پاورپوینت کامل پیامبراعظم غدیر و ولایت ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیامبراعظم غدیر و ولایت ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامبراعظم غدیر و ولایت ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامبراعظم غدیر و ولایت ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint :
مقدمه:
سپاس و ستایش خدای را سزاست که موجودات را آفرید و در میان آنان انسان را برگزید و او را اشرف مخلوقات و جانشین خود در زمین قرار داد. پیامبران را برای هدایت و راهنمایی آنان فرستاد و حضرت محمد(ص)را برترین آنها قرار داد؛ آنگاه دوازده امام معصوم (ع) را جانشین آن حضرت معین کرد. پیامبراعظم(ص) پس از ۲۳ سال تلاش فراوان، توانست چراغ پرفروغ اسلام را در منطقه مهمی از جهان روشن کند، ولی برای ادامه این راه و نتیجه گیری از زحمات چندین ساله به جانشینی تلاشگر و شجاع نیاز داشت، ازاین رو بارها در مجالس خصوصی و عمومی ضمن اعلام نامهای امامان بعدی مردم را به پیروی از آنان دعوت می کرد. آن حضرت امام علی(ع) را به عنوان شایسته ترین فرد برای امامت و برگزیده از جانب خدا معرفی کرد. شاهد این ادعا احادیث فراوانی از پیامبراسلام(ص) است که در این زمینه به ما رسیده است از جمله: حدیث یوم الدار،(۱) منزلت،(۲) ثقلین (۳)و…. تا این که به دستور الهی آیه:( یا أیها الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزل إلیک من رَبِّک و إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه)(۴)ای فرستاده خدا! آنچه را از طرف خدایت مأمور شدی به مردم برسان و اگر ابلاغ نکنی، رسالت او را انجام ندادی! نازل شد. در آخرین سال از عمر شریفش «سال دهم هجری» ضمن شرکت در مراسم حج و تعلیم مناسک حج به مسلمانان، در راه بازگشت به مدینه در میان ۱۲۰هزار نفر از حجاج، در منطقه ای به نام «غدیرخم»،(۵) ولایت امیرمؤمنان را تثبیت کرد و رسالت را با ولایت تکمیل نمود: ( الیومَ أکمَلتُ لَکم دینَکم و أتمَمتُ عَلَیکم نِعمَتی و رَضیتُ لَکم الاسلامَ دینا»(۶)امروز دین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را برای شما یگانه آیین برگزیدم. بدین ترتیب دین الهی تحقق یافته و احکام اسلام ضمانت اجرائی پیدا کرد. همزمان با رحلت آن حضرت، گروهی با بهانه های واهی گذشته ها را فراموش کرده و با انگیزه های مختلف، آَشکارا با تصریح پیامبر مقابله کردند و در مکانی به نام «سقیفه بنی ساعده» امیرمؤمنان را کنار زدند؛ ازاین رو پایه اختلافات در اسلام رقم خورد. انگیزه این برخوردها با تأمّلی اندک در تاریخ صدر اسلام و سرگذشت امام علی(ع) به خوبی آشکار می شود؛ آن حضرت با تمام افتخاراتش در صدر اسلام، پس از رخداد سقیفه، ۲۵سال از حکومت برکنار ماند، ولی سرانجام، امت اسلامی به کجروی خود پی برده و به امام روی آورده و دست بیعت دادند. در این نوشتار، ضمن بررسی جایگاه ولایت در دین، ماهیت و اهمیت واقعه غدیرخم تبیین شده، آنگاه نظر پیامبراعظم(ص) درباره ولایت، به ویژه امامت حضرت علی، اشاره می شود. امید است مورد رضایت پیامبراسلام و مولای متقیان، امیرمؤمنان حضرت علی(ع) قرار گیرد. جایگاه ولایت در دین معنای لغوی و اصطلاحی ولایت یکی از والاترین کلمات دینی واژه «ولایت» و «ولی» است، این واژه گان که از «و ل ی» مشتق است، یکی از پر استعمالترین کلمات قرآن کریم است. کثرت استعمال آن در این کتاب الهی و