پاورپوینت کامل ویژگی های بی ثباتی حکومت ها از دیدگاه نهج البلاغه قسمت اول ۶۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ویژگی های بی ثباتی حکومت ها از دیدگاه نهج البلاغه قسمت اول ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگی های بی ثباتی حکومت ها از دیدگاه نهج البلاغه قسمت اول ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگی های بی ثباتی حکومت ها از دیدگاه نهج البلاغه قسمت اول ۶۹ اسلاید در PowerPoint :

حدود بیست درصد خطبه های نهج البلاغه به بررسی جوامع و حکومت ها و دلایل پیشرفت یا عقب ماندگی آنها پرداخته است. از آن جایی که این ویژگی ها عوامل نابودی و سقوط یک جامعه را تبیین می کنند, بدیهی است که عوامل مخالف آن, سبب عزت, سربلندی و کرامت آن به حساب میآیند.

به هر حال به شرح مختصر این ویژگی ها از منظر نهج البلاغه می پردازیم:

الف ـ نداشتن اتحاد و همدلی

شاید مهم ترین و موثرترین مشخصه یک جامعه رو به زوال مسئله عدم یکپارچگی و اتحاد در فکر و عمل در آن جامعه باشد. البته ممکن است وحدت و هماهنگی عده محدودی سبب انجام کارهای بزرگ و مفیدی هم بشود.

((زمانی که همه خواسته ها یکی بود, قلب ها یکسان و مددکار یکدیگر و اراده ها واحد بود, جامعه نیز لباس کرامت بر تن داشت))(۱) اما اگر جامعه ای تمایلی به پوشیدن لباس عزت و کرامت نداشته باشد می بایست خود را برای شرایط دشوار و تلخ ناهمگونی و تفرقه افکنی ـ که مقدمه ای برای اضمحلال عمومی است ـ آماده نماید. از نمونه های عینی این مطلب, وضعیت اسفبار کشور افغانستان است. عدم یکپارچگی و هم فکری در رفتار اجتماعی, دارای اثرات گسترده و متفاوتی است که نتیجه ای جز از هم پاشیدگی اجتماعی نخواهد داشت. امام علی (علیه السلام) صریحا خطاب به مردم می فرماید:

((ایها الناس المجتمعه ابدانهم, المختلفه اهواوهم; ای مردم بدن هایتان در کنار هم اما افکار و خواسته های شما پراکنده است.))(۲) در جایی دیگر می فرماید: ((و انی والله لاظن إن هولإ القوم سیدالون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم; سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند کرد, زیرا آنها در یاری کردن باطل خود, وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقید. ))(۳)

با توجه به کلام روشن امام (علیه السلام) مشخص می گردد که انسجام و اتحاد ـ حتی در امور خلاف حق ـ ارزش بیشتری نسبت به تشتت آرا در پیروی از حق خواهد داشت.

ب ـ عدم تبعیت از رهبر (امام)

ویژگی دیگری که باعث انحطاط جوامع شده ـ که به نوعی محصول نداشتن اتحاد و همدلی است ـ نافرمانی از دستورات رهبر و پیشوای یک جامعه است; خصوصا اگر رهبر برگزیده خداوند بوده ـ و به لحاظ داشتن عصمت ـ برتری خاصی بر سایر مردمان داشته باشد.

مسلم است که عدم بهره گیری مطلوب و ناسپاسی از وجود رهبر فرزانه در هر جامعه بشری لطمه های جبران ناپذیری نصیب آن خواهد کرد. امام علی(علیه السلام) در این مورد می فرماید: ((آگاه باشید: پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ بر شما مسلط خواهد شد که هرچه بیابد می خورد… او را بکشید! ولی هرگز نمی توانید او را بکشید.))(۴)

دو مطلب از کلام امام(علیه السلام) استفاده می شود: اول این که قدرنشناسی از حاکم مصلح جامعه سبب تسلط و حکم رانی فاسقان و بدکاران می شود. دیگر این که جامعه به سستی و بی کفایتی سوق پیدا می کند.

معلوم است که وقتی جامعه ای لیاقت داشتن نعمت بزرگی, چون امامت حضرت علی(علیه السلام) را نداشته باشند, گرفتار شخصی چون معاویه می شوند. البته این موضوع, قانون الهی است ((ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم;(۵) به درستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر این که آن قوم خود تغییر دهند.))

