پاورپوینت کامل سیره پیشوایان (ع) در برخورد با انحرافات فکری و عقیدتی ۸۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیره پیشوایان (ع) در برخورد با انحرافات فکری و عقیدتی ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره پیشوایان (ع) در برخورد با انحرافات فکری و عقیدتی ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره پیشوایان (ع) در برخورد با انحرافات فکری و عقیدتی ۸۰ اسلاید در PowerPoint :
اشاره :
یکی از اهداف و برنامه های اساسی پیشوایان معصوم(ع) حراست و نگهداری از اندیشه های ناب اسلامی است که با آغاز بعثت و دعوت پیامبر(ص) شروع شد و هر یک از امامان بر حق طبق شرایط حاکم بر دوران امامت خویش این امر مهم را به بهترین شیوه به انجام می رسانیدند، امّا جامعه مسلمانان به خصوص شیعیان در زمان امامت آن بزرگواران دچار برخی از مشکلات بود و عدّه ای از خدا بی خبر می خواستند با رواج انحرافات فکری و عقیدتی، جامعه مسلمین را به هر سمت و سویی که خود می خواستند بکشانند و اعتقادات مردم مخصوصاً جوانان را نسبت به باورهای دینی سست کنند و آنان را در دامان اندیشه های باطلی که از پیش طراحی کرده بودند، بیندازند تا کسی نتواند آزادانه در برابر این تهاجم ایستادگی کند، امّا امامان معصوم(ع) به مناسبت هایی با این انحرافات برخورد می کردند و با اعلام موضع خویش، نظر حق و صحیح را بیان می نمودند و مردم را از باورهای ناصحیح و غلط باز می داشتند. لذا اساسی ترین محورهای مبارزات فرهنگی و سیاسی آنان مبارزه با انحرافات فکری و انشعابات درونی تشیع بود که در این نوشتار به بیان بعضی از آن ها خواهیم پرداخت. بی اعتنایی به سنّت زمانی که امام علی(ع) عهده دار خلافت شد، کوهی از مشکلات و دشواری ها در برابر او بود. مهم ترین مشکلی که بر سر راه آن بزرگوار قرار داشت، انحرافات دینی و همان چیزی بود که اصحاب تحت عنوان «بدعت گرایی» از آن یاد می کردند. جدای از بدعت ها مشکل دیگر این بود که برخی از صحابه با وجود قرآن و سنّت، احکام را صرفاً بر اساس «مصلحت گرایی» مطرح می کردند. در این میان عدم توجه به سنّت با دلایل روشنی در مآخذ حدیثی و تاریخی آمده است. شاید عبارت «ابوجعفر نقیب» روشن ترین عبارتی باشد که یک سنّی معتدل در این باره ابراز نموده است. او می گوید: «صحابه به طور متحد و یکپارچه بسیاری از نصوص(کلمات رسول خدا(ص)) را ترک کردند و این به دلیل مصلحتی بود که در ترک آن تشخیص می دادند.»(۱) امام علی(ع) در نهج البلاغه به نقد این نگرش پرداخته و تعهّد خود را به سنت پیامبر(ص) نشان داده است.(۲) هم چنین آن حضرت از اشتباهات دسته های مختلف اظهار شگفتی می کند و می فرماید: «… در شگفتم از خطای گروه های پراکنده با دلایل مختلف که هر یک در مذهب خود دارند! نه گام بر جای گام پیامبر می نهند و نه از رفتار جانشین او پیروی می کنند. نه به غیب ایمان می آورند و نه خود را از عیب برکنار می دارند. به شبهات عمل می کنند و در گرداب شهوات غوطه ور هستند. نیکی در نظرشان همان است که می پندارند و زشتی ها همان است که آن ها منکر هستند. در حل مشکلات به خود پناه می برند و در مبهمات تنها به رأی خود تکیه می کنند. گویا هر کدام امام و راهبر خویش می باشند که به دستگیره های مطمئن و اسباب محکمی که خود باور دارند، چنگ می زنند.»