پاورپوینت کامل شکست استکبار در کویر طبس، نمونه ای از امداد غیبی خداوند ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شکست استکبار در کویر طبس، نمونه ای از امداد غیبی خداوند ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکست استکبار در کویر طبس، نمونه ای از امداد غیبی خداوند ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شکست استکبار در کویر طبس، نمونه ای از امداد غیبی خداوند ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
نصرت الهی، بارقه ای ملکوتی
به مناسبت فرارسیدن سالروز تهاجم نظامی امریکا به ایران در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۵۹
از بحث های مهم قرآنی که به جنبه های ویژه ای از نصرت الهی اشاره دارد امدادهای غیبی است. اصولاً از نظر جهان بینی اسلامی، هستی و واقعیت های زندگی به مسایل مادی و طبیعی محدود نمی گردد، بلکه هستی به دو عالم غیب و شهود یا نهان و آشکار تقسیم می شود. برخلاف آن که عالم طبیعت به وسیله زمان و مکان حدودی پیدا می کند و به قوه و استعداد، حرکت و تکامل بستگی دارد، عالم غیب منحصر به این ابعاد و محدودیت ها نمی باشد و از واقعیتی مطلق منشأ می گیرد.
البته باید این حقیقت را هم دانست که تمامی موجودات به حمایت و امداد غیبی نیاز دارند و تدبیر امور جهان هستی در عالم غیب صورت می گیرد. در زندگی بشری به یک سلسله مددهای غیبی ای برمی خوریم که مؤید لطف و عنایت الهی به یک اجتماع یا فرد خاصی است. بدیهی است که این حمایت های غیبی گزاف و بدون قید و شرط و خارج از سنت الهی نمی باشد، بلکه بر اساس شایستگی ها، لیاقت ها و فراهم بودن شراط ویژه، آدمی مشمول الطاف مخفی پروردگار خویش قرار گرفته و خداوند او را در گرفتاری ها، ظلمت ها و شداید مدد می نماید:
«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا»(۱)
امداد خاص خدای متعال نسبت به آنان که با صدق و اخلاص قدم در طریق حق نهادند و سعادت اخروی و رضایت پروردگار عالم را وجهه همت خویش قرار می دهند به توفیق الهی تعبیر می شود. بدین معنا که همراه با سعی و تلاشی که انسان از خود بروز می دهد خداوند نیز اسباب و شرایط را چنان فراهم می سازد که او آسان تر به مقصد برسد. این سنت، اختصاص به افرادی دارد که طالب حق اند. منتها باید توجه داشت که گاهی اسباب و علل ظاهری در کنار هم گرد می آیند و نیل به مقصود را تسهیل می کنند و گاهی لطف الهی به شکل یک امداد غیبی و باطنی شامل حال اهل ایمان می گردد و کارهای دشوار با اتکاء به آن نصرت باطنی پوشیده از انظار بسی سهل و آسان می گردد. این قبیل امدادهای غیبی که اراده اهل ایمان را تقویت کرده و آنان را به تحقق آرمان های خود موفق می دارد، هم به شکل فردی وهم به شکل اجتماعی می تواند تجلّی کند. چه بسیار امت هایی که با تجهیزات و نیروهای اندک به عرصه مبارزه با باطل قدم نهادند و با نیروهای غیبی، جبهه آنها تقویت شده و بر خصم خود فائق آمده اند:
«کم مِّن فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کثِیرَهً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»(۲)
اگر جامعه ای درست حرکت کند و در مسیر حق گام نهد، خدا یاریش می کند:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَاءتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَکانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا»(۳)
معنای توکل نیز این است که آدمی سبب و علت را در امور ظاهری نبیند و انسان متوکل کسی است که در ضمن آن که به اسباب و علل ظاهری توجه داشته و به آنها دست می یابد، ولی به آنها اعتماد کامل ندارد و می داند که عواملی ناپیدا با اراده الهی کارسازترند. براین اساس اگر امور ظاهری به انسان متوکل و مؤمن خیانت کرد یا دشمن او را غافل گیر نمود، با وجود توطئه های حساب شده متجاوزان باز آن عوامل مخفی الهی به یاری این انسان متکی به خدا می شتابند و ضمن یاری کردن او، حیله های دشمنان را خنثی و بی اثر می سازند. از این رو در آخرین آیه از سوره بقره از زبان مؤمنان آمده: «انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین»
از این آیه برمی آید که نتیجه و مقتضای ولایت خداوند بر مؤمنان، نصرت و امداد آنان است.