روایات معصومان نشان از اهمیت موضوع دارد. ریشه و معنای لغوی این واژه، قرب و نزدیکی است. اگر دو چیز طوری کنار هم قرار گیرند که فاصله ای میانشان نباشد را «متوالی» گویند. این کلمه گاه در امور مادی و جسمانی و گاهی در امور معنوی به کارگرفته می شود. از دیگر معانی ولایت، نصرت، محبت و قیادت است. ولایت در اصطلاح به معنای، پادشاهی، فرمانروایی، سرپرستی و عهده دارشدن امور دیگران است، همانند ولی میت، ولی دم، ولایت در ازدواج و…. نقش محوری ولایت در دین رسول اکرم (ص) از آغاز بعثت در مناسبتهای گوناگون بارها به ولایت و امامت حضرت علی(ع) و فرزندانش اشاره می کرد تا اینکه در اواخر عمر پیامبراعظم، با نزول آیاتی از سوره مبارکه مائده جایگاه ولایت در سیره علمی و عملی مسلمانان شکل گرفت. با نزول آیه «إنّما وَلیکمُ اللّه و رَسُولُه والّذینَ آمنوا الذین یقیمُونَ الصَّلاهَ ویؤتونَ الزَّکاهَ وهُم راکعُون»(۷)همانا سرپرست شما خدا و فرستاده اش و مؤمنانی هستند که نماز به پای داشته و در حال رکوع زکات می پردازند، و تعین آن در حضرت علی(ع)، فصل جدیدی از معارف بلند اسلامی فرا روی مسلمانان گشوده شد. امامان معصوم(ع) نیز همواره به محوری بودن و نقش کلیدی این رکن تکیه می کردند؛ چنانچه امام باقر(ع) می فرماید: «بُنی الاسلامُ علی خَمسٍ: عَلَی الصَّلاه والزَّکاه والصّوم والحَجّ والولایه ولم یناد بشی ءٍ کما نُودی بالولایه»(۸)اسلام بر پنج پایه نماز، زکات، روزه، حج و ولایت استوار است؛ و به هیچ یک از اینها به اندازه ولایت سفارش نشده است. زراره می گوید: پس از این سخن از آن حضرت پرسیدم: «کدام یک از این ارکان بالاتر است» قال: «الولایهُ أفضل، لانّها مفتاحُهنَّ والوالی هو الدلیلُ علیهنَّ» (۹)امام فرمودند: ولایت برترین است؛ زیرا ولایت کلید دیگر ارکان و امام، دلیل و راهنما بر آنهاست. درادامه آن حضرت فرمود: «ذروهُ الامرِ وسنامُهُ ومفتاحُهَ و بابُ الاشیاء و رضی الرحمان، الطاعهُ للامام بعد معرفته؛ انّ الله عَزَّوجَلَّ یقولُ: مَن یطع الرسولَ فقد أطاع الله ومَن تَولّی فما أرسلناک علیهم حفیظاً(۱۰)أما لو أنَّ رجُلاً قامَ لیلَهُ وصامَ نهاره وتَصَدَّقَ بجمیع ماله وحَجَّ جمیعَ دَهره ولَم یعرف ولایهَ ولی الله، فیوالیه ویکون جمیع أعماله بدلالته الیه، ماکانَ لَهُ عَلی الله حَقٌ فی ثوابه ولاکانَ مِن أهل الایمان»(۱۱) بلندای ولایت و کلیدش و درِ هر چیز و رضایت خداوند، پس از شناخت امام، پیروی از اوست؛ زیرا خدای بلند مرتبه می فرماید: هر فردی از فرستاده خدا پیروی کند، از خدا اطاعت کرده و هر که نافرمانی کند، تو را نگهبان آنها نفرستادیم؛ اگر مسلمانی تمام شبها را به نماز ایستد، همه روزها را روزه بگیرد، تمامی اموالش را صدقه بدهد و هر ساله حج بجا آورد، اما ولی خدا را نشناخته تا از وی پیروی کند، و در تمامی کارهایش از او راهنمایی جوید، هیچ ثوابی نمی برد و از اهل ایمان نخواهد بود. با توجه به این احادیث گرانسنگ که در جوامع روایی ما فراوان یافت می شود، جایگاه ولایت در دین مشخص می شود. امامت، تداوم نبوت محوریترین مسایل اعتقادی، توحید، نبوت و معاد است؛ اما امامت تداوم نبوت است و به آن باز می گردد. خدای سبحان امامت را ادامه رسالت و همتای آن می داند و پیامبری منهای ولایت را برابر رسالت بدون امامت می داند؛ ازاین رو در جریان غدیرخم به پیامبراکرم(ص) فرمود: اگر رسالتِ ولایت و خلافت علی بن ابی طالب (ع) را ابلاغ و تبیین نکنی، اصلاً به رسالت الهی عمل نکرده ای؛ زیرا آنچه اساس رسالت را حفظ می کند همان امامت است: «یا أیها الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزل إلیک من رَبِّک و إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه».(۱۲) پیامبراعظم(ص) و امام علی(ع) تعلیم و تربیت پیامبراعظم(ص) از همان آغازین روزهای تولد حضرت علی(ع) با ایشان بوده و همواره آن امام همام را از فیوضات معنوی رسالت بهرهمند می کرد؛ امام علی(ع) از سنین کودکی تحت تعلیم و تربیت رسول خدا(ص) قرار داشت، حتی دست در دستان مبارک پیامبر، به دامنه کوه نور می رفت، چنان که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه قاصعه می فرماید: «لقد کنتُ أتبعُه إتباعَ الفصیل أثر امه، یرفَعُ لی فی کل یوم من أخلاقه علما أری نورَ الوحی والرساله، وأشم ریح النبوه»؛(۱۳)من همچون سایه ای دنبال آن حضرت می گشتم، و هر روز نکته های تازه از اخلاق نیکش برایم آشکار می کرد. ….. آن حضرت چند ماه از سال را در غار حرا می گذراند، تنها من او را می دیدم و کسی جز من وی را مشاهده نمی کرد، نور وحی و رسالت را می دیدم، و نسیم نبوت را استشمام می کردم. آنگاه پیامبر به من فرمود: هر چه را من می شنوم تو هم میشنوی و هر چه را من می بینم می بینی؛ تنها فرق من و شما در این است که شما پیامبر نیستی، بلکه وزیری. همگامی ولایت با رسالت سه سال از آغاز بعثت پیامبراسلام(ص) گذشته بود و آن حضرت در این مدت با دعوتهای پنهانی و تلاش شبانه روزی تقریباً چهل نفر را به آیین اسلام هدایت کرده بود؛ اما مردم و حتی بیشتر خویشاوندان پیامبر، از موضوعِ دعوت اطلاع درستی نداشتند؛ با نزول آیه «وَ أنذر عَشیرتک الاقربین»(۱۴) وقت آن رسید که آن حضرت در مرحله های دیگر از رسالت، دعوت خویش را آشکار سازد و بهتر بود که این اقدام را از نزدیکان خود شروع کند، چون آنان پیامبر را بهتر می شناختند و از صداقت و درستی کار او آگاه بودند. پیامبراعظم (ص) مأموریت تازه اش را با پسر عمویش «علی بن ابیطالب» درمیان گذاشت و به وی دستور داد با کشتن گوسفندی، غذایی تهیه کند و خویشان و اقوام را به مهمانی فراخواند؛ چهل نفر از خویشان در منزل پیامبر گرد آمدند؛ آن حضرت با روی گشاده از آنان استقبال و به آنها خوش آمد گفت؛ پس از صرف غذا سخنانش را آغاز کرد و هنگامی که خواست هدفش را بیان کند، «ابولهب» سخنش را قطع کرد و با بیهوده گویی مجلس را برهم زد. بیشتر حاضران سر و صدا به راه انداخته و سرانجام پراکنده شدند؛ بدین ترتیب، مهمانی پایان یافت و پیامبر نتوانست مأموریت خویش را انجام دهد. گفتنی است آیه «تَبّت یدا أبی لَهَب وَ تَبَّ»(۱۵)بعد از این جریان نازل شد. در دومین مهمانی، آن حضرت جز ابولهب همه خویشان را دعوت کرد و بعد از سخنرانی فرمود: «هر که در این جمع دعوتم را بپذیرد و با من پیمان یاری ببندد، برادر، وصی و جانشین من خواهد بود». در این میان نوجوان سیزده ساله ای به نام علی سکوت حاضران، را شکست از گوشه مجلس برخاست و با قاطعیت گفت: «ای رسول خدا! من به یکتایی خدا، حقانیت قیامت و پیامبری شما به یقین گواهی می دهم و برای پیروزی این آرمان، با شما پیمان یاری می بندم». پیامبر(ص) نگاه محبت آمیزی به او کرد و سخنانش را تکرار کرد: ولی تنها همان نوجوان برخاست و سخنان گذشته را تکرار کرد و در بار سوم نیز چنان شد، سپس رسول خدا، علی(ع) را فراخواند و دستش را در دست گرفت و در حضور همه فرمود: «این نوجوان، برادر، وصی و جانشین من است؛ به سخنانش گوش فرادهید و از وی پیروی کنید».