پاورپوینت کامل فرازهایی از سخنان دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت پیروزی حزب الله ۷۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرازهایی از سخنان دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت پیروزی حزب الله ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرازهایی از سخنان دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت پیروزی حزب الله ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فرازهایی از سخنان دبیر کل حزب الله لبنان به مناسبت پیروزی حزب الله ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

فرازهایی از سخنان دبیرکل حزب اللّه لبنان دبیر کل حزب اللّه لبنان به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی حزب اللّه در جنگ سی و سه روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان از طریق ویدئو کنفرانس در جمع دهها هزار نفر از مردم بنت جبیل سخنرانی نمودند. فرازهایی از سخنان ایشان تقدیم امت حزب اللّه می شود. «پس از پایان جنگ، صهیونیست ها جنگ ژوئیه سال ۲۰۰۶ را جنگ دوم لبنان نام نهادند، این بدان معناست که آنها حمله سال ۱۹۸۲ را جنگ اول لبنان دانستند، البته این، طبق نامگذاریهای آنهاست. اسرائیل از سال ۱۹۴۸ که سرزمین فلسطین را غصب و بخش زیادی از مردم فلسطین را مجبور به مهاجرت کرده، در حال جنگ علیه لبنان است. اهالی جنوب لبنان بیشتر می دانند که از سال ۱۹۴۸ جنوب و ساکنان این منطقه بویژه مناطق مرزی چه چیزهایی را از تجاوزات و خطرهای اسراییل گرفته تا حمله سال ۱۹۷۸ و حمله ۸۲ جنگ ژوئیه ۹۳ و جنگ آوریل ۱۹۹۶ تحمل کرده اند. ابن بدان معناست که از سال ۱۹۴۸ اسراییل در حالت جنگ است البته ما تصمیم این جنگ را اتخاذ نکردیم بلکه این جنگ را اسراییلی های صهیونیست قبل از اینکه بسیاری از لبنانی ها متولد شوند بر لبنان و مردم لبنان تحمیل کردند و آنها همان کسانی هستند که تصمیم جنگ را علیه لبنان و قبل از آن علیه فلسطین، علیه اعراب و همه امت اسلامی اتخاذ کردند. این جنگ علیه لبنان از ابتدا شکل های مختلفی به خود گرفت از ترورها، تهاجمها، اشغال ها، بازداشت ها و بمباران گرفته تا جنگ ها، بی تردید خطرناک ترین چیزی که لبنان در طول چند دهه با آن مواجه شده دو جنگ اول و دوم است که صهیونیست ها از آنها سخن می گویند جنگ اول لبنان حمله سال ۱۹۸۲ و جنگ دوم جنگ ژوئیه سال ۲۰۰۶ است. خواهیم دید که جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ خطرناک ترین، سخت ترین و بزرگ ترین بود چه از نظر اهداف و چه از نظر نتایج یا بسیاری از رویدادها و حوادث، در سال ۱۹۸۲ درباره نوع نقش آمریکا در این جنگ و چراغ سبزی که دولت آمریکا به دولت بیگن داد و مساحت جغرافیایی که به اسراییل اجازه داده شد به آن حمله و آنرا اشغال کند بحث و بررسی وجود داشت اما در ژوئیه سال ۲۰۰۶ تصمیم آمریکا علنی و برای همه جهان واضح و آشکار بود. آمریکا علاوه بر آن، اسراییل را به منظور ادامه جنگ خود علیه لبنان تحت فشار قرار داد تا اهداف مورد نظر محقق شود. در سال هزار و نهصد و هشتاد و دو بحث و بررسی درباره نوع نقش بین المللی و موضع عربی و حقیقت موضع عربی در پوشش این حمله بود امّا در ژوئیه سال ۲۰۰۶ حمایت بین المللی و پوشش عربی برای این جنگ وجود داشت یعنی در یک کلمه حمله سال ۱۹۸۲ جنگ آمریکا و اسراییل علیه لبنان بود، امّا جنگ دوم لبنان جنگ جهانی علیه لبنان بود. لبنان، مردم، مقاومت، ارتش و همه افراد شریف این کشور در این جنگ در مقابل حمایت جامعه بین المللی ایستادند و این حقیقت است حقیقتی که هشت کشور صنعتی در نشستی که در ایام جنگ برگزار شد بیان کردند. ما و شما از این اجماع بین المللی و از این ارتش ها و این تهدیدات دچار ترس و وحشت نشدیم، امّا از نظر اهداف در سال ۱۹۸۲ اسراییلی ها به طور علنی و واضح اهدافی را برای حمله خود به لبنان مطرح کردند هدف نخست نابودی سازمان آزادی بخش و خارج کردن سازمان های فلسطینی از لبنان و هدف