(۳) جالب این بود که به باور خلیفه دوم و سوم آنان حق داشتند تا در برخی از امور برای خود تشریع ویژه داشته باشند و سنّت را کنار بگذارند (مثل آن که عثمان بر خلاف پیامبر و حتّی خلفای قبل از خود نمازش را در منا تمام خواند) و مسلمانان به مرور افعال و اعمال خلفا را به صورت سنّت شرعی غیر قابل تخطّی پذیرفتند.(۴) یکی دیگر از انحرافات مهمی که به طور اصولی سبب ایجاد انحرافات دیگر شد، این بود که از نقل و کتابت حدیث جلوگیری شد که این امر ضربه جبران ناپذیری بر پیکر فرهنگ اسلامی زد.(۵) چنین اقدامی باز به دلیل بی اعتنایی به سنت بوده است. اقدام خلفا به جمع آوری قرآن و بی اعتنایی به قرآنی که امام علی(ع) فراهم آورده بود و همراه آن تفسیر و شأن نزول آیات وجود داشت، نشان دیگری از بی توجهی به کلمات و سخنان پیامبر(ص) بود. مولای متقیان علت پیدایش جنگ های داخلی میان مسلمانان را رسوخ شبهه و کج فکری در میان مردم می دانست و فرمود: «…امروز ما بدان جهت با برادران مسلمانمان وارد جنگ شده ایم که انحراف، کجی، شبهه و تأویل در اسلام وارد شده است.»(۶) ظهور معاویه به عنوان شخصی مزوّر و منحرف در عرصه سیاست اسلامی، خود بزرگ ترین فتنه و فساد در جامعه بود. همین طور جریان عثمانی در بصره و نیز خوارج در کوفه. این ها جریانات فاسدی بودند که با علم به باطل بودن خود و به خیال پیمودن راه حق، راه را بر حق روان بستند. امام فتنه معاویه را چنان می دید که فرمود: «…و قد قلّبت هذا الامر بطنه و ظهره حتّی منعنی النّوم. فما وجدتنی یسعنی الّا قتالهم اَوِ الجحود بما جاءبه محمّدٌ(ص) فکانت معالجه القتال اهون علی من معالجه العقاب و موتات الدّنیا اهون علی من موتات الآخره؛(۷)…مسئله جنگ با معاویه را ارزیابی کردم، همه جهات آن را سنجیدم تا آن که مانع خواب من شد. دیدم چاره ای جز یکی از این دو راه ندارم: یا با آن مبارزه کنم و یا آن چه را محمّد(ص) آورده، انکار نمایم. پس به این نتیجه رسیدم که تن به جنگ دادن آسان تر از تن به کیفر دادن پروردگار است و از دست دادن دنیا آسان تر از رها کردن آخرت است.» مبارزه با تفکرات غلوّ آمیز در هر دین و مذهبی ممکن است کسانی پیدا شوند که در بعضی از آموزه ها یا اصول آن، جانب گزافه گویی و مبالغه را بگیرند و درباره شخصیت های دینی دچار غلوّ شوند. متأسفانه در میان شیعیان و یا به اسم شیعه گروهی بودند که دچار چنین انحرافی شدند و نسبت به ائمه طاهرین(ع) غلوّ می کردند و حتّی بعضی از آن ها برای آن حضرات قائل به مقام الوهیت بودند. امام سجّاد(ع) در سیره خود از غالبان تبرّی می جوید و می فرماید: «انّ قوماً به شیعتنا سیحبوتنا حتی یقولوا فینا ما قالت الیهود فی عزیرٍ و قالت النّصاری فی عیسی بن مریم فلاهم منّا ولانحن منهم؛(۸) عدّه ای از شیعیان ما به صورتی به ما دوستی خواهند ورزید که در مورد ما همان چیزی را می گویند که یهود در مورد عزیر و نصارا در مورد عیسی بن مریم گفتند. نه آنان از ما هستند و نه ما از ایشان هستیم.» باز از امام سجّاد(ع) روایت شده است که