت اللّه طاهری شیرازی داشتند آیت اللّه نصر اللّه موسوی بنی صدر متنی نوشت که دلالت بر مرجعیت امام خمینی داشت، این متن حاوی تلگرافی خطاب به امام بود که در آن نوشته بودند: محضر مبارک مرجع تقلید شیعیان جهان آیت اللّه العظمی خمینی، روحانیان ذیل متن را امضا نمودند و آن را به دربار شاهنشاهی، نخست وزیری و دیگر جاها رونوشت کردند. با انتشار تلگراف مذکور بازاریان، هیأت های مذهبی و دیگر اقشار مردم در خصوص مرجعیت امام از سایر علماء سؤالاتی مطرح کردند و آیات عظام همچون آیت اللّه میلانی، نجفی و محمد تقی آملی مرجعیت امام را مورد تأیید قرار دادند. با این تصمیم ابتکاری، رژیم در مقابل کاری انجام شده قرار گرفت، به علاوه شیخ محمود شلتوت عالم بزرگ مصری با اعلامیه شدید اللحنی در هیجدهم محرم ۱۳۸۳ و علمای نجف با صدور اعلامیه ای مشترک شاه را محکوم کردند. با توجه به اوضاع جدید دولت وقت به مهاجران اخطار نمود که هرچه سریع تر تهران را ترک کنند در غیر این صورت خود ساواک اقدام به اعزام آنان به شهرهای مربوط خواهد کرد. علمای مهاجر طی اعلامیه ای ضمن تصریح بر مرجعیت امام، نسبت به ادامه بازداشت امام خمینی، محلاتی و قمی اعتراض کردند و خواستار آزادی آنان شدند و افزودند برای ادامه برنامه های خویش توسط رژیم شاه تحت فشار قرار گرفته اند. با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای ملّی و سنا، دولت مصلحت را در آن دید که این سه نفر را با ترفند جدیدی آزاد کند امّا بعد از دو روز که خبر آزادی آنان به سراسر کشور رسید ساواک آنان را در یکی از خانه های خود در داودیه تهران به مدت دو ماه در محاصره و ممنوع الملاقات نگه داشت تا انتخابات انجام شود، به این شکل مهاجرت علما خاتمه یافت. از برکات این حرکت منسجم علما می توان موارد زیر را برشمرد سقوط کابینه علم و روی کار آمدن حسنعلی منصور، مسلم گردیدن مرجعیت امام بر تمامی مردم که این امر مانع محاکمه ایشان شد، تبدیل زندان امام به حصر و سپس آزادی ایشان در فروردین ۱۳۴۳، تحریم انتخابات بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی که در نیمه دوم سال ۱۳۴۲ ش برگزار شد.(۱) خروش خونین قم بعد از انتشار خبر دستگیری امام، مردم از این وضع به شدت ناراحت و بر افروخته شدند زیرا در تاریخ معاصر ایران بازداشت مرجع شیعه و رهبری ملّت در مبارزه بر ضد استبداد داخلی و سلطه اجانب و کسی که مقبول مردم بود، سابقه نداشت، آنچه در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ روی داد انفجار خشم مردمی بود که می خواستند از حکومت ضد مردمی و مخالف ارزش های دینی انتقام گیرند و در صورت امکان آن را ساقط کنند. حوادث زیادی در نقاط گوناگون کشور روی داد که بسیاری از آنها ثبت نگردید و به دلیل سرکوب، کشتار و خفقان امکان گسترش و توسعه این حرکت مقدّس فراهم نشد. مردم قم قبل از دیگر شهرها در پانزدهم خرداد به حال اجتماع درآمدند و منزل امام خمینی را در برگرفتند و در حدود ساعت شش صبح به اتفاق فرزند ارشد امام خمینی، آیت اللّه شهید سید مصطفی خمینی به سوی صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه حرکت کردند، در