دوم تشکیل قدرت سیاسی لبنانی طرفدار یا تابع اسراییلی ها و آمریکایی ها بود، و هدف سوم امضای توافقنامه صلح با این قدرت سیاسی بود. امّا اهداف جنگ ژوئیه سال ۲۰۰۶ فراتر، خطرناک تر و گسترده تر از اینها بود و از لبنان فراتر رفت تا از همه منطقه سخن بگوید. زمانی که کاندولیزا رایس در روزهای نخست جنگ با تکبر و آشکارا گفت که ما شاهد تولد خاورمیانه جدید هستیم باید بدانیم که این خاورمیانه جدید به نفع آمریکا و اسراییل خواهد بود، نه به نفع ملتهای منطقه، در خاورمیانه جدید مکانی برای مقاومت و مبارزان و کسانی که خواستار حاکمیت واقعی و زندگی با عزت و سربلندی هستند وجود ندارد. هدف از خاورمیانه جدید بوش و کاندولیزا رایس ایجاد دولت های کوچک قومی و درگیر است که هر یک از آنها به آمریکا و اسرائیل پناه برند تا حامی و ضامن حقوق طایفه ها و اقلیت های قومی و مذهبی باشند بدین ترتیب هدف جنگ ژوئیه سال دوهزار و شش از همه اهداف قابل تصور در لبنان فراتر رفت تا از خاورمیانه جدید منطقه جدید آینده لبنان،فلسطین، سوریه، عراق، اردن، مصر، عربستان، کشورهای حوزه خلیج فارس و ایران سخن بگوید. در این جنگ اهداف مشخصی برای لبنان مطرح شد که هدف نخست نابودی مقاومت لبنان و هدف دوم گسترش نفوذ گروه حاکم کنونی بود. در زمان جنگ اولمرت وزیرخارجه و وزیر جنگ او بسیار گفتند که می خواهند به گسترش نفوذ دولت فواد سینیوره در همه مناطق لبنانی کمک کنند و این شرم آور است برای لبنان، مردم لبنان، دولت لبنان و هر گروه سیاسی که ادعا می کند گروهی ملی است. صرف بیان این سخن حتی اگر بدون هماهنگی باشد امری توهین آمیز برای همه لبنانی ها است. اولمرت می خواهد نفوذ دولت لبنان را در همه مناطق لبنان با خون کودکان و زنان لبنان، تخریب خانه های لبنان و این همه خسارت وارد کردن به لبنان گسترش دهد. همه می دانند که دولت نفوذ خود را در همه مناطق به ویژه جنوب لبنان گسترش داده است شما اهالی جنوب و ساکنان این منطقه بخوبی می دانید که مقاومت هیچ وقت در سرزمین شما و در میان شما اعمال قدرت نکرده است مقاومت حضور غیر علنی داشت زیرا برای خود فقط یک مأموریت می دید، دفاع از لبنان، سرزمین، کرامت، خون، حاکمیت و شرف است. مشکلی به نام حاکمیت دولت یا سیطره دولت یا وجود دولت در جنوب یا دیگر مناطق وجود نداشت. اما آنها این را در اهداف ذکر کردند و اگر بخواهیم با بدگمانی به آن نگاه کنیم می گوییم که اسراییلی ها به وضوح اعلام می کنند قدرت بخشیدن به یک گروه لبنانی برای سیطره بر لبنان از دیگر اهداف این جنگ بود. سومین هدف از تجاوز اسراییل به لبنان دستیابی به توافقنامه های امنیتی با دولتی است که تصور می کردند به زودی کل لبنان را تحت حاکمیت خود خواهد گرفت توافقنامه هایی که دست کم در امور امنیتی و در شرایط بهتر در امور سیاسی باشد. چهارمین هدف آنها آزاد سازی یا بازپس گیری دو نظامی اسراییلی بدون هیچ گونه قید و شرط بود. با توجه به اهدافی که آنها در جنگ اول و دوم لبنان دنبال می کرده اند حال ببینیم به چه چیزی دست یافته اند. آنها در جنگ اول لبنان دستاوردهایی داشتند، آنها سازمان آزادی بخش فلسطین ساف را هدف قرار دادند و بخش اعظم نیروهای مقاومت و گروه های فلسطینی را از لبنان بیرون راندند و بخش قابل توجهی از خاک لبنان را اشغال کردند. تا بیروت پیش رفتند با زور تانک ها و تجهیزات جنگی شان حاکمیت سیاسی خود را در لبنان اعمال کردند. پس از آن توافقنامه ۱۷ می نیز به لبنانی ها تحمیل شد اما این دستاوردها دوام زیادی نداشت و به تدریج فرو ریخت. نتیجه تحولات داخلی و منطقه ای این بود که مقاومت جدی لبنان از میان نیروهای متعدد و مختلف و با اسامی متفاوت متولد شد که گروه های مقاومت امل و جبهه مقاومت ملی لبنان و مقاومت ملی لبنان و مقاوت اسلامی از جمله این گروه ها بودند که در عرصه مقاومت به فعالیت پرداختند همه ما می دانیم بین افرادی که مبارزه می کنند تفاوت وجود دارد. میان برادر فلسطینی که در خاک لبنان مبارزه می کند یا لبنانی که در خاک لبنان