امام علی(علیه السلام) از نافرمانی و سرپیچی مردم روزگار خود بارها لب به شکوه ـ و حتی نفرین گشوده است که آثار برخی نفرین های او در همان زمان و برخی دیگر ـ اگر با تدبر و تحقیق در احوال مردمان کوفه و بصره امروزی مطالعه شود ـ در آینده آشکار می باشد. امام(علیه السلام) در خصوص علل نکوهش و شکست کوفیان می فرماید: ((و لقد اصبحت الامم تخاف ظلم رعاتها و اصبحت اخاف رعیتی; هر آینه ملت های جهان صبح می کنند در حالی که از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشت اند, من صبح می کنم در حالی که از ستم گری پیروان خود وحشت دارم.))(۶) در جای دیگری می فرماید: ((اصبحت والله لا إصدق قولکم و لا اطمع فی نصرکم و لا اوعدوا العدو بکم; به خدا سوگند صبح کردم در حالی که گفتار شما را باور ندارم و به یاری شما امیدوار نیستم و دشمنان را به وسیله شما تهدید نمی کنم.))(۷)

به راحتی قابل تصور است که با چنین شکنندگی و گسستگی ارتباط مردم با رهبر, سرنوشت چنین حکومت هایی به کجا می انجامد.

با سیری در تاریخ مربوطه فهمیده می شود که اگر ارتباط منطقی و سالمی بین تمامی عناصر تشکیل دهنده یک حکومت یا جامعه برقرار نبوده و جامعه فاقد انسجام و هماهنگی لازم باشد, آن جامعه مسیر انحطاط و زوال را طی می کند; اگرچه شخصیتی مانند امیرالمومنین(علیه السلام) هم حاکم آن باشد.

در جای دیگری به از بین رفتن وحدت اجتماعی مردم اشاره کرده و می فرماید: ((بعد الموالاه احزابا, ما تتعلقون من الاسلام الا باسمه, و لاتعرفون من الایمان الا رسمه; پس از وحدت و برادری به احزاب گوناگون تبدیل گشته اید, از اسلام, نام آن و از ایمان جز نشانی نمی شناسید.))(۸)

با اندکی تدبر مصداق عملی کلام امام(علیه السلام) را در همین جامعه فعلی خودمان شاهد بوده و هستیم. وقوع انقلاب اسلامی ایران با رهبری امام خمینی(ره) نشانه ارتباط صمیمی و تبعیت عمومی مردم از رهبر است که نتیجه ای جز پیروزی و عزت جامعه ندارد. امام خمینی(ره)هم وحدت کلمه را رمز پیروزی انقلاب اسلامی ایران می دانست. مقایسه آن شور و حال و یکپارچگی مردم, با وضعیت کنونی جامعه ـ که در حال سازندگی اصلاحات می باشد ـ برای افراد بصیر و خردمند نکات عبرت آموزی دارد.

ج ـ عدم عبرت آموزی از گذشتگان

عامل مهم دیگری که در ذلت و عزت جوامع موثر است عدم پندگیری از وضعیت و دگرگونی های زندگی گذشتگان می باشد.

حضرت علی(علیه السلام) در خطبه شانزدهم می فرماید: ((ان من صرحت له العبر, عما بین یدیه من المثلات حجرته التقوی عن تقحم الشبهات; کسی که عبرت ها برای او آشکار شود و از عذاب آن پند گیرد, تقوا و خویشتن داری او را از سقوط در شبهات نگه می دارد.))(۹)

امام(علیه السلام) در خطبه های ۸۵, ۸۶ و ۱۰۳ هم به این مطلب اشاره نموده است; از جمله این که می فرماید:

((ما اکثر العبر و اقل الاعتبار; عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک))(۱۰)

در جای دیگر ـ پس از یادآوری عبرت گرفتن از درس های روزگار ـ خطاب به مردم می فرماید: ((ای مردم! خداوند به شما ظلم نخواهد کرد, اما هرگز شما را از آزمایش ایمن نساخت)).(۱۱)

در ادامه و تکمیل آن می فرماید: ((خدا هرگز جباران دنیا را درهم نشکسته مگر پس از آن که مهلت های لازم و نعمت های فراوان بخشید, و هرگز استخوان شکسته ملتی را بازسازی نفرمود, مگر پس از آزمایش ها و تحمل مشکلات. ای مردم! در سختی هایی که با آن روبه رو هستید, و مشکلاتی که پشت سر گذاشته اید درس های عبرت فراوان وجود دارد, نه هر که صاحب قلبی است خردمند است و نه هر دارنده گوشی شنواست, و نه هر دارنده چشمی بیناست.))(۱۲)