فرمود: «احبّوناحبّ الاسلام فواللّه مازال بنا ماتقولون حتّی بغّضتمونا الی النّاس؛(۹) ما را آن چنان دوست بدارید که اسلام گفته است. سوگند به خدا! پیوسته چیزهایی را در مورد ما می گویید که در نتیجه آن دشمنی مردم را متوجه ما می سازید.» “محمد بن سنان” از جمله کسانی است که در محبت اهل بیت(ع) زیاده روی می کرد. او می گوید: روزی محضر امام جواد(ع) نشسته بودم و مسائلی از جمله اختلافات شیعیان را مطرح می کردم. امام فرمود: ای محمد! خداوند قبل از هر چیز نور محمد(ص)، علی و فاطمه را خلق کرد، سپس اشیاء و موجودات دیگر را آفرید، طاعت اهل بیت (ع) را بر آنان واجب کرد و امور آن ها را در اختیار اهل بیت(ع) قرار داد. بنابراین فقط آنان حق دارند چیزی را حلال یا حرام کنند و حلال و حرام ایشان نیز به اذن و اراده خداوند است. ای محمد! “دین” همین است، کسانی که جلوتر بروند و افراط نمایند منحرف شده اند و راه کج را رفته اند و کسانی که عقب بمانند و تفریط کنند، پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات همراهی با اهل بیت(ع) است و تو نیز باید همین راه را طی کنی.(۱۰) یکی از اقداماتی که به دستور حضرت مهدی(عج) توسط نوّاب خاص آن حضرت صورت گرفت، مبارزه با غلات بود از جمله غلاتی که در این دوره به صحنه آمد، «محمد بن علی شلمغانی» بود. وی در ابتدا از فقهای امامیه و از وکلای ائمه(ع) محسوب می شد. او با وجود سمتی که بر عهده داشت، به دلایل جاه طلبانه ای به سوی غلوّ کشیده شد. وی می کوشید برخی از زیردستان خود را فریب دهد و لعن و طردهای “حسین بن روح نوبختی” را درباره خود توجیه کند.(۱۱) بنابه نقل شیخ طوسی او می پنداشت که روح رسول خدا(ص) در کالبد نایب دوم و روح امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) در بدن نایب سوم و… حلول کرده است. حسین بن روح این عقیده را کفر و الحاد آشکار دانست و او را فردی نیرنگ باز و حیله گر نامید و عقاید او را مانند عقاید نصارا درباره مسیح دانست. وی برای بی اعتبار کردن شلمغانی تلاش زیادی کرد و در نهایت توقیع امام زمان(ع) بر مجاهدت او در این زمینه مهر تأیید نهاد.(۱۲) در عین حال شگردهای شلمغانی برای مدتی توانست برای امامیه مشکلاتی ایجاد کند و غیر از اشخاص معینی که رهبری غلات را بر عهده داشتند، گاه و بی گاه در میان توده شیعیان نیز عقاید غلو گونه ای بروز می کرد. در روایتی که آن را شیخ طوسی نقل کرده، در این باره چنین آمده است: جماعتی از شیعیان بر سر این که آیا خداوند توانایی خلق کردن و روزی دادن به ائمه هدی(ع) را اعطا کرده یا نه با هم اختلاف کردند. گروهی آن را مجاز دانسته و گروه دیگری بر بطلان آن حکم کردند. در نهایت به ابوجعفر (نایب دوم) رجوع کرده و از او خواستند تا توقیعی در این مورد از حضرت ولی عصر(عج) برای آن ها بیاورد. جواب امام چنین بود: «انّ اللّه تعالی هو الّذی خلق الاجسام و قسّم الارزاق لانّه لیس بجسمٍ ولاحالّاً فی جسمٍ لیس کمثله شی ءٌ و هو السّمیع العلیم و امّا الائمّه فانّهم یسألون اللّه تعالی فیخلق و یسألونه فیرزق ایجاباً لمسألتهم و اعظاماً لحقّهم؛(۱۳) همه چیز را خدا آفریده و روزی را او تقسیم می کند، زیرا او