(۱۶)بدین سان پیامبر، دعوت خویشاوندان را به پایان رساند. جانفشانی ولی برای نبی سیزده سال از رسالت پیامبراکرم(ص) گذشته بود و گرد آمدن مسلمانان در یثرب سران قریش را بیش از پیش به وحشت انداخته بود؛ آنان برای درهم شکستن اسلام در «دارالندوه» گرد آمدند، پس از بررسی طرح هایی تصمیم گرفتند رسول خدا(ص) را در بستر خواب به قتل برسانند. پیشنهاد شد از هر قبیله ای یک جوان برای کشتن پیامبر آماده شود و شبانه دسته جمعی به خانه وی حمله برده و او را بکشند؛ بدین ترتیب خون او در میان تمام قبایل پخش می شد؛ پر واضح است که بنی هاشم قدرت نبرد با تمام قبایل را نخواهد داشت. این فکر به اتفاق آرا تصویب شد، ازاین رو چهل نفر تروریست مأمور کشتن پیامبر شدند؛ اما فرشته وحی پیامبر را از نقشه شوم مشرکان آگاه و به او فرمان مهاجرت را ابلاغ کرد؛ ایشان به حضرت علی(ع) پیشنهاد کرد در بسترش بخوابد، تا مشرکان گمان کنند که پیامبر از خانه بیرون نرفته است، درنتیجه تنها به فکر محاصره خانه او باشند و آمد و شد را در کوچه های مکه آزاد بگذارند. امیرمؤمنان(ع) نیز با علاقه وافر پذیرفت؛(۱۷)پیامبر شبانه از منزل بیرون رفت و ابوبکر در بین راه به آن حضرت پیوست. پرده های تیره شب، یکی پس از دیگری کنار رفت و صبح صادق در افق نمایان شد، مشرکان با شور و شوق عجیبی، شمشیر به دست به خانه پیامبر ریختند؛ ناگهان علی از بستر سر برداشت و با خونسردی فرمود: چه می خواهید؟ گفتند: محمد را می خواهیم؛ او کجاست؟ فرمود: «مگر وی را به من سپرده بودید تا به شما تحویل دهم؛ او در خانه نیست». همچنین امام علی(ع) در تمامی جنگها، سختیها و مشکلات با پیامبر بوده و لحظه ای آن حضرت را تنها نگذاشت. تجلی امامت در غدیر خدای سبحان برای ادامه رسالت، ابلاغ ولایت امیرمؤمنان را به پیامبر اعظم تکلیف کرد، ازاین رو در جریان غدیرخم به پیامبراکرم (ص) فرمود: اگر رسالتِ ولایت علی بن ابی طالب(ع) را نرسانی و تبیین نکنی، به رسالت الهی عمل نکرده ای؛ زیرا امامت اساس رسالت را حفظ می کند: «یا أیها الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزل إلیک من رَبِّک و إن لَم تَفعَل فَما بَلّغتَ رسالَتَه».(۱۸) آخرین حج پیامبراعظم(ص) در سال دهم هجری، از طرف خدا مأموریت یافت شخصاً در مراسم حج شرکت و مسلمانان را با مناسک حج آشنا کند. چون این سفر جنبه سیاسی، اجتماعی و تعلیمی داشت، پیامبر ضمن اعلام این سفر به نام «حجهالوداع»، در ماه «ذیقعده» دستور داد تا در شهرها و تمام قبایل اعلام کنند که ایشان امسال به زیارت خانه خدا مشرف می شود. هزاران نفر از مهاجر و انصار در اطراف مدینه خیمه زدند و همگی در انتظار حرکت آن حضرت بودند. آن حضرت به همراه اهلبیت: حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین(ع) و همسرانش روز شنبه، بیست و پنجم ذیقعده، «ابودجانه» را در مدینه جانشین خود قرار داد و به سوی مکه حرکت کرد، درحالی که بیش از شصت قربانی همراه داشت. وقتی به میقات «ذوالحلیفه» (مسجد شجره)(۱۹) رسید با پوشیدن لباس احرام و زمزمه: «لَبّیک الَلّهُمَ لَبّیک! لَبّیک لاشَریک لَک لَبّیک! إنَّ الحَمْدَ والنِّعْمَهَ لَک وَ المُلک؛ لاشَریک لَک لَبّیک!»