اگر به حوادث و جریان های انقلاب اسلامی نیک نظر افکنیم و با ژرف اندیشی مسایل آن را بازخوانی نماییم به وضوح مشاهده می کنیم که الطاف الهی توطئه هایی را نابود کرده که هر کدام از آنها به تنهایی قادر بوده اند یک نظام اجتماعی و سیاسی را از بین ببرند؛ مثلاً موضوع نزاع داخلی و شورش ناحیه ای که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی از گوشه و کنار سرزمین اسلامی ایران شعله ور می گردید، گاه از کردستان و در مواقعی از ترکمن صحرا، خوزستان، بلوچستان و آذربایجان سر بر می آورد که اگر پشتیبانی خداوند از امت به پا خاسته ایران به رهبری امام خمینی نبود، تضعیف و تحلیل نهضت اسلامی را به دنبال می آورد. جریان های گوناگون فکری، حزبی و قومی به بهانه های ملی گرایی، حمایت از مردم، جانبداری از محرومان و ادعای دموکراسی و آزادی که از سوی ابرقدرت های شرقی و غربی تغذیه فکری و ارائه می شدند، در پی آن بودند و هستند که مسیر اصیل اسلام ناب محمدی را که ستون های اصلی انقلاب اسلامی بر آن استوار گردیده مخدوش یا منحرف کرده و به سوی ابرقدرت ها بکشانند و شعار قرآنی انقلاب را که نه شرقی و نه غربی بوده از تاب و توان بیندازند که با حمایت الهی نقشه های مزبور نقش بر آب گردید.
مصداقی بر سوره فیل
بسم الله الرحمن الرحیم * أَلَمْ تَرَ کیفَ فَعَلَ رَبُّک بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یجْعَلْ کیدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ * وَأَرْسَلَ عَلَیهِمْ طَیرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِم بِحِجَارَهٍ مِّن سِجِّیلٍ * فَجَعَلَهُمْ کعَصْفٍ مَّأْکولٍ(۴)
شبانگاهان که شب تیره بر پهنه زمین گسترده شد، ابرهه سوار بر فیل و همراه فیل سوارانش با تمامی توش و توان و ساز و برگ، عزم ویرانگری خانه خدای کرده و به سوی کعبه روانه شد. سپاهیانش متکبرانه سایه شوم خود را بر هر راه و مسیری در صحرا و بیابان افکندند. در آن لحظات حساس نه کسی را یارای ایستادن و نه فردی بیدار بود، جز مردی کهن سال، دل سوخته و بیدار از سلاله پاک ابراهیم خلیل که در دل شب به نیایش ایستاده و این گونه با معبود خویش زمزمه می کند:
ای خدای کعبه اگر این سرزمین را به لطف خود کرامت و قداست بخشیده ای تا در آن بر سر هر مناره و مأذنه بانگ پرستش تو بلند باشد، پس حافظ و نگهبان آن باش که صاحب این خانه تو هستی.
چنین شد که خداوند بر آن سپاه فرو رفته در غفلت و غرور، ابابیل را با سنگ هایی از جنس گل فرستاد که به سویشان پرتاب کرده و آنان را همچون برگ های خورده شده از درون و برون متلاشی نمود. کید و حیله آنان را به تباهی و نابودی کشانید و آن ها که تصور می نمودند تمامی اهل زمین مقابل قدرت و ساز و برگشان تسلیم اند دیگر باره دیدند آنچه بر سرزمین ایران حاکم است ایمان می باشد و آنچه خود به آن اتکا دارند جز آهن خُرد شده و پوسیده چیزی نیست و خدا خواست این بارقه الهی باقی بماند تا آن روح قدسی، خمینی کبیر – که حرکت انبیا و اولیا را استمرار می بخشید – در پرتو این نور الهی به قیام «الله اکبر» ایستاده و جهانیان رابه اعجاب و شگفتی وا دارد. شرق و غرب را در بهت و تحیر فرو برده و به همگان ثابت کند: «امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».
آنچه در طبس گذشت با تمامی زوایای حرکت و انجام، بدون شک مصداقی دیگر بر سوره فیل بود و چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ یوم الفیل دیگر و کارتر، مظهر استکبار جهانی و ابرهه ای دیگر. بدین گونه عنایت، لطف و رحمت الهی بر مؤمنین گسترانیده شد.