نه جسم است و نه در جسمی حلول می کند. او را انبازی نیست و شنوا و بیناست. امّا ائمه هدی(ع) از خدا می خواهند و او به درخواست آن ها و برای احترام آن ها خلق می کند و روزی می دهد. بدین ترتیب روشن می شود که بحث و جدل درباره عقاید غلوآمیز در آن زمان به طور جدی مطرح بوده و یکی از وظایف خطیر نوّاب و حلّ این مشکلات و مبارزه بی امان با اندیشه های انحرافی غلات بوده است. موضع گیری در برابر اهل حدیث کنار گذاشتن نصّ الهی درباره امامت علی بن ابیطالب(ع) آغاز اختلافاتی بود که در میان امت اسلام به وجود آمد. به دنبال جایگزینی افراد ناصالح در منصب امامت، آنان علاوه بر این که عهده دار ریاست شدند، کار تفسیر دین و بیان فقه را نیز به دست گرفتند و از آن جایی که از لحاظ علمی توانایی نداشتند، دیدگاه هایی را مطرح کردند که به طور طبیعی مشکلاتی را به وجود آورد. جلوگیری از تدوین و نقل حدیث، نفوذ فرهنگی یهود در میان مسلمانان و تفسیر انحرافی دین برای تحکیم پایه های حکومت فاسد اموی، دامنه اختلافات را گسترش داد و به زودی حوزه عقاید هر گروه به طور اساسی از معتقدات دیگران جدا شد. امامان شیعه از همان آغاز دیدگاه های خود را تا آن جا که ممکن بود برای عموم و در موارد دیگر برای شیعیان خود بیان کردند و می کوشیدند آنان را از نفوذ عالمان و محدّثان خود فروخته باز دارند. توده مردم به پیروی از فرمانروایان خود به دنبال مذهبی بودند که افرادی همچون: “ابن شهاب زهری” و پیش از او “عروه بن زبیر” و پیش تر از وی “ابوهریره” و “سمره بن جندب” رواج می داد. آن ها احساس می کردند که باید مردم را به وسیله “حدیث” فریب دهند. حدیث، سخنان رسول خدا(ص) بود و به دلیل بی توجهی به آن در نسل اول صحابه و مخالفت با نوشتن آن، به راحتی قابل جعل بود. بنابراین به زودی دامنه نقل حدیث گسترش یافت و با این که برخی از پیشوایان اهل سنّت تصریح داشتند که مجموع احادیث پیامبر(ص) از چند صد حدیث تجاوز نمی کند، از اواسط قرن دوم به بعد تعداد حدیث به چندین هزار و پس از مدّتی به چند صد هزار رسید. این جعل حدیث هم در زمینه فقه و هم در مسائل کلامی بود. از برخی نقل ها چنین بر می آید که در اوایل تنها تعدادی انگشت شمار حدیث جعلی درباره تشبیه وجود داشت، امّا پس از چندی «ابن خزیمه» در کتاب «التوحید» چندین هزار جمع آوری کرد و روال عادی جامعه بر اساس این احادیث جعلی نظم دینی یافت. پیروان آن را «سنّی» نامیدند و مخالفان به عنوان «اهل بدعت» از دور خارج شدند. بدین سان «اهل حدیث» شکل گرفتند و در آغاز نام مذهب کسانی که متمسک به این احادیث بودند و دیگران را خارج از دین و مذهب تلقّی می کردند، «مذهب عثمانی» بود، همان مذهبی که جاحظ در تأیید و حمایت از آن کتابی با عنوان «العثمانیه» نگاشت.(۱۴) یکی از تلاش های امامان شیعه آن بود که در برابر اهل حدیث بایستند، به طوری که در موارد لازم تحریفات و جعلیات را پاسخ داده و هم چنین نادرستی برداشت های عامیانه و ظاهرانه آنان را در تفسیر برخی از آیات متشابه و احادیث نشان دهند. چنین حرکتی را می توان در میان زندگی فکری همه امامان و درباره
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 