این مکان مبارک حاضران به سخنرانی آن مجتهد شهید که بر فراز منبر رفته بود و آنان را به قیام دعوت می کرد، گوش می دادند، در حدود چهارصد نفر از اهالی قم کفن پوشیده بودند، هنگامی که اولین جنازه بر دست مردم، به صحن مطهر آورده شد، جمعیت از درب جنوبی صحن خارج و برق آسا از خیابان موزه و پل آهنچی گذشتند. تعدادی از زنان مبارز و متدین قم با فرزندانشان در این حرکت مردمی حضور داشتند که وجودشان موجب تشدید روحیه مبارزه و تقویت قیام عمومی شد. هنوز حدود دویست متر مردم از صحن مطهر فاصله نگرفته بودند که با رگبار مسلسل دژخیمان رژیم پهلوی مواجه شدند. مردم خشمگین با سنگ، پاره آهن و چوب در مقابل تانک و مسلسل مقاومت کردند و حتی یک کامیون نظامی را به آتش کشیدند و به پیشروی خود ادامه دادند. در این هنگام هواپیماهای نظامی با سرعت وارد آسمان قم گردیده و با شکستن دیوار صوتی سعی کردند در میان مبارزان و مدافعان امام هراس بوجود آورند. در سمت غرب خشک رود قم روبه روی مدرسه فیضیه و نیز چهارراه شاه (چهار راه غفاری کنونی) مردم با ارتش و قوای انتظامی درگیر شدند و عدّه ای از تظاهر کنندگان که در شعارهایشان آزادی امام را خواستار بودند در محاصره نیروهای امنیتی قرار گرفتند و مأموران از همه طرف آنان را به مسلسل بستند، عدّه ای از آنان ناچار به کوچه بن بست نمازی پناه بردند و در آنجا هم از تهاجم مأموران و تیراندازی قوای مسلّح مصون نبودند و در نتیجه پلیس از کشته ها پشته ساخت و حدود چهارصد نفر از مردم بی سلاح به دست جلادان شاه به شهادت رسیدند همچنین تعدادی از طلاب علوم دینی ردای شهادت را در بر نمودند، بانوان همچون نبرد احد و بدر مردان را تهییج می کردند و به مقاومت وا می داشتند. یک شیر زن قمی به بهانه این که می خواهد به آن سوی خیابان برود از یکی از جنایتکاران رژیم استمداد طلبید او هم خواست به این زن کمک کند تا از خیابان عبور کند امّا آن بانوی شجاع دشنه ای از زیر چادرش بیرون آورد و آن مأمور را به هلاکت رسانید. در درگیری تعدادی از بانوان هم شهید شدند. مأموران در تمامی مراکز حساس قم بویژه در پشت بام مسجد اعظم، مدرسه فیضیه، هتل های بزرگ و اطراف حرم تیربارهای سنگین قرار داده بودند تا جلو قیام مردم را بگیرند. بیمارستان های قم مملو از کشته ها و زخمی ها بودند و این در حالی است که اکثر مجروحان از ترس، به مراکز درمانی مراجعه نمی کردند و جراحات آنان در داخل خانه ها پانسمان و مداوا می شد. جاده تهران – قم از روز پانزده خرداد به مدت دوازده روز بسته بود، اعتصابات هم حدود دو هفته ادامه داشت و در این مدت حتی یک مغازه در بازار قم گشوده نشد به همین دلیل رژیم دچار وحشت و سردرگرمی شده بود و می خواست با فشار و سرکوبی خونین اوضاع رابه حال عادی برگرداند. افراد بسیاری دستگیر شدند که جهت تکمیل پرونده و محاکمه به تهران انتقال داده شدند. تظاهرات اهالی قم از حوالی هفت صبح پانزدهم خرداد آغاز و با بر جای نهادن صدها شهید و زخمی ساعت پنج بعد از ظهر همان روز درهم شکسته شد و این شهر در غروب خونین این روز به صورت ماتمکده ای درآمد.