؛ یعنی خدایا! دعوت تو را با شوق و رغبت اجابت می کنم! خدایی که شریک نداری، دعوتت را با شوق و رغبت اجابت می کنم! به راستی که سپاس و ستایش سزاوار توست و نعمت، پادشاهی و سلطنت از آن تو، شریکی برایت نیست، دعوت تو را با شوق و رغبت اجابت می کنم! به ندای حضرت ابراهیم پاسخ مثبت داد؛ آنگاه مسیر ده روزه مدینه تا مکه را در پیش گرفت.(۲۰) کاروان پنج شنبه به روستای «ابواء» رسید و پیامبر قبر مادرش آمنه را زیارت کرد. در مسیر راه لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده می شد؛ تعداد حاجیان به ۱۲۰هزار نفر رسید، این کاروان سه شنبه پنجم ذیحجه وارد مکه شد. گفتنی است در این زمان، حضرت علی(ع) با لشکری به فرمان پیامبر در «نجران» و «یمن» بسر می برد. هدف از این سفر، دعوت مردم آنجا به اسلام، جمع آوری خمس و زکات از مسلمانان و حلّ اختلاف ساکنان آن منطقه بود. پیامبر هنگام حرکت از مدینه نامه ای به امیرالمؤمنان نوشت و از وی خواست برای حج به او بپیوندد و آن حضرت با دوازده هزار نفر یمنی به مکه رفت. با رسیدن نهم ذیحجه مراسم حج آغاز شد و حجاج در عرفات، مشعر و منا جزئیات مناسک حج همچون وقوف، قربانی، حلق، بیتوته، رمی جمرات، طواف و نماز آن، سعی صفا و مروه و…… را از پیامبر آموختند. روز دوازدهم که اعمال حج به پایان رسید، جبرئیل امین فرود آمد و لقب «امیرالمؤمنین» را برای حضرت علی آورد. امید می رفت پیامبر چند روزی را در زادگاهش بماند؛ ولی آن حضرت پس از درنگی کوتاه از مکه به سمت مدینه رفت. نخستین امام پس از پایان مراسم حج، پیامبراکرم(ص) تصمیم گرفت مکه را به عزم مدینه ترک گوید؛ از این رو روز چهاردهم ذیحجه دستور حرکت داد و هنگامی که کاروان به سرزمین پهناوری به نام «رابغ»، در نزدیکی «جحفه» رسید، فرشته وحی فرود آمد و دستور رسمی اعلام ولایت حضرت علی(ع) و نتیجه گیری از زحمات ۲۳ساله رسالت را با تعیین ادامه دهنده راه پیامبر همراه آورد و این آیه نازل شد: «یا أیها الرَّسولُ بَلّغ ما اُنزل إلیک من رَبّک و إن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالَتَه واللهُ یعصِمُک مِنَ النّاس»(۲۱)ای فرستاده الهی! آنچه را از طرف خدا فرستاده شده است به مردم برسان و اگر ابلاغ نکنی، رسالت او را انجام ندادی! وخداوند تو را از مردم حفظ می کند. پیامبر مأمور ابلاغ ولایت امیرمؤمنان شد، ولی از طرفی نگران عدم تشخیص مردم و جوّ سازیها و شُبهه افکنی های مردم حجاز است که جاهلان بگویند: امارت را موروثی کرده، پسر عمو و داماد خود را جانشینش قرار داد. در حالی که ولایت حکم خدا و نصب الهی است. اما خداوند با بیان: «الیومَ یئسَ الذین کفروا مِن دینکم فلاتَخشَوهم واخشون»(۲۲)امروز کافران از (برچیدن) آیین شما مأیوس شدند، بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید؛ فکر پیامبرش را آسوده کرد. زیرا کافران در انتظار مرگ پیامبر بودند تا بساط دین را جمع کنند، ولی با ابلاغ این آیه و جوشش کوثر ولایت امیرمؤمنان و فرزندانش، ناکام ماندند. هیجدهم ذیحجه، درمنطقه ای به نام «غدیرخم» دستور توقف صادر شد؛ پیشتازها از حرکت باز ایستادند و دنباله روها به آنها پیوستند؛ ترکیبی از مردان و زنان از قبایل گوناگون تشکیل شد. هنگام ظهر و هوا به شدت گرم بود. مردم قسمتی از عبای خود را بر سر و بخشی دیگر را زیر پا افکندند. برای پیامبر نیز سایبانی درست کردند و آن حضرت نمازظهر را به جماعت خواند؛ سپس در حال
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 