آنچه در این ماجرا گذشت نه یک واقعه ای ساده و زودگذر و فراموش شونده بود – آن چنان که عوامل نفاق داخلی کوشیدند تا خاموشش گذارند – بلکه تمثیلی و تذکری است ماندگار برای کسانی که با چشمان و دلهای خویش جز آنچه هست هم مشاهده کرده و می شنوند و اعتقاد دارند که تذکر دیگری بود بر اثبات قدرت لایزال خداوندی و سستی عزم دشمنان خدا.
آن شب هنگامی که مردم ایران در خواب به سر می بردند، چندین هواپیما و هلی کوپتر امریکایی با آرم ارتش ایران، حمل نفرات و تجهیزات جنگی قصد داشتند در اطراف تهران بر زمین نشسته و چندین نقطه حساس و حیاتی را نابود کنند.
راستی اگر خداوند تبارک و تعالی به انقلاب اسلامی، رهبر و مردم ایران عنایت ویژه ای نداشت، این تهاجم وسیع که از ماه ها قبل تدارک دیده شده و به میزان قابل توجهی برای آن نیرو و وقت صرف شده بود به این سادگی و با توفانی از شن خنثی نمی گردید. به راستی اگر آن دانه های کوچک شن جلو دید خلبان هواپیما را نمی گرفت و آن برخورد و آتش سوزی به وجود نمی آمد، چه کسی توانایی آن را داشت که از اجرای این نقشه شوم و گسترده جلوگیری کند؟
چنین بود که شن های کوچک بیابان بر نشانه های بزرگ قدرت مادی مستکبران فائق آمد و مسلمانان مشاهده کردند که خداوند با هواپیماهای غول پیکر جنایت کاران چه کرد و چگونه کیدشان را تباه نمود و مزدورانشان را روسیاه ساخت.
اگر استکبار جهانی در مقابل نظام اسلامی ایران ایستاده و با هزاران نیرنگ با انقلاب اسلامی مبارزه می کند بی جهت نیست، زیرا هرگز بدینسان تحقیر نگردید و به این اندازه طبل رسوائیش نواخته نشده بود.
امریکا چنین در سر می پرورانید که کسی را یارای کوچک ترین توهین و تحقیر و رویارویی با او نمی باشد، ولی با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی این بت موهوم، شکسته شد، به ویژه پس از منهدم گردیدن امریکا در جریان حمله چتربازانش به ایران آن چنان ضربه ای خورد که به قول جیمی کارتر: هنوز هر شب کابوس شکست طبس را مشاهده می کنم.
متأسفانه مسلمانان جهان و سایر ملت ها با وجود رسوایی های گوناگون استکبار جهانی موفق نشده اند که قدرت های پوشالی را به زوال بکشانند و در مقابل آنان جبهه ای واحد و کارساز تشکیل دهند، زیرا کم تر به قوه ایمان و نیروی الهی اتکا دارند. در اعمال و رفتار نیز آن گونه نبوده اند که زمینه های امداد الهی و نصرت حق را فراهم کنند تا به مدد غیبی بر جنود باطل غلبه یابند، ولی امت مسلمان ایران در چندین عرصه ثابت نمود که در مقابل هر قدرت شیطانی پیروز خواهد شد. بنابراین هرگونه بیم و هراس از جانیان جهانی از سستی ایمان و تزلزل باورها حکایت دارد.
شرح توطئه نافرجام
در شامگاه چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ ه.ش هفت فروند هواپیمای غول پیکر نظامی ۱۳۰ – C و هشت فروند بال گرد نظامی مجهز امریکایی مرزهای هوای جنوبی ایران را بدون کوچک ترین مقاومتی پشت سر گذاشته و وارد حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران می گردند. یکی از پاسگاه های مرزی عبور آنها را گزارش می دهد، امّا به دلایلی نامعلوم به آن گزارش ترتیب اثر داده نمی شود.
