پاورپوینت کامل چرا این همه سکوت و انفعال؟! (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرا این همه سکوت و انفعال؟! (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا این همه سکوت و انفعال؟! (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا این همه سکوت و انفعال؟! (۲) ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

روحانیون نباید ابزار پیروزی موج سواران شوند!

در بخش نخستین مقاله (گفتیم که مسئولیت عالمان دین ـ به ویژه در شرایطی که سکان دار حکومت و قدرت اند ـ بسیار سنگین است. روحانیت چه بخواهد و چه نخواهد باید در برابر هر زشت و زیبایی ای که در روند حاکمیت و رده های مدیریت کشور صورت می گیرد پاسخ گو باشد. روزی روحانیت در گوشه ای نشسته بود و حکومت در دست دیگران بود و مردم از مراجع و روحانیون و علما و فضلای حوزوی و دانشگاهی انتظار چندانی نداشتند, چون دارای قدرت نبودند, هر خلافی اتفاق می افتاد, آن را به حساب دولت و کارگزاران می گذاشتند. اما امروزه دولت, مجلس, محاکم قضایی, فرهنگ, اقتصاد, سیاست تا برسد به دارایی و شهرداری و کلیه نهادهای حاکم و مدیران و مجریان, ـ بی واسطه یا به واسطه ـ تحت قدرت روحانیت است. ریاست سه نهاد نظام به عهده روحانیون است. وزارتخانه ها ـ مستقیم یا غیر مستقیم ـ در اختیار روحانیون قرار دارد; حتی آن جا که وزارتی مثل آموزش و پرورش و وزارت علوم, گرچه تحت ریاست روحانیت نباشد, اما در حقیقت زیر لوای روحانیت است.

بنابراین حتی اگر شهرداری هم تخلف کند, یا صدا و سیما بد عمل کند, و یا هر محکمه و دادگاهی, قضاوت ناحق کند, بالاخره روحانیت باید پاسخ گو باشد. علاوه بر اینها در رإس این نظام مقام رهبری قرار دارد که اختیارات این مقام عالی فوق همه ارکان نظام است. بنابراین در یک جمع بندی کلی می توان گفت: امروزه مردم روحانیت را می شناسند, چرا که حکومت, اسلامی است و روحانیت در رإس امور کشور قرار دارد, لذا هر جا کاری برخلاف شرع مقدس انجام گیرد باید خبر آن از هر طریق ممکن به مسئولین عالی نظام برسد تا آنها راه چاره ای بیندیشند و در رفع خلاف بکوشند وگرنه هیچ عذر موجهی در برابر خدا و خلق خدا از آنها پذیرفته نیست.

O سرنوشت اسفبار امر به معروف و نهی از منکر

در این جا یک قدم فراتر نهاده و می گوییم: حتی اگر روحانیت در رإس نظام نبود باز هم این قشر محترم نمی توانست از خود رفع مسئولیت کند, چرا که اسلام آئین نظارت عمومی و امر به معروف و نهی از منکر است. آن همه آیات و روایات درباره رویارویی با ظلم و ناروایی شامل همه کسانی می شود که دعوی دینداری دارند, تا چه رسد به آنان که رهبری دینی مردم را به عهده داشته باشند.

لذا همان گونه که در مقاله پیشین گفتیم, امام حسین(ع) در گفتار خود با عالمان دین به این مطلب مهم پرداخته و به آیات قرآن استناد جسته که چرا روحانیان و عالمان اهل کتاب از ناروایی ها و حرام خواریها نهی نمی کنند؟ ((لولا ینهاهم الربانیون والاحبار عن قولهم الاثم واکلهم السحت))(۱)

این آیه و آیات دیگر راجع به احبار یهود و عالمان اهل کتاب است. با این که می دانیم در اسلام امر به معروف و نهی از منکر جدیتر و مسئولانه تر از آیین های پیشین مطرح گردیده است و قرآن کریم ویژگی این امت را به انجام این دو امر مهم و رسالتی که برای بشریت دارد, دانسته و می فرماید: ((کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف وتنهون عن المنکر))(۲) شما بهترین امتی هستید که برای بشریت پدید آمده اید, زیرا امر به معروف و نهی از منکر می نمایید.