(۲) خشم شکوهمند مردم تهران بعد از خبر دستگیری امام، بلافاصله سه حرکت خودجوش از سه منطقه تهران شکل گرفت یک گروه از مردم، از سبزه میدان با شعار «یا مرگ یا خمینی» حرکت کردند که جمعیت زیادی به آنان ملحق گردیدند، گروهی از میدان شاهپور و دسته سوم از میدان مولوی راه افتادند و پس از طی مسیر بازار و خیابان بوذر جمهری و گذشتن از سبزه میدان برای تصرّف اداره رادیو، به میدان ارک آمدند. هنگامی که تظاهر کنندگان به میدان شاه (قیام کنونی)رسیدند مأموران کلانتری گریختند و مردم پس از تصرف کلانتری شش به مسیر خود ادامه دادند. عدّه ای از اهالی که از میدان شوش حرکت کرده بودند در خیابان شهباز(هفده شهریور فعلی) با قصد تصرف کلانتری چهارده با نیروهای پلیس و ارتش درگیر شدند که در اطراف میدان خراسان کشته و زخمی هایی قابل توجه بر جای نهادند. این سه دسته مردم تظاهر کننده حدود ساعت ده صبح روز پانزدهم خرداد به هم پیوستند و جمعیت انبوهی را در مبارزه با عوامل سرکوب کننده رژیم پدید آوردند به نحوی که بخشی از پلیس ها پراکنده گشته و از مقابل مردم متواری شدند حدود ساعت ده و نیم صبح ژاندارم ها تیراندازی به سوی مردم را آغاز کردند و در همان لحظات تعدادی در خون خویش غلطیدند و عدّه ای دچار جراحات جدی شدند. شدت ازدحام جمعیت به حدّی بود که تمام خیابان بوذر جمهری و سرچشمه مسدود گشت، ساعت دو و نیم بعد از ظهر مردم به سوی سربازان و نیروهای انتظامی حمله کردند و آنها را به عقب راندند و اگرچه مأموران موفق شدند تا حدودی پیشروی کنند اما وضع طبق اسناد ساواک به نفع مردم تظاهر کننده بود بعد از ورود نیروهای ویژه و ادامه تیراندازی و افزایش کشته ها مردم از اطراف رادیو پراکنده شدند. در خیابان شاه رضا (انقلاب) تظاهرات اوج گرفت و مردم قصد داشتند به سفارت آمریکا حمله کنند و در عین حال شعار می دادند «خمینی پیروز است» در نقطه ای دیگر مردم به یکی از مراکز بهائیان یورش بردند، در اسناد ساواک آمده است ساعت ۱۶ عدّه ای که به هزار نفر بالغ می گردیدند قصد درهم کوبیدن کارخانه پپسی کولا «وابسته به بهائیان» را داشتند و موفق شدند این مکان را درهم بکوبند و پس از تخریب آن شعار می دادند مرگ بر شاه، زنده باد خمینی، بعد از ظهر تیراندازی و کشتار مردم شدت یافت و از نقاط مختلف شهر تهران صدای تیراندازی، آژیر آمبولانس ها و شعارهای مردم به گوش می رسید و درگیری ها به شکل وسیعی وجود داشت. بسیاری از مردم به دلیل شدت تیراندازی و افزایش کشتارها پراکنده شدند و نیروهای مسلّح مانع جمع آوری اجساد و انتقال مجروحین به بیمارستان، توسط مردم می گردیدند. در این حال عدّه ای از دانشجویان دانشگاه تهران پس از اطلاع از وقایع جاری کلاس ها را تعطیل کردند و در محیط دانشگاه به راهپیمایی دست زدند و با خون بر پارچه ای نوشتند: دیکتاتور خون می ریزد، مرگ بر دیکتاتور خون آشام. با گسترش تظاهرات و افزایش درگیری ها در عصر پانزدهم خرداد پاکروان بخشنامه ای به مراکز ساواک مخابره کرد که طی آن ضمن تأیید ادامه مقاومت های مردمی، برقراری حکومت نظامی اعلام شده بود. بدین گونه ساعت پنج بعدازظهر اعلامیه منع رفت و آمد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.