هواپیماها و بال گردها پس از طی مسافتی بیش از هزار کیلومتر در حریم هوایی ایران بدون برخورد با هیچ گونه مانعی جهت سوخت گیری و احتمالاً برای هماهنگی شروع عملیات در یک فرودگاه متروکه – که در جنگ جهانی دوم در نزدیک رباط خان طبس توسط قوای متفقین ساخته شده بود – فرود می آیند. توطئه گران مجهز به تمامی تجهیزات نظامی و حتی تانک، موتور سیکلت های پرقدرت سریع و سنگین (تریل) اتومبیل جیپ و سلاح های مختلف بودند. زمان فرود اندکی قبل از نیمه شب چهارم اردیبهشت بود.(۵)
یک اتوبوس مسافربری از کوره راه نزدیک عبور می کند. با پنتاگون تماس گرفته شد که چه تصمیمی در مورد چهل سرنشین اتوبوس بگیرند، دستور داده شد که تمامی مسافران را بازداشت نموده و درون یک هواپیمای ۱۳۰ – C قرار داده و به طور موقت آنان را از ایران خارج سازند. یکی از ایرانیان گفت: آنها به ما گفتند که دوباره بر اتوبوس سوار می شویم، یک امریکایی اتوبوس ما را به نزدیک هواپیمایی راند. او به ما گفت: پیاده شویم و سوار هواپیما گردیم. حساس ترین لحظات مأموریت فرا می رسید. یکی از مسافران ایرانی گفت: ما در حال سوار شدن به داخل هواپیما بودیم که ناگهان مشاهده کردیم یکی از هواپیماها آتش گرفت. حقیقت مطلب این بود که یکی از بال گردها در زمین از هواپیمای ۱۳۰ C-بنزین گیری کرده بود، از زمین بلند شد تا بال گرد دیگری جهت سوخت گیری آماده شود، اما در این لحظه خلبان، بال گرد RH-S3Dرا به سرعت به سوی جلو راند. در این لحظه پروانه آن با بدنه هواپیما برخورد نمود و در همان موقع هر دو آتش گرفتند و هشت امریکایی هلاک گردیدند.
هم چنین قبل از آتش سوزی یک کامیون به طرف جاده می آمد که راننده اش پس از تیراندازی به سوی تانکر متواری شد. ترافیک غیر منتظره در جاده ای کویری و احتمال فاش شدن مأموریت، مرگ کماندوها و احتیاج فوری به رسانیدن زخمی ها به بیمارستان یک تصمیم بسیار دشواری را پیش می کشید که امریکایی ها باید هرچه زودتر صحرا را ترک کنند. زمانی باقی نمانده بود تا بدنه هواپپیما خنک شود و آنها اجساد را بیرون بکشند. در عوض نجات دهندگان باید در مرحله اول خود را از این وضع می رهانیدند. پس به سوی هواپیمای ۱۳۰C- رفتند و سوار آن شدند و پا به فرار گذاشتند. یکی از کسانی که در این مأموریت نقش داشت، با حضور جیمی کارتر در مصاحبه مطبوعاتی پس از عملیات نافرجام نجات، جزئیات چندی از این مأموریت را فاش نمود، اما وزیر دفاع امریکا – هارولد براون – سرّی تر برخورد می نمود و کم تر اطلاعات می داد.
حضور کارتر در یک مصاحبه مطبوعاتی، آن هم درست چند ساعت پس از فرار امریکایی ها از خاک ایران با چشمانی سرخ و ورم کرده حاکی از بی خوابی، خشم، ترس و ناامیدی نشان دهنده این موضوع بود که می خواست به عوامل خود در درون ایران بفهماند که عملیات عقیم مانده وآنان را از ادامه برنامه بازدارد.
نکته دیگر این که پس از آن از سوی کارتر و هارولد براون اعلام گردید که اسناد طبقه بندی شده و سرّی در صحنه عملیات باقی مانده، بال گردها مورد حمله واقع شده و همراه با اسناد باقی مانده نابود گردیدند. بال گردها مأموریت داشتند تا کماندوها را به یک اردوگاه دومی بعد از سوخت گیری در محلی که مخفی گاه کوهستانی نام داشت و خارج از تهران بود منتقل سازند تا از ردگیری رادارها و نیروهای دفاعی ایران در امان باشند. برخی از افراد نجات توسط کامیون هایی به محوطه سفارت امریکا در ایران (لانه جاسوسی) آورده می شدند؛ هرچند که این وسایل نقلیه از کجا می آمدند؟ مسئله ای سرّی بود. درست در زمانی که بال گردها بر فراز لانه جاسوسی پدیدار می شدند، مأموران نجات قصد ناتوان نمودن مأموران محافظ را داشتند، سپس گروگان ها و تیم مهاجم را به وعده گاهی که مشخص شده بود با هواپیما منتقل می نمودند.(۶)
روز جمعه پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ حدود ساعت ۱۲ نیم روز از تهران به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد خبری مبنی بر وجود چند هواپیما و بال گرد امریکایی در فرودگاه متروکه حوالی طبس که مسافرین اتوبوس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 