مبارزه می کند تفاوت وجود دارد، همچنین میان یک فلسطینی ای که در کرانه باختری مبارزه می کند یا فرد دیگری که در لبنان مبارزه می کند نیز تفاوت وجود دارد. حاکمیت سیاسی که اسراییلی ها در آن زمان به ما تحمیل کردند به انزوا کشیده شد، توافقنامه ۱۷ مه نیز بی اثر شد و اسرانجام لغو شد. اسراییل در سال ۱۹۸۵ به نوار مرزی سابق عقب نشینی کرد. اهداف به دست آمده از جنگی که از سال ۱۹۸۲ آغاز شده بود طی سه سال از بین رفت امّا رنج جنوب و کل لبنان به علت ادامه اشغالگری و بازداشت صدها لبنانی در زندان خیام و زندان های دیگر رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی ادامه یافت، آنها تصور می کردند که ساکنان این سرزمین دست از اراضی شان خواهند کشید امّا ما نگذاشتیم. بنت جبیل و مرجیون و حصبیا و کفرشوبا و شبعا و همه روستاهای دیگر لبنان تحت اشغال باقی بماند، یا زندانیان ما در بند اشغالگران باقی بمانند و بدین شکل پس از ۱۹۸۵ نیز به صورت جدی مقاومت ادامه یافت و جنگ فرسایشی بلند مدتی آغاز شد.هدف از جنگ های تابستان ۱۹۹۳ و خوشه های خشم در سال ۱۹۹۶ نابودی مقاومت و پایان دادن به آن و ادامه حضور اشغالگران در سرزمین ما بود. امّا شکست خوردند و مقاومت ادامه یافت و شهادت نیروهای مقاومت و در رأس آنها سید عباس موسوی سید شهدای مقاومت و همسرش و فرزندش و کشتار قانا و دیگر اماکن و ویرانگری منازل مسکونی و غیره هیچ یک نتوانست مقاومت را متوقف کند. تا آنکه صهیونیستها از ادامه حضور در سرزمین ما مأیوس شدند و در ۱۵ می سال ۲۰۰۰ عقب نشینی کردند و مقاومت در این روز همه طرح ها و اهداف صهیونیست ها را نقش بر آب کرد. اگر به مسائل دقت کنیم از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۵ به مدت سه سال و از این سال تا ۲۰۰۰ به مدت ۱۵ سال و جمعاً به مدت ۱۸ سال لبنانی ها متحمل اهداف و نتایج پیامدهای جنگ ۱۹۸۲ بودند. امّا سرانجام لبنان پیروز شد و مقاوت اکنون در بنت جبیل ایستاده است تا پیروزی لبنان را به لبنان و کل اعراب و مسلمین و کل مظلومان و مستضعفان جهان اهدا کند و به همه نیروهای مقاومت و شهدای فلسطینی و لبنانی و ارتش لبنان و نیروهای عربی سوریه و غیرنظامیان و ساکن جنون لبنان و اردوگاه های فلسطین و دیگران این پیروزی را یادآوری کند. با افتخار و پس از خدا به برکت شهدا و مجاهدین و پایداری و ایثارگری شما مشاهده می کنیم که اهداف جنگ دوم که فراتر از لبنان و خطرناک تر از جنگ قبلی بود همگی فقط طی ۳۳ روز نقش بر آب شد و جادوی جادوگران معکوس شد و نتایج و پیامدهای آن در میان دشمنان بسیار بیشتر از آن بود که دشمن صهیونیستی و حامیان آن تصور می کردند… آیا آنها توانستند مقاومت را نابود کنند آیا آنها توانستند مقاومت را خلع سلاح کنند آیا آنها توانستند به ساختار جهادی آن آسیبی برسانند آیا آنها توانستند به اراده و عزم و روحیه و نشاط و شادابی آن آسیبی برسانند، نه، شما می دانید که این گونه نیست. من می خواهم جهان و دشمن بشنود مقاومتی که در تابستان ۲۰۰۶ جنگید، اکنون در مقابله با تجاوزگری بسیار قوی تر و قاطع تر و بازدارنده تر و مصمم تر است. امّا دولت لبنان که می خواهد با ابزار جنگی و سلاح و آتش حاکمیت خود را گسترش دهد، پس از پایان جنگ محبوبیت غالب خود را به علت اقداماتش در ایام جنگ و پس از آن و به علت انحصارطلبی و مخالفت با مشارکت ملی از دست داده است. به این شکل مشروعیت خود را نیز از دست داده و غیرقانونی شده است. آمریکا و اسراییل موجب شدند که گروه حاکم به چنین روزها و با وضع فعلی روبرو شود. بیش از یک میلیون لبنانی و ده روز بعد یک و نیم میلیون لبنانی تجمع کنند، و بگویند شما باید بروید شما دولت شکست خورده ای هستید و ما دولت وحدت ملی و مشارکت ملی حقیقی می خواهیم قدرتها و حکام و مقامات جهان باید هرگونه حمایت سیاسی و معنوی خود را از این گروه به عمل بیاورند تا بتواند موضع سیاسی خود را حفظ کند. آنها می خواستند به وسیله این جنگ چهره لبنان را تغییر دهند و از طریق یک گروه خاص آ