در جایی دیگر می فرماید: ((و لا نتخوف قارعه حتی تحل بنا; و نه از هیچ حادثه مهمی تا به ما فرود نیاید, می ترسیم.))(۱۳)

د ـ ترس از جنگ با دشمن

مسلما جماعتی که توان مقابله و رویارویی با دشمن خود نداشته باشد راهی جز تسلیم شدن در برابر خواسته های آنها ندارد. امام علی(علیه السلام) می فرماید: ((کسی که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند خدا لباس ذلت و خواری بر او می پوشاند. دچار بلا و مصیبت شده و ذلیل می گردد, دل او در پرده گمراهی مانده و حق از او روی می گرداند, به جهت ترک جهاد به خواری محکوم و از عدالت محروم است. ))(۱۴) در جای دیگر می فرماید: ((به خدا سوگند! شما در خانه ها فراوان و زیر پرچم های میدان نبرد اندکید… خدا بر پیشانی شما داغ بگذارد.))(۱۵) در خطبه دیگری می فرماید: ((آیا غیرتی نیست که شما را برای جنگ با دشمن بسیج کند؟(۱۶) به خدا سوگند هر ملتی که درون خانه خود مورد هجوم قرار گیرد, ذلیل خواهد شد.(۱۷) آیا به جای عزت و سربلندی, بدبختی و ذلت را انتخاب کرده اید؟ شما را به جهاد با دشمنانتان دعوت می کنم. چشمانتان از ترس در کاسه می گردد, گویا ترس از مرگ, عقل شما را ربوده و چون انسان های مست از خود بیگانه شده, حیران و سرگردانید… به خدا سوگند شما وسیله ای برای افروختن آتش جنگ هستید. شما را فریب می دهند اما فریب دادن نمی دانید, سرزمین شما را پیاپی می گیرند و شما پروا ندارید, چشم دشمن برای حمله شما خواب ندارد ولی شما در خواب غفلت به سر می برید, به خدا سوگند! شکست برای کسانی است که دست از یاری یکدیگر می کشند.))(۱۸)

هـ ـ اعراض از سنت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم)

پس از رحلت جانکاه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و فتنه سقیفه بنی ساعده ـ که بر خلاف دستورات صریح قرآن و نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به وقوع پیوست ـ و دشمن تلاش بسیار زیادی جهت به فراموشی سپردن سنت نبوی انجام داد که تا حد زیادی نیز موفق بوده است.

امام علی(علیه السلام) سیر حرکت جامعه اسلامی را چنین ترسیم می نماید: ((ساع سریع نجا و طالب بطیء رجا و مقصر فی النار هوی, الیمین والشمال مضله والطریق الوسطی هی الجاده علیها باقی الکتاب و آثار النبوه و منها منفذ السنه و الیها مصیر العاقبه; برخی از مردم به سرعت به سوی حق پیش می روند که اهل نجات اند و بعضی به کندی می روند و امیدوارند, و برخی کوتاهی می کنند و در آتش گرفتاراند. چپ و راست, گمراهی و راه میانه جاده مستقیم الهی است که قرآن و آثار نبوت آن را سفارش می کند و گذرگاه ما سنت پیامبر است و سرانجام بازگشت همه بدان سراست. ))(۱۹)

همچنین می فرماید: ((به جانم سوگند! سرگردانی شما پس از من بیشتر خواهد شد. چرا که به حق پشت کردید و از نزدیکان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بریده و به بیگانه ها نزدیک شدید, آگاه باشید اگر از امام خود پیروی می کردید, شما را به راهی هدایت می کرد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رفته بود و از اندوه بی راهه رفتن در امان بودید و بار سنگین مشکلات را از دوش خود برمی داشتید. ))(۲۰)

و ـ رجعت به گذشته (جاهلیت)

علی(علیه السلام) فرموده: ((تا آن که خدا پیامبرش را نزد خود برد, (افسوس) که گروهی به گذشته جاهلی خود برگشتند و با پیمودن راه های گوناگون به گمراهی رسیدند و به دوستان منحرف خود پیوستند و از دوستی با مومنان بریدند که به آن امر شده بودند و بنیان اسلامی را تغییر داده, در جای دیگر بنا نهادند… سرانجام در سرگردانی فرو رفته و در غفلت و سستی به روش و آیین فرعونیان درآمدند, یا از همه بریده و دل به دنیا بسته یا پیوند خود را با دین گسستند.))(۲۱)