لذا بنا به دلالت مفهومی این آیه, هرگاه این امت امر و نهی را نادیده بگیرد نه تنها بهترین امت نخواهد بود, و شایسته تقدیس و احترام نیست, بلکه مستوجب نکوهش و مجازات است, همان گونه که پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر امت من شانه از بار این تکلیف خالی کنند, منتظر عقوبت الهی باشند.

بنابراین قطع نظر از این که روحانیت در مسند کار باشند یا نباشند, در مرحله نخست به عنوان مسلمان و در مرحله بعدی به عنوان روحانی و عالم و پاسدار دین و تکیه گاه مسلمین است باید خود را وامدار اسلام بداند و به وظیفه خود عمل کند, آن جا که جای فریاد اعتراض است فریاد برآورد و شاهد ناروایی ها و بدعت ها نباشد; حتی اگر حاکمان جابر در مسند امور بودند! امیرالمومنین(ع) در موارد بسیاری از سخنان خود به این مطلب اشاره فرموده; از جمله در روایت جامعی در باب امر به معروف و نهی از منکر و بیان مراتب آن (قلب, زبان و عمل) می فرماید:

((و إفضل من ذلک کلمه عدل عند امام جائر))(۳) از تمام آنچه گفتیم ارزشمندتر و برتر, سخن عدل است در برابر زمامدار ستمگر.

از همین جا به دست میآید که در باب امر به معروف و نهی الهی, عافیت طلبی و بی طرفی و سکوت در برابر ستم ها و ناروایی ها, بدعت ها و خلاف شرع ها جایگاهی ندارد, چنان که در بخش نخستین مقال از سخن پیغمبر اکرم(ص) فهمیده اند که آن حضرت, عالمی را لعنت و نفرین کرده است که بدعت ها را ببیند, ولی علم خود را ظاهر نکند و از بیان حق استنکاف ورزد; از جمله این که فرمود: ((سیدالشهدإ عند الله عمی حمزه و رجل خرج علی امام جائر یإمره و ینهاه فقتله))(۴) سرور شهیدان نزد خدا عمویم حمزه است و مردی که در برابر زمامدار بیدادگر به پا خیزد و او را امر و نهی کند تا در این راه کشته شود.))

این منطق اسلام است که با الهام از آن در عصر حاکمیت طاغوت, علمای اسلام و دیگر مبارزان مسلمان از اقشار مختلف قیام کردند, فریاد اعتراض برداشتند, زندان رفتند, شهید دادند و شکنجه شدند و در لوای رهبری بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) که خود طلایه دار مبارزه و فداکاری و ایثار بود, آن رژیم ساقط شد و این انقلاب شکل گرفت. لذا بهای سنگینی به پای این انقلاب پرداخته شده و نگهداری دست آوردهای آن نیز از نظر اهمیت کمتر از فداکاریهای گذشته نیست و اینک فقیهان, علما, سخنوران, نویسندگان, استادان, معلمان و مخصوصا سرمداران نظام اند که بار مسئولیت این مهم و پاسداری ارزش ها را به عهده دارند, نباید لحظه ای غفلت کنند, چون در غیر این صورت اسلام و انقلاب و نظام اسلامی پایمال دشمنان و مهاجمان استکباری می شود.

اما متإسفانه پاره ای از روحانیان و مسئولان را به عنوان ابزار مقاصد خود به خدمت گرفته اند که این عناصر روحانی شإن و مسئولیت و جایگاه خود را به دست فراموشی سپرده و آلت دست فرصت طلبان شده اند!

در همین جا مناسب است بخشی دیگر از خطبه امام حسین(ع) در خطاب به عالمان و محدثان را یادآور شویم که آنان را به دلیل سکوت و انفعال در برابر بدعت ها, ستم ها, تبعیض و فقر توده ها مورد نکوهش قرار داده است, با این که آن عده از عالمان مسئولیتی در دستگاه حکومت زمان خود نداشتند با این حال امام آنان را شایسته توبیخ دانسته و هشدار می دهد و می فرماید:

((لقد خشیت علیکم ایها المتمنون علی ان تحل بکم نقمته…))

ای کسانی که از خدا تمنای محبت و خواهش رحمت و مغفرت دارید! من بیم آن دارم که عذاب خدا بر شما فرود آید, چرا که شما به عنوان حامیان دین خدا به مقام و منزلت و برتری رسیده اید و کسب آبرو کرده اید, در حالی که بندگان خداشناس را گرامی نمی دارید. مردم شما را به برکت نام خدا ارج می نهند و گرامی می دارند! اما شما به تماشا ایستاده اید و می بینید که عهد و میثاق الهی زیر پا نهاده می شود و شیون و ناله بر نمیآورید, در حالی که اگر به حیثیت پدرانتان اهانتی شود ناله و شیون به راه می اندازید, عهد و ذمه رسول خدا را پایمال می کنند, به شریعت بی حرمتی می نمایند, مستمندان و محرومان, نابینایان و کوران و معلولان در شهرها افتاده اند و حقشان داده نمی شود و شما بر آنها رحم نمیآورید و در حد مسئولیت و شإنی که دارید کاری نمی کنید. کسانی را که به فکر چاره جویی دردهای جامعه اند یاری نمی دهید, با سازشکاری و ملاطفت در دربار ظلم و بیدادگری امنیت خود را تإمین کرده اید! همه اینها مواردی است که خداوند درباره آن امر و نهی دارد و شما از امر و نهی الهی غافل اید و تنها به فکر دنیایتان هستید…

نکات مهم این فراز را دوباره مرور می کنیم:

۱. مردم, عالمان دین را بی جهت مورد احترام قرار نمی دهند, بلکه این احترام به حساب دین است, زیرا معتقدند که اینها در سنگر دفاع از دین و در خط مقدم هستند. حلال و حرام خدا را می فهمند و در هر حال به کمک مردم می شتابند, بنابراین اگر عالمان دین در روز حادثه به یاری دین خدا نشتابند و از شرع مقدس حمایت نکنند دلیلی وجود ندارد که مردم آنان را مورد حمایت و احترام قرار دهند. سرباز و افسر دین کسی است که روز حادثه سینه را سپر بلا کند و جز به دین و رضای خدا و مصلحت خلق نیندیشد. اگر دید تیری به سوی دین نشانه می رود قلب خود را سپر سازد; همان گونه که حسین بن علی(ع) عمل کرد, حتی پیروانش در زیر شلاق و شکنجه امویان و عباسیان جان باختند تا از مکتب پاسداری کنند. فقهای شیعه نیز در زندان ها و قفس های آهنین فقه شیعه را نوشتند و چه بسیار بودند شهیدان فضیلت که در راه ولایت و امامت و رسالت به پای چوبه دار رفتند, زنده به گور شدند, زبان و دست و پایشان را بریدند.

تشیع و امامت و ولایت از این گذرگاه پرخطر عبور کرده و امواج را درنوردیده و از میان آتش و خون رسالت اسلامی را به دوش کشیده است.

آیا امروز که پس از چهارده قرن پرحادثه و شکنجه و تقدیم صدها هزار شهید, با رهبری ولی امر نظام اسلامی مستقر شده عالمان دین حق دارند در برابر بدعت ها, اهانت ها و تحریف ها سکوت کنند؟! این زشت ترین سکوت و ذلت بارترین انفعال است. آیا آقایان علما و مسئولان روحانی و آنها که نان دین را می خورند در سطوح عالی و دانی شاهد نیستند که از طریق روزنامه ها و سخنرانی ها, حتی از تریبون های نظام چه اهانت ها به اسلام می شود؟!

اگر خبر ندارند که بسیار جای نگرانی است! و اگر خبر دارند و رو دربایستی با فلان جریان سیاسی دارند و ملاحظه جناح و جبهه و خط و خطوط را می کنند بدا به حالشان! اینها ـ همان گونه که امام حسین(ع) فرمود ـ باید منتظر عذاب الهی باشند..

۲. نکته دوم در سخن امام حسین(ع) عافیت طلبی و بی تفاوتی آن عده از عالمان و محدثانی است که می بینند به دین خدا بی حرمتی می شود و عهد و ذمه پیغمبر خدا پایمال می گردد و محروم در رنج است, اما فریادی به نشانه اعتراض و آهی به نشانه درد از دل برنمیآورند! در حالی که اگر به پدرانشان بی حرمتی شود داد و فریادشان بلند می شود و غیرتشان به جوش میآید!

در این جا توجه کنیم به زمان خودمان و عصر جمهوریت نظام و اهانت ها و بی حرمتی ها که زیر لوای آزادی بیان و قلم و زیر نگاه مسئولین نظام صورت گرفته و هنوز